در دورههای پیشین انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی توجیه آن بخشی از منتقدان حکومت که به مشارکت باور داشتند آن بود که در شرایط فقدان گزینهی بهینه، میان بد و بدتر (مثلا خاتمی و ناطق در سال ۷۶ یا خاتمی و دیگران در سال ۸۴ یا موسوی و احمدی نژاد در سال ۸۸) انتخاب میکنند. اما با وجود هاشمی رفسنجانی در برابر دیگر نامزدهای اقتدارگرا تنها انتخابی که برای رأی دهندگان مانده انتخاب میان بدتر و بدترهای دیگر است.
ترجیح بلا مُرجِّح محال است
اهل منطق میگویند اگر دو پدیده مثل هم باشند و نتوان یکی را بر دیگری ترجیج داد انتخاب میان آنها محال است. گزینههایی که در برابر مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ قراردارند از این نوع هستند و از این روست که ترجیح یکی بر دیگری بسیار دشوار است. غیر از هاشمی همه وفاداران به ولایتاند و در همهی جنایات، فسادها، ناکاراییها، تبعیضها و تنفرها شریک. تنها فردی که در این میان مورد غضب جدی ولایتمداران قرار گرفته هاشمی رفسنجانی است.
رفسنجانی هنوز تعهدی به هیچ یک از رأی دهندگان برای تغییر ارائه نکرده است و فقط از حل مشکلات سخن میگوید بدون آن که بگوید چگونه میخواهد به حل این مشکلات بپردازد. او فرض گرفته کسانی که از بغض معاویه میخواهند بدو رأی دهند به وی اعتماد دارند. با این حال کسانی که صرفا میخواهند امیدوار باشند، چنین برنامهی تغییری را که وجود خارجی ندارد، به او نسبت میدهند.
رفسنجانی از حیث سوابق وضعیت تیره و تار تری نسبت به قالیباف و مشایی و جلیلی و متکی و بقیهی نامزدها دارد. او نه به دلیل ایدهها و سیاستهایی متفاوت یا گذشتهای متفاوت یا چشم اندازهایی غیر از چشم اندازهای دیگر اقتدارگرایان وفادار به ولایت فقیه مورد تنفر اقتدارگرایان و غیر اقتدارگرایان است بلکه تنفر از وی ناشی از تنفر از خانوادهی هاشمی و باند هاشمی است که حدود دو دهه بر کشور حکم راندند و در هیچ حوزهای سیاستهایی قابل دفاع و کارنامهای در خور عرضه ارائه نکردهاند.
رفسنجانی هنوز تعهدی به هیچ یک از رأی دهندگان برای تغییر ارائه نکرده است و فقط از حل مشکلات سخن میگوید بدون آن که بگوید چگونه میخواهد به حل این مشکلات بپردازد. او فرض گرفته کسانی که از بغض معاویه میخواهند بدو رأی دهند به وی اعتماد دارند. با این حال کسانی که صرفا میخواهند امیدوار باشند، چنین برنامهی تغییری را که وجود خارجی ندارد، به او نسبت میدهند.
هزینهها و فوائد
برای مشارکت در انتخابات ۹۲ با وجود هاشمی رفسنجانی و رأی به وی هزینهها و فوائدی قابل بر شماری است.
● هزینهها بدین قرارند:
۱. داغ کردن تنور انتخابات برای حکومت و بالا بردن آمار واقعی آراء – غیر از آمار ساختگی آن- که حکومت این دو را جمع زده و همیشه به پای مقبولیت و مشروعیت نظام میگذارد در حالی که رفسنجانی خود همچنان مدافع این نظام تبعیض و سرکوب بوده است؛
۲. دل بستن به افرادی مثل هاشمی که نه سابقهی روشنی دارند و نه برنامهای برای آینده و نه مسیری امیدوار کننده افراد را بیشتر مایوس میسازد تا امیدوار؛
۳. دامن زدن همپیمانان سیاسی رفسنجانی به منجی سازیهای کاذب از وی، قدمی به عقب در فرایند دمکراسی خواهی در ایران است؛ و
۴. بازگرداندن بخشی از اعتبار جهانی از دست رفته به رژیمی که از هر جهت بی اعتبار است، در حالی که رفسنجانی در مبانی تفاوتی با خامنهای در سیاست خارجی و هستهای ندارد، گرچه برخی اوقات مواضع خامنهای را تعدیل میکند. بزرگترین بحران سیاست خارجی جمهوری اسلامی (فراخوان سفرای اروپایی توسط دولتهای متبوعشان) در دوران رفسنجانی رخ داد.
● فوائد قابل ذکر نیز بدین قرارند:
۱. تشدید شکافهای درون حکومت که در برخی موارد به بازتر شدن فضا و کاهش پنهانکاری حکومت منجر شده است؛ تضاد و جنگ دو باند خامنهای و رفسنجانی بر سر قدرت به نفع مردم است؛
۲. فرصت اندکی برای بازسازی سیاسی نیروهای منتقد با استفاده از فضای انتخابات فراهم میآید؛
۳. کاهش امکان تقلب و سرفرازانه بیرون آمدن از انتخابات برای خامنهای و بیت و امکان اعتراضات عمومی مثل سال ۸۸ در صورت تقلب گسترده؛
۴. کاهش تنشهای منطقهای و جهانی در صورتی که رفسنجانی به جای افرادی مثل قالیباف و جلیلی انتخاب شود.
با توجه به آن که خامنهای از پیش پادزهر فوائد مزبور را آماده در اختیار دارد و برخی را نیز به رخ کشیده (مثل بازداشت فعالان سیاسی که میخواستند به دیدار خاتمی بروند یا درست کردن فضای امنیتی در آخرین روز ثبت نام یا فشار آوردن اطلاعات بر اصلاح طلبان برای سکوت) هزینهها بیش از فوائد رأی دادن به اوست. همچنین نتایج چهار سال دورهی ریاست جمهوری یک تیم را که پیاندهای بلند مدت دارد نمیتوان با یکی دوماه امکان فعالیت سیاسی مقایسه کرد.
نامزد تغییر؟
در این دوره از انتخابات برخی میخواهند با معرفی هاشمی به عنوان فردی تغییر یافته و منادی تغییر او را به رأیدهندگان بفروشند. تنها تغییری که هاشمی پیدا کرده فاصلهگیری وی از شخص خامنهای است و نه فاصلهگیری از سیاستهای خامنهای و سیاستهای خودش در دهههای گذشته. هاشمی در حوزهی اقتصاد به دنبال اجرای سیاست تعدیل بود که به تورمهای تا ۵۸ درصدی انجامید. دولت هاشمی نقطهی آغاز حضور نظامیان و اطلاعاتیها در حوزهی اقتصاد کشور بود که تدوام یافته است. در دورهی وی ترورهای خارج و داخل کشور دنبال شد. در حوزهی سیاستهای اجتماعی هاشمی همانا مخرج مشترک جمهوری اسلامی در سه دههی اخیر است. در حوزهی فرهنگ نیز با فرهنگ دولتی و سانسور مواجه خواهیم بود. سرکوب نیز پاسخ مخالفان غیر خودی در داخل و خارج کشور بوده است.
هیچ رابطهی ضروریای میان شرکت در فرایند انتخابات (شرکت در مراسم و گردهماییها و اعتراضات محتمل و دیگر فعالیتهای سیاسی مرتبط با این موضوع) و رفتن بر سر صندوقهای رأی در روز رأی گیری وجود ندارد. کسانی که میخواهند با استفاده از این فرصت فعالیت سیاسی کنند میتوانند به سازماندهی بپردازند یا در کارزارها فعال باشند اما اگر واقعا تفاوتی میان هاشمی و غیر هاشمی نمیبینند هیچ ضرورتی برای رأی دادن آنها نیست.
حتی یک نشانه برای تغییر این سیاستها در جمع هاشمی و دوستان وجود ندارد بلکه نشانههای بسیاری وجود دارد که او میخواهد به دورهی ماقبل احمدی نژاد بازگردد. خاتمی هم که از رفسنجانی پشتیبانی میکند همین سیاست بازگشت را رسما اعلام کرده است. در افراد نزدیک به هاشمی نیز بر خلاف کروبی سال ۸۸ هیچ تغییری مشاهده نمیشود تا افراد به اتکا به آنان به او رأی بدهند. چکیدهی هاشمی در چهار سال اخیر عبارت است از یکی دو صفحه جمله که بر خلاف نظر خامنهای با همهی ملاحظات مربوط به قدرت بیان کرده است (بقیهی سخنان وی همان کلی گوییهای رسمی جمهوری اسلامی است). این جملات هیچ یک از مطالبات فعالان مدنی و حقوق بشر از یک سو و مردمی را که با فقر و بیکاری و گرانی دست در گریبان هستند از سوی دیگر بیان نمیکند.
دو قطبی سازی بر اساس اختلافات شخصی
دو قطبی خامنهای و ضد خامنهای (به معنای ضد سیاستها و روشهای خامنهای) در انتخابات ۹۲ با وجود هاشمی ساختنی نیست. رفسنجانی و نیروهای همراهش اصولا در پروژهی دمکراسی خواهی یا اصلاح جای نمیگیرند که افراد با رأی دادن به وی بخواهند قدمی در این حوزه بردارند یا به خامنهای نشان دهند که با روشهای حکومتداری وی مخالف هستند. هاشمی هیچگاه خود را اصلاح طلب معرفی نکرده است بلکه بخشی از اصلاح طلبان برای استفاده از وی در رقابتهای سیاسی (عموما ناموفق) به او تمسک جستهاند. از موثرترین سلاحهای طرفداران مشارکت به نفع هاشمی ترساندن مردم از حملهی نظامی در صورت عدم انتخاب وی به ریاست جمهوری است.
فرایند انتخابات و رأی گیری
هیچ رابطهی ضروریای میان شرکت در فرایند انتخابات (شرکت در مراسم و گردهماییها و اعتراضات محتمل و دیگر فعالیتهای سیاسی مرتبط با این موضوع) و رفتن بر سر صندوقهای رأی در روز رأی گیری وجود ندارد. کسانی که میخواهند با استفاده از این فرصت فعالیت سیاسی کنند میتوانند به سازماندهی بپردازند یا در کارزارها فعال باشند اما اگر واقعا تفاوتی میان هاشمی و غیر هاشمی نمیبینند هیچ ضرورتی برای رأی دادن آنها نیست. بدین ترتیب فعالان سیاسی منتقد و اصلاح طلبان که شرکت در رأی گیری را با فرصت فعالیت سیاسی خلط میکنند میتوانند از فوائد انتخابات بهره مند شده و از هزینه هایش بپرهیزند.
برادر عزیز و گرامی آرمانگرای من – شما به دنبال چه چیزی هستی؟
شرکت نکردن تو انتخابات با وجود همزمانی با انتخابات شوراها ؟
از طرفی مثل آخرین انتخابات که شصت و چند درصد حضور اعلام شد فکر می کنید واقع بینانه این آمار مجددا اعلام نمیشه یا حتی بیشتر ؟؟؟ اگر قرار به تحریم انتخابات بود جاش انتخابات قبلی بود که ما هم همین کار رو کردیم.
اینجا یه شوی تلویزیونی داریم که آقا حضور گشترده بوده بی نطیر بوده حماسه بوده حالا هرچند درصدی که بیان تهش همینه …
آقا چهل درصدم شرکت کنن صفها طولانیه و حوزه ها شلوغه یه چهل درصدم میسازن میشه هشتاد درصد.
حضور در انتخابات از این جهت بهتره که اولا تفاوتیهایی بعد از سال 88 اتفاق افتاده که تک تک مردم خوب میدونن که موسوی و کروبی صداهای غایب ! ااین دوره هستند. با این همه فشار به هاشمی کوچکترین حرفی برای محکوم کردن اعتراضات به حق مردمی 88 نگفته.
شما جایی نوشتید که هاشمی از شخص رهبری فاصله گرفته نه سیاستهاش!
کاملا مخالفم – چراکه اصلی ترین و مضرترین سیاست آقای خامنه ای نابودی اسراییل هست که شما میبینید هاشمی به عدم دشمنی با این کشور اشاره میکنه. به قول آقای گنجی هاشمی نسخه سال 92 نسخه متفاوتی هست.
برادر عزیزو گرامی من هم مثل شما ایده آل گرا بودمو هستم اما باید قبول کرد که گزینه های خیلی محدودی روی میز وجود داره، شرکت در انتخابات ودزدیده شدن آرا میتونه اعتراضات بزرگی رو در پی داشته باشه.
روزی رو نبینیم که اعلام کردن جلیلی رییس جمهور شده و حماسه ای دیگر رقم خورده !!
seeker / 19 May 2013
خامنه اي و شرکا از 8 سال احمدی نژاد ضرر نکردند. صدها ميلياردها دلار بجيب زدند و کشور را کاملا کودتا زده و تحت کنترل خود در آوردند و درپنهان مشغول ساختن موشک و بمب هستند.
مردم ضر ر کردند که حالا بايد به رياست جمهوری هاشمی خوشحال و اميدوار باشند !!
farid / 20 May 2013
رهبر گفت : کاندیدها شعار و وعده ندهید و مردم را امیدوار نکنید.
قرارنیست معجزی اتفاق افتد یا بعبارتی کش ندهید !
آخر رئیس جمهور ذوب در ولایت نامش از صندوق مصباح و شرکا و سرداران در خواهدآمد.
بقیه هم بعلل مختلف رد صلاحیت خواهند شدو یا از صندوق در نمیاند و ول معطند .
آوردن رفسنجانی با آن سابقه قتلهای زنجیری و اختلاسها هم برای ساکت کردن اصلاح طلبان بوده.
هیچ معجزی ازاین نمایش مسخره در نمیاید !
farid / 20 May 2013
شهر گفتی که از بداخلاقی و نابهنجاریها
به دوزخ افتاده و سوخته است گویا
هر سال هزاران کشته و زخمی بَرجَفا
فریادِ بیدادمان بر این فلک بیانتها
آنانی که نابهنجارید، چنین شتابان کجا؟
آخر سر مرگ سرانجام ماست، شتاب از چرا؟
افسردم / 20 May 2013
درجواب seeker: جلیلی از قبل ریس جمهور شده بعد از شام خصوصی با اشتون در استانبول. مشکل اصلی همین حمایت اروپا از رژیم فاسد و دیکتاتور است . از حالا برای سرکوب تمرین میکنند. تطهیر رفسنجانی مشکلی حل نمیکند.
jamali / 20 May 2013
کل تحلیل شما برپایه بی برنامه بودن هاشمی و در نتیجه بی خاصیت بودن انتخابات استوار است در صورتی که هنوز شورای نگهبان تایید صلاحیتها را اعلام نکرده است و هاشمی نیز گفته است برای آینده برنامه ای نو دارم و در آینده اگر تایید صلاحیت شد اعلام خواهد کرد آنموقع است که باید قضاوت کرد در صورتی که آنکسی که تاکنون برنامه ای اعلام نکرده است شما وبراندازان هستید براندازان بی برنامه مثل وزیر شعار میمانند که اخیرا فوت نمود یک عمر در نماز جمعه و بیست بار در سفر به مکه نعره کشید مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، و آنکس که مرگش فرا رسید و مرد ، خودش بود ونه آمریکا و اسرائیل! براندازان بی برنامه هم مثل وزیر شعار هستند فقط شعار میدهند خوب است بدانیم طرفداران خامنه ای هم در فضای مجازی برای پیش بردن پروژه های شیخ حیدر همه لباس بدلی براندازی را پوشیده اند وجه تمایز این برانداران با براندازان واقعی همانا داشتن برنامه است بعبارتی به براندازان بی برنامه باید گفت براندازان شیخ حیدری!!!!!!!
بابک از ایران / 20 May 2013