مراسم “قرعه کشی برنامههای تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری” به صورت مستقیم از شکبه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید. مراسم با سخنرانی طولانی آقای ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما آغاز گردید و در ادامه، یک برنامه ریزی ساده به دشوارترین شیوه ممکن از طریق چندین مرحله قرعه کشی به انجام رسید.
رفتار مدیران انتصابی علی خامنهای در سازمان صدا و سیما با نمایندگان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در این مراسم نیز همانند دیگر اخبار و برنامههای این رسانه حکومتی تا حدودی مشخص کننده نزدیکی و دوری کاندیداها به کانون قدرت و رهبری نظام بود. همگان حدس و گمانهایی از این روابط و جایگاه پنهان افراد کاندیدا شده نزد خود دارند.
مردم، در رسانههای حکومتی غایب هستند. تنها قشر نازکی، به عنوان هوراکش و سینهزن و مداح، در بازی شرکت داده میشوند. در این رسانهها به نظرات مردم که استناد میشود، این استناد با تحریف همراه است.
بخشهایی از مردم مطلوب خود را این یا آن کاندیدا اعلام میکنند. اما مهم نه اسمی است که میبرند، بلکه انگیزه و استدلالی است که دارند و امیدی است که به کسی بسته میبندند. آن انگیزه و استدلال و امید، در واقعیت خود نقد وضعیت موجود است، همانند انگیزه و استدلال گروه بزرگی از مردم برای شرکت نکردن در انتخابات.
اشتون پارتی جلیلی
عالیه خانم ۶۴ ساله است و چند سالی میشود که همسر خود را از دست داده است. با علاقه درباره انتخابات صحبت میکند. میگوید:
«من از اول که اینها را دیدم گفتم این جلیلی از همه بهتر است. جوان خوبی است. افتاده و سربهزیر. زبان بسته یک پا هم ندارد. گفتند جانباز است. در جبهه پایش قطع شده. ای لعنت به این صدام از خدا بی خبر که چقدر جوانهای مردم را کشت و ناقص کرد.
عالیهخانم: «جلیلی از بس با خارجیها نشست و برخاست میکنه بلده چطوری درست کنه! اوضاع مملکت خراب شده. هر دفعه که با خارجیها نشست و برخاست کرده باشه، یک چیزی ازشون یاد گرفته باشه حالا اوستا شده واسه خودش. دیدی این زنه چقدر قشنگ میاد باهاش حرف میزنه؟ میان روبه روی هم قشنگ میایستن، میخندن، ازشون عکس میندازن. اینقدر خوشم میاد!»
جلیلی از بس با خارجیها نشست و برخاست میکنه بلده چطوری درست کنه! اوضاع مملکت خراب شده. هر دفعه که با خارجیها نشست و برخاست کرده باشه، یک چیزی ازشون یاد گرفته باشه حالا اوستا شده واسه خودش. دیدی این زنه چقدر قشنگ میاد باهاش حرف میزنه؟ میان روبه روی هم قشنگ میایستن، میخندن، ازشون عکس میندازن. اینقدر خوشم میاد! »
آقای خاتمی باید میآمد!
ساناز دختری ۲۶ ساله، مجرد و بیکار است اما از خودرویی که سوار شده است مشخص است خانواده او وضع مالی خوبی دارند. میگوید:
«من فکر میکنم آقای خاتمی اگر ثبت نام میکردند بهتر بود. آقای خامنهای از مشائی خوشش نمیآید برای همین رد صلاحیت شد. اگر فقط او را رد صلاحیت میکردند احمدی نژاد اعتراض میکرد. آقای هاشمی رد صلاحیت شد تا دولت اعتراض نکند.
اگر آقای خاتمی ثبت نام میکرد با مشائی رد صلاحیت میشد و آقای هاشمی در انتخابات باقی میماند. با توجه به اینکه حتی مردم جنوب شهر هم فهمیدهاند با پول تقسیم کردن نمیشود کشور را اداره کرد، مردم به کسی که سابقه مدیریت سطح بالا در کشور داشت رأی میدادند. رابطه آقای هاشمی با اتحادیه اروپا خیلی خوب است و میتوانستند تحریمها را بردارند. این شرایط به زندگی همه به نوعی فشار آورده است. مردم ایران دیگر شاد نیستند. خود ما سال گذشته نتوانستیم به مسافرت برویم چون با این قیمت دلار به صرفه نبود. الآن برای تامین ارز برای برادرم که در حال تحصیل است پدرم با مشکل مواجه شده است».
چارهای نیست، مجبوریم!
شایان با اتمام دوره تحصیل خود منتظر فراخوان نظام وظیفه است تا به سربازی برود. پدرش مغازه لباس فروشی دارد و اخبار خود را از طریق ماهواره و اینترنت دریافت میکند. درباره انتخابات پیش رو میگوید:
«همه امیدوار بودند آقای هاشمی رئیس جمهور شود و وضعیت بهتر بشود اما متاسفانه او را رد صلاحیت کردند و حالا برنامهای وجود ندارد. شبها ماهواره نگاه میکنم. خیلیها میآیند و نظر میدهند. خبرهای اینترنت را هم میخوانم. حالا کسی نظر کامل ندارد که همه قبول داشته باشند. چند دستگی است و این به نفع حکومت است. یکجا نوشته بود آقای عارف و روحانی را برای این تأیید صلاحیت کردهاند که رأی مردم نصف شود و هیچ کدام رأی نیاورند. باید یک نفر به نفع دیگری برود کنار اما هیچ کس، کس دیگر را قبول ندارد. این به ضرر ماست.
شایان: «بازاریها روی آقای هاشمی حساب میکردند. بازاریها اعتقاد دارند نبض اقتصاد هنوز دست آقای هاشمی است و ایشان با روابطی که دارد میتواند اقتصاد را نجات بدهد. روی حساب حرف بازاریها مردم عادی کم کم امید پیدا کرده بودند که اگر آقای هاشمی رأی بیاورد گرانی کنترل میشود. احتمال اینکه آقای هاشمی رأی میآورد، خیلی زیاد بود، اما فهمیدند که رأی میآورد و رد صلاحیتاش کردند.»
نمی دانم باید چکار کنیم اما من رأی میدهم. چارهای نیست، مجبوریم. اگر باز هم قدرت دست خودشان باشد جنگ راه میافتد. از شانس بد ما، همان موقعی که ما سرباز شدیم، حالا جنگ هم میخواهد شروع شود. نسل سوخته که میگویند ما هستیم.»
او ادامه میدهد: «بازاریها روی آقای هاشمی حساب میکردند. بازاریها اعتقاد دارند نبض اقتصاد هنوز دست آقای هاشمی است و ایشان با روابطی که دارد میتواند اقتصاد را نجات بدهد. روی حساب حرف بازاریها مردم عادی کم کم امید پیدا کرده بودند که اگر آقای هاشمی رأی بیاورد گرانی کنترل میشود. احتمال اینکه آقای هاشمی رأی میآورد، خیلی زیاد بود، اما فهمیدند که رأی میآورد و رد صلاحیتاش کردند.»
قالیباف کوفته!
کریم اهل استان لرستان است و برای کار مجبور به کوچ شده است. او در بازار میوه و ترهبار باربری میکند. میگوید:
«فقط قالیباف! قالیباف کوفته همه را! گفته تورم را جمع میکند. از دل مردم گفته. گفته ملت گشنهاند، بدبختی همه را گرفته. تهران را آباد کرده معلوم است اگر بیاید مملکت را هم درست میکند.
هیچ از هاشمی رفسنجانی دل خوشی نداریم ما. از این آخوندها هیچ حال نمیکنیم. احمدی نژاد خوب بود اما سران اجازه ندادند کار کند. همین رفسنجانی سنگ انداخت. به وقت مناظره که دست گذاشت روی دزدی بچههاش گفتیم میکشنش اما احمدی نژاد زرنگ در رفت. این آدمهایی که چشم تنگ دارند و قد کوتاه همه زرنگاند. معلوم بود راحت زمین نمیخورد. دل و جرأت داشت دست گذاشت روی دزدیها.
کریم: «فقط قالیباف! قالیباف کوفته همه را! گفته تورم را جمع میکند. از دل مردم گفته. گفته ملت گشنهاند، بدبختی همه را گرفته. تهران را آباد کرده معلوم است اگر بیاید مملکت را هم درست میکند.»
هم ولایتی ما کار را بد به آب داد. اگر رئیس جمهور میشد برای ما لرها خوب بود. از مقامات هیچ کس از ما نیست. الآن نگاه کن برای شهر خودش با لوله از دریای خزر میخواهد آب ببرد آنجا دریاچه درست کند برای تفریح و کشاورزی مردم. برای منطقه ما دلسوز نیست کسی. آدمش را نداریم.»
تقصیر مردم نیست
خسرو صاحب یک کتاب فروشی است. در زمان هر دو دوره شرکت آقای خاتمی در انتخابات، رأی داده است اما بعد از آن به دلایلی که عنوان میکند در انتخابات شرکت نکرده است.
«نمی شود از یک کارگر ساده یا زن خانهداری که یک عمر در آشپزخانه فقط ظرف شسته و غذا درست کرده است توقع داشت مسائل را درک کند. تقصیر مردم نیست. اپوزیسیون سالم نداریم. منظورم این نیست که نیروی سالم نداریم ولی اگر نگاه کنید خیلی واضح است که سازماندهی شده نیستند و گروههای کوچک با هم رقیب هستند. عناصر ناسازگار زیاد است.
سال ۸۸ این امید به وجود آمد که اپوزیسیون با هم متحد شوند و بعد از سالها منسجم عمل کنند. چند نشست برگزار شد ولی فایده نداشت. سلطنت طلبها هنوز دنبال راه اندازی مجدد شاهنشاهی هستند. اصلاح طلبها هنوز تصمیم جمعی نگرفتهاند که از ولایت فقیه عبور کنند. مجاهدین خلق که نزدیک به ۳۰ هزار نفر نیرو در اروپا و یک ارتش نظامی ۳ هزار نفره دارد در انزوا قرار گرفت و آخر با آمریکائیها بست. چپها تکه پارهاند و با هم درگیرند. کردها با غیر خودشان کار نمیکنند. در کل یک بخش مخالف حمله خارجی هستند و بخش دیگر اعتقاد دارند جمهوری اسلامی شکست نمیخورد و تنها راه حمله آمریکا است. به این شکل جواب نمیگیریم.
خسرو: « من رأی نمیدهم. چند دوره است که رأی نمیدهم. فکر میکنم در بهترین حالتی که قابل فرض باشد کسی در سطح آقای خاتمی بتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. سیستم بسته است و در تفکری که در آقای خاتمی و اطرافیان آقای خاتمی بود قصدی برای اصلاح خود سیستم نبود.»
ملاحظه بفرمائید چقدر رادیو، تلویزیون، سایت و گروه است. با هم نیستند و همکاری نمیکنند. یکدیگر را خنثی میکنند. در این اوضاع بعضیها برای خودشان کیسه دوختهاند. آمریکا شبکه خودش را دارد، انگلیس شبکه خودش را دارد. شبکههای دیگری هستند. زمان گذشته هم بودهاند. رادیو مسکو و پکن داشتیم. الآن هم فکر میکنم داریم. حتی رادیو فرانسه. این کشورها عضو شورای امنیت سازمان ملل هستند. قدرت جهانی هستند. میشود درک کرد چرا روی ایران کار میکنند اما متاسفانه مثلاً میبینیم با حمایت عربستان سعودی شبکه درست شده است. این مایه سرافکندی است. من ناسیونالیست نیستم اما عربستان رقیب منطقهای ایران است و دنبال تحریک اهالی خورستان است. این کشور در جهان منفور است. یک خانواده سراسر فساد که با ملاکهای جهان مدرن سازگاری ندارد. کشوری که زنان را به عنوان انسان قبول ندارند و زنان حق رانندگی در آن ندارند نمیتوان پشتوانه جریانات آزادی خواهانه باشد.
