مذاکرههای مربوط به احیای «توافق جامع اقدام مشترک» (برجام) در ایستگاه پایانی است. گزارشها از نهاییشدن جزئیات تعهدهای ایالات متحده و ایران خبر میدهند و باقی ماندن یک مانع: درخواست جمهوری اسلامی برای خارج کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست تحریمهای ایالات متحده.
در منطقه، ابراز نارضایتی از توافق همچنان در جریان است. فشارها بر دولت جو بایدن برای امضا نکردن به گفته منتقدان «توافقی ضعیف» نیز کماکان ادامه دارد. یکی از نگرانیهای منتقدان آمریکایی توافق این است که پس از حمله روسیه به اوکراین، نزدیکتر شدن مسکو به پکن، و قدرتنمایی بیشتر چین، جهان تغییر کرده است و امضای برجام تحت این شرایط به منفعت بیشتر روسیه و چین راه خواهد برد.
اما همین تغییر جهان پس از حمله روسیه و تلاشها برای تحریم صادرات انرژی این کشور است که دلیل دیگر دولت بایدن برای دستیابی به توافق دانسته میشود ــ اینکه نفت و گاز ایران جایگزین نفت و گاز صادراتی روسیه شود.
برجام و جهان جدید
برت استفنس یکی از این دسته منتقدان در نیویورکتایمز میپرسد که جو بایدن به دنبال کسب چه چیزی از امضای برجام است، و سپس چنین مقدمهچینی میکند:
«یک سال پیش، پاسخ این سؤال برای دولت به نظر نسبتاً آسان بود: تهران به تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از توافق اصلی ۲۰۱۵ واکنش نشان داده بود و اورانیوم را با غلظتهای بالاتر غنیسازی میکرد… به نظر میرسید ایران به زودی از خط پایان هستهای عبور خواهد کرد و همین به توافق فوریت میبخشید.»
به باور این ستوننویس پاسخ به این سوال دیگر آسان نیست، چرا که «امروز در جهانی متفاوت زندگی میکنیم»:
«جهانی که در آن روسیه و چین ــ از طرفین برجام و مذاکرات کنونی ــ قطعاً خیر ما را نمیخواهند و جهانی که در آن عربستان سعودی و امارات متحده عربی به تماسهای تلفنی جو بایدن در میانه بزرگترین بحران ژئوپولتیک قرن ۲۱ پاسخ نمیدهند.»
او به دولت بایدن توصیه میکند که پیش از امضای برجام جدید، به دلالتهای وسیعتر آن بیندیشد. هرچند به باور خودش، چنین اتفاقی تا کنون نیفتاده و به جز مسأله خارج کردن سپاه از فهرست تحریمها، دیگر جزئیات آن نهایی شده و در آستانه امضاشدن است.
دلالت اصلی مورد نظر او بهرهبردن روسیه و چین از برجام جدید است. استفنس مینویسد:
«مسکو چه توافق شود و چه نشود، قادر خواهد بود در ایران فارغ از تحریمهای وضعشده علیهاش به خاطر جنگ در اوکراین، نیروگاه هستهای بسازد. و پکن هم که در ۲۰۲۱ قرارداد ۲۵ ساله استراتژیکی به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار با تهران امضا کرد، قادر خواهد بود کسب و کارهای پردرآمدی در ایران داشته باشد، بیآنکه از تحریمهای آمریکا بترسد. اگر این موضوع را در کنار پیمان دوستی “بیحدومرز” بین ولادیمیر پوتین و شی جینپینگ قرار دهیم، توافق ایران گام دیگری را به سمت یک پیمان سهطرفهی ضددموکراتیک برخواهد داشت.»
مایکل روبین، مقام سابق پنتاگون و جاناتان شانزر، تحلیلگر سابق مالی تروریسم در وزارت خزانهداری ایالات متحده در مقاله مشترکی در وبسایت «هیل» به این «دنیای جدید» اشاره میکنند و امضای توافق با ایران را خطایی میدانند که به جنگهای جدید ختم خواهد شد.
آنها مینویسند:
«درحالیکه منطقه به سمت بیثباتی بیشتر میرود، کاخ سفید بایدن برای پیوستن دوباره به چارچوب توافق ۲۰۱۵ لحظهشماری میکند ــ مسألهای که با هیج منطقی جور درنمیآید… رژیم ایران با تظاهر به اینکه محدودههای توافق را که از ۲۰۲۵ به تدریج کنار میروند رعایت میکند، در حال تدارک دیدن توسعه انبوه ماشین نظامی خود است… توافق هستهای ۲۰۱۵ به افزایش خشونت منطقهای به دست گروههای نیابتی تروریستی ایران انجامید. اما اکنون دورنمای جهانی تغییر کرده است، خطرات بزرگتر هستند و آمریکا نیز [با امضای توافق] ریسک بالاتری را متقبل میشود. و چه بسا به جای اینکه چنین کاری به “پایان دادن به جنگهای بیپایان” توسط آمریکا بینجامد، جبهههای جنگ جدیدی را در آستانه گشایش قرار دهد.»
بابی گوش، منتقد محافظهکار دیگر برجام در «بلومبرگ» با اشاره به احتمال حذف سپاه از فهرست تحریمهای تروریستی، آن را «هزینهای گزاف» توصیف میکند و به مخالفتها با برجام در کنگره آمریکا میپردازد:
«[گزاف بودن هزینه خروج سپاه از فهرست تحریمها برای دستیابی به توافق] دیدگاه بسیاری از جمهوریخواهان ــ و نیز تعداد نه چندان کمی از دموکراتها ــ در واشنگتن است. شاکیان از هر دو حزب میگویند که به کنگره درباره مذاکرات در وین اطلاعرسانی نشده و بسیاری نگرانند که واشنگتن حاضر است برای دستیابی به توافق، امتیازهای زیادی به ایرانیها بدهد ــ و احتمالاً اجازه دهد نفت و گاز ایران در بازار جهانی جایگزین صادرات روسیه شود.»
ادامه نارضایتیها در منطقه
رابطه حسنه اسرائیل و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس ــ از مخالفان توافق ــ با هر دوی روسیه و آمریکا احتمالاً نشانهای است که تحلیلهایی از جنس بالا را سادهسازانه جلوه میدهند. اما نمیتوان انکار کرد که نارضایتیها در منطقه ادامه دارد.
سردبیر پیشین العربیه انگلیسی، یک تحلیلگر سعودی، در مقالهای برای روزنامه اسرائیلی «جروزالم پست» مینویسد:
«رابطه سعودی ــ ایالات متحده در بحران است… بحث واقعگرایانهتر را میتوان با تمرکز بر یک کلمه پیش برد: “طلاق”. وقتی باراک اوباما توافق هستهای با ایران را امضا کرد، ما سعودیها فهمیدیم که او به دنبال گسستن یک ازدواج ۷۰ ساله است. چه طور چنین چیزی را تصور نمیکردیم؟ نقصهای توافق را همه میدانند: مسیر ایران به سمت بمب هستهای را همراه میکند و زرادخانه جنگی سپاه پاسداران را میانبارد.»
او هشدار میدهد که ایالات متحده در حمایت از متحدانش در منطقه شکست خورده است. او همچنین به افزایش نفوذ روسیه و چین در منطقه اشاره میکند و آن را حاصل قدرت گرفتن اتحاد آنها با ایران و مسألهای به ضرر ایالات متحده میداند.
گدی تاوب و مایکل دوران مدیر مرکز صلح و امنیت انستیتو هادسون در مقاله مشترکی برای «هاآرتص» مینویسند که زمان اعتراض علنی و عمومی نسبت به سیاست ایالات متحده در خاورمیانه فرارسیده است.
به باور آنها، «سیاست دولت بایدن در خاورمیانه مستقیماً منافع حیاتی اسرائیل و در رأس آنها جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و توقف گسترش نیروهای عادی و نیابتی نظامیاش در منطقه را به خطر میاندازد» و بنت باید به جای تلاش برای کاهش تنش با دولت بایدن، اعتراض صریح و علنی علیه سیاستهای آن را پی بگیرد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده برای پاسخ به این نارضایتیها در اسرائیل پس از نشست وزیران خارجه چهار دولت عربی (امارات، مصر، بحرین و مراکش) با وزیر خارجه اسرائیل اطمینان داد که ایالات متحده اجازه دستیابی ایران به سلاح هستهای را فارغ از به دست آمدن توافق جدید نخواهد داد.
در دوحه قطر نیز رابرت مالی فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران گفت که «بسیاری در منطقه سپاه پاسداران انقلابب اسلامی را به همان شیوهای میبینند که ما میبینیم. به شما میتوانم بگویم که سپاه تحت قانون ایالات متحده تحریم باقی خواهند ماند و نگاه و دیدگاه و سیاست ما نسبت به سپاه تغییری نکرده است.»
جیک سالیوان، مشاور ارشد امنیت ملی کاخ سفید در همین راستا هشدار داده که اگر دیپلماسی با ایران شکست خورد، واشنگتن در هماهنگی با متحداناش به ویژه در منطقه فشارها بر ایران را افزایش خواهد داد.
از سوی دیگر اسرائیل و دولتهای عربی همچون امارات و عربستان، روسیه را به دلیل حمله به اوکراین همچون غرب محکوم نکرده اند و به کارزار تحریمها نپیوسته اند. اسرائیل برای مقابله با ایران در سوریه، به لطف هماهنگی با روسیه از برتری در آسمان و توانایی حملههای هوایی و موشکی برخوردار است.
با توجه به تمام این موارد، به نظر نمیرسد بتوان پیشبینی کرد سرنوشت این تنش ژئوپولتیک مهم چه خواهد شد و آیا توافقی در کار خواهد بود یا خیر.