۵۰ سال پیش، ۵ ژوئن ۱۹۷۲، نخستین نشست محیط زیستی سازمان ملل در استکهلم سوئد تشکیل شد. یک تصادف باعث شد دغدغههای محیط زیستی بر سر نحوه بهبود تعامل بشر و طبیعت و دست برداشتن از آلودهسازی و تخریب آن به نشست استکهلم ختم شود.
ماجرا این بود: ۳ سپتامبر ۱۹۶۷ سوئدیها از رانندگی در سمت چپ به رانندگی در سمت راست تغییر رویه دادند. با اینکه تغییرات شبانه رخ دادند، اما تصحیح تقاطعها باعث شد در استکهلم و مالمو تمام روزهای آخر هفته رفتوآمدها متوقف شوند. هوای آن آخر هفته چنان پاکیزه و لذتبخش بود که سوئدیها را برای دستیابی به هدفهای محیط زیستی به شوق انداخت و سوئد از سازمان ملل درخواست تشکیل نخستین کنفرانس بینالمللی بر سر اقلیم را داد.
حالا پنجم ژوئن روز جهانی محیط زیست خوانده میشود. گزارش زیر به این مناسبت منتشر میشود.
وضعیت اضطراری اقلیمی: این ترکیبی است که هزاران دانشمند و کنشگر برای توصیف وضعیت فعلی محیط زیست در سطح جهان به رسمیت شناخته اند و پارلمانهای چندین کشور هم آن را تأیید کرده اند. اما چهارشنبه اول ژوئن سه مدیر سابق تغییرات اقلیمی ملل متحد هشدار دادند که اقدامهای حکومتها تا کنون برای مقابله با این وضعیت اضطراری «نومیدکننده» بوده است.
آنها مینویسند:
«گزارشهای متعدد از آبوهوای حاد که در ۲۰۲۲ مشاهده کرده ایم، نشان میدهد که دیگر نباید وقت تلف کرد. هر چه تغییرات اقلیمی پیشروی بیشتری کند، بیش از پیش محکوم به آیندهای خواهیم بود که در آن محصولات بیشتری خراب میشوند و از بین میروند و امنیت غذایی بیشتر به خطر میافتد و همزمان انبوهی معضل دیگر همچون افزایش سطح آب دریاها، تهدید امنیت آبی، خشکسالی و بیابانزایی به وجود خواهد آمد.»
مایکل زامیت کوتایار، ایو دبوئر و کریستیانا فیگرس، سه مدیر سابق چارچوب پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم در این نامه هشدار میدهند که حکومتها باید همزمان با پرداختن به دیگر بحرانهای فوری، فوراً در برابر تغییرات اقلیمی دست به اقدام بزنند و حکومتهای ثروتمندتر به فقیرتر برای مقابله با تغییرات اقلیمی پول بدهند.
شکاف عمیقی بین حرف دولتها و شرکتها با عمل آنها در زمینه اقدام اقلیمی وجود دارد. حکومتها و ابرشرکتها نوامبر گذشته در اجلاس ۲۶ اقلیمی ملل متحد وعدههایی دادند که افزایش متوسط دمای جهانی نسبت به سطح پیش از انقلاب صنعتی را اندکی زیر دو درجه نگه میدارد. اما سیاستها و تمهیدهای واقعی تصویبشده و پیادهشده توسط حکومتها و شرکتها در بهترین حالت به ۲,۷ درجه افزایش دما و در بدترین حالت به ۳,۶ درجه افزایش دما خواهد انجامید.
با افزایش دما بیش از ۱,۵ درجه، تخریب گسترده و پدیدههای حاد آبوهوایی همچون سیل شدید، توفندهای ویرانگر، افزایش سطح آب دریاها، خشکسالی، تغییر نظام بارش و … رخ خواهد داد و دورنمای «آپارتاید اقلیمی» وجود دارد. با وجود اینکه دانشمندان پنل تغییرات اقلیمی سازمان ملل بارها گفته اند که برای محدودماندن گرمایش زمین تا سطح ۱,۵ درجه نسبت به پیش از انقلاب صنعتی، باید تا ۲۰۳۰ معادل ۴۵ درصد از انتشار گازهای گلخانهای در سطح جهان کاسته شود، این هدف به دلیل سیاستهای دولتها و شرکتهای عظیم چندملیتی هنوز بعید به نظر میرسد.
