– آنها میگویند از زمانی که تب و تاب ماجرا فروکش کرده، هیچکس سراغشان نیامده و مسئولان جویای احوالشان نیستند و هیچ رسانهای با آنها مصاحبه نمیکند. یک نفر از خانوادههای جانباخته متروپل به من میگفت در مراجعهای که برای پیگیری کارهایشان به جاهای مختلف داشته، به شکل عادی و معمول باید هزینهها را شخصا پرداخت میکرده و هیچگونه تسهیلاتی برای او و دیگر خانوادهها در نظر گرفته نشده بوده. برخی از خانوادههای جانباختگان میگویند حالا که به نهادها و ادارههای مختلف مراجعه میکنیم، هیچ اشارهای به زمان پرداخت دیه و چگونگی جبران خسارتها نمیشود. آنها میگویند به نظر نمیرسد ارادهای برای جلب رضایتشان و ایجاد دلگرمی در ایشان وجود داشته باشد.
جملههای بالا، وصف یک منبع مطلع از وضعیت خانوادههای داغدار «فاجعه متروپل» در روزهای پس از فروکش کردنِ پوشش رسانهایِ این رویداد در آبادان است.
این منبع که در گفتوگو با زمانه خواست نامش محفوظ بماند، از دسترسی نداشتن خانوادهها به وکیل و کارشکنی مراجع قضایی در پیگیری پرونده جانباختگان این فاجعه خبر میدهد و میگوید:
«برای رسیدگی به مراجعههای قربانیان و مالباختگان متروپل، دفتری در نظر گفته شده است. همانطور که میدانیم، افرادی در برج متروپل دفتر تجارت و بیزنس داشتند. همچنین ماشینهای برخی شهروندان در خیابانهای اطراف برج پارک شده بود که آسیب زیادی دیدند. افرادی هم بودند که شخصا در دفترهایشان حضور نداشتند اما مدارک و وسایلشان با فرو ریختن ساختمان از بین رفت. خانوادههای خسارتدیدگان با مراجعه به این دفتر و ارائه مشخصات و پر کردن فرمهایی، درمورد وکیل پیگیر پرونده سوال کردهاند. پاسخی که از طرف کارکنان این دفتر شنیدهاند این بوده که چون پرونده امنیتی است، نمیتوانیم نام وکیل را به شما بگوییم.»
به باور این منبع، خانوادهها حق دارند بدانند وکیل پروندهشان کیست، چه سابقهای دارد و از کجا برای آنها تعیین شده است.
بر اساس آخرین خبرهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، خانوادههای جانباختگانِ فرو ریختن برج متروپل در آبادان که روز یکشنبه ۱۹ تیر ماه قصد داشتند برای انجام مراسم عزاداری بر سر مزار قربانیان گردهم آیند، با ممانعت پلیس ضد شورش و مأموران لباس شخصی، موفق به برپایی مراسم خود نشدند.
جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری و همچنین خودداری از پاسخگوییِ مراجع قضایی و نهادهای امنیتی به خانواده جانباختگانِ متروپل در حالی است که شهرداری تهران روز چهارشنبه، ۱۵ خرداد ماه، همزمان با چهلمین روز درگذشت قربانیان متروپل، نمایشگاهی با عنوان «آبادان روایت همدلی» را برای فروش آثار عکاسی، در ایوان انتظارِ متروی میدان ولیعصر افتتاح کرد.
در مراسم افتتاح این نمایشگاه، امیرحسین سمیعی، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری، محمد نقیب، معاون امور فرهنگی و اجتماعی شرکت بهرهبرداری مترو و جمعی از هنرمندانِ حکومتی حضور داشتند.
برجهای دوقلوی متروپل متعلق به یک هلدینگ ساختمانسازی به ریاست حسین عبدالباقی، واقع در خیابان امیری (امیرکبیر) آبادان بود که در روز دوم خرداد ماه امسال، به دلیل کیفیت نامرغوب سازه و رعایت نکردن اصول مهندسی، فرور ریخت.
بر پایه اعلام فعالان مدنی و روزنامهنگاران مستقل در آبادان، در جریان ساخت این برج، زدوبند گستردهای بین مالک اصلی برج با شهرداری و برخی مقامهای دولتی انجام شده است.
بر اساس اعلام احسان عباسپور، فرماندار آبادان، دستکم ۴۱ نفر در این رویداد جان خود را از دست دادهاند.
از شمار دقیق مصدومان و خسارت دیدگان فرو ریختنِ متروپل آماری در دست نیست.
