[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130506_Charleslves_Symphony_AmirhosseinAhooie.mp3[/podcast]

چارلز آیوز آهنگساز مدرنیست آمریکایی در نیمه‌ اول قرن بیستم و یکی از اولین آهنگسازان آمریکایی است که به شهرت جهانی رسید. البته در زمان حیاتش بسیار نادیده گرفته شد و بسیاری از آثارش سال‌های سال اجرا نشده باقی ماند، اما امروزه به عنوان یک هنرمند آمریکایی اصیل شناخته می‌شود.

amiahchai01
آیوز به صورت حرفه‌ای آهنگسازی نمی‌کرد و مدیر موفق یک شرکت بیمه بود.

او موسیقی پاپ آمریکا را با سنت‌های موسیقایی کلیسا که موسیقی هنری اروپایی بود، تلفیق کرد و یکی از اولین آهنگسازهایی بود که به طور سیستماتیک به تجربه‌گرایی در تکنیک‌های موسیقی همچون عناصر تصادفی پرداخت. او به تنهایی بسیاری از نوآوری‌های موسیقایی قرن بیستم را سال‌ها قبل انجام داده بود.

آیوز برای آفرینش آثارش از منابع مختلفی مانند سرودها و آوازهای سنتی، گروه‌های محلی موسیقی، موسیقی مهمانی و سال نو، موسیقی ویلن رقص شنبه شب، آوازهای میهن‌پرستانه و ملودی‌های استیون فاستر الهام می‌گرفت.

سمفونی چهارم آیوز سرشار است از جلوه‌های جدید موسیقی. در موومان آخر به نظر می‌رسد بین موسیقی سنتی و مدرن جنگ درمی‌گیرد و قطعه به آرامی و با صدای پرکاشنی که از دور می‌آید به پایان می‌رسد.

چارلز آیوز در سال ۱۸۷۴ در کنتیکت متولد شد. پدرش مانند پدر هکتور برلیوز مدیر یک گروه موسیقی بود و اولین آموزش‌های موسیقی را هم از پدر فراگرفت. مدتی به عنوان نوازنده ارگ در کلیساها کار می‌کرد. پدرش همواره سعی داشت تمرین‌های پیچیده و مشکل نوازندگی به او بدهد.

آیوز بعدها نقش پدرش را در شکل‌گیری موسیقی خود بسیار مهم خواند.

جالب است که آیوز به صورت حرفه‌ای آهنگسازی نمی‌کرد و مدیر موفق یک شرکت بیمه بود و حتی در مورد بیمه عمر و ارتباطش با مالیات بر ارث کتابی نوشت. آیوز در زمینه بیمه بسیار مشهور شد، به طوری که وقتی همکارانش می‌فهمیدند موسیقیدان است، بسیار تعجب می‌کردند.

هم‌زمان با آغاز قرن بیستم سمفونی دو را نوشت که در آن فاصله‌گیری‌اش را از رویکرد محافظه‌کارانه‌ آموزه‌های دانشگاه ییل می‌بینیم.

آیوز در این اثر نقل قول‌هایی از تم‌های فولکلوریک آمریکایی می‌آورد و نوآوری‌هایی تکنیکی در زمینه‌ ارکستراسیون انجام می‌دهد. اما باز هم به نسبت کار بعدی‌اش بسیار محافظه‌کارانه است.

در سال ۱۹۰۶ اولین کار رادیکالش را به نام «سنترال پارک در تاریکی» نوشت. او در این اثر فضای نایت‌کلاب‌های منهتن را به همراه جنگل سیاه و اسرارآمیز سنترال پارک یادآوری می‌کند. در عین حال قطعه به طور بسیار نامتعارف به پایان می‌رسد.

سمفونی چهارم او را می‌توان یکی از بهترین کارهای ارکستری او محسوب کرد. این اثر سرشار است از جلوه‌های جدید موسیقی. در موومان آخر به نظر می‌رسد بین موسیقی سنتی و مدرن جنگ در می‌گیرد و قطعه به آرامی و با صدای پرکاشنی که از دور می‌آید به پایان می‌رسد. به نظر می‌رسد که آیوز با این قطعه مشکلات مربوط به آهنگسازی‌اش را حل می‌کند و نوآوری‌های قدرتمند او را می‌بینیم. پایان قطعه را می‌توان عروج و اوج دستاوردهای موسیقایی آیوز دانست. اما متأسفانه این قطعه تا سال ۱۹۶۵، یعنی نیم قرن پس از خلقش و یک دهه پس از مرگ چارلز آیوز اجرا نشد.