فریب تکنولوژی
یکی از بزرگترین تبلیغات حکومتها و شرکتهای ثروتمند در مورد آینده مبارزه با تغییرات اقلیمی اتکا بر تکنولوژی است؛ آن هم بسیاری از تکنولوژیهایی که هنوز حتی ابداع نشده اند یا ابداً بهصرفه نیستند.
نمونهی این استدلالها را میتوان در کسانی مثل اودید گالور، اقتصاددان اسرائیلی و استاد دانشگاه براون دید. او در کتاب «سفر بشریت: خاستگاههای ثروت و نابرابری» با خوشبینی میگوید آینده بشر رو به روشنی و فراوانی هرچه بیشتر میرود. کالور درباره بحران اقلیمی، بدون اینکه اساساً گواهیای ارائه دهد، مدعی میشود که «قدرت نوآوری همراه با کاهش نرخ تولید مثل» باعث خواهد شد بین رشد اقتصادی و محافظت از اقلیم مجبور به انتخاب نباشیم. بنا به پیشنهاد او، کشورهای ثروتمند باید برای کاهش نرخ تولد در کشورهای فقیرتر سرمایهگذاری کنند و زمان بخرند تا بشریت «تکنولوژیهای انقلابی»ای اختراع کند که ما را از بحران اقلیمی نجات خواهند داد. مرجع اصلی او هم بیل گیتس و ایدههای «بشردوستانه»اش است.
جدای از اینکه مسأله نرخ تولد و ایدههای مالتوسی نژادپرستانه و طبقاتی هستند، به اصطلاح تکنولوژیهای انقلابی ممکن است هیچ وقت به وجود نیایند. همین حالا مثلا تولید باتریهای تسلا بر شدت استخراج برخی منابع از زمین در برخی نقطهها افزوده است و در حال ویرانی بیشتر محیط زیست است؛ یا صنعت تولید غذای وگان که در به وجود آمدن یکشبه یک رودخانهی جدید در آرژانتین نقش داشته است.
دانشمندان دانشگاه لنکستر در پژوهشی نشان میدهند که در تمام چهار دههی گذشته، اقدام موثر اقلیمی به واسطهی وعدههای مرتبط با تکنولوژی به تأخیر افتاده؛ اتفاقی که فقط پول بیشتر به حساب استثمارکنندگان منابع طبیعی و انسانی ریخته است.
مولفان گزارش میگویند:
کار ما نشان میدهد که چگونه وعدههای تکنولوژیک، انتظارها برای در اختیار داشتن گزینههای موثرتر در آینده را افزایش داده و در نتیجه، به نوعی سیاست ادامهدار تحریف حقیقت و اقدام ناکافی انجامیده است.
دانکن مکلارن و نیلز مارکوسن از مرکز محیط لنکستر میافزایند که «چنین وعدههایی میتواند “فساد اخلاقی” را گسترش دهد که نخبگان فعلی ما در بستر آن قادرند مسیرهایی را پی بگیرند که منافع خودشان را تأمین میکند.»
این پژوهشگران با تدوین تاریخچهای نشان میدهند که چگونه وعدههای بلندپروازانه تکنولوژیک و روشهای مدلسازی و سناریوپردازی جدید باعث شده اقدام موثر برای مقابله با وضعیت اضطراری اقلیمی صورت نگیرد.
هماکنون شهرهای شناور، مستعمرههای فضایی، همجوشی هستهای، ذخیره کربن با ماشینهای عظیم جذب کربن، احیای یخها و یخچالها با استفاده ازمیلیونها پمپ با نیروی بادی، و اسپری کردن ذرات معلق خاصی در استراتوسفر از جمله این وعدههای تکنولوژیک برای مقابله با گرمایش زمین هستند.
اما در دهه ۹۰ وعدههای تکنولوژیک شامل بازده بالای انرژی، افزایش کلان مخزنهای کربن و انرژی هستهای میشد. در اواخر دههی ۹۰ این وعدهها به جذب و ذخیره کربن و تغییر سوخت و کاهش انتشار گازهای گلخانهای همراه با حفظ بازده میپرداختند. در نیمهی دههی ۲۰۰۰ میلادی، زیستانرژی و تأکید بیشتر بر تکنولوژیهای جذب و ذخیره کربن و … شد.
دانشمندان لنکستر هشدار دادند که «امید داشتن به تکنولوژیهای جدیدتر نابخردانه است. در عوض، دگرگونی فرهنگی و اجتماعی و سایسی ضروری است.»
در پژوهشی مشابه، تیمی بینالمللی از دانشمندان در پژوهشی در ژورنال «نیچر انرژی» هشدار دادند که نمیتوانیم برای تحقق هدفهای اقلیمی، روی تکنولوژی اتکا کنیم. آنها هم گفتند که تنها راه برای دوری از فاجعه اقلیمی، تغییر ریشهای اجتماعی و سیاسی در کشورهای ثروتمند است.
آنها مثال زدند که برای بهرهبرداری موثر از تکنولوژی جذب و ذخیره کربن با سرعتی که بتوان جلوی فاجعه اقلیمی و افزایش دما به بیش از ۱,۵ درجه را گرفت، باید نیمی از کل منابع در دسترس الکتریسیسته در جهان کنونی را به این کار اختصاص داد.
جیسون هیکل، از نویسندگان اصلی از دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن درباره این پژوهش میگوید:
دانشمندان پرسشهای بسیار مهمی درباره تهدیدهای تکنولوژیهای انتشار منفی و امکانِ جدا کردن رشد اقتصادی از نرخ رو به افزایش انتشار گازهای گلخانهای مطرح کردند. رک و راست بگویم، چنین رویکردهایی برای پاسخ به بحران پیش روی ما جواب نمیدهند. ما داریم با آیندهی بشریت و بقیه حیات بر زمین قمار میکنیم، به خاطر مسلم دانستن این فرض که GDP [تولید ناخالص داخلی] باید در کشورهای ثروتمند کماکان رشد کند.
پیش از همه اینها، در برنامه بلوک غرب برای مقابله با شوروی و ترویج «انقلاب سبز» در کشاورزی که به انحصار بذرها در بانکهای ژنتیک شرکتهای چندملیتی و اصلاح ژنتیکی آنها و از بین رفتن تنوع بذری شد، تکنولوژی سویهی خطرناک خودش را نشان داده بود. حالا همین از دست رفتن تنوع و انقراض محصولات بومی باعث تشدید ناامنی غذایی در جهان تغییرات اقلیمی شده است. و البته باید توجه کرد که محصولات بومی با غذا و فرهنگ بومی گره خورده اند و انقراض آنها به تغییرات اجتماعی مخربی نیز میانجامد.
«جایی که خطر خفته است، قدرت نجاتبخش نیز رشد میکند». مشهور است که مارتین هایدگر این شعر هولدرلین را به تکنولوژی ربط میدهد. به عبارت دیگر، تکنولوژی همانجایی است که خطر و رستگاری با هم در آنجا نهفته اند. فیلسوف آلمانی با رجوع به ریشههای واژهی تکنولوژی ــ تخنه در یونان باستان ــ و انتقاد از جدایی مدرن دو بال «تکنیک» و «آفرینشگری»، رستگاری را در پیوند دوباره این دو و بازاندیشی تکنولوژی فراتر از تکنولوژی و از خلال هنر میبیند. هم او در اظهارنظری جنجالی و متهم به یهودستیزی در پاسخ به پرسشی درباره آشوویتس، از تراژدی «کشاورزی صنعتی» میگوید.
اما مسأله از این بسیار جدیتر است. سرمایهداری و سبک زندگی جهانیسازیشده به واسطهی آن باید برای فرار از فاجعه اقلیمی تغییر ریشهای کند ــ این گزارهای که اکنون دانشمندان اقلیمی میگویند، نه فقط مبارزان و کنشگران چپگرا. و این افق در جهان معاصر در حال کمرنگتر شدن است.
سومین بخش از ششمین ارزیابی جامع هیأت بینادولتی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد دوشنبه چهارم آوریل / ۱۵ فروردین منتشر شد. دانشمندانی از سرتاسر جهان در این پژوهش هشدار دادند اگر دولتها به سرعت دست به اقدام نزنند، افزایش دما تا سه درجه پیش خواهد رفت و پیامدهایی بسیار وخیم در بر خواهد داشت.
به همین دلیل دانشمندان سازمان ملل در گزارش آخر خود نوشته اند که اکنون عبور از حد امن ۱,۵ درجه «تقریباً گریزناپذیر است»، اگرچه هنوز فرصت برای جلوگیری از این کار در صورت وجود اراده برای تغییر رادیکال وجود دارد. قمار کردن با چیپ تکنولوژیهای معجزهآسا و اتوپیایی راهی برای فرار از لحظه تصمیم، و برای مقابله با تغییر رادیکال است.
آیا نیم قرن پس از نخستین نشست اقلیمی سازمان ملل، امیدی به بروز این اراده وجود دارد؟