«آلودگی» یکی از عمدهترین مسائلِ زیستمحیطی است. مواد آلاینده اکنون دیگر طبیعت را درنوردیده و همهجا را گرفته است. آن گونه مواد شیمیایی که به دست بشر ساخته و پرداخته شده وضعیت شیمیاییِ آب و خاک و هوا را به هم زده است. با این همه، اما، گرچه ما در نگاهی سطحی به مسئله معمولاً گناه را به گردن مواد شیمیایی میاندازیم، واقعیت این است که آلودگیِ محیط زیست صرفاً مسئلهای مربوط به مواد آلاینده یا مواد شیمیایی خاصی که به طبیعت آسیب میزنند نیست بلکه وقتی از آلودگیِ محیط زیست سخن میگوییم باید آن گونه اقتصاد و امور مالی و شرکتها و قوانین و مقرراتی را نیز که در این مسئله دست دارند در نظر داشته باشیم.
بدینسان با نگاهی فراگیرتر به مسئلهی آلودگیِ محیط زیست خواهیم دید که پای خیلی چیزها به میان کشیده میشود؛ پای سود و منفعت، تولید، بازار، فروش، و بهطورکلی پای گونهای از روابط انسانی با طبیعت به میان کشیده میشود. وقتی با نگاهی فراگیر بنگریم، آلودگی مسئلهای بسیار گستردهتر از آن چیزی ست که بسیاری از ما تصور میکنیم.
نگاهی فراگیر به موضوع آلودگی
در کتابِ «آلودگی استعمارگری است» که در سال گذشته در انتشارات دانشگاه دوک منتشر شده نیز نگاهی فراگیر از این دست را به مسئلهی آلودگی مییابیم. در این کتاب نویسنده چشماندازی بومی و ضداستعماری را پیش مینهد که میتواند نگرش ما در زمینهی مسئلهی آلودگی را از بن و پایه دگرگون کند. چنان چشماندازی را نویسنده به فعالیتها و رویههای علمی هم میگستراند و در دفاع از گونهای رویه و روشِ علمی استعمارزُدا استدلال میکند و مدلی برای چنان روشی برای مطالعهی آلودگیِ پلاستیک پیش مینهد.
گرچه آلودگیِ محیط زیست — از جمله آلودگیِ ناشی از پلاستیک — را بسیاری از پژوهشگران یکی از پیآمدهای نگرش سرمایهسالاری یا کاپیتالیسم میدانند، نگرشی که مصرفگرایی و تولیدِ هرچه فزونتر را رواج میدهد، اما در این کتاب نویسنده راهی دیگر در پیش میگیرد: او مسئله را در درجهی نخست به استعمارگری و رابطهی استعماری با سرزمین پیوند میدهد. در نظر او، آن ساختارهایی که پراکنشِ پلاستیک در سطح جهان و ادغام آن در بومسازگانها (اکوسیستمها) و در زندگیِ هرروزهی انسانها را ممکن کرده بر روابط استعماری با سرزمین متکی هستند یعنی بر دسترسیِ نامشروعی که استعمارگران و برنامههای استعماری به سرزمینهای بومیان دارند تا هدفهای استعماری را برای استعمارگران تأمین کنند.
به دید نویسنده، وقتی در ویژگیهایی که آلودگیِ پلاستیک دارد — برای نمونه اینکه پلاستیک بهآسانی تجزیه نمیشود — باریک شویم دیدگاهمان دربارهی روابط استعماری با سرزمین نیز تغییر خواهد کرد. بسیاری از مردم گمان میکنند استعمارگری همه جا ساختاری یگانه و یکسان دارد و ریشههایش در رویههای نادرستی است که در گذشته وجود داشته است. اما در این کتاب نویسنده میخواهد گونهای ساختار استعماری را نشان دهد و به بوتهی بررسی و واکاوی بگیرد که نهتنها معاصر و امروزین است بلکه همچنان در حال رشد و گسترش است. این ساختار استعماری درواقع گونهای رابطه با سرزمین است که ممکن است حتا با مقاصدی نیکو و کردوکارهایی نیکو و مفید همراه باشد.
ساختار استعماری در این شکلی که نویسنده میگوید نهتنها در آلودگیِ محیط زیست دست دارد بلکه حتا در روندها و فرایندهای پاکسازیِ محیط زیست نیز باز همین ساختار استعماری در کار است. برای نمونه، وقتی بازیافتِ پسماندها ترویج و تبلیغ میشود (که هدف و منظوری نیکو دارد و میدانیم که برای طبیعت لازم و مفید است)، باز فرض گرفته میشود که باید دسترسی به سرزمینهای مردمان بومی برقرار باشد تا دیگرانی بیایند و در آن سرزمینها مراکز بازیافت تأسیس کنند که این مراکز هم باز بهنوبهی خود آلاینده هستند.
کتابِ «آلودگی استعمارگری است» در اصل کتابی روششناختی است. این کتاب روابط استعماری با سرزمینها را در مبنای کار قرار میدهد طوری که به ما نشان دهد چنان روابطی را میتوانیم در پیرامونمان و در جاهای بسیار آشنا بیابیم و شناسایی کنیم. سپس روشهایی ضداستعماری را بررسی میکند تا به کمک آن روشها بتوانیم روابط استعماری با سرزمین را که به کنشها و به اندیشهها راه یافته در کانونِ بررسی بگذریم و تغییر دهیم. پس کتاب در وهلهی نخست از ما میخواهد به رویههای شناختی و فرایندهای تولید دانش توجه کنیم و از این طریق روابط استعماری با سرزمینها را شناسایی کنیم.
چنانکه نویسنده در پیشگفتار کتاب میگوید، در این اثر سه دیدگاه طرح میشود. یکی اینکه آلودگی صرفاً عارضهی جانبی یا پیآمدِ استعمارگری نیست بلکه درست همان روابط استعماری با سرزمین است که دارد عملی میشود و تداوم دارد. یعنی آسیبی که به طبیعت میرسد نشانهی رابطهای استعماری با سرزمین است و ما باید آن رابطه را بیابیم و درنگریم. حتا دانشهای زیستمحیطی و کنشگریهای زیستمحیطی نیز به نظر نویسنده چنان روابط استعماری را از نو بازتولید میکنند. دومین دیدگاه که در این کتاب طرح میشود این است که روشهایی برای مقابله با آلودگی از طریق روابطی غیراستعماری با سرزمین وجود دارد. در این کتاب برخی از آن روشها معرفی میشوند. و سرانجام سومین دیدگاهی که در کتاب طرح میشود این است که روشها یا دیدگاههای روششناختی — خواه علمی باشند یا غیرعلمی — نیز خود همیشه بخشی از روابط با سرزمین هستند و زینرو میتوان اصلاح را از آنها آغاز کرد. با اوصافی که گذشت، این کتاب را باید اثری نوآور دانست که با رهیافت بنیادینی که به کار میگیرد میکوشد مسئلهی آلودگی را از ریشه و پایه بررسی کند. بهویژه کاوشها و واکاویهایی که نویسنده در این کتاب دربارهی رابطه با سرزمین ارائه میدهد بسیار خواندنی و بینشافزا است. این کتاب برای طیف گستردهای از مخاطبان مفید و آموزنده است، بهویژه برای کسانی که به مطالعات استعمارگری و مطالعات محیط زیست علاقه دارند.