بسیار پیش میآید که مدرسانِ دانشگاه در ایران در میانِ دانشجویانشان کسانی را میبینند که در ادارههای دولتی شاغل هستند. این را بهویژه در دانشگاههای آزاد و پیام نور اما همچنین در دانشگاههای دولتی و حضوری میشود دید. این گروه از کارمندانِ دولت برای بالا بردنِ درآمدشان تن به تحصیل میدهند. آقای م. که چند سالی در دانشگاه آزاد در تهران تدریس کرده است میگوید تقریباً همهی دانشجویانش شغلهای دولتی داشتهاند و در حینِ تحصیل نیز شاغل بودهاند. دیگرانی هم در این زمینه تجربههای همسانی دارند.
ادامهی تحصیلِ کارمندان دولت در دانشگاهها در دهههای گذشته پدیدهای رو به افزایش بوده است. برای نمونه، امروزه در ایران کم نیستند معلمانی که روزگاری با مدارک فوقدیپلمی که از مراکز تربیت معلم گرفتهاند استخدام شدهاند و اکنون مدرک لیسانس یا فوقلیسانس یا حتا دکتری دارند. مسئلهی همسانسازیِ حقوقها نیز تا حدی به این پدیده برمیگردد؛ برای مثال، کسی که در حین استخدام از مدرک فوق دیپلم تا مدرک دکتری بالا رفته است انتظار دارد حقوقش به همان اندازه بالا رود.
بسیاری از مدرسان دانشگاه تجربههای ناخوشایندی در ارتباط با این پدیده دارند. دانشجویانی هستند که بهواقع دانش-جو نیستند، آنان در سر سودای یادگیری ندارند. نه کودکانی کمسنوسال هستند که به دنبال بازیگوشی باشند و از درس و آموزش بیزار، نه دانشجویانی سرگردان که از بدِ حادثه به رشتهای آمدهاند که علاقهای به آن ندارند، بلکه آنان به سودایِ گرفتنِ مدرک به دانشگاه آمدهاند فقط به این دلیل که با هر مدرک بالاتر درآمدشان نیز افزایش مییابد. آقای ج. که در مقاطع فوق لیسانس و دکتری در دانشگاه آزاد زبان خارجی تدریس میکند از تجربهاش در این باره میگوید: «دانشجویان بیپرده بیان میکنند که قصدشان آموختن نیست؛ میگویند که آنچه میآموزند به هیچ کارشان نمیآید و پس از ترم تحصیلی فراموش خواهند کرد؛ میگویند فقط به این دلیل به دانشگاه آمدهاند که مدرکی بالاتر بگیرند و پایه حقوقشان بالاتر رَوَد.».
با اینترنتی شدنِ بسیاری از آزمونها در دوران کرونا اکنون مدرک گرفتن بسیار آسانتر از قبل شده است. دانشجو برای هر درس با کسی که در آن زمینه توانایی دارد صحبت میکند و معمولاً با پرداختِ پول دیگری را راضی میکند که بهجای او در آزمون شرکت کند. گاهی حتا پرسشهای آزمونها را از طریق اینترنت برای دیگری میفرستند و پاسخها را دریافت میکنند.
تحصیلِ کارکنان دولت بر طبق قانون ممنوع است اما قوانین در این باره نادقیق و متغیر بوده و درزهای زیادی برای دور زدن دارند. در این باره قانونی تحت عنوان «ممنوعیت ادامه تحصیل کارگزاران کشور در ساعات اداری» وجود دارد که در ماده دوم از آییننامهی اجرايیاش چنین آمده است: «ادامه تحصیل کارگزاران و کارکنان در خارج از ساعات اداری یا با استفاده از ماموریـت آموزشی — اعـم از تمام وقت یا غیرتمام وقت — یا مرخصی با رعایت قوانین و مقررات مربوط مجاز است.». پس تحصیل در خارج از ساعات اداری ممنوع نشده است و از همین رو عجیب نیست که بسیاری از کلاسها در دانشگاههای آزاد و پیام نور در روزهای آخرِ هفته برگزار میشود! افزون بر این، تحصیل از طریق مأموریت آموزشی نیز مجاز شده است. با وجود این درزها، عجیب نیست که تناقضات در این زمینه بسیار است. مهمتر از همه اینکه سران مملکت معمولاً عنوان دکتر بر خود دارند ولی آنها در بیش از چهل سال گذشته همیشه کارکنان دولت بودهاند. دربارهی ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری کنونی، این پرسش مطرح بود که او بهطور غیرقانونی وقتی در منصب معاون اولی قوه قضائیه اشتغال به کار داشته مدرک دکتری گرفته است. دربارهی حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین، نیز همین انتقاد مطرح بود.
