یکی از پدیدآورندگان ادبیات کودک و نوجوان در مصاحبه با زمانه:
«من دختری ۱۷ ساله دارم. دیشب رفته بود زیر دوش و فیلم نیکا را گذاشته بود زار زار گریه میکرد. نیکا همسن وسال دختر من بود. وقتی داشت آهنگ سلطان قلبها را میخواند همهی ما بغضمان ترکید. همهی اینها احساس امنیت را از بچههای ما میگیرد. ما نمیدانستیم اینقدر جمهوری اسلامی خونخوار است. »
انتشار چند عکس از نوجوانانِ به صف شده برای دفاع از نظام با لباس نظامی، عدهای از پدیدآورندگان و فعالان ادبیات و هنر کودک ونوجوان را برآن داشت تا برای محکومیت قتل نوجوانان در خیابان و بهکارگیری عدهای دیگر از آنها در میان نیروهای سرکوب بیانیهای تند صادر کنند که حتی پیش از انعکاس رسمی، در بسیاری از رسانهها منتشر شد. در ابتدا ۸۰۰ فعال ادبیات وهنر زیر آن را امضا کرده بودند و سپس تعداد امضا کنندگان به دو برابر رسید.
در بخشی از این بیانیه آمده بود:
«ما، جمعی از نویسندگان،شاعران، مترجمان، روزنامهنگاران، تصویرگران، ناشران، مروجان کتاب، مربیان و دیگر فعالان فرهنگی و هنریِ حوزه ادبیات کودکونوجوان، ضمن همراهیِ قاطع با هموطنان دردمندمان، با صدای بلند اعلام میکنیم براساس مفاد پیماننامهی جهانیِ حقوق کودک و همینطور قانون حمایت از اطفال و نوجوانانِ ایران، پاسخ هیچ معترضی، به ویژه معترض نوجوان گلوله و جای او در زندان نیست. ما مجدانه خواستار آزادی فوری نوجوانان بازداشتشده و پایاندادن به سرکوب خونینِ معترضان هستیم. بهعلاوه، به صف کردنِ عدهای نوجوان مسلح با پوشش نظامی در برابر مردم معترض، مصداق بارز نقض حقوق کودک و استفادهی ابزاری از آنهاست؛ بیتردید این شیوهی برخورد با نوجوانان برای آمران عواقبی ناگوار و غیرقابلجبران در پی خواهد داشت. »
این بیانیه در شرایطی به امضا رسید که در همین هفته احکام امضا کنندگان بیانیهی موسوم به «تفنگت را زمین بگذار» اعلام شد و برخی سینماگران به بیش از یکسال زندان محکوم شدند.
علیاصغر سیدآبادی، نویسنده ومشاور پیشین وزیر ارشاد، در صفحهی اینستاگرامش نوشت:
«اسمهای آخر این بیانیه خبر از رخداد بزرگی میدهد، شما نام کسانی را خواهید دید که شعرها و متنها و تصویرهایشان در کتاب درسی همین نظام منتشر شده است. کسانی را خواهید دید که برخی از بهترین کتابهای مذهبی و دفاع از کشور این چهاردهه را نوشته و تصویرگری کردهاند.»
بوی کباب یا باروت؟
پس از او محمدرضا سرشار نویسندهی وابسته به نظام در متنی به امضاکنندگان بیانیه شدیدا تاخت و آنها را به رییس قوهی قضاییه حواله داد. او در سطر اول نوشت:
«اشتباه کردهاید این که به مشامتان رسیده، بوی کباب نیست، خر داغ میکنند.»
سرشار امضا کنندگان را به سهمخواهی از آینده متهم کرد و به اینکه میخواهند سوابق مبارزاتیشان را پربار کنند.
در پاسخ به سرشار نویسندهای از امضا کنندگان بیانیه در صفحهی اینستاگرامش نوشت:
«هرچه به مشام ما میرسد بوی باروت و گاز اشکآور و تندی اسپری فلفل است. »
عزتاله الوندی، نویسندهی کودک و نوجوان نوشت:
«آیا کشته شدن نوجوانان را تایید میکنید؟ حتی اگر به قول شما به تحریک رسانههای معاند بیرون آمده باشند. اینطور که پیداست تایید و برای سرپوش گذاشتن به این حقیقت تلخ و شاید برای خاموش کردن صدای وجدانتان، انکار میکنید.»
بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران در رخدادهای اخیر ۱۵۳ نفر تاکنون کشته شدهاند که چندین نفر از آنان را نوجوانان تشکیل میدهند و نامهایی چون نیکا، غزاله، حنانه، زکریا ، سارینا و … در میانشان دیده میشود. رادیو زمانه مستقلا ۱۷ تن از کشتهشدگان را تایید کرده است.
تازهترین اخبار و فیلمهای منتشرشده از نیکاشاکرمی یکی از کشتهشدگان اعتراضهای اخیر حکایت دارد که نیکا ۱۶ ساله بود و پس از چند روز گم شدن «پیدا شد؛ اما نه زنده!» چندی بعد آتش شاکرمی خالهاش نیز که این خبر را منتشر کرده بود بازداشت شد.
یکی از امضا کنندگان بیانیه که به دلایل آشکار امنیتی مایل نبود نامش در این گزارش افشا شود میگوید:
«اسم رمز ما ژیناست یعنی زندگی. اما اسم رمز آنها تنبیه است یعنی مرگ.»
اشارهی مصاحبه شونده ما به حرفهای علی خامنهای در روز دوشنبه ۱۱ مهر در جمع فارغالتحصیلان دانشکدهی افسریست که گفته بود: «برخی جوانان و نوجوانان بر اثر هیجان ناشی از ملاحظهی یک برنامهی اینترنتی به خیابان میآیند. چنین افرادی را میتوان بایک تنبیه متوجه کرد که اشتباه میکنند. »
این آقا دروغ میگوید
او میگوید: « این حرفها خیلی مرا به فکر فرو برد چون متاسفانه عواقب بدی پشت این حرفهاست. آقا میفرماید مرگ آن دختر جوان دل ما را هم سوزاند. دروغ میگوید. این همه آدم اینهمه نوجوان توی خیابان تیر وساچمه میخورند. اگر شما دلسوز بودید جلوی این قتلعام را میگرفتید. »
یک تصویرگر کتاب کودک و یکی دیگر از امضا کنندگان بیانیه در مصاحبه با زمانه میگوید:
«به خدا قد این بچهها که آنها را با کفش کتانی به خیابان آوردهاند، به باتومی که توی دستشان گرفتهاند نمیرسد.»
او ادامه میدهد:
«توی یکی از گروههای تلگرامی خانمی اشاره کرده بود که این بچهها از کودکان مهاجرند. چه فرقی میکند از کجا آمده باشند؟ مهم این است که بچهاند. یکی دیگر هم گفت که اینها پرورشگاهیاند و ممکن است در پایگاههای بسیج و پادگانهای نیروی انتظامی مورد تجاوز واقع بشوند. به خدا دلم کباب شد. این بچههای معصوم باید الان درس بخوانند بازی کنند. اگر توی خیابان مردم بهشان آسیب بزنند چه کسی جوابگوست؟»
یکی دیگر از امضا کنندگان بیانیه در مصاحبه با زمانه میگوید:
«دو هفته پیش وقتی این بچههای زیر ۱۵ سال را در خیابان دیدم. اول فکر کردم اشتباه کردهام. اما برایشان آب خریدم و بهشان تعارف کردم. صدای بعضی هنوز دورگه بود. نیروی انتظامی برای قتلعام مردم کم نیرو دارد؟ وقتی یکی از دوستان گفت که برای این موضوع بیانیهیی آماده شده، جزو اولین امضا کنندگان بودم. »
او میگوید:
«حتا تهدید کسانی مثل آقای سرشار که سوابق و وابستگیشان معلوم است، هم نمیتواند ما را وادار کند وجدان و وطن و بچههای وطنمان را رها کنیم. »
یکی دیگر از امضاکنندگان بیانیه در مصاحبه با زمانه از تهدیدهایی میگوید که پس از انتشار بیانیه در رسانهها با آن روبهرو بوده است:
«بیشتر از ده نفر با من تماس گرفتند و گفتند که امضایم را پس بگیرم وگرنه دیگر با من قرارداد نمیبندند.»
او از تلاش برای امضای اجباری یک بیانیهی در یک انتشارات دولتی سخن به میان میآورد که از سوی حراست آن مرکز به کارمندان دستور داده شده آن را به نویسندگان وتصویرگران دیکته کنند و به گفتهی او: « خوشبختانه کسی آن را امضا نکرده. من خیلی خوشحالام که ادبیات کودکیها مثل خود کودک دلشان صاف است.»