- بیشتر بخوانید: افزایش شمار جانباختگان حادثه ریزش ساختمان متروپل در آبادان؛ «بازداشت ۱۰ نفر» در این رابطه
در روزهای پس از فرو ریختن برج متروپل، اعتراضهای مردمی گستردهای در آبادان شکل گرفت که به شهرها و استانهای دیگر هم کشیده شد.
نیروهای امنیتی اما با یورش خشونتبار به این اعتراضات، شماری از معترضان را بازداشت کردند.
از سوی دیگر در روزهای گذشته (۱۷ تیر ماه)، محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد، دو کارگردان سینما که در اعتراض به سرکوب معترضان در آبادان و شهرهای دیگر خوزستان، همراه شمار دیگری از فعالان سینمایی، بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» را تهیه و امضا کرده بودند، به وسیله مأموران امنیتی بازداشت شدند.
روناک رضایی، دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی هم یکی دیگر از بازداشتشدگان اعتراضات متروپل است که در حال حاضر بهصورت بلاتکلیف در زندان سپیدار اهواز به سر میبرد.
به دلیل سانسور گسترده اخبار به وسیله نهادهای امنیتی و رسانههای حکومتی و همچنین به علت برقراری جو شدید امنیتی در روزهای پس از شکلگیری اعتراضات در آبادان، از شمار دقیق بازداشتشدگانِ این اعتراضات خبری در دست نیست.
یک منبع مطلع اما درباره آخرین وضعیت بازداشتشدگانِ اعتراضات آبادان به زمانه میگوید:
«هر چند اغلب بازداشتشدگان به قید وثیقه یا کفالت آزاد شدهاند اما برای همه آنها پرونده تشکیل شده و باید منتظر احکام خود باشند. از وضعیت زنان بازداشتی که به زندان اهواز منتقل شده یا در بازداشتگاههای ویژه اطلاعات سپاه به سر میبرند، اطلاعی در دست نیست».
او درباره شرایط روناک رضایی هم میگوید:
«خانواده روناک رضایی کماکان از او بیاطلاع هستند. بیش از سه هفته است تماس تلفنی با خانواده نداشته و همین مسأله باعث ایجاد نگرانی شده است. روناک رضایی برای انجام کارهای مربوط به پایاننامه خود در آبادان سکونت داشت. این دانشجو فعالیت خاصی در آبادان نداشت اما در تجمعات آبادان بازداشت شد.»
پیشتر فرزانه زیلابی، وکیل مدافعِ روناک رضایی به رسانهها گفته بود موکل او تنها دو بار موفق به تماس تلفنی با خانواده خود شده؛ یکبار ساعاتی پس از بازداشت و بار دیگر، یک هفته پس از آن.
روناک رضایی روز ششم خرداد ماه به وسیله مأموران اطلاعات سپاه بازداشت شده است.
پاشیدن رنگ بر بیلبوردهای عبدالباقی و تلاش برای لاپوشانی حقیقت
بر پایه اعلام منبع مطلع طرف گفتوگو با زمانه، رئیس ستاد پیگیری حادثه متروپل، جلیل مختار، نماینده فعلی آبادان در مجلس است. او از میان سه نماینده آبادان، تنها کسی است که در جلسه معارفه حسین حمیدپور، شهرداری که مجوز پایان کارِ ساختمان را متروپل صادر کرده، حضور داشت.
این منبع مطلع بر این باور است که وضعیت امروز آبادان و خرمشهر و آنچه در کوچهها و خیابانهای این منطقه میگذرد، نشاندهنده این حقیقت است که فساد اقتصادی در آبادان قبل از متروپل وجود داشته و بعد از عبدالباقی هم ادامه خواهد داشت.
او در همین زمینه میگوید:
«با توجه به اخبار قرادادهای خاتم برای آسفالت آبادان، میبینیم که این شهر تا سالها بدهکار این قرارگاه خواهد بود. اگر به اخبار پیرامون قراردادی که سعید محمد به عنوان رئیس شورای عالی سازمان مناطق آزاد کشور با شخصی در مرز شلمچه بست توجه کنیم، میبینیم که طرف قرارداد با آوردهای بسیار پایین، بدون داشتن هیچ رزومهای در فعالیت اقتصادی، برنامهریزی، سرمایهگذاری در حوزه عمران و آبادانی، تنها با ریاست ستاد سعید محمد در شهر آغاجری چنین قرارداد کلانی را بسته است.»
