موضوع آخرین نظرسنجی زمانه «زن‌کشی و ریشه‌های آن» بود. برخی از شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی مشاهدات و شنیده‌های خود در مورد زن‌کشی را برای ما فرستادند که بخشی از آنها را در زیر می‌خوانید. زمانه قادر به تایید این روایت‌ها نیست، اما انبوه روایت‌های دریافت شده توسط زمانه نشان می‌دهد که زن‌کشی پدیده‌ای دور و ناآشنا برای خانواده‌های ایرانی نیست. شاید این روایت‌ها همگی حقیقت نداشته باشند، اما دست‌‌کم می‌توانند تخیل اجتماعی ما را از پدیده زن‌کشی نشان دهند. محور اکثر روایت‌‌ها مصونیت قاتلان و همدستی نظام حقوقی کشور با نظام پدرسالانه حاکم بر خانواده‌هاست.  سعی شده تا جای ممکن لحن و ادبیات این روایت‌ها دست‌نخوره باقی بماند.

یکی از مهم‌ترین بهانه‌هایی که برای زن‌کشی در ایران از سوی مردان ذکر می‌شود، خیانت زن است. در بسیاری از موارد این نوع جنایت‌ها نه بر اساس مدارک مستند که تنها بر اساسا توهم و سوءظن انجام می‌شوند. فرهنگ سنتی و مذهبی، درباره رفتارهای زنان هم بسیار سخت‌گیر است هم آن را تفسیر می‌کند. از سوی دیگر، قوانین برگرفته از شرع، به مرد اجازه می‌دهد که زن را در صورت خیانت به قتل برساند. به طور مشخص ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی جواز قتل زن توسط شوهرش را درصورت سکس با فرد دیگری، صادر کرده است. نمونه‌هایی که در زیر می‌خوانید، بیشتر به همین بهانه و با تکیه بر تحفیف مجازات مردان در صورت قتل زن صورت گرفته‌اند.

«سال‌ها پیش اما بعد از انقلاب، یک شیرینی فروش همسر خود را با مرد دیگری خود بر روی تخت دید؛ زن را کشت و محکوم هم نشد. شایع بود که خانواده‌ زن از داماد شکایت نکردند و عجیب این است که موافق [قتل] هم بودند. فقر فرهنگی! جهل! تعصب!»

«دختر عمه پدرم که زنی بود با چند فرزند بود (…) توسط شوهر و پسرش کشته شد. او متهم شده بود که با مردی دیگر در ارتباط است. مدتی پس از قتل او، مرد متهم به رابطه با او نیز توسط خانواده زن کشته شد. زن جوان دیگری نیز از بستگان پدرم، به اتهام روابط جنسی خارج از زناشویی کشته شد. او دو فرزند خردسال داشت. در این قتل، برادران و پسرعموهای زن دست داشتند و شوهر را که از بستگان دور خود آنها بود مشارکت ندادند. منزل این زن جوان نزدیک منزل ما بود. تا الان زیبایی و خنده‌های او را به یاد دارم و هر وقت زنی در ایران کشته می‌شود چهره او برای من تداعی می‌شود.»

«از همسایگان مادرم چند سال پیش مرد خانواده، زنش و دوست پسر زنش رو کشت. هردو در خانه همسایه مادرم در حال همبستری بودند که مرد خانواده سر رسید و زن و و دوست پسر زنش رو کشت. بعد داخل کوچه با لباس‌های خون آلود آمد و فریاد زد که آنها را کشته و…» 

زن‌کشی حتی می‌تواند به دست زنان اتفاق بیفتد اما به دلیل حفاظت از انچه که «ناموس» مردان خوانده می‌شود:

«در سال ۱۳۶۹، مادری به دلیل نگاه کردن دخترش به پسر همسایه از ترس همسر بسیار متعصب خود دختر ۱۶ ساله اش را در حمام با بنزین به آتش کشید و کشت. علی‌رغم این که دختر در بیمارستان قبل از فوت اعلام کرد که مادرم مرا آتش زده، اما به دلیل حمایت مرد از همسرش و برای جلوگیری از آبروریزی و حمایت از ناموس شکایتی ثبت نشد و مادر هرگز مجازات نشد. مادر دختر بدون عذاب وجدان زندگی کرد و دو سال بعد نیز متاسفانه باز هم صاحب دختری دیگر شد.»