مدرکگرایی با نظامِ رانتی و فساد در پیوندی تنگاتنگ است. داشتنِ برخی مشاغل دولتی در ایران به شخص گونهای توانایی در ویژهخواری و امتیازبری میدهد. برای دستیابی به آن مشاغل دولتی معمولاً مدرکی دانشگاهی لازم است. فقط برای یک نمونه، کسی که در ایران، حتا در شهری کوچک، به شورای شهر راه یافته است بسیار آسانتر میتواند از تسهیلات بانکی برخوردار شود و پروژههای اقتصادی را که دولت برونسپاری میکند از آنِ خود کند. اگر از اختلاسها و فسادهای درشت که اعضای شوراهای شهر و روستا مرتکب میشوند و فقط برخی از آنها هر از گاهی به بیرون درز میکند بگذریم (برای چند نمونه، اینجا را ببینید)، فقط کافی است ببینیم کسانی که سابقهی عضویت در شورای شهر را دارند چه بهرههایی از این عضویت بردهاند. پیشترها نامزد شدن برای عضویت در شوراهای شهر و روستا همه جا نیاز به مدرک دانشگاهی نداشت. بر طبقِ قانون جدید اما لازم است داوطلبان نامزدی برای شهرهایی که تا بیست هزار نفر جمعیت دارند حداقل مدرک فوق دیپلم و شهرهایی که بالای بیست هزار نفر جمعیت دارند حداقل مدرک لیسانس داشته باشند. در این اوضاع بسیاری هستند که میکوشند از هر راهی که میشود مدرکی دانشگاهی برای خود دستوپا کنند. مدرکگرایی یکی از بارزترین نمونههای فساد دانشگاهی است. برخی از کسانی که در زمینهی آموزش عالی اندیشهورزی میکنند معتقدند که فساد دانشگاهی با رشدِ کمّیِ دانشگاه در پیوند است. آنان گمان میکنند حباب آموزش عالی دیگر ترکیده و زینرو میتوان امید داشت که فسادهای دانشگاهی نیز به پایان برسد (چنین نظری را برای نمونه رضا منصوری در اینجا طرح کرده است). اما، چنان که در این نوشته نشان دادیم، مدرکگرایی بخشی از سامانهای بزرگتر و فسادآمیز است که ویژهخواری را در استخدام و ارتقای شغلی ترویج میکند. برای همین، این پدیده نهتنها همچنان در جامعهی ایران رواج خواهد داشت بلکه به نظر میرسد به دو علت حتا رو به افزایش باشد، یکی به این علت که روشهای آموزشیِ جدید، — مهمترین از همه آموزش از راه دور — در نظام آموزش عالی در ایران رایج میشود و درنتیجه مدرک گرفتن بسیار آسانتر از قبل میشود؛ و دوم به این علت که دانشگاهها در رقابت برای بقا هرچه بیشتر راه را بر مدرکگراییِ بیزحمت باز میکنند.
یک نکته که در این مقاله از قلم افتاده این است که حتا آخوندها هم به مدرک گرایی روی آورده اند.
در پیرامون مان خیلی میبینیم که کسانی را که قبلا حاج آقا صدا میزدند اکنون آقای دکتر صدا میزنند.
با تشکر
lmajidi / 19 June 2022