به گفته او، تنها کاری که نهادهای دولتی پس از فاجعه متروپل انجام دادهاند این بوده که اسم هولدینگ عبدالباقی را از دیوارها و بیلبوردهای شهر بردارند:
«آنها فکر میکنند با پاشیدن رنگ بر نام هولدینگ عبدالباقی بر روی دیوارها، میتوانند سرچشمه فساد را بخشکانند یا این پیام را بدهند که در حال مبارزه با فسادند.»
جنایتهای ادامهدار در آبادان؛ از سینما رکس تا متروپل
به باور برخی کارشناسان و کاربرانِ شبکههای اجتماعی، میان رویدادهای فرو ریختن ساختمان متروپل در خرداد ماه ۱۴۰۱ و آتشسوزی در سینما رکس در مرداد ماه ۱۳۵۷ در آبادان، شباهتهایی تاریخی و سیاسی وجود دارد.
علی حیدری، تحلیلگر سیاسی و فعال عرب، معتقد است رد پای برخی از افرادی که در فاجعه به آتش کشیدنِ سینما رکس نقش داشتند، در فروریختن متروپل هم هویداست.
او در پیوند با همین موضوع به زمانه میگوید:
«از آن جهت که بعدها ثابت شد فاجعه سینما رکس کار گروههای اسلامگرای به اصطلاح انقلابی آن زمان بود و نقشی که همان اشخاص بعدا در منطقه و شهرهای آبادان و خرمشهر بهویژه بعد از جنگ داشتند، میتوان گفت این دو فاجعه مشابه هم هستند. همان اشخاصی که تحت پوشش گروههای اسلامگرایی مثل منصورون فعالیت داشتند تاکنون نقش عمدهای در نهادهای به اصطلاح انقلابی و اقتصادی منطقه آبادان و خرمشهر بازی میکنند. افرادی همچون شمخانی، رشیدیان، سردار زمانی، محمد مخبر و محمد فروزنده».
به گفته این تحلیلگر سیاسی، در فاجعه متروپل هم آشکار شد که موعود شمخانی، برادرزاده علی شمخانی، واسطه معرفی عبدالباقی به شهرداری آبادان بوده است:
«در حقیقت از این طریق بود که عبدالباقی پروژههای بسیاری را در آبادان راهاندازی کرد. این افراد کسانی بودند که پیش از انقلاب با خمینی در نجف ارتباط مستقیم داشتند. این افراد با تغییر موقعیت هنوز در آبادان نقش دارند و دست آنها و وابستگانشان از طریق منابع غیررسمی در جنایت متروپل آشکار شده است».
اسماعیل زمانی، مدیرعامل سازمان منطقه آزاد اروند و از دوستان نزدیک علی شمخانی، غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا، محمد فروزنده، جانشین سابق فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، موعود شمخانی، برادرزاده علی شمخانی و ناجی شمخانی، پسر عموی علی شمخانی از مدیران ارشد در منطقه آزاد اروند، از جمله افرادی هستند که طبق اعلام روزنامهنگاران مستقل در خوزستان، بهصورت نظاممند و با همکاری مستقیمِ قوه قضاییه و نهادهای امنیتی، در سالها و دهههای گذشته اقدام به غارت گسترده منابع اقتصادی در خوزستان کردهاند.
حیدری در پاسخ به این پرسش که به نظر او آیا با توجه به منابع سرشار منطقه و موقعیت جغرافیایی آن، اعتراضات مردمی میتواند باعث جلوگیری از روند غارت شود، به زمانه میگوید:
«اعتراضات مردمی توان تغییر دادن جریان فساد را ندارند اما میتوانند به سقوط حاکمیت منجر شوند. در واقع شعارها و گسترش اعتراضات نشان میدهد این حرکتها به انقلاب متمایلتر هستند. هر چند این اعتراضات نمیتوانند باعث اصلاح ساختار شوند اما میتوانند به عبور از این ساختار منجر شوند.»
به گفته او، با توجه به بروز اعتراضات گسترده مردمی در دههها و سالهای گذشته، از جمله اعتراضات مردمی سال ۱۳۸۸، خیزش سراسری دی ماه ۱۳۹۶ و اعتراضات آبان ۱۳۹۸، شکاف عمیقی میان حکومت جمهوری اسلامی با مردم ایران ایجاد شده و در حال حاضر شرایط به گونهای است که دیگر رأی و دیدگاه مردم نسبت به نهادهای حکومتی، برای سران حکومت اهمیت ندارد.