نیکا همسن دختر من بود
مرضیهی برومند، فیلمساز و برنامه ساز برای کودک و نوجوان و سودابهی سالم موسیقیدان و آهنگساز هم جزو امضا کنندگان این بیانیه بودهاند.
یکی از امضاکنندگان بیانیه در مصاحبه با زمانه میگوید:
«خوشحالام که نام من در کنار استادانی جون خانم برومند وخانم سالم و اريالآی عموزاده خلیلی و آقای رحماندوست آمده. حتما آنها هم مثل من دغدغهی بچههایی را دارند که خونشان کف خیابان ریخته است. »
به نظر او آسیب تنها متوجه آنها که در درگیریها حضور دارند، نیست:
« من دختری ۱۷ ساله دارم. دیشب رفته بود زیر دوش و فیلم نیکا را گذاشته بود زار زار گریه میکرد. نیکا همسن وسال دختر من بود. وقتی داشت آهنگ سلطان قلبها را میخواند همهی ما بغضمان ترکید. همهی اینها احساس امنیت را از بچههای ما میگیرد. ما نمیدانستیم اینقدر جمهوری اسلامی خونخوار است. »
یکی دیگر از امضاکنندگان بیانیه در مصاحبه با ما در انتقاد از سخنان علی خامنهای در جمع نظامیان میگوید:
«امروز دربارهی زن نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور رومانی میخواندم که در پاسخ به انقلابیون پرسیده بود “شما کشته شدن ۳۴ نفر را قتل عام میدانید؟ ” چه طور میتوانیم این حاکمان را انسان بدانیم؟ بعد آقای خامنهای میآید میگوید تنبیهشان کنید درست میشود.»
یکی دیگر از امضا کنندگان بیانیه ۸۰۰+۷۵۰ فعالان ادبیات وهنر کودک ونوجوان مینویسد:
«یکی از شاگردانم که پسربچهی کلاس ششم دبستان است در کانونی عضو است که یک مجموعهی سیاسی، ایدئولوژیک و تا حدودی آموزشی به شمار میآید و با هدف پرورش نیروهای مورد نیاز حاکمیت از مدارس عضوگیری گزینشی می کند. شاگردم روز اول مدرسه با ذوق و شوق بسیار به من گفت که خانم در کانون برای ما کلاسهای ضداغتشاش برگزار می کنند و کار با باتوم و شوکر و اسلحه را یاد می دهند. برای او چیزی شبیه بازی جنگی بود و بسیار از مسئله ذوق زده بود. این رفتار برای من هنوز هم شوکه کننده است.»
بازداشتشدهها
یکی از امضا کنندگان بیانیه در گروه تلگرامی گفتهاست:
« ۱۰ روز پیش برادر منو که ۲۰ سالشه تو فروشگاه حین خرید لباس گرفتن. چند روز ازش خبر نداشتیم و بعد خودشون از زندان زنگ زدن و گفتن برادرمو گرفتن نیاید دنبالش. خودمون زنگ میزنیم! بعد از ۲ روز برادرم زنگ زد و التماس میکرد بیاریمش بیرون میگفت با خودش حدود ۷۰ تا پسر دیگه زیر ۱۸ سال گرفتن و کلی خواهش کردن ولی مامورا بهم گفتن آمارمون کمه و نمی شه برن میگفت تو ۲ تا سالن تقسیمشون کردن. و حالش بده انقدر صدای گریههای بچههای سالن اصلاح و تربیت (زیر ۱۸ سال) رو شنیده! میگفت کتکشون زدن که زیر برگه های اقرار امضا کنن من بعد ۱۰ روز، دیروز با هزار خواهش برادرمو آوردم بیرون. دو تا وثیقه گذاشتیم تا آوردیمش بیرون. از همه ما تعهد گرفتن . با خانواده هاشون که جلو دادسرا حرف میزدم میگفتن بچه هاشون همه مدرسهای هستن و ۱۵- ۱۶ ساله همهی اونا برادرای منن.کاش می شد کاری کرد. برادرم حالش خوب نیست وگرنه ازش میخواستم خودش کامل توضیح بده.»
هدی حدادی شاعر وتصویرگر کتابهای کودک و نوجوان در کانال تلگرامیاش با انتشار عکسی از دختران دبیرستانی که حجاب اجباری را از سر برداشتهاند سرودهاست:
«ای چهل گیسان و پریان
ای زیبا رویان و گل گونهگان
به کوچهها و برزنها
به میدانها و دریچهها
به آوازها و سرودها
خوش آمدید …»