من رأی نمیدهم. چند دوره است که رأی نمیدهم. فکر میکنم در بهترین حالتی که قابل فرض باشد کسی در سطح آقای خاتمی بتواند از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. سیستم بسته است و در تفکری که در آقای خاتمی و اطرافیان آقای خاتمی بود قصدی برای اصلاح خود سیستم نبود. تا وقتی شورای نگهبان وجود دارد نه میتوان کسی را وارد انتخابات کرد و نه میتوان قانونی را تصویب کرد. نباید مثل اسب عصاری دور خودمان بچرخیم. اولین قدم پذیرش واقعیت است. تا زمانی که نپذیریم این سیستم اصلاح ناپذیر است نمیتوانیم صحبت از انعطاف در تاکتیک کنیم. مشکل نیروهای مخالف براندازی این است که خود تاکتیک برای آنها تبدیل به استراتژی شده است. ما باید وقتی در انتخابات شرکت میکنیم باید طرحی برای بعد از آن داشته باشیم. رأی دادن که فی نفسه خودش ارزش نیست. صدام حسین هر بار با رأی ۹۸ درصد مردم پیروز میشد. رأی دادن بی برنامه که هنر نیست.»
اگر به ولایتی رأی ندهیم جلیلی رأی میآورد!
هستی لیسانس کشاورزی دارد و خانهدار است. میگوید: «فقط اخبار را گوش میکنم. سیاسی نیستم به آن صورت. اینطور که بویش میآید قرار است جلیلی را رئیس جمهور کنند. تجربه ندارد و همان کارهای احمدی نژاد را انجام میدهد. بین کسانی که هستند ولایتی از همه بهتر است. قبلاً وزیر امورخارجه بود. اگر مردم به او رأی بدهند شاید بگذارند رئیس جمهور بشود. فقط برای اینکه جلیلی رئیس جمور نشود به ولایتی رأی میدهم.
کشورهای دنیا بیشتر دوست دارند رئیس جمهور سیاست مدار باشد. جلیلی عضو سپاه است. سپاهیها برای کار سیاسی مناسب نیستند.همه چیز را به چشم جنگ نگاه میکنند و بلد نیستند سیاست به خرج بدهند و کارها را انجام بدهند. جز جلیلی و ولایتی کس دیگری فکر نکنم که بگذارند.»
صورت مسئله اشتباه ترسیم شده است!
یکی از حقوقدانان برجسته ایران معتقد است صورتبندی فعلی جامعه از انتخابات، برای گره گشایی از مسئله مناسب نیست. میگوید: «صورت مسئله اشتباه ترسیم شده است. کشور ما در حال حاضر با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که شرکت کردن یا نکردن در انتخاب تاثیری در حل این مشکلات ندارد.
در حال حاضر عده بسیاری فکر میکنند که مشکلات کشور ناشی از آن است که در انتخابات گذشته تقلب صورت گرفته و فرد دیگری به جز منتخب واقعی مردم در پست رئیس جمهوری قرار گرفته است. قضایا را باید معکوس نگاه کرد. منشأ اصلی تصمیم گیری در کشور، بنا بر مسائل مطروحه برای خود و برای پیش برد اهداف خود دست به تقلب در انتخابات زده است تا نتیجه مورد نظر خود را اعمال کند. در نتیجه مشکلات جاری کشور از جمله تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی و خطرات نظامی موجود ناشی از تصمیمات همان منشا اصلی تصمیم گیری است.
حقوقدان: « تصمیم گیرنده اصلی تن به قبول فردی خارج از دایره محارم خود در حاکمیت اکنون یک دست شده و یکرنگ ایران نخواهد داد. همچنین امید به تغییرات مثبت در پرونده هستهای ایران از جایگاه ریاست جمهوری و از طریق صندوق رأی به خطا انداختن مردم است.»
شما فرض کنید به جای آقای احمدی نژاد فرد دیگری بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده بود. آقای موسوی یا آقای رفسنجانی. تفاوتی ندارد. آنچه که قابل تصور است این افراد از لزوم نابودی اسرائیل در رسانهها سخن نمیگفتند و کشورهای همسابه را تهدید به اعمال قدرت نظامی نمیکردند اما پرونده اتمی ایران که محل واقعی نزاع جمهوری اسلامی و کشورهای طرف مناقشه است از اختیارات قوه مجریه بیرون است. مسئول مذاکرات اتمی دبیر شورای عالی امنیت ملی است که همانگونه که همگان اطلاع دارند توسط فرد دیگری و به روش دیگری انتخاب میشود. عدهای به اشتباه بر این اندیشه هستند که چون در زمان آقای روحانی نظام موجود تن به تعلیق فعالیتهای اتمی داده است این بدان معنی است که نظرات رئیس جمهور و گروه سیاسی حامی وی در مسئله دخیل است. این البته به طور کامل اشتباه نیست. کسی نمیتواند منکر تاثیرات سطحی باشد. اما در عمق مسئله ما شاهد آن هستیم که این توافق ناشی از روابطی آن زمان است. روابطی که در آن حکومت یک دست نیست و منشأ اصلی تصمیم گیری همه اهرمهای فشار را در اختیار قرار ندارد.
پرونده هستهای ایران همانند ۵ هزار میلیارد تومان بدهی دولت، حجم عظیم نقدینگی، انزوای سیاسی، تعطیلی تولید و گسست حاد بین حکومت و مردم به دولت دیگر به ارث خواهد رسید. تا جایی که بنده مطالعه کردهام و پیگیر امور هستم، امروزه مشکل دست نیافتن به توافق نه در اراده بی اعتقاد به مذاکره، که ناشی از نگاه متفاوت دو سوی مذاکره به نتیجه توافق است. یک طرف در مقابل تعلیق خود خواسته توقع حذف تحریمهای اقتصادی را دارد و طرف دیگر در مقابل تعلیق دائم و برچیدن کامل تاسیسات هستهای خاص همانند فرودو و تاسیسات غنی سازی ۲۰ درصد تنها حاضر به برداشتن بخشی از تحریمهاست.
خلاصه آنکه در واقعیت امر مخالفان وضعیت فعلی در فعالیتهای هستهای هیچ چشمانداز و برنامهای برای حل این مسئله که علت العلل مسائل و مشکلات کشور است ندارند. آنها به این امید که بتوان تنها وقفه یا خللی به وجود آورد، رؤیا پردازانه شعار حل این چالش را مطرح میکنند. من فکر میکنم که دلیل طرح این شعارها آن است که تصور میشود در جایگاه ریاست قوه مجریه میتوان ما به ازای حق رازداری در امور هستهای امتیازاتی سیاسی و داخلی اخذ کرد. حال آنکه پیگرد قضایی تیم قبلی مذاکرات به اتهام سنگینی همچون جاسوسی هستهای نشان از آن است که آن کس که باید تصمیم نهایی را در نظام موجود اخذ کند این ریسک را نخواهد کرد که دیگری را در اختیارات تام خود دخیل و شریک کند.
خلاصه این که از همان دلایل لزوم شرکت در انتخابات میتوان نتیجه گرفت که تصمیم گیرنده اصلی تن به قبول فردی خارج از دایره محارم خود در حاکمیت اکنون یک دست شده و یکرنگ ایران نخواهد داد. همچنین امید به تغییرات مثبت در پرونده هستهای ایران از جایگاه ریاست جمهوری و از طریق صندوق رأی به خطا انداختن مردم است.»
مسئله هسته ای بهانه ای برای دو طرف، جهت ادامه کشمکش و مذاکرات است.غرب به تحریک امریکا و انگل چسبیده به ان (رژیم صهیونیستی) علاقه ای به ادامه حیات جمهوری اسلامی ندارند و با بهانه های واهی و غیر حقوقی تلاش میکنند که با ادامه تحریم ها ، ترور ،خرابکاری و تحریک مردم و مخصوصا تجزیه طلبان رژیم را ضعیف و نهایتأ ساقط کنند و جمهوری اسلامی هم با سیاست وقت خریدن برای خود، امید واهی دارد که با مرور زمان،آمریکا مجبور به پذیرش غنی سازی اورانیوم تا مرز ۲۰٪ توسط ایرانیان گردد.
به نظر من بهترین روش مقابله با آمریکا، علنی کردن مذاکره است و چنانچه غرب با این خواست و حرکت درست ایران موافقت نکند،شکافی عمیق در میان دولت آمریکا و دوّل اروپایی ایجاد میگردد.ضمنأ مردم اروپا متوجه مردم فریبی حکام خود و مسئولین سازمان انرژی هسته ای در ژنو و سازمان ملل گشته و دولت های خود را مجبور به قطع همکاری با امریکاییان و صهیونیست ها خواهند نمود.
نکته دوم کاندیدای ریاست جمهوری است و من بدینوسیله از تمام تحلیل گران ،خبرنگاران و سیاستمداران موافق و مخالف سؤال میکنم که چرا ۳۴ سال است که بدور خود می چرخید؟
نظام ایران یک نظام دینی است و تنها حزب مورد قبول طرفداران و سردمداران این نظام هم -جزب اللّه- (حزب جمهوری اسلامی) است.
تمام اخوندها و در رأس انها ولی فقیه بدون پرده پوشی گفته اند که دمکراسی واقعی یعنی جدایی دین از دولت و انتخابات آزاد و حق کاندید شدن برای همگان را به رسمیت نمی شناسند و حتی دمکراسی خواهان واقعی را ضد انقلاب میدانند.اینکه اقای خمینی مجبور شدند پسوند مردم سالاری دینی را به نظام تک حزبی خود بچسبانند،به این خاطر بود که چپ ها و سوسیالیست ها تعریف غلطی از مردمسالاری را برای اهداف انقلابی خود در جوامع تحت سلطه و عقب مانده جا انداخته بودند و زیر عنوان جمهوری دمکراتیک خلق( هم از واژه جمهوری و هم از واژه دمکراتیک)جهت رسیدن به اهداف خود ، سوء استفاده میکردند.اگر توجه فرموده باشید،حتی در حال حاضر جمعی به نام جمهوری خواهان – اتحاد جمهوری خواهان و نیز جمهوریخواهان دمکرات و با چنین نامهای غلط اندازی تلاش بر مردم فریبی دارند و اگر به سوابق و علائق این تشکل ها توجه درست بنمایید،متوجه می شود که اکثر قریب به اتفاق انان مارکسیست،سوسیالیست ،مارکسیست لنینیست و عده انگشت شماری هم انسانهای دمکرات شیفته غرب هستند.علت دوم انتخاب این صفت(مردم سالاری) و اضافه کردن صفت دینی به ان ،حمله غرب به سرکردگی امریکا زیر پرچم دمکراسی غربی بوده و هنوز هم ادامه دارد.چون غرب هم برای مبارزه با کمونیزم مجبور به مردم فریبی و سوء استفاده از واژه دمکراسی برای خنثی کردن اثرات منفی ازنام جهان سرمایه داری شده بود و صفت دمکراسی غربی قبل از بوجود آمدن نظام اسلامی آفریده شده بود و چون جهان سرمایه داری وطرفداران سوسیالیزم و کمونیزم مدام درحال تخریب چهره های مذهبی بودند و آنان را عقب مانده و مخالف مردم سالاری می نامیدند،اقای خمینی هم به اتفاق یاران خود(خط امامی ها) مجبور به تغیر نظام دینی به نظام مردمسالار دینی را نمودند.
