پس از تار و مار کردن همهی تشکیلات سیاسی مخالف و منتقد در اوایل دههی ۱۳۶۰ توسط پیروان خمینی، مخالفان و منتقدان بیانیهها و نامههایی را با اسم و رسم و امضای مشخص تنظیم کرده و به واسطههایی منتشر میکردهاند. مطبوعات نیمه مستقل و بعدا سایتهای اینترنتی محل انتشار این نامهها بودند. کسانی که این نامهها را امضا میکردهاند اغلب افرادی شناخته شده در حرفه و حیطهی کاری خویش بودهاند.
صدها و شاید هزاران نامه از این قبیل منتشر شده است. مشهورترین این نامهها در سه دههی گذشته عبارت بودهاند از نامهی “ما شرمندهایم” روشنفکران و دانشگاهیان به بهاییان (۱۳۸۸)، نامهی ۹۰ امضایی ملی مذهبیها به رفسنجانی در بیان وضعیت دشوار کشور (۱۳۶۹)، نامهی ۱۲۷ نفر از نمایندگان مجلس ششم به خامنهای برای نوشیدن جام زهر (۱۳۸۲)، و نامهی ۱۳۴ نفر با عنوان “ما نویسنده ایم” برای مقابله با سانسور (۱۳۷۳). مخاطبان این نامهها طیفی از مقامات جمهوری اسلامی تا مردم، اقلیتها، نهادهای سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج و دبیر کل سازمان ملل را در بر میگرفتهاست. بسیاری از کسانی که این نامهها را امضا کردهاند با کشته شدن، زندان، شکنجه، تبعید، تهدید، اخراج از کار و مانند آنها هزینه پرداخت کردهاند.
نامههای بیهویت و تودهوار
در مقابل این جریان، با نوع دیگری از نامه نویسی بازتاب یابنده در رسانههای حکومتی مواجه هستیم که اکنون در آستانهی انتخابات ۱۳۹۲رونق تازهای یافته است. این نوع نامهنویسی چهار ویژگی دارد:
۱) تعداد امضا کنندگان در ارقام چند هزار یا چند ده هزار نفری است؛ این ارقام حتی کسانی را که با سیاست در ایران آشنا هستند شوکه میکند؛
۲) همهی نامهها به تأیید حکومت موجود و همهی سیاستهایش میپردازند و ادبیات آنها ادبیات دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی است؛
۳) همه برای فضاسازی جهت نقض حقوق ابتدایی شهروندان هستند (مثل حق نامزد شدن برای انتخابات یا حق آزادی بیان)؛ و
۴) هیچکدام امضای مشخصی در پای خود ندارند.
در چهار دههی گذشته نامههایی که توسط فعالان سیاسی ایرانی امضا میشده دهها و حداکثر صدها امضا داشته است چون کسب رضایت عدهای از افراد برای امضای نامهای مشترک کاری طاقت فرساست و حتی در عصر اینترنت کسب رضایت چند صد نفر (حتی اگر شبکهی روابط قبلا وجود داشته باشد که این شبکهها معمولا دارای حلقاتی چند ده نفری است) برای موافقت با ارسال یک نامهی جمعی روزها و گاه هفتهها وقت نیاز دارد و گاه آن قدر این فرایند طول میکشد که اصل نامه به واسطهی گذشت زمان و رویداد بلاموضوع میشود. این حلقات معمولا از حیث شغلی متنوع هستند چون احتمال نزدیکی بسیار یک گروه از همکاران از حیث سیاسی تا حدی که در موضوعات ریز با هم هم نظر باشند اندک است. اگر جمع کردن هزاران نفر در حول و حوش یک مجموعه سیاست در ایران آسان بود تعداد اعضای احزاب و گروههای سیاسی در ایران به چند ده نفر یا حتی انگشتان یک دست محدود نمیشد.
حتی اگر دشواری جمع آوری چندین هزار امضا در یک موضوع خاص و جهت گیری آنها را کنار بگذاریم باز نامههایی با ادعای هزاران امضای ناشناخته نقض غرض هستند. هویت این نامهها به اسامی امضاهایی است که در پای آنها وجود دارد. این نامهها از سوی یک حزب سیاسی یا نهاد مدنی منتشر نمیشوند تا نیازی به ذکر اسامی امضا کنندگان نباشد. بدون اسامی شناخته شده و قابل سنجش این نامهها صرفا چند جملهی تبلیغاتی هستند که یک یا چند نفر نوشته و به نام چند هزار نفر منتشر کردهاند و وزن اجتماعی چندانی ندارد.
نامهی ۷۴۵۶ حقوقدان به جنتی
در این میان انتشار نامهای تحت عنوان نامهی ۷۴۵۶ حقوقدان به جنتی آن هم برای رد صلاحیت برخی از نامزدها شگفت انگیز بود حتی اگر در جمهوری اسلامی با همهی غرائبش صادر شده باشد. امضا کنندگان این نامه که گفته میشود حقوقدانان، اساتید دانشگاه، وکلا، قضات، مشاوران حقوقی، سردفتران و فارغ التحصیلان رشته حقوق هستند “معتقدند شورای نگهبان بدون توجه به نام و شهرت افراد، هرکس که فاقد تمام یا برخی از شرایط فوق باشد، خصوصاً افرادی که در سالهای گذشته و در جریان فتنه سال هشتادوهشت و انحرافات صورت گرفته بعداز آن از مسیر مستقیم انقلاب منحرف شدند را به کناری نهاده” (مهر ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲) و همهی آنها را رد صلاحیت کند. این نامه به اسم گروهی از یک صنف منتشر شده و جمع کردن این تعداد از یک صنف در زیر یک سقف یا نامه غیر ممکن به نظر میرسد. صنفی که از آن انتظار میرود مدافع حقوق مردم باشد نمیتواند خواستار نقض علنی آنها از سوی حکومت باشد.
ضرب در سه
گرچه نامهی منسوب به حقوقدانان به دلیل ادعای صنفی بودن متفاوت است با نامههایی با حدود سه برابر امضا (مثل نامهی بیست هزار امضایی طلاب و دانشجویان که در کیهان منتشر شد و نوعی بیعت با خامنهای است یا بیانیهای با ادعای داشتن امضای ۱۷۵۰۰ نفر که میگوید “اساتید و نخبگان دانشگاهی در حمایت از آنچه اقدامات قانونی شورای نگهبان خوانده شده حمایت میکنند”) که به شکل توده وار وفاداری گروهی را به نظام اعلام میکنند، این نامهها مشخصا ریشه در حزب پادگانی دارند چون در غیراز پادگان و محیط نظامی نمیتوان این همه امضا را یکجا زیر پای نامهای قرار داد (امضای افرادی که آنها را نمیشناسیم و هویتی ندارند).
این نامهها تقلبیاند چون میخواهند جای اصل (نامههای اعتراضی) را با ارقامی بزرگ تر بگیرند. این نامهها پیامی غیر از پیام وفاداری ندارند و صرفا برای نشان دادن وفاداری گروهی که همه میدانند اکثرا به نظام سیاسی اعتقادی ندارند (مثل دانشجویان و دانشگاهیان) صادر میشوند. اساتید و دانشجویان باورمند به نظام دارای تشکل سیاسی در دانشگاهها هستند و هیچ مانعی برای اظهار نظر آنها وجود ندارد و اصل صدور نامه و چمع آوری امضا وجهی عقلانی ندارد.
بسیج امضا
نامههایی که چند ده تن یا چند صد تن برای دفاع از حقی یا تظلمی تهیه میکردند صدایی بود که اغلب جایی در رسانههای داخلی نداشت و باید با استفاده از رسانهی قدیمی نامهی سرگشاده به گوش افراد میرسید و اگر شانسی مییافت به طور محدود در برخی مطبوعات (و اکنون در فضای مجازی) منتشر میشد. اما نامههایی با ادعای چند هزار یا چند ده هزار امضا در کشوری که همهی امکانات رسانهای در اختیار حکومت است چه معنایی غیر از “لطیفههای عملی” دارد. کیست که در کشور نداند بسیج دهها هزار عضو دارد و هر روز به اسم این چند ده هزار میتواند بیانیه صادر کند بدون این که حتی یکی از آنها خبر شده باشد؟ چگونه عضو یک نهاد نظامی یا شبه نظامی میتواند امضای خود را انکار کند حتی اگر اسامی منتشر میشد؟
صنعت فتوشاپ و بیانیههای تقلبی
تصور افسران جنگ نرم در جمهوری اسلامی آن است که پسزمینهی دهها سال کار در هر حوزه که به یک فرد هویت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میدهد (تا برسد به حد اعتراض و امضای یک نامهی اعتراضی) هم مثل عکس شلیک موشکهای دوربرد است که بتوان آن را با فتوشاپ تملک کرد و به دنیا فروخت یا روابط انسانی و اعتراض را میتوان همانند مدارک دکترا و فوق لیسانس خرید. جمهوری اسلامی قدرت و عطش بی نهایتی برای بی معنی ساختن همه چیز از خود نشان داده است، از دین و دانشگاه و مجلس و دولت تا قاضی و استاد دانشگاه و دانشجو و سرلشگر، از سمینار و کنفرانس و کلاس و تا رادیو و تلویزیون و سینما و رسانه. میخواهند همین کار را با نامههای اعتراضی بکنند.
درست مثل آن که میگویند ما بهترین دمکراسی و بیشترین آزادی و خلاصه از هر چیز خوب بهترین و بیشتریناش را داریم (در حالی که همهی شواهد خلافش را میگویند) در نامهها هم میخواهند بگویند ما ده برابر و صد برابر شما امضا جمع میکنیم تا دیگر کسی چنین کاری را در برابر نظام انجام ندهد و اگر انجام داد کارش جلوهای نکند. البته این کار را با امضاهای تقلبی و تودهای انجام دادهاند. تبلیغاتچیهای نظام نمیدانند که همان طور که فتوشاپ موشک پرانی همهی تهدیدات جمهوری اسلامی را توخالی جلوه میدهد نامههایی با چند هزار یا چند ده هزار امضا خودکشی تبلیغاتی است.یا اراسل این گونه نامه ها و بیابنهها چه معن