«پیشروی آرام دستفروشان زن در مترو تهران»، نام پژوهشی است که شیما تدریسی، پژوهشگر حوزه زنان انجام داده است. این پژوهش به چالش‌های پیش روی زنان دستفروش در متروی تهران و چگونگی مقابله‌ آنها با ماموران قدرت پرداخته است.

شیما تدریسی این پژوهش را در کنفرانس ایران آکادمیا با نام «ایران و گردش قرن؛ آزموده‌ها، آموزه‌ها و چشم‌اندازها» در روز ۲۷ اوت ۲۰۲۲ در موسسه بین‌المللی مطالعات اجتماعی (ISS) در شهر لاهه به‌صورت آنلاین ارائه کرد.

بر اساس یافته‌های شیما تدریسی در این پژوهش، زنان در مواجه با ماموران تاکتیک‌های گوناگونی را به‌کار می‌برند تا بتوانند به دستفروشی در متروها ادامه دهند و معیشت خود را تامین کنند. برای نمونه برخی طوری وانمود می‌کنند که مسافرند و برخی اجناس را زیر چادر پنهان می‌کنند. همبستگی میان دستفروشان و حتی مسافران به آنها کمک می‌کند که آنان از ورود به ایستگاه‌ها یا واگن‌هایی که ممکن است ماموران در آنها حضور داشته باشند، پرهیز کنند. 

فایل صوتی گفت‌وگو را در لینک زیر بشنوید:

■ خانم تدریسی  پرسش اصلی پژوهش شما چیست و چه شد که این موضوع را انتخاب کردید؟ 

می‌خواستم بدانم با توجه به موانع متفاوتی که برای زنها در اشتغال وجود دارد و دستفروشان زن نیز از این قاعده مستثنی نیستند، یکی از موانعشان رویارویی با ماموران قدرت است. اینکه آنها چگونه این مانع را پشت سر گذاشتند و چطور سال‌هاست در مترو کار می‌کنند و روزانه این درگیری‌ها را با ماموران قدرت دارند. پرسش اینجاست که چطور این پیشروی اتفاق افتاد و ماندگار شد و آنها سال‌هاست دارند در مترو به فعالیت خودشان ادامه می‌دهند. 

■ وضعیت مشارکت اقتصادی زنان در ایران چگونه است؟

بر اساس آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد رتبه شکاف جنسیتی ایران در میان ۱۵۶ کشور جهان، ۱۵۰ بود. و در میان ۱۹ کشور خاورمیانه و شمال آفریقا در رتبه ۱۶ قرار دارد. و طبق گزارشی که مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۰ نرخ مشارکت اقتصادی زنان ۱۳،۳ درصد اعلام کرده که نسبت به سال ۱۳۹۹، ۰،۶ درصد کاهش داشته است. 

■ به نظر شما تبعیض اجتماعی زنان در اشتغال در کجا ریشه دارد؟

تبعیض جنسیتی در اشتغال در عوامل گوناگونی ریشه دارد مثل تبعیض در قانون که به مردان نقش فرداستی می‌دهد و باور عرف و حاکمیت که نقش همسری و مادری را مهمترین وظیفه زنان می‌داند. حاکمیت سعی می‌کند این باور را مدام ترویج کند. همچنین زنان جزو اولین گروه‌هایی هستند که در بحران‌های اقتصادی شغلشان را از دست می‌دهند. 

■ چرا زنان به کارهای غیر رسمی روی می‌آورند؟ 

تبعیض‌های قانونی و عرفی زنان باعث حذف زنان از بازار رسمی می‌شود و آنها را به عنوان یکی از گروه‌های اجتماعی طرد شده به اشتغال غیررسمی اشتغال می‌کشاند. بر اساس گزارش سال ۱۳۹۹ مرکز آمار ایران ۵۹ درصد از زنان غیر شاغل در بخش غیررسمی مشغول به کار هستند. وقتی زنها می‌بینند که از بازار رسمی کار حذف می‌شوند انتخاب دیگری برایشان نمی‌ماند جز اینکه وارد بازار کار غیررسمی شوند. 

