مذاکرات هستهای بین جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی هنوز در وین ادامه دارد. با وجود آنکه بارها از نزدیکبودن توافق خبرهایی منتشر شده است، تهران ظاهراً هنوز از باقی ماندن سه مسأله کلیدی سخن میگوید: بسته شدن پرونده تحقیق آژانس در مورد فعالیتهای مشکوک پیشین یا همان «اماکن ادعایی»، تضمین دولت آمریکا برای خارج نشدن از برجام و رفع همه تحریمّهای پس از خروج آمریکا از برجام.
همزمان ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه از ۲۴ فوریه دستور حمله به اوکراین را صادر کرده و تنشها بین مسکو و قدرتهای غربی به رهبری ایالات متحده به شدت بالا گرفته است. روسیه به عنوان یکی از مهمترین بازیگران مذاکرات هستهای با ایران حالا در دو بحران ژئوپولتیک در شرق اروپا و خاورمیانه در برابر ایالات متحده قرار گرفته است.
پیش از حمله روسیه به اوکراین هم کارشناسان و تحلیلگران از پیوند خوردن این دو بحران سخن گفته بودند. آغاز حمله گسترده به اوکراین اما این پیوندها را پیچیدهتر کرده است.
با وجود این، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات هستهای ۲۷ فوریه و سه روز پس از آغاز جنگ اوکراین گفته بود تهران و قدرتهای جهانی تا آخر هفته جاری به توافق خواهند رسید. او توقف احتمالی مذاکرات با جمهوری اسلامی به دلیل جنگ اوکراین را رد کرد و در پاسخ به پرسشی دراینباره گفت:
«روی کاغذ، حتی شهابسنگها هم میتوانند تأثیر خودشان را روی مذاکرات وین بگذارند.»
ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده نیز در همین راستا گفت: «این واقعیت که روسیه به اوکراین حمله کرده، نباید به ایران چراغ سبز برای توسعه سلاح هستهای بدهد.»
برخی ــ چه موافق توافق چه مخالف آن ــ معتقدند شرایط به دلایل مختلفی به نفع دستیابی به توافق تغییر کرده؛ عدهای دیگر از هر دو اردوگاه جنگ در اوکراین را دلیلی یا پیشزمینهای برای عدم توافق با ایران میدانند. در ادامه مروری خواهیم داشت بر شماری از این تحلیلها.
نفت و گاز: یا چرا ایران برنده جنگ در اوکراین است
بی مایکل در هاآرتص از تحلیلگرانی است که ایران را برنده جنگ در اوکراین میداند. او مینویسد که حمله روسیه به اوکراین موضع ایران در عدم اعتماد به وعدههای ابرقدرتها را تحکیم میکند.
اوکراین سومین زرادخانه هستهای جهان را پس از اعلام استقلال در اختیار داشت و در جریان تفاهمنامه بوداپست در ۱۹۹۴ این سلاحهای هستهای را در ازای تضمینهای امنیتی از روسیه و بریتانیا و ایالات متحده به شوروی واگذار کرد. ستوننویس هاآرتص با اشاره به این واقعیت مینویسد:
«کاملاً معلوم است چه کسی بیشترین نفع را از این جنگ برده: جمهوری اسلامی ایران. چهطوری؟ اینطوری: پوتین، بایدن و همه دیگران در حال هم زدن دیگی هستند که سناریویی به وجود آورده فراسوی لجامگسیختهترین رویاهای ایرانیها ــ یک زورگوی هستهای در حال آزاردادن کشوری است که پس از گرفتن تضمینهای امنیتی از سه قدرت هستهای سلاحهای اتمیاش را واگذار کرد. و حالا در وین همین قدرتهای ناصادق میخواهند که ایران دست از تلاشهایش برای بدل شدن به قدرت هستهای بردارد.»
شوال میشال، ستوننویس دیگر هاآرتص اما حمله روسیه به اوکراین را فرصتی هم برای روسیه و هم برای آمریکا جهت تشکیل ائتلافهای جدید در خاورمیانه میداند، از احتمال تغییر پیمانها و اتحادها در این منطقه میگوید و این پرسشها را مطرح میکند:
«آیا روسها تلاش خواهند کرد مومنتوم خود در اوکراین را به ابتکار عملی برای تقویت جایگاه و درگیریشان در ایران و سوریه ترجمه خواهند کرد؟ و ایالات متحده چگونه واکنش نشان خواهد داد؟ آیا ممکن است که از توافق هستهای با ایران برای تعمیق پیوندها با تهران بهره ببرد تا جایی که مثلثی از نیروها شامل خودش و سوریه و ایران تشکیل دهد؟»
هر چند خود میشال احتمال نزدیکی آمریکا به سوریه و ایران را بعید ارزیابی میکند، افزایش قیمت نفت این احتمال را به ذهن دیگران نیز متبادر کرده. برد سوانسون در واشنگتنپست مینویسد:
«یک برنده احتمالی دیگر [جنگ روسیه در اوکراین] ایران است که تولید نفت اضافهاش در صورت محدودشدن صادرات روسیه، مورد استقبال قرار خواهد گرفت. بخت احیای توافق هستهای که پیششرط آزادسازی صادرات ایران است، هیچگاه به این خوبی نبوده.»
کارین حجار در نشریه محافظهکار «نشنال رویو» بر این باور است که افزایش قیمت نفت به دلیل حمله روسیه به اوکراین شاید بایدن را برای دستیابی به توافق با ایران به شتاب بیشتری هم بیندازد. او مینویسد:
«با پدیدارشدن بحران در اوکراین، ایران هم اهرم قدرت دیگری در مذاکرات به دست آورده. درحالیکه پوتین به حملهاش به اوکراین ادامه میدهد، بازار نفت در آشوب فرو میرود و قیمت سوخت رو به افزایش است…. وقتی دورنمای کمبود سوخت جدیتر شود، ایران نفتخیز هم بیشتر به عنوان راهحل این مسأله مطرح خواهد شد.»
بیلگهان آلاگوز، پژوهشگر مرکز مطالعات ایران در آنکارا، موقعیت بهتر ایران به دلیل بحران تأمین انرژی را از خلال مذاکرات این کشور با قطر توضیح میدهد که به باور او میتواند برای روسیه تهدیدآمیز باشد.
آلاگوز با اشاره به سفر رئیسی به دوحه در ۲۱ فوریه و و امضای ۱۴ تفاهمنامه بین دو کشور مینویسد:
«این واقعیت که بازدید رئیسی از دوحه همزمان شد با اعلام به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای جداییطلب شرق اوکراین از سوی ولادیمیر پوتین، ششمین مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) را حیاتیتر هم کرده است. GECF که روسیه نیز عضو بنیانگذار آن است و ۱۱ عضو دیگر دارد، نماینده ۷۱ درصد از ذخایر اثباتشده گاز طبیعی در جهان، ۴۳ درصد تولید ارائهشده در بازار، ۵۸ درصد گاز طبیعی مایع و ۵۲ درصد تجارت از طریق خط لوله انتقال گاز است. این امکان که اروپا پس از حمله روسیه به اوکراین در تأمین گاز به مشکل بربخورد، باعث شده این قاره به دنبال راههای جدیدی برای تأمین گاز باشد و همین موضوع به منبع جدیدی برای شتاب بخشیدن به فرآیند مذاکرات هستهای در وین شده است. اگر برجام احیا شود، صادرات گاز طبیعی ایران ــ که به خاطر تحریمهای ایالات متحده مختل شده ــ جان خواهد گرفت و کمبود عرضه به وجود آمده به خاطر روسیه به یک معنا جبران خواهد شد. موقعیت یکسانی در برابر قطر قرار دارد. قطر، دومین صادرکننده گاز طبیعی مایع، میخواهد این بالقوگی را پس از بحران روسیه بیش از پیش افزایش دهد. بنابراین تأثیر مشارکت منافع اخیراً توسعهیافته بین ایران و قطر قابل توجه است.»
حمله روسیه به اوکراین، دلیل مخالفت با برجام
مخالفان توافق با ایران کماکان معتقدند که سیاست دولت بایدن در قبال روسیه و ایران، هر دو غلط بوده و دولت ایالات متحده به سمت توافقی ضعیفتر با ایران در حال حرکت است. برخی نیز امضای توافق با ایران با میانجیگری روسیه را یک پیروزی برای پوتین در شرایط تلاش بینالمللی برای انزوای این کشور میدانند.