اکنون وظیفه نیروهای دمکرات واقعی است که با دخالت خود مسیر سیاست داخلی را از تک حزبی به چند حزبی تغییر داده و سرنوشت ایرن و ایرانی را با حرکت به سوی یک نظام مردم سالار واقعی و نه از نوع غربی اش،بهبود بخشند.
قابل عرض است که میان دمکراسی واقعی و دمکراسی امریکائی-اروپائی فرق اساسی وجود دارد و نوع غربی دمکراسی برای ایران و کل کشورهای اسلامی نه درست و نه عملی است.چون دمراسی نوع غربی حقوق مسلمانان را به رسمیت نمی شناسد و هر جا که بتواند به مسلمانان ظلم کرده و حقوق حقه آنان را لگد مال میکند.نمونه ان در ترکیه و آذربایجان جدا کرده از وطن !اگر توجه کرده باشید در هر دو کشور ورود خانمهای محجبه به دانشگاه و ادارات ممنوع شدند و در فرانسه که یکی از کشورهای اروپایی اس هم با ورود زنان و دختران محجبه به دانشاه و ادارات ممانعت می شود.در آلمان زنان محجبه حق تدریس ندارند و غیره…همچنین ریاست و یا کارمندی مسلمانان درادارات خاص غیر ممکن است.
mmansour piry khanghah / 27 May 2013
تحریم انتصابات حکومت مشروعه طالبانی ٬ تنها مقابله با شوی از قبل شکست خورده است .
sattar / 28 May 2013
واقعا که ؟ چه انتخاباتی ؟ چه فرقی بین این ۸ نفر میباشد. همگی بیسواد و دست به سینه ٬ منتظر اجرای اوامر برای تقسیم بیت المال بین سرداران هستند.
behrooz / 28 May 2013
عرض شود در مملکت ایران رهبر عزیزمان و فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان هیچکدامشان اختیاری ندارند – به عرض میرساند اختیار اصلی دست 20 نفر از عزیزان ژنرالهای سپاه میباشد که در سایه میباشند و هیچ اسم نشانی از آنها دیده نمی شود و این عزیزان بدون هماهنگی با آنها هیچکس نمی تواند یک لیوان آب بخورند . فرمانده سپاه و هر منصب دیگری را آنها به رهبر جهت پست حکومتی اعلام و رهبر نیز قبول شرایط میکند (بخاطر اینکه در پست رهبری باقی بماند )
رهبر و باقی ارگانها همه فرمالیته هستند و اصل کار افراد در سایه میباشند که تصمیمات کشور را آنها که در سایه هستند میگیرند و هاشمی و جنتی و خبرگان و رهبر هیچکاره اند. و از رده خارج کردن این رواسا برای افراد سایه هیچ کاری ندارد – این است واقعیت جمهوری اسلامی
مریم / 28 May 2013
یک عده نوکران ارباب روس وانگنیس ٬ از روحانی عامل تونی بلر تا خلیلی ستاره ساخته شده تسط اشتون انگلیسی ……بدا بحال آمریکا که مجری اوامر روس و انگلیس در ایران و سوریه می باشد !