■ درباره دستفروشان زن در متروی تهران بگویید؟ آیا کرونا تغییری در روند کارشان ایجاد کرده بود؟

واگن‌های اول و آخر مترو به زنها اختصاص داده شده و دستفروشان زن بیشتر در این واگن‌ها حضور دارند. اگرچه در واگن‌های دیگر هم می‌روند اما بیشترشان در این واگن‌ها کار می‌کنند. دست‌کم آنهایی که من با آنها مصاحبه کردم به‌ندرت در واگن‌های دیگر می‌روند و بیشترشان در واگن‌های مخصوص زنان کار می‌کنند. از لاک و لوازم آرایشی و تی شرت و کیف لوازم آرایشی و گیره مو و هندزفری و دستمال سر و جوراب می‌فروشند تا کتاب و پیاز سرخ کرده و فلفل. حتی کسی بود که در مترو گوش سوراخ می‌کرد و دیگری طراحی ناخن می‌کرد.  

کرونا خیلی زیاد بر درآمدشان تاثیر داشت. برخی می‌گفتند که درآمدشان نصف یا حتی خیلی کمتر از نصف شده بود. برخی می‌گفتند روزهایی بود که اصلا فروش نداشتند. با اینکه فروششان در این دوران کمتر شده بود، اما تعداد دستفروشان هم در این دوران افزایش یافت. چون خیلی‌ها شغلشان را از دست داده بودند و می‌آمدند در مترو کار می‌کردند.  مثلا یک خواهری در مترو کار می‌کرد و برادرش به خاطر کرونا شغلش را از دست داده بود و برادرش هم دیگر در مترو کار می‌کرد. یکی از نکاتی که چشمگیر بود افرادی بودند که خانوادگی در مترو کار می‌کردند. مثلا دو خواهر و مادر یا مادر و پسر یا زن و شوهر و … . 

چرا زنان دستفروشی در مترو را انتخاب کرده بودند؟ انگیزه‌ها و دلایلشان چه بود؟ 

یکی از دلایلی که بسیار تکرار می‌شد این بود که می‌گفتند ساعت کار دست خودمان است. صاحب کار خودمان هستیم. مجبور نیستیم که منتظر شویم و آخر ماه حقوقمان را ندهند. یا اینکه ساعت کاری طولانی کار کنیم اما حقوق نگیریم. یا دو ماه حقوقمان را ندهند و یکجا بدهند. همان روز جنسمان را می‌فروشیم و همان روز درآمد داریم. خیلی به موضوع صاحب کار خودمان بودن اشاره می‌کردند. 

همچنین تلاش برای بقا و تامین معیشت زندگی انگیزه‌ای برای خیلی از زنان بود. این که این شغل سرمایه کمتری نسبت به شغل‌های دیگر نیاز داشت. برخی که اصلا سرمایه اولیه را نیز نداشتند بلکه اجناس امانی از مغازه‌دار می‌گرفتند و می‌فروختند و بعد پولش را می‌دادند. بعضی خودشان سرمایه‌ای داشتند و بعضی از دوستان و آشنایان و خانواده قرض می‌کردند. 

دلیل دیگری که عنوان می‌شد استقلال بود. برخی می‌گفتند که استقلال اقتصادی می‌خواستند چرا که به آنها قدرت تصمیم‌گیری می‌داد. مشکلات اقتصادی هم یکی از دلایل اصلی برخی از آنها بود که وادار می‌شدند این کار را انتخاب کنند. 

■ آیا این زنان در مترو بدون داشتن صاحب‌کار و رییس و همکار مرد در این فضا هم آزار جنسی را تجربه می‌کردند؟ 

برخی از این زنان که  در شغل‌های قبلی با آزار جنسی روبه‌رو بودند اینجا دیگر تجربه نکردند برخی نه. اینجا هم تجربه آزار جنسی را داشتند ولی نه به تکرار و شدت کارهای قبلی. و تفاوتش این بوده که مثلا در شغل قبلی صاحبکارش زن را مورد آزار جنسی قرار می‌دادهو زن باید هر روز صاحب‌کار را می‌دیده و مواجه می‌شده و این اتفاق هر روز تکرار می‌شده. اما وقتی اینجا زنی تجربه آزار جنسی را دارد ممکن است از سوی یک مامور یا یک مسافر باشد و ممکن است که این افراد را دیگر نبیند.

یک مثال می‌آورم که زنی که دستفروش بود و در ایستگاه نشسته بود و مامور می‌آید و بهش گیر می‌دهد و جنس‌هایش را توقیف می‌کند و به بالا می‌برد و می‌گوید دنبالم بیا. آن زن هم دنبالش می‌رود و یکی دو سه ساعت معطلش می‌کند و می‌خواسته شماره‌اش را بگیرد. این زن اینقدر می‌نشیند و گریه می‌کند تا آخر سر اجناسش را پس می‌گیرد.

مورد دیگری مامور جنس زن را می‌گیرد و می‌گوید پنج صبح بیا که جنست را بهت برگردانم. ساعتی که خیلی زود است و متعارف نیست. این زن دیگر قید جنسش را می‌زند.  از این موارد بسیار بود که زنان به خاطر اینکه با پیشنهادهای ماموران مواجه نشوند قید اجناسشان را می‌زدند و می‌رفتند. 

یا زنانی که در واگن‌های مردانه و زنانه می‌رفتند ممکن بود توسط مسافران آزار جنسی ببینند. 

آیا شما یا یکی از نزدیکانتان تحت تأثیر خشونت جنسیتی قرار گرفته‌اید؟ داستان خود را به صورت محرمانه با ما در اینجا به اشتراک بگذارید.

■ در این تحقیق چه تئوری به کار بردید؟ 

این پژوهش بر نظریه «پیشروی آرام» آصف بیات استوار است. پیشروی آرام و پیشرفت خاموش هم طولانی اما فراگیری مردم عادی به سوی مالکان، قدرتمندان و یا حوزه عمومی برای بقا یا بهتر کردن زندگی‌شان است.

یکی از ویژگی‌هایی که این پیشروی دارد و آصف بیات به آن اشاره می‌کند ماندگار بودن است. دقیقا همان کاری که دستفروش‌ها در مترو کردند از زمانی که شروع به کار کردند با ماموران قدرت درگیر بودند و همچنان کار کردند و عرصه را خالی نکردند تا بتوانند حداقل معیشتشان را تامین کنند. 

■ یافته‌های این پژوهش چه بودند؟ ممکن است تشریحان کنید؟ 

پرسش اصلی این پژوهش این بود که راهکارهای دستفروشان زن برای مقابله با ماموران قدرت چیست. دستفروشان به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستفروشانی که داخل قطار کار می‌کنند و دستفروشانی که روی سکوها بساط می‌کنند. دستفروشان سیار راهکارهای مختلفی به‌کار می‌بردند. مثلا از ایستگاه‌هایی که ناامن‌تر بود کمتر ورود و خروج می‌کردند. ایستگاه‌های ناامن‌تر ایستگاه‌هایی است که در تقاطع دو خط مترو قرار دارند مثلا ایستگاه امام خمینی، دروازه شمرون و نواب . در این ایستگاه‌ها ماموران بیشتری حضور دارند.  زنان دستفروش از این ایستگاه‌ها کمتر تردد می‌کنند.

یا اینکه مثلا اجناس خود را پنهان می‌کردند. خودشان معتقد بودند که در گذشته فشارها خیلی بیشتر بوده. طرح‌های مختلفی می‌گذاشتند تا آنها را دستگیر کنند. در آن زمان حتی آنها از چادر استفاده می‌کردند تا بتوانند جنس‌هایشان را زیر چادر پنهان کنند. یا در واگن‌های قطار زمانی که ماموران حمله می‌کردند که بخواهند جنس‌هایشان را بگیرند از زنان چادری کمک می‌گرفتند که اجناس را زیر پایشان قایم کنند. 

اما زمانی که در مرداد و شهریور سال ۱۳۹۹ با آنها گفت‌وگو کردم، می‌گفتند که در این دوره بیشتر ماموران تذکر می‌دادند، مگر اینکه آنها می‌خواستند روی سکوها بساط کنند. زیرا درگیری‌ها روی سکوها بیشتر است. 

یکی دیگر از شگردهای زنان این بوده که اجناس کمتری با خود حمل می‌کردند و در کوله پشتی‌شان می‌گذاشتند که مامورها به آنها شک نکنند. یا نقش مسافر را بازی می‌کردند. مثلا انگار دانشجو هستند. مثلا زنی با یک جعبه وارد مترو شد و انگار که یک شیرینی بوده ولی وقتی مترو راه افتاد درش را که باز کرد لوازم آرایشی در جعبه بود. 

یکی دیگر از راهکارها فرار است. وقتی می‌دیدند که ماموران یورش می‌بردند، فرار می‌کردند. یکی از آنها تعریف می‌کرد که در گذشته خیلی دستگیرشان می‌کردند، یک روز دسته جمعی داشتند خیلی از آنها را داشتند می‌بردند، چند تا از آنها توانستند از دست ماموران فرار کنند. 

گروه دیگر دستفروشان که روی سکوها بساط می‌کردند. آنها خطر مواجه‌شان با ماموران قدرت بیشتر بود. مخصوصا که آنها بیشتر روی سکوهای امام خمینی و دروازه شمرون و نواب بساط می‌کردند. 

ساعاتی بود که کارمندان به خانه می‌رفتند ماموران به سوی متروها می‌آمدند و دستفروشان می‌دانستند که چه ساعتی ماموران می‌آیند. بساطشان را جمع می‌کردند و دو سه ساعتی منتظر می‌شدند و ماموران روی سکو بودند تا اینکه آنها نتوانند بساط پهن کنند. در این فاصله برخی استراحت می‌کردند برخی هم وارد قطارها می‌شدند تا فروش کنند تا ماموران بروند تا روی سکوها برگردند. 

خودشان به همدیگر خبر می‌دادند. همدیگر را همکار و دوست صدا می‌کردند و به همدیگر خبر می‌دادند که مامورها آن ایستگاه هستند که مراقب باشند. یا اینکه مسافران بهشان می‌گفتند که مامورها دارند می‌آیند.  

در ایستگاه خمینی ماموران صندلی‌ مسافران را برداشته بودند که دستفروش‌ها نتوانند رویش بنشینند. البته موفق نشدند چون دستفروش‌ها روی زمین می‌نشستند. یا جایی که دوربین سعی می‌کردند که جلوی دوربین ننشینند تا دیده نشوند.  

■ آیا قانونی برای منع ورود دستفروشان به مترو در حال تدوین است؟ 

آنچه که در خبرها در اردیبهشت ۱۴۰۰خوانده‌ام شایسته اصل مدیرعامل فعلی مترو گفته که به‌دنبال تصویب قانون ممنوعیت ورود دستفروشان به واگن‌های متروست. در آن دوره که با دستفروش‌ها صحبت می‌کردم می‌گفتند که فشارها کمتر از گذشته است و بیشتر تذکر است. اما اگر روی سکو بایستی باهاشان بحث کنی و نروی ممکن است درگیر شوی و جنس‌ها را توقیف کنند ولی داخل واگن برخورد واگن‌ها کمتر شده است. 

کسانی که سال‌هاست سابقه کار داشتند می‌گفتند زمانی بود که از اتاق راننده مترو یا راهبر یکدفعه مامور می‌آمد و در واگن جنس‌هایشان را می‌گرفت. برخی می‌گفتند که ما دیگر نسبت به لباس سبز حساس شده بودیم و سرک می‌کشیدیم در واگن و وقتی مطمئن می‌شدیم که مامور نیست وارد واگن می‌شدیم. 

■ روش تحقیق پژوهش و تعداد شرکت کنندگان چگونه بود؟ 

رویکرد این مطالعه کیفی بود و با ۲۶ دستفروش زن مصاحبه شده و مصاحبه‌ها تا زمان اشباع اطلاعات ادامه یافته است. روش جمع‌آوری اطلاعات مصاحبه عمیق، نیمه ساختاری و مشاهده بوده است. 

مصاحبه‌های این پژوهش در مرداد و شهریور سال ۱۳۹۹ انجام شده است. با توجه به تغییراتی که هر روز در جامعه ایران اتفاق می‌افتد این پژوهش هم از این قاعده مستثنی نیست و ممکن است اتفاقات دیگری در مترو رخ داده باشد یا انگیزه‌ها انگیزه‌های دیگری باشد. این پژوهش ادعای تعمیم یافتن به کل جامعه را ندارد. 

من برای انجام این پژوهش از راهنمایی‌هایی افراد ویژه‌ای برخوردار شدم،  به‌ویژه دکتر فاطمه صادقی مرا در طی این پژوهش هدایت کرد و ارائه انگلیسی آن در کنفرانس ایران آکادمیا نیز توسط دکتر صادقی انجام شد. 

– با چه چالش‌هایی در طی انجام این پژوهش روبه‌رو شدید؟ 
زمانی که این تحقیق را انجام می‌دادم دانشجو نبودم و به‌عنوان پژوهشگر مستقل تحقیق می‌کردم. همواره نگران بودم که بهم مشکوک شود و ازم سوال نپرسد. چون گاهی باید روی سکو می‌نشستم و ساعت‌ها کنار دستفروشان می‌نشستم تا اگر بی‌کار می‌شدند سوال‌هایم را ازشان بپرسم. یا باید می‌نشستم و ماموران را مشاهده می‌کردم. یا با خود دستفروشان باید سوار مترو می‌شدم. تنها نگرانی من این بود که ماموران قدرت از من سوالی نپرسند که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد.