تهاجم روسیه به اوکراین، کشورهای اتحادیه اروپا را که حدود ۴۰ درصد از گاز خود را از روسیه تأمین می‌کنند دچار نگرانی برای پر کردن ریسک ناشی از این احتیاج کرد. آیا کشورهای اروپایی می‌توانند راه‌حلی کم‌خطر برای جایگزینی منابع گازی که از روسیه می‌خریدند پیدا کنند؟

با حمله روسیه به اوکراین بهای نفت خام برنت در بازارهای جهانی به صد و پنج دلار صعود کرد. این روند صعودی با توجه به عدم تحریم بخش انرژی روسیه و تداوم اتصال بانک‌های این کشور به سامانه سویفت متوقف شد. با اعلام شرکت ملی گاز روسیه مبنی بر تداوم انتقال گاز طبیعی به اروپا، بهای نفت خام برنت مجدداً به زیر ۱۰۰ دلار بازگشت. با توجه به پیچیدگی تحولات هنوز معلوم نیست، این روند چگونه ادامه یابد.

اهمیت گاز برای اروپا

گاز طبیعی ازجمله مهم‌ترین منابع تولید انرژی و فرآورده‌های شیمیایی است که در فرآیند تولید برق آلودگی کمتری نسبت به سایر سوخت‌های فسیلی همچون زغال سنگ و نفت دارد. همچنین روش‌های تبدیل و فرآوری گاز طبیعی تا حد زیادی تثبیت‌شده و اقتصادی است. این ویژگی‌ها موجب شده تا در کشورهایی که در دوره گذار انرژی به سر می‌برند گاز طبیعی از ارزش ویژه‌ای برخوردار باشد.

کشورهای اروپایی از اوائل قرن بیست‌ویکم و با پدیدار شدن بیش‌ازپیش تغییرات اقلیمی به‌مرور فرآیند گذار انرژی را آغاز کرده و در حال جایگزینی منابع تجدیدپذیر با منابع فسیلی هستند. به‌خصوص پس از «توافق‌نامه پاریس» و اجلاس تغییرات اقلیمی گلاسکو که سال گذشته برگزار شد، کشورهای جهان بیش‌ازپیش به تغییر زیربنای انرژی خود و جایگزینی منابع پاک و تجدیدپذیر انرژی به‌جای سوخت‌های فسیلی به‌ویژه زغال سنگ متعهد شدند.

اما فرآیند جایگزینی کامل زیربنای تولید انرژی دهه‌ها زمان لازم دارد و در طول این مدت گاز طبیعی به‌عنوان بهترین سوخت در فرآیند گذار مطرح است تا از یک سو آلودگی کمتری را نسبت به زغال سنگ وارد اتمسفر کند و از سوی دیگر تا زمانی که زیربنای انرژی‌های تجدید پذیر تکمیل و اقتصادی گردد برای تولید برق مورداستفاده قرار گیرد. به‌عنوان مثال، آلمان برای جایگزینی نیروگاه‌های هسته‌ای تعطیل‌شده و لهستان برای جایگزینی زغال سنگ استفاده از گاز طبیعی را در دهه پیش رو در دستور کار قرار داده اند.

دست بالای روسیه

روسیه ازلحاظ ذخایر گاز طبیعی رتبه اول جهان را داراست و حدود چهل درصد از گاز طبیعی موردنیاز اروپا را تأمین می‌کند. این موجب شده تا به‌صورت تاریخی اروپا وابستگی به منابع انرژی روسیه داشته باشد.

در دهه پیش رو که اکثر کشورهای اروپایی در مرحله گذار انرژی قرار دارند این نیاز بیش‌ازپیش احساس خواهد شد که تنش به وجود آمده میان روسیه و اوکراین را از این منظر قابل‌توجه می‌کند.

روسیه در دو دهه اخیر سعی کرده مسیرهای انتقال گاز به اروپا را به نحوی توسعه دهد که با اهداف ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود در اروپای شرقی، حوزه دریای سیاه و قفقاز همسو باشد. ازاین‌رو، روسیه با احداث دو خط لوله «نورد استریم یک و دو» در دریای بالتیک که مستقیماً و بدون عبور از خاک کشوری به آلمان منتقل می‌شود، و همچنین خطوط «بلو استریم» و «ترک استریم» از طریق دریای سیاه و ترکیه، هم‌زمان با کاهش ارزش ژئوپلیتیک اوکراین، تا حد زیادی خود را از کشورهای اروپای شرقی برای انتقال انرژی بی‌نیاز کرده و شرایط را برای ایجاد مناقشه و اثرگذاری ژئوپلیتیک مهیاتر کرده است.

با وجود این، خط لوله «نورد استریم دو» با ظرفیت پنجاه و پنج میلیارد مترمکعب می‌تواند به‌تنهایی حدود یک سوم انتقال گاز روسیه به اروپا را بر عهده بگیرد. این خط هم‌زمان با تعطیلی تدریجی نیروگاه‌های اتمی آلمان از اوائل دهه دوم قرن بیست و یکم طرح‌ریزی شد و هم‌اکنون آماده بهره‌برداری است. بااین‌وجود، آمریکا هم در دولت ترامپ و هم در دولت بایدن به‌صورت جدی با آن مخالف بوده و آن را موجب افزایش احاطه ژئوپلیتیک روسیه بر اروپا و وابستگی بیشتر کشورهای این قاره به روسیه می‌داند.

آلمان اما در میانه فرآیند گذار انرژی است و اغلب نیروگاه‌های هسته‌ای خود را از زمان دولت چپ میانه گرهارد شرودر و از سال ۲۰۱۲ به‌مرور تعطیل کرده است. این کشور از یک سو تمایل به فراهم شدن انرژی ارزان‌قیمت از روسیه دارد و از سوی دیگر تحت فشار آمریکا برای بهره‌برداری از این خط لوله قرار دارد.

روسیه با در انحصار داشتن تأمین گاز طبیعی اروپا می‌تواند آن را برای بالا بردن قدرت چانه‌زنی و سهم‌خواهی و همچنین اعمال فشار بر کشورهای اروپایی عضو ناتو برای مقاصد ژئوپلیتیک به‌کار گیرد. بیم آن می‌رود که با بالا گرفتن تنش‌ها در اوکراین، علاوه بر بالا رفتن شدید قیمت حامل‌های انرژی در بازار جهانی، دسترسی برخی کشورهای اروپایی به منابع انرژی محدود شود.

در این میان، بیشترین آسیب متوجه کشورهای جنوب و جنوب شرق اروپا همچون اسلواکی ایتالیا، یونان و مجارستان خواهد بود. اما ایتالیا و یونان به‌موجب دسترسی به آب‌های آزاد شرایط بهتری داشته و قادر به تأمین گاز مصرفی از طریق دریایی خواهند بود. این شرایط برای کشورهایی همچون اتریش اسلواکی و مجارستان به دلیل عدم دسترسی به آب‌های آزاد و وابسته بودن به خطوط لوله عبوری از اوکراین بحرانی‌تر از همه خواهد بود.

جایگزینی گاز روسیه

وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه در حدی هست که در کوتاه‌مدت به‌سختی می‌توان جایگزینی برای آن متصور شد.

 اتحادیه اروپا و آمریکا در ماه‌های گذشته به دنبال جلب نظر صادرکننده‌های عمده گاز طبیعی و ال‌ان‌جی (گاز طبیعی مایع‌شده) برای جایگزینی گاز طبیعی روسیه بودند. اما به عنوان مثال، قطر که دومین صادرکننده عمده ال‌ان‌جی در جهان است با این خواسته موافقت نکرده و دلیل آن را قراردادهای قبلی این کشور با شرکای تجاری خود و ناممکن بودن فسخ این قراردادها در کوتاه‌مدت عنوان کرده است.

در صورت تمایل اروپا برای رفع وابستگی به گاز طبیعی روسیه یک راهبُرد میان‌مدت و درازمدت تأمین انرژی اروپا از منابع جایگزین است. در این راستا می‌بایست با توسعه بیشتر پایانه‌های دریافت ال‌ان‌جی، زیربنای خود را برای وارد کردن بیشتر ال‌ان‌جی از کشورهایی مانند قطر، آمریکا و استرالیا بالا برده و سعی در رفع کردن موانع ژئوپلیتیک برای بهره‌گیری از منابع جایگزین در خاورمیانه و حوزه مدیترانه باشد.

از میان این کشورها می‌توان به مصر لیبی و الجزایر اشاره کرد که از صادرکنندگان گاز طبیعی هستند و می‌توانند در آینده برای تأمین بخشی از گاز مصرفی اروپا نقش بازی کنند. همچنین کشورهای حوزه خزر همچون ترکمنستان و آذربایجان از طریق خطوط لوله عبوری از ترکیه این امکان را خواهند داشت.

ایران چه نقشی می‌تواند ایفا کند؟

ایران به‌عنوان دارنده دومین ذخایر گاز طبیعی جهان فعلاً جایی در میان صادرکنندگان عمده گاز طبیعی و ال‌ان‌جی نداشته و تحریم‌های بین‌المللی و عدم مشارکت و سرمایه‌گذاری شرکت‌ها خارجی موجب شده است تا ظرفیت تولید گاز طبیعی ایران با ذخایر آن متناسب نباشد.

با وجود این، می‌توان امید داشت که در صورت رفع تحریم‌های بین‌المللی و تدوین یک برنامه توسعه با مشارکت شرکت‌های پیشرو خارجی و استفاده بهینه از ظرفیت داخلی به‌مرور ایران تبدیل به یک صادرکننده بزرگ گاز طبیعی شود و انحصار روسیه را برای تأمین گاز اروپا تا حدی بشکند.

همچنین با توجه به دسترسی به آب‌های آزاد، ایران می‌تواند چشم‌اندازی برای تولید و صادرات ال‌ان‌جی  هم داشته باشد. اما در صورت توافق و برداشته شدن تحریم‌ها، ایران می‌تواند با افزایش سریع صادرات نفت خود به دو و نیم میلیون بشکه در روز موجب افزایش عرضه و تا حدی کنترل قیمت شود و دست غرب را برای اعمال فشار بیشتر بر روسیه بازتر بگذارد.

در این میان، روسیه بر فروش گاز به چین و جایگزینی مشتری‌های اروپایی سرمایه‌گذاری کرده است. در سال ۲۰۱۹، خط لوله پاور آو سیبری (قدرت سیبری) انتقال گاز را به شکل مستقیم از روسیه به چین آغاز کرد. روسیه همچنین اعلام کرده که یک خط لوله دیگر برای انتقال گاز به چین خواهد کشید.

در دو دهه پیش رو با توجه به گذار جهان از سوخت‌های فسیلی و گرویدن به انرژی‌های تجدیدپذیر، روسیه ناچار است از پنجره‌ای که در حال بسته شدن است نهایت استفاده را ببرد و سعی خواهد داشت تا با اعمال فشار به‌واسطه قدرت ژئوپلیتیک در حوزه انرژی و انحصار صدور گاز طبیعی عمق استراتژیک خود را افزایش داده و هژمونی خود را بر کشورهای همسایه عضو ناتو حاکم کند.

*فرید صفری، پژوهشگر در موسسه مطالعات انرژی آکسفورد است.