cyrus / 28 May 2013
جلیلی روز جمعه گذشته، در جمع طرفداران خود گفته بود که چنانچه برای ریاست جمهوری انتخاب شود همچنان از اصول جمهوری اسلامی ایران، از جمله ولایت فقیه ! و اقتصاد الهی پیروی خواهد کرد.!!.. اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند رشد اقتصادی و برکات اللهی بر سر آنان گشوده خواهد شد. !!!
fard / 29 May 2013
قالیباف کوی دانشجویان را نیز کوفته !!
fard / 29 May 2013
واقعا جالب است اگر به کامنتها توجه کنیم درخواهیم یافت که همگی طرفدار جمهوری اسلامی هستند زیرا جمهوری اسلامی امکانات اینترنت پر سرعت را در اختیار اینان قرار داده است و مخالفین نمی توانند نظرشان را بیان کنند .
آقای پیری آقای خمینی فریبکارند و شما که توجیهتان هم حتی با منطق خودتان مردود است دموکراسی آمریکائی در مقابل مردمسالاری دینی ؟ اگر چه چیز عجیبی ست اما می توانستند از مردمسالاری ایرانی پرده برداری کنید . در مقابل آمریکائی خوب ایرانی بهتر بود . اما این نوع کلام نشان میدهد که شما درکی از دموکراسی ندارید مردم سالاری یعنی آنکه تصمیم مزدم و خواست مردم بدون واسطه عملی شود و چون دارای چهارچوب الهی از پیش تعیین شده است در تاریخ همیشه نشان داده شده است که در مقابل تصمیم و رای مردم قرار می گیرد از اینرو نه تنها مردم سالاری با دین نبوده بلکه دین و مردم سالاری همیشه در تضاد و تناقض قرار داشته و دارند زیرا دین دستور الهی ست . و حکومت تصمیم عقلانی ست به همین دلیل حتی حافظ هم می فرماید : تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست و یا رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار – کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش . پس استفاده از کلمه ی مردمسالاری دینی یا دموکراسی دینی یک تناقض و فریبکاری از سوی آفرینندگان چنین عبارتی ست .
اما هیچ کشوری و هیچ فردی مانند آدمهای جمهوری اسلامی دشمن این مملکت نیستند و خمینی روزی گفت درست کردن اقتصاد ایران بیست سال طول می کشد اما 35 سال است سیاستهای مدبرانه ی آقایان روز بروز فقر و فلاکت را به مردم تحمیل کرده اند و آقازاده ها روز بروز افزایش یافته و در کشورهای اروپائی خوش می گذرانند . حتما درست کردن آقازاده ها هم توطئه ی اسرائیل یا آمریکاست و یا 1600 ملیون دلار پول نفت که به حساب آقا مجتبی ریخته شده توسط سیا و موساد بوده است . و …
شما برای حجاب هم دل نمی سوزانید این هم یک فریب دیگر است در خبرها آمده بود که دولت ترکیه چند نفر روسپی را که برای وزارت اصلاعات ایران جاسوسی می کردند دستگیر کرده است حتما این روسپیان هم سربازان محجبه ی گمنام امام زمان هستند . از اینرو نشان میدهد که جمهوری اسلامی دغدغه ی حتی اصول اسلام را نیز ندارد حتی حاضر است زنان محجبه را روسپی کرده و برای جاسوسی و منافع حقیر خودش در جهت خرابکاری و تروریزم به بغل مردهای غیر مسلمان بیندازد . ماشاءالله رو نیست که سنگ پای قزوین است .
اما انتخابات در ایران دیگر معنا ندارد شورای نگهبان قبل از رای مردم افرادی را به مردم تحمیل کرده و حتی خودی هایش را نیز رد صلاحیت کرده و هیچ تغییری در رویکرد قدرت را نمی پذیرند پس انتخابات حالا یک دردسر شده برای جمهوری اسلامی و دایره ی قدرت آنقدر تنگ شده که رفسنجانی هم صلاحیت ندارد .
فرهاد - فریاد / 30 May 2013