مایک گالاگر، عضو کمیته دائمی اطلاعات و نیز کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان کنگره ایالات متحده در گفتوگویی با شبکه خبری فاکس نیوز در دفاع از مورد آخر استدلال میکند و میگوید:
«درحالی که بایدن تهدید میکند که پوتین را به فردی منزوی و دورافتاده بدل خواهد کرد، همزمان به روسیه برای مذاکره با ایران بر سر موضوع هستهای تکیه دارد. و البته، روسیه هم بازرسی آژانس بینالمللی از فعالیتهای هستهای اعلامنشده ایران را مسدود کرده و هم میخواهد به ایران اورانیوم و تسلیحات بفروشد. اگر دولت بایدن توافق با ایران به میانجیگری روسیه را اعلام کند، علاوه بر اینکه میلیاردها دلار به نخستین حامی دولتی از تروریسم در جهان خواهد بخشید، پیروزی بزرگی نیز برای ولادیمیر پوتین در خاورمیانه رقم خواهد زد.»
هرچند جمهوریخواهان پیش از این در نامهای تهدید کرده اند که در کنگره جلوی برجام را خواهند گرفت، بسیاری میگویند که آنها رأی لازم برای چنین کاری را نخواهند داشت. همچنین به گزارش ان بی سی، رأیدهندههای آمریکایی در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره مسأله مذاکرات هستهای با ایران را به عنوان یکی از دغدغههایشان مطرح نمیکنند و بعید به نظر برسد حمایت از احیای برجام برای نمایندگان دموکرات کنگره ایالات متحده هزینهای داشته باشد.
ملانی فیلیپس در «سندیکای خبری یهودی» (JNS)، وبسایتی نزدیک به محافظهکاران آمریکایی حامی اسرائیل استدلال میکند که سیاست بایدن در قبال مسکو و تهران از یک جهانبینی میآید:
«فانتزی غربی از جهانی که با وابستگی متقابل، عقلانیت و دیپلماسی اداره شود، اکنون در حال منفجرشدن در اوکراین و ایران است. ایمان به وابستگی متقابل به این معنا بود که غرب پوتین را کسی دید که میتواند با او بدون هیچ مشکلی کسبوکار سودافرین داشته باشد. پیشفرض این بود که پیوندهای مالی و اقتصادی نزدیک، پوتین را به جامعه بینالملل گره میزند و او دیگر تهدیدی برای کسی ورای مرزهای روسیه نخواهد بود… دکترین وابستگی متقابل همچنین به این فانتزی راه برد که توانمندکردن ایران باعث خواهد شد کشندهترین دشمن تروریستی غرب را به شریک متمدن در کسبوکاری به لحاظ دوجانبه سودآفرین بدل کند. مهمتر از هر چیز، غرب به خودش گفته که جنگ حتی به عنوان دفاع از خود قابل توجیه نیست و همیشه با دیپلماسی میتوان جلوی آن را گرفت. حضیض این دکترین را میتوان در مذاکرات ایران دید که در آن دیپلماسی آمریکایی معادل تسلیمی وقیحانه شده.»
این نویسنده تهدید جنگ را موثر میداند چون به باور او «مستبدان فقط زبان استبداد میفهمند» و استدلال میکند که باور ایران به اینکه آمریکا حمله نظامی نخواهد کرد، جمهوری اسلامی را جسورتر کرده است.
آلن جی کوپرمن، استاد دانشگاه جان هاپکینز در ستونی برای روزنامه محافظهکار وال استریت ژورنال این استدلال را به شکل ظریفتری و از موضع نومیدانهتری مطرح میکند و تنها راه باقیمانده را «رژیم چینج» در ایران. او مینویسد که مسیر ایران به سمت بمب هستهای دیگر غیرقابل توقف است چرا که دو دولت باراک اوباما و دونالد ترامپ نتوانستند جلوی توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته در ایران را بگیرند. به باور او، «حملههای دقیق به اهداف مشخص» نیز دیگر تأثیری نخواهند داشت زیرا ایران مهارت و دانش مربوط به سانتریفیوژهای پیشرفته را در اختیار دارد.
به باور او، دلیل شکست آمریکا این بود که همواره گزینه نظامی را گزینه آخر عنوان کرده است: «زور را نباید به عنوان “گزینه آخر” استفاده کرد بلکه باید زمانی به کار بست که بهترین گزینه برای خدمت به امنیت ملی است.»
به همین خاطر، کوپرمن مینویسد که «اکنون راهحل نظامی نیازمند یک حمله همهجانبه است که نابخردانه و به لحاظ سیاسی نامطلوب است. آخرین امید باقیمانده که راهحل بعیدی به نظر میرسد، پی گرفتن تغییر رژیم از طریق ابزارهای دیگر است.»
دیوید واینبرگ، نایب رئیس انستیتو جورازلم برای استراتژی و امنیت (JISS) در ستونی برای جروزالم پست استدلال میکند که حمله روسیه به اوکراین بد است، اما ایران هستهای از آن هم بدتر.
به باور واینبرگ، حمله پوتین به اوکراین توجهها را از حرکت آمریکا به امضای توافقی ضعیف با ایران منحرف کرده است. او بر اساس شنیدههایش مدعی است که در توافق جدید ایران از زیر بار مسئولیت توضیح دادن برنامههای پیشین مبهم هستهایاش شانه خالی خواهد کرد، مکانیزمی در توافق جدید برای پی گرفتن مذاکرات در راستای توافقی طولانیتر و محکمتر پیشبینی نشده، بازرسیهای آژانس از «هرجا و در هر زمان» را ممکن نمیکند، و به قدرتهای جهانی توانایی واقعی استفاده از مکانیزم ماشه (بازگشت خود به خودی تحریمها) را نخواهد داد.
او مینویسد:
«اگر این یک خطر حاضر و آماده در برابر صلح و امنیت جهانی نیست، نمیدانم چه چیزی این گونه است. البته، اینجاست که بحرانها با روسیه و ایران به هم گره میخورند. این کشورها (و نیز چین) به دنبال ناتوان کردن غرب و معرفی آمریکا به عنوان یک “پهلوان پنبه” هستند.»
شاید تأثیر جنگ اوکراین کمتر از تصورهاست؟
با وجود تمام موافقتها و مخالفتها با توافق ایران، هنوز سرنوشت این توافق در پرده ابهام قرار دارد. مشخص نیست حمله روسیه به اوکراین چه تأثیری خواهد گذاشت یا مقامهای جمهوری اسلامی آن را چگونه تفسیر خواهند کرد و از آن چه استفادهای در مذاکرات وین خواهند برد.
بابی گُش، یکی از منتقدان محافظهکار برجام در ستونی برای بلومبرگ مینویسد که مقامهای جمهوری اسلامی موقعیت در اوکراین را سوء تفسیر کرده اند.
گُش مینویسد:
«رژیم تهران ظاهراً عقیده دارد که به خاطر حمله روسیه به اوکراین دستاش در مذاکرات قویتر شده. قاطعیت دولت بایدن که اعلام کرده آماده است مذاکرات را ترک کند و به خواستههای جمهوری اسلامی تن نخواهد داد، به زودی به آزمون گذاشته خواهد شد… علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی که تقصیر نزاع در اوکراین را کاملاً متوجه ایالات متحده و متحدانش دانسته، تصور میکند که بایدن در یک مخمصه دوگانه [از دو بحران ژئوپولتیک] است… تهران تصور میکند بایدن باید الان به شدت به دنبال توافق در وین باشد: یک مشکل ژئوپولتیکاش را برطرف خواهد کرد و حذف محدودیتها از عرضهی نفت و گاز ایران قیمتها را کاهش خواهد داد… فروپاشی مذاکرات نیز به ایران اجازه خواهد داد به سمت یک دولت هستهای در آستانه شتابان حرکت کند، شبیه به ژاپن و کره جنوبی که سلاح هستهای ندارند اما توانایی ساختن آنها را دارند.»
اما او هشدار میدهد که تهران موقعیت را سوء تعبیر کرده است. به باور گش، ولادیمیر پوتین هیچ علاقهای به داشتن یک همسایه مجهز به سلاح اتمی ندارد و رئیسجمهوری روسیه میداند توافق هستهای ذخایر نفت و گاز ایران را میگشاید و توانایی او برای اخاذی از غرب را محدود میکند.
آینده نزدیک نشان خواهد داد کدام پیشبینیها درست از آب درآمدند.
با شکست روسیه مطمئنا موقعیت ایران و قدرت استقلالش در مذاکرات بهتر خواهد شد و قدرت بازیگری روسیه بسیار ضعیفتر خواهد شد.
حال اینکه ایرهن بخواهد باز هم مقاومت محور باشد و استکبار ستیز و تحریم محور ان را نمیدانم
صدیق / 04 March 2022