اختلافات خانوادگی و زناشویی، استقلال طلبی زنانو اقدام زن برای جدایی و ازدواج‌های اجباری از دلایل دیگری هستند که بهانه مردان برای زن‌کشی قرار می‌گیرند. از این لحاظ طبقات محتلف اجتماعی و تحصیلات، محل زندگی و ثروت تفاوت زیادی ندارند. جامعه‌ای که همچنان زنان را فرودست می‌انگارد، در صورت وقوع هرآنچه که سرکشی و اختلاف می‌خواند، دست به خشن‌ترین اقدامات می‌زند. اگر زنی که در کودکی مجبور به ازدواج شده یا به دلیل تجریه خشونت خانگی خواهان خروج از رابطه باشد یا حتی اگر به پیشنهاد ازدواج مرد بنا بر تصمیم مستقل شخصی نه بگوید، ذهنتی مردسالار قادر به پذیرش آن نیست و زن را خودسرانه مجازات می‌کند نمونه‌های زیر تاییدی بر این رویکرد هستند:

«۱۶ سال پیش خواهرم توسط شوهرش کشته شد. شوهر بعد از کشتن او خودش را نیز کشت. ما ساکن تهران هستیم و این اتفاق در نیاوران، در جایی که تصور می‌شود باید فرهنگ دیگری حاکم باشد، رخ داد. شوهر‌خواهرم بسیار شکاک بود و مدام می‌ترسید خواهرم را از دست بدهد. با هم مشکل داشتند و وقتی فهمید خواهرم می‌خواهد برای طلاق اقدام کند، این کار را کرد. آن‌ها سه فرزند نوجوان داشتند. خواهرم در ۱۵سالگی با اختیار پدرم ازدواج کرده بود و هیچ‌وقت عاشق شوهرش نبود. او همه مشکلات را به خاطر فرزندانش تحمل می‌کرد، تا اینکه تصمیم گرفت طلاق بگیرد، متاسفانه از حمایت خانواده هم برخوردار نبود و در نهایت این اتفاق افتاد.»

«شوربختانه در روستای جد پدری من زن‌کشی فجیعی رخ داد. مقتول دختری بسیار زیبا بود که توسط نرینه‌ای وحشی و دیو صفت که از ده دیگری آمده بود به قتل رسید. نیروی انتظامی قاتل را مثلا دستگیر کرد اما هیچ کس متوجه نشد چه سرنوشتی پیدا کرد. دختر بینوایی که به قتل رسید، پیشتر تمام اقوامش را در زلزله چند سال پیش از دست داده بود و هیچ بازمانده‌ای نداشت که از لحاظ حقوقی پیگیر مجازات قاتل باشد. مدعی‌العموم هم فکاهی تلخی بود که کاری برای احقاق حق انجام نداد.»

«دختری در ۱۵سالگی به ازدواج اجباری وادار شد و پس از هفت سال زندگی با شوهر معتادش به مردی نسبتاً مسن در همسایگی خود پناه برد و شوهر در فرصتی مرد همسایه را ناقص و زن خود را به قتل رساند. خود شوهر پس از چند سال، در زندان در اثر تزریق بیش از حد مواد مخدر مرد.»

به پنل نظرسنجی زمانه بپیوندید

این گزارش با کمک پنل نظرسنجی زمانه نوشته شده است. به پنل نظرسنجی بپیوندید تا دیدگاه‌ شما نیز در گزارش‌های رادیو زمانه منعکس شود.

«یکی از فامیل‌های مادرم که کُرد کرمانشاه هستند، زن بیست ساله خودش رو دقیقاً رو تخت دونفره‌ خانه‌شان سر برید. »

«زن همسایه ما به‌دلیل بدهی همسرش به یک فرد متمول با اجبار شوهرش مجبور به ایجاد رابطه با فرد طلبکار شد (…) به‌دلیل اینکه شهر ما کوچک است رابطه آشکار شد. شوهر زن که خود تشویق‌کننده رابطه بود به برادران زن و پلیس اطلاع داد. زن برای بازجویی به زندان سنندج فرستاده داده شد. و پس از اثبات بیگناهی‌اش آزاد شد. اما به‌دلیل اینکه می‌دانست کشته می‌شود اصرار داشت در زندان بماند اما با درخواست او موافقت نشد. زن به شهر دیگری فرار کرد،  اما برادرانش او را  پیدا کردند و به او سم خوراندن. زن که یک دختر ۴ ساله  داشت، کشته شد. مادر زن (ولی دم) از ترس پسران شکایت نکرد.»

«در فامیل ما زنی بوده که شوهرش در  خانه او را  برای مدت طولانی حبس کرده بود و آن خانم سکته کرد و مرد.» 

«زن و شوهری از اقوام دور اختلاف داشتند. زن ۴ ماه بود که در خانه پدرش بود، به ضرب گلوله شوهرش در خانه پدری به قتل رسید، مسبب حادثه بیشتر دادگاه بود که در صدور حکم طلاقشان مماشات کرد و با تاخیر در رسیدگی به پرونده این حادثه شوم رقم خورد. مرد نیز با درخواست خانواده مقتول اعدام شد.»

« سه ماه قبل، دخترخاله یکی از آشنایان من در مرودشت که یتیم بود( پدر نداشت)، خواهر نداشت و یک برادر داشت، کشته شد. او در ۱۵ سالگی، با اجبار سنت و  طبق نظر مادر و برادرش به عقد پسر عمویش درآمد، درحالیکه او را دوست نداشت. دختر بیچاره کمتر از شش ماه خودکشی کرد و هرگز تن به زندگی مشترک با مردی که او را دوست نداشت نداد.»

«دختر خاله‌ام توسط شوهرش به طرز وحشیانه‌ای به‌قتل رسید. شوهر جسدش را در رودخانه انداخت ومتاسفانه به‌خاطر قوانین زن‌ستیز اسلامی و قضاوت قاضی‌های خودفروخته از هرگونه مجازاتی در امان ماند و حالا با گردن افراشته به زندگی ادامه می‌دهد.»

«در حدود سال ۱۳۸۰ در یکی از شهرهای استان فارس، زن پسر عمویم بعد از تجربه خشونت خانگی از خانه خارج شد و بنا به گفته خودش به خانه یکی از اقوام پناه برد، اما پس از مدتی از این کار پشیمان شد و برای نگهداری از فرزند شیرخوار خود به خانه پدری بازگشت اما برادرش او را به قتل می‌رسانند، اما طوری صحنه‌پردازی کردند که گویی تصادفی بوده است. در آن زمان سن من کم بود. دقیقاً نمی‌دانم بین دو خانواده هماهنگی شده یا نه، اما تا حدی که می‌دانم این پرونده با تساهل بسته شد و تنها از برادر مقتول تست روانشناسی گرفته شد. شاید هم در حدود چند هفته بازداشت شد. اما هیچ برخورد جدی با هیچ یک از متهمان صورت نگرفت.»

نظرسنجی جدید زمانه درباره نقش قانون مجازات اسلامی در خشونت‌های مبتنی بر جنسیت

موضوع نظرسنجی جدید زمانه «قوانین فقهی، مجازات اسلامی و خشونت‌های مبتنی بر جنسیت» است.
قتل‌هایی که در ایران به بهانه ناموس، آبرو و در واقع برای حفظ قدرت مردان خانواده رخ می‌دهد و قربانیان آن زنان، دختران و گروه‌های اقلیت جنسی هستند، ادامه دارند. بسیاری از فعالان حقوق زنان و اقلیت‌های جنسی معتقدند که خلا قوانین حمایتی برای مبارزه با خشونت‌های مبتنی بر جنسیت وجود دارد و ساختار قانون مجازات اسلامی که هم بر اساس قوانین فقه شیعه دوازده امامی نوشته شده، خود توجیه کننده خشونت علیه زنان در خانواده است.
احکام شرعی و فقهی در دوران پادشاهی پهلوی در «قانون کیفری همگانی» وجود داشتند. با تثبیت جمهوری اسلامی در ایران، نقش فقه در نظام جزا محوری‌تر و پررنگ‌تر شد.
در این نظرسنجی نظر شما را در مورد قوانین فقهی مندرج در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، تا آنجایی که به قتل‌های ناموسی، فرزندکشی و کتک زدن زنان خانواده مربوط می‌شوند، می‌پرسیم.
برای شرکت در نظرسنجی جدید اینجا کلیک کنید.

«یکی از عموزاده‌هایم دختر عموی خود را به‌خاطر مخالفت با پیشنهاد ازدواج با چاقو کشت.»

«حدود بیست سال پیش دختر خاله من به خاطر آماده نبودن غذا توسط همسرش با بخاری نفتی سوزانده شد. شوهر بعد از شنیدن آماده نبودن غذا بخاری نفتی را روی او پرت کرد. این سوختگی در نهایت منجر به مرگ او شد. نکته تلخ ماجرا، پذیرش هفت برادر دختر و سکوت آنها در برابر این واقعه بود. این اتفاق در شهر اهواز و محله زرگان اتفاق افتاد. »

«من دانشجوی سال چهارم دانشکده پزشکی بودم که برای اولین بار با این پدیده روبرو شدم. دختری بسیار زیبا، در اواخر نوجوانی در بخش مراقبت های ویژه و در کما قرار گرفته، زیرا والدین و برادرانش محتوای یک کپسول مسکن را خالی کرده و آن را با استریکنین، سمی قوی، جایگزین کرده بودند. در آن زمان پلیس تاحدی ماجرا را دنبال کرد.»  

«در روستای سیرمند حاجی آباد در همسایگی ما برادری سر خواهرش را برید به جرم قرار گذاشتن با یک پسر.»

«مردی متاهل روابط متعدد داشت و زن هم  با خبر بود و می‌خواست جدا شود، اما مرد موافق نبود. پس از مدتی زن برای انتقام با دوست مرد وارد رابطه شد. مرد زن را با ضربات چاقو به قتل رساند و از ایران فرار کرد. مرد کتابخانه‌ بسیار بزرگ و محافل کتابخوانی و بحث وگفتگو در خانه برگزار می‌کرد (…) و به اصطلاح روشنفکر بود.»

«وقتی دبیرستانی بودم یک دختر که در مدرسه‌مان درس میخواند کشته شد. نامزد سابقش سر او را برید. به این دلیل که آن دختر دیگر حاضر به ازدواج با او نبود و قصد داشت با کس دیگری ازدواج کند. این در حافظه من مانده و به من نشان می‌دهد که چرا باید با این چیزها مبارزه کنم.»

«پدری را می‌شناختم که نوزاد دختر خود را به این دلیل که سومین فرزند دخترش بود و او فرزند پسر می‌خواست، طبق اعتراف خودش در یخچال گذاشته و او را کشته بود. همه افراد فامیل هم خبر داشتند؛ چون خودش تعریف می‌کرد و ترسی از محاکمه نداشت زیرا که ولی دم  خودش بود.»

«قتل دختر ۱۷ ساله در اهواز را من زمانی که قاتل در ماشین بود و سر مقتول در دستش بود از پنجره دیدم و واقعاً صحنه وحشتناکی بود و از اون روز تا الان در شوک هستم.»

ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی

در در نظرسنجی زمانه در مورد قانون ۶۳۰ مجازات اسلامی پرسیدیم که بنا به آن: «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در همان حال آنان را به قتل‌ برساند.» و این نظر مخاطبان زمانه:

درصد
اخلاقی و ضامن عزت و غیرت۴.۵
غیراخلاقی، وحشیانه و غیرانسانی۸۳.۵
نظری ندارم۱۲
ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی