عبدالعلی علی عسگری رئیس سابق صداوسیما ۲۱ دی ماه، سمت جدیدی گرفت و بهعنوان مدیرعامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس منصوب شد. او جایگزین جعفر ربیعی شده است. انتقادها و طعنهها به انتصاب او بسیارند. این انتصاب ثابت میکند که نزدیکی علی عسگری با ابراهیم رئیسی ثمره خوبی برای او داشت: تکیه زدن به صندلی مدیریت یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی ایران.
عبدالعلی علی عسگری در سال ۱۳۳۷ در شهرستان دهق در استان اصفهان بهدنیا آمد. دوران کودکیاش را در شهرری سپری کرد و در زمان شاه به زندان هم افتاد. او مدرک کارشناسی مهندسی برق الکترونیک از دانشگاه پلی تکنیک تهران دارد و مدرک کارشناسی ارشد مدیریت خود را از دانشگاه تهران دریافت کرده و همچنین دکترای صنایع، سیستم و بهرهوری را از دانشگاه علم و صنعت تهران اخذ کرده است.
عبدالعلی علی عسگری داماد آیتالله شاهآبادی است و حمید شاه آبادی، معاونت هنری سابق وزارت ارشاد نیز برادر همسر رئیس جدید سازمان صدا و سیماست. نام پسرش محمدرضا علی عسگری است.
علی عسگری در قم و سپاه نفوذ دارد. او با تیم عزیز جعفری، فرمانده سابق سپاه پاسداران روابط خوبی داشت. در بیت خامنهای هم به حسین محمدی نزدیک بود. حسین محمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. محمدی که در دوران ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما، معاون سیاسی او بود، اکنون از اعضای دفتر رهبری و هماهنگ کننده امور فرهنگی آن است. محمدی در دو دهه گذشته کنترل صدا و سیما را در دست داشت. یعنی روسای سازمان با اشاره او منصوب و برکنار میشدند.
زمانی که پیمان جبلی به ریاست صدا و سیما رسید، دستهای از سپاهیان که به حسین سلامی، فرمانده فعلی سپاه و شبکه اوج نزدیک هستند در صدا و سیما به قدرت رسیدند و به این ترتیب نفوذ محمدی در کنترل صدا و سیما کاهش یافت. اما تیم محمدی اگرچه قدرت کنترل صدا و سیما را از دست داد اما هنوز در بیت رهبری نفوذ دارد و پست مدیریتی جدید علی عسگری نشانهای از نفوذ این طیف از اصولگرایان است.
علی عسگری در سال ۱۳۹۵ به سمت ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد و در ۷ مهر ۱۴۰۰ نیز حکم ریاستش تمدید نشد و کنار رفت. پیمان جبلی رئیس فعلی صدا و سیما از نزدیکان سعید جلیلی است و یکی از مناصب قدیمیاش معاونت رسانهای دبیر شورای عالی امنیت ملی در زمان تصدی سعید جلیلی است. با این تغییر اکنون طیف اصولگرایان حامی سعید جلیلی در مسند قدرت صدا و سیما هستند و از امتیازهای اقتصادی و سیاسی که به این سازمان تعلق میگیرد بهره خواهند برد.
یکی از کسانی که به این تغییر سمت علی عسگری انتقاد کرد هادی بیگینژاد یکی از نمایندگان مجلس یازدهم است که در واکنش به انتصاب علی عسگری به مدیرعاملی هلدینگ خلیج فارس به رسانهها گفته بود: «انتخاب او بهعنوان مدیرعامل پتروشیمی خلیج فارس نه به دستور وزیر نفت بلکه با توصیه و تاکید نهادهای بالاتر صورت گرفته است.» و چه نهادی بالاتر است از فرمان علی خامنهای؟
یاشار سلطانی، روزنامهنگار نیز در توئیتر شخصی خود در واکنش به این انتصاب نوشت:
«برخلاف دیگران از اهدای صندلی هلدینگ خلیج فارس بزرگترین پتروشیمی ایران به علی عسگری تعجب نکردم. انصاف دهید! عسگری که از سال ۹۵ در صدا و سیما رئیسی را تبلیغ میکرد، به اندازه رئیس کمیته چند رسانهای ستاد رئیسی، حق خود را گرفت فقط مردم سر سفره انقلاب نامحرمند.»
رضا زندی روزنامهنگار حوزه انرژی بعد از این انتصاب نوشت:
«حیرانی! واژهای است چسبیده به حکم انتصاب رئیس سابق صدا و سیما بهعنوان مدیرعامل هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس. این هلدینگ، بزرگترین شرکت بورسی کشور است، ۱۵ شرکت تولیدی پتروشیمی و مجموعا ۶٠ شرکت زیر مجموعه دارد و به تنهایی ٢٠ درصد ارز کشور را تامین میکند. هلدینگ پتروشیمی، ٨ میلیارد دلار پروژه در حال اجرا و ۱۵ میلیارد پروژه مصوب دارد. فروش داخلی و صادراتی سال ٢٠٢٠ آن حدود ٨.۴ میلیارد دلار بوده و ٣٨مین شرکت شیمیایی دنیاست. ۴٠ درصد پتروشیمی کشور است و صادرات امسالش به ۵ میلیارد دلار میرسد. سوال: صلاحیت علی عسگری برای این سمت چه بود؟»
علی عسگری در ۹ خرداد ۱۳۹۷ از سوی وزارت خزانهداری آمریکا در لیست تحریمهای آمریکا قرار گرفت.
مناصب دیگر علی عسگری عبارتند از مشاور در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان مراکز ایرانگردی و جهانگردی، بنیانگذاری شرکت فروشگاههای رفاه، مدیر بنیاد غربشناسی، عضویت در قرارگاه فضای مجازی، عضویت در شورای سیاستگذاری سازمان اوقاف و امور خیریه و مشاور رئیس قوه قضائیه.
صدا و سیما و جنگ قدرت میان اصولگرایان
در جنجالی که در دوران ریاست علی عسگری در صدا و سیما به راه افتاد جنگ قدرت میان اصولگرایان نمایان است. این گروه با منتقدان میانهرو و اصلاحطلب تفاوت بسیاری داشت. اعضای این گروه اصولگرا که خود را « جبهه انقلاب» میدانند، جوانانی هستند که مدعی انقلابی گریاند، اما در ساختار صدا و سیما به دنبال کسب قدرت بودند. این گروه دارای جایگاه و پایگاه مناسبی در نظام هستند، در ساختار قدرت نفوذ دارند و ابزار رسانهای قابل توجهی نیز در اختیار دارند.
ماجرای جدال علنی این دو طیف اصولگرا از اینجا آغاز شد که طیف «جبهه انقلاب» که وحید جلیلی، برادر سعید جلیلی یکی از افراد سرشناس آن است، در سال ۱۳۹۷ از علی عسگری خواست که کنترل معاونت سیما و تولید فیلم و سریال در صدا و سیما به «نیروهای انقلابی جوان» سپرده شود. مطالبه اصلی جلیلی این بود که تولید سریال و فیلم در صدا و سیما به موسسههای رسانهای وابسته به سپاه و دیگر موسسههای اقماری معاونت فرهنگی این نیروی نظامی سپرده شود.
علی عسگری به پیشنهاد جلیلی پاسخ منفی داد و گفت که بچه مسلمانها در مستندسازی خوبند اما تا ده، پانزده سال آینده در حوزه فیلمسازی داستانی و سریالسازی و … حرفی برای گفتن ندارند. جلیلی در همین جلسه که خودش بعداً روایتی از آن را در سخنرانیهایش به دست داده ، دوباره اصرار کرد که دستکم تعدادی از فیلمنامههای جشنواره عمار به عنوان فیلم و سریال در صداوسیما ساخته شود اما علی عسگری به او جواب رد داد.
پس از آن وحید جلیلی از مسئولان ارشد آن که در آن دوره و حسین محمدی که معاون این سازمان بود کینه به دل گرفت و محمدی و عزتالله ضرغامی را «مافیای نازیآباد» خواند. وحید جلیلی که در ۲۰ سال گذشته بخشی از دفتر بررسی بیت خامنهای بوده، حسین محمدی که او نیز عضو بیت رهبری بود را سردسته مافیای رسانهای در جمهوری اسلامی خواند. جلیلی چون موفق نشده بود که رئیس و معاون صدا و سیما را قانع کند تا رانتها را با طیف او قسمت کنند از فساد اقتصادی در صداوسیما گفت و نتیجه گرفت که اگر «نقشه زیبای» علی خامنهای برای فضای فرهنگی ایران به نتیجه نرسیده، اشکال نه از رهبر جمهوری اسلامی که به دلیل مدیریت فاسد و ناکارآمد این گروه در صداوسیما است. آلترناتیو چیست: او و طیف نیروهای انقلابی جوان.
وحید جلیلی، برادر سعید جلیلی و از حامیان علی خامنهای است. او پس از اعتراضات سال ۱۳۸۸ جشنواره عمار را راه انداخت. بودجه این جشنواره را دفتر بررسی بیت علی خامنهای و معاونت فرهنگی سپاه تأمین میکنند. این جشنواره هم در نام و هم در محتوا خود را «فریادرس مظلومیت خامنهای» میداند.
سمت قائممقامی سازمان صدا و سیما که به تازگی به وحید جلیلی اعطا شده پاداشی است در ازای تلاشهای خصمانه او علیه تیم حسین محمدی و علی عسگری برای به دست آوردن هژمونی و سهم بیشتر طیف حامیان سعید جلیلی از رانتهای حاکمیت.
با وجود این، عملکرد علی عسگری در صدا و سیما علاوه بر جوانان اصولگرای طیف وحید جلیلی، در میان گروههای دیگر سیاسی نیز منتقدانی دارد. بخشی از انتقادها که به علی عسگری معطوف است به جانبداری سیاستهای او در حمایت از ابراهیم رئیسی و تخریب دولت حسن روحانی باز میگردد.
در دوران ریاست او نگاه برنامههای صدا و سیما در شبکههای مختلف نسبت به دولت به جایی رسیده بود که مجریان رسانه بدون نگرانی مستقیما هیئت دولت و شخص رئیسجمهور را مورد خطاب و تذکر قرار میدادند؛ حتی در هفتههای پایانی کار دولت دوازدهم در موردی، خانم مجری در برنامه زنده خطاب به دولت وقت گفت بهتر است زودتر بساطتان را جمع کنید و بروید!
بیهوده نیست که برخی از منتقدان انتصاب علی عسگری به سمت مدیریت هلدینگ خلیج فارس، آن را پاداش خوشخدمتیهای طولانی او برای رئیسی دانستهاند.
هلدینگ خلیج فارس و حاشیههایش
مجموعه پتروشیمی خلیج فارس هم از گزند فسادها و اختلاس در سطوح بالای مدیریتی در امان نمانده است. این هلدینگ در سال ۱۳۸۹ توسط شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران و با سرمایهگذاری بالغ بر ۸۰۰ میلیارد تومان راهاندازی شد. این شرکت در سال مالی ١٣٩۴ درآمدی بالغ بر ۲۵ هزار میلیارد تومان کسب کرد و بهعنوان دومین شرکت ایران بر پایه میزان درآمد شناخته شد. شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس هماکنون با مالکیت بیش از ۱۵ شرکت تولیدی و خدماتی، بهعنوان بزرگترین هلدینگ پتروشیمی در خاورمیانه پس از سابک عربستان، شناخته میشود.
دفتر مرکزی این شرکت در تهران قرار دارد و بخشی از سهام آن، با نماد فارس در بازار بورس اوراق بهادار تهران معامله میشود. شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران با در اختیار داشتن ۱۸٫۷۴٪، شرکت سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی صنعت نفت ۱۱٫۸۹٪ و شرکت سرمایهگذاری نفت، گاز و پتروشیمی تأمین ۷٫۶٪ از سهام شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس، بهعنوان بزرگترین سهامداران آن شناخته میشوند، همچنین ۴۰٪ از مالکیت این گروه متعلق به سهام عدالت است.
از شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ خلیجفارس میتوان به پتروشیمی بندرامام، پتروشیمی اروند، پتروشیمی تندگویان، پتروشیمی فجر، پتروشیمی بوعلی، پتروشیمی مبین، پتروشیمی ایلام، پتروشیمی کارون، پتروشیمی پارس، عملیات غیرصنعتی پازارگاد، پتروشیمی نوری و پالایشگاه گاز بیدبلند اشاره کرد.
این هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس، خود سهامدار شرکتهای مختلفی است، از جمله شرکت بازرگانی پتروشیمی. هلدینگ خلیج فارس سهامدار ۴۵ درصدی شرکت بازرگانی پتروشیمی است.
به گزارش خبرگزاری مهر، پرونده شرکت بازرگانی پتروشیمی یکی از بزرگترین و سنگینترین پروندههای فساد مالی ایران است که پس از سالها بررسی بالاخره در سال جاری منجر به صدور رأی شد. قاضی اسدالله مسعودی مقام رئیس مجتمع ویژه رسیدگی به جرایم اقتصادی با صدور حکم قطعی و غیر قابل تجدید نظر خود برای پرونده پتروشیمی، در مجموع ۱۸۰ سال زندان برای مجرمان دخیل در این پرونده تعیین کرد که از حدود ۵ ماه قبل احکام تعزیری اشخاصی که در کشور حضور داشتهاند به اجرا درآمده است. این در حالی است که بخش دیگری از این پرونده قطور پرونده در دادسرا همچنان در حال رسیدگی است.
این پرونده ۷۲ هزار برگی در ۲۹۶ جلد مستند شده و مدیرانی همچون عباس صمیمی، نایب رئیس شرکت بازرگانی پتروشیمی و مدیرعامل وقت سرمایهگذاری ایران، رضا حمزه لو، مدیرعامل شرکت بازرگانی پتروشیمی، علیرضا علایی رحمانی، عضو هیئت مدیره، مصطفی تهرانی عضو هیئت مدیره، محسن احمدیان، مدیر بازرگانی و مرجان شیخ الاسلامی، مدیرعامل شرکت دنیز به اتهام شرکت در اخلال عمده و کلان در نظام اقتصادی از طریق اخلال در توزیع ارزهای حاصل از صادرات محصولات پتروشیمی شرکتهای تولیدکننده به میزان ۶ میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو، هر کدام به بیست سال حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق تعزیری، محرومیت دائمی از هرگونه خدمات دولتی و جزای مالی به میزان مبالغی که از طریق اعمال مجرمانه کسب کردند، محکوم شدند. برخی از این متهمان از ایران فرار کردهاند.
جعفر ربیعی مدیرعامل سابق هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس، در جایگاه مدیر این هلدینگ، هیچ گاه پاسخ شفاف و قاطع و یا اقدام عملی مؤثری در راستای استیفای حقوق صاحبان حقوق سهام این هلدینگ در خصوص استرداد مال از شرکت بازرگانی پتروشیمی اعلام نکرد.
یکی دیگر از موارد فسادی که به هلدینگ خلیج فارس مربوط است و در وبسایت میز نفت از آن نام برده شده، خروج نیروهای قراردادی شاغل در شرکت تجارت صنعت، مخصوصا افرادی است که طی دوران حضور مدیران مترویی هلدینگ خلیج فارس وظیفه اصلیشان پیگیری حساب و کتابها و پرداختهای کلان مالی بوده است. با تکیه به اخبار دریافتی به وبسایت میز نفت، مدیرعامل تجارت صنعت برای پیشگیری از هر گونه احتمال ردیابی و دست یافتن به سرشاخههایی که طی سه سال گذشته عملیات صدور محصولات پتروشیمی را بر عهده داشتهاند شخصا پیگیری پاکسازی منابع و از بین بردن اطلاعات را به عهده داشت. جای حضور فعال نهادهای نظارتی و پاسخگو کننده در این پرونده خالی است.
اخبار دیگری نیز از برخی از تخلفات پرهزینه در مدیریت طرحهای هلدینگ خلیج فارس مطرح شده است. تخلفاتی شامل:
– واگذاری قرارداد EPS به یک شرکت به ۳ برابر قیمت.
– الحاقیه قرارداد طرح PP ایلام با قیمت نجومی.
– خریدهای خارجی شبههدار در طرح آپادانا و خروج مدیر بازرگانی این شرکت در ماههای اخیر.
– پرداخت هزینههای نجومی برای اجاره کشتی های حمل فرآوردههای پتروشیمی.
– پرداخت هزینههای نجومی دموراژ کشتی کرایهای بهدلیل سوء مدیریتهای گسترده.
به گزارش پایگاه تحلیلی روز نفت در تیر ماه ۱۴۰۰ موسوی لارگانی، عضو هیئت رئیسه مجلس با بیان اینکه هلدینگ خلیج فارس به حیات خلوت بازنشستهها و مدیران سیاسی تبدیل شده است، گفت: این مجموعه حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان معادل ۸ میلیارد دلار گردش مالی دارد.
ارزش مالی هلدینگ خلیج فارس و زیر مجموعههای آن حدود ۱۲۰ میلیارد دلار است. با وجود اینکه سهام عدالت مالک ۴۰٪ این مجموعه اقتصادی است و بیش از ۴۹ میلیون شهروند ایرانی سهامدار سهام عدالت این هلدینگ هستند، اما سهم مردم عادی از این گردش مالی بسیار پایین است. به بهانه خصوصی بودن، نظارت بر عملکرد این مجموعه در هشت سال گذشته ناکافی بوده یا اصلا نظارتی بر آن صورت نگرفته و هیچ کس نسبت به تخلفاتی که در این مجموعه اتفاق میافتد پاسخگو نیست، حتی مدیران بالا رتبه. چراکه خانه از پای بست ویران است، شفافیت و نظارتی در کار نیست و هر مدیری که اراده کند میتواند دزدی و اختلاس کند و قسر در رود.
حالا نوبت علی عسگری است که بر کرسی مدیریت این هلدینگ بنشیند و در خوان نعمت ولایت فقیه از دیگ هلدینگ خلیج فارس تغذیه کند. در هر دولتی که سر کار آمده، حامیان، اقوام و آشنایان و کاسهلیسان رئیس جمهوری به مقام و جایگاه والاتری رسیدهاند تا بتوانند منابع و ثروت کشور را بیشتر غارت کرده و به جیب بزنند.
در ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی در چهل سال اخیر، گماشتن مدیران نامناسب و بیکفایت در نهادهای سیاسی و اقتصادی بارها تکرار و به یک شیوه معیوب و فاسد حکمرانی تبدیل شده است. دولت ابراهیم رئیسی نیز از این رویه مبرا نیست.
داستان پر رنج سازمان تامین اجتماعی نیروهای دفاعی کشور انتاپولیس
*پرده اول :*
همه چیز از ابتدای پاییز شروع شد طی حکمی از سوی الف.ع. ح. ، آقای الف. غ. (فرد معلوم الحالی که تنها با یک جستجوی اینترنتی ساده تمام پرونده هایش قابل رویت است و با وجود عدم تخصص و حتی ذره ای سواد بر منصب مدیرعاملی یکی بزرگترین طرح های پتروشیمی کشور در منطقه عسل تکیه زده است) به عنوان عضو هیات مدیره گروه گسترش نفت و گاز فارسیان منصوب شد . اما این حکم از سوی دکتر و. م مدیرعامل و عضو هیئت مدیره فارسیان مورد هجمه قرار گرفت .و .م خلاف روال متعارف و قانونی این حکم را نپذیرفت و به آقای غ اجازه حضور در جلسات هیات مدیره را ندادو از طرفی نسبت به مکاتبه به ساتا اقدام نمود و پرونده های سنگین و تلفات مدیریتی آقای غ را تبیین نمود. چراکه آقای و. م. می دانست ای حکم هیئت مدیره ای مقدمه ای برای خالی کردن زیر پای خودش در پست مدیرعاملی گروه گسترش نفت و گاز فارسان می باشد و آقای الف. غ. را با ارعاب مجبور به اعلام استعفا از حکم جدید دریافت نموده نمود.
*پرده دوم :*
5/4 ماه بعد آقای الف. غ. که همچنان بر مسند مدیر عاملی پتروشیمی کایان نشسته بود از طریق یار گرمابه و گلستانش آقای م. د. که خود با دارا بودن کمتر از 5 سال سابقه در پتروشیمی و مدرک جعلی عضو هیئت مدیره گروه نفت و گاز فارسیان است به فیلم ویدئویی منکراتی آقای دکتر و. م . دست می یابد و طی جلسه مشترک با الف.ع. ح. و م. د . تصمیم گرفته می شود که از این موضوع بر علیه و. م. استفاده شود . چرا که لازم است با توجه به سیاستگذاری سازمان های بالادستی مبنی بر معرفی عنقریب دکتر الف. ق. بعنوان مدیر عامل نفت و گاز فارسیان موقعیت آقای الف . غ . در هیئت مدیره نفت و گاز فارسیان تحکیم شود. موضوع با آقای و. م. مطرح و ایشان در موضوع انفعال قرار می گیرد ولی با توجه به مکاتبات خودش با مجموعه های بالادستی و نظارتی در مورد تخلفات آقای الف. غ. پیشنهاد یک سناریو را می دهد که نفت و گاز فارسیان نامه ای با وجاهت کم فنی و قانونی به پتروشیمی کایان بزند و در پاسخ به آن آقای الف. غ. جواب تندی را تهیه و ارسال کند و سپس در جلسه با وساطت الف.ع. ح. مدیر عامل هلدینگ بالادتسی موضوع جمع بندی شده و آقای و. م. اظهار نماید که اطلاعات قبلی اش نادرست بوده و جهت دلجویی آقای الف. غ. را به هیئت مدیره نفت و گاز فارسیان دعوت نماید.
*پرده سوم :*
آقای و. م. از مجموعه نفت و گاز فارسیان جدا می شود و با توجه اندوخته 61 میلیون یورویی شخصی خود در کشور آلمان از محل فروش محصولات شرکت های زیر مجموعه نفت و گاز فارسیان که همین موضوع تا کنون هدایت کننده تامین افرادی که با مخالفت با ایشان در بالادست بر می خواسته اند بوده است و به کشور آلمان می رود . آقایان الف. ع. ح. و الف. غ. و م. د. کنترل کامل نفت و گاز فارسیان را در اختیار می گیرند و حتی نصب مدیر عامل پاک دستی نظیر الف. ق. نیز در آینده جلودارشان نمی باشد.
*پرده چهارم :*
منابع نقد موجود در دست آقای و. م. و شبکه تشکیل شده توسط ایشان که شامل افراد هم ولایتی می باشد بخش بزرگی از سرمایه ملی کشور و بازنشستگان نیروهای دفاعی را به تاراج برده است . یکی از کارهایی که آقای و. م. نموده است تخلیه مجموعه نفت و گاز فارسیان در سطوح مدیریت های میانی و مشاورین در ستاد و مدیر عامل های شرکت های زیر مجموعه از هر فرد متخصص و کاربلد و گماردن افراد مطیع و یا در باند بوده است و این کار ایشان بزرگترین لطمه به این شرکت است که تا سالیان سال خسارت وارده جبران نخواهد شد.
ایشان که از ابتدای جوانی تحت اموزش یکی از بستگان نزدیک مرحومش که علاوه بر نمایندگی متولی یک سازمان تامین غذای کشور بوده و صاحب دامداری های بزرگ در استان البرز ، فارس و کهگلیویه و بویر احمد می باشد علاوه بر منافع تامین مالی گروه های سیاسی منافع خود را با یک زندگی آرام در کشور آلمان پی می گیرد.
هدف غایی آقای الف. غ. نیز پتروشیم ماران بوده که با وزن ایجاد شده در هیئت مدیره نفت و گاز و فارسیان برای ایشان این مهم دست یافتنی می باشد.
آقای الف. ع. ح. با توجه به ترکیب جدید باقی مانده و می تواند به ادامه ثروت اندوزی پرداخته و در مسافرت های خارجی خود نیز ساعت مچی گرانقیمت یکصد هزار یورویی خود را به طرف های خارجی بعنوان پرستیژ معرفی نماید.
آقای م.د. که خواب چنین جایگاه هایی برایش ناممکن بوده است می تواند به امکانات مالی موجود به لابی گری خود در مجلس و نهاد های نظارتی ادامه داده ( همانطور که ایشان مسئول جمع آوری آرا برای خوبان عالم بوده است و اثرات لابی گری ایشان از طریق نماینده کردستان در مجلس در تمامی ادارت و شرکت ها موجود است )
کلیه نهاد های بالادستی و نظارتی هم در خواب خوش زمستانی فرو رفته اند.
*پایان*
اصغر اولاد بنا / 22 February 2022