مجتبی یوسفی، عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی سهشنبه ۲۶ بهمن درباره مشکل مسکن در کشور و مسئله حاشیهنشینی گفت:
«امروز ۲۰ میلیون نفر در کشور حاشیهنشین شدهاند و تقریباً یکچهارم جمعیت ایران در حاشیه زندگی میکند که این میزان حاشیهنشینی به دلیل اتخاذ سیاستهای غلط بخشینگری بوده است.»
یوسفی حاشیهنشینی را ناشی از اتخاذ سیاستهای غلط اقتصادی و سیاستگذاریهای نادرست در زمینه مسکن دانست و افزود:
«طبق آمار سرشماری سال ۹۵ ششونیم میلیون خانوار مستأجر داریم و سالیانه ۸۰۰ هزار ازدواج جدید صورت میگیرد یعنی پی در پی در جمعیت مستأجران کشورمان اضافه میشود، این در حالی است که در هشت سال گذشته دولت با افتخار اعلام کرد هیچ مسکنی نساخته است.»
پیش از این در خرداد ۱۳۹۹ محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران، از حاشیهنشینی نزدیک به ۴۵ درصد از جمعیت ایران خبر داده و گفته بود:
«در سال ۱۳۹۶ حدود ۴۰ درصد از جمعیت شهری ایران حاشیهنشین و بد مسکن بودند اما امروز پس از سه سال یعنی در سال ۱۳۹۹ همزمان با تورم و گرانی در بخش مسکن، افزایش اجاره بها و… میزان حاشیهنشینی در کشور به ۴۵ درصد رسیده است. اگر این ۴۵ درصد را نسبت به جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران حساب کنیم، امروز بیش از ۳۸ میلیون نفر حاشیهنشین و بدمسکن هستند که نشان میدهد میزان حاشیه نشینی در کشور به دلیل سیاستهای غلط و مشکلات اقتصادی افزایش معناداری داشته است.»
در شهرهای ایران بسیاری از مناطق گردشگری، مکانهای تاریخی، امامزادهها، تکایا و… جمعیت حاشیهنشین را در خود جای دادهاند. حتی در اطراف و حاشیه بسیاری از گورستانهای شهری، بخشی از این حاشیهنشینها زندگی میکنند که شماری از آنها به اعتیاد گرایش پیدا کردهاند.
با افزایش بهای مسکن و اجارهها در ایران، از دهه ۸۰ مسئله کارتنخوابی مطرح شد و در سالهای اخیر پدیدههایی چون گورخوابی بازتاب گستردهای در رسانهها داشته است. در حال حاضر نیز پدیده جدیدی به نام اتوبوسخوابی و ماشینخوابی متداول شده است.
مطابق اعلام مرکز آمار ایران در دیماه ۱۴۰۰، اجاره مسکن با ۴,۶ درصد، مسکن با ۴,۵ درصد از جمله بالاترین نرخ تورم ماهیانه را به خود اختصاص داده بودند.
مطابق آمار رسمی در آذرماه ۱۴۰۰ رشد سالیانه اجاره در کل کشور ۵۴ درصد و در شهر تهران ۵۱ درصد بود. هرچند گزارشها نشان میدهد در مواردی صاحبخانهها در تهران مبلغ قرارداد مستأجران را تا ۱۰۰ درصد بالا بردهاند.
مجتبی یوسفی مسکن را مؤلفهای مهم در سبد خانوار و تأثیرگذار در معیشت خانوار دانست و گفت:
«مؤلفههای اقتصادی بر تمام بازارها از جمله بازار مسکن و اجاره بهطور مستقیم اثر میگذارد (…) ثبات و بیثباتی اقتصاد در بازار اجاره و مسکن به شدت تاثیرگذار است و به همین دلیل با افزایش قابل توجه اجاره بها در طول بازه زمانی کوتاه مواجه شدهایم.»
یوسفی عامل مهم دیگر را «عرضه و تقاضا» دانست و افزود:
«عرضه از تقاضا بسیار فاصله گرفته است و ما با کاهش شدید عرضه مواجه هستیم. در تمام این سالها میزان تولید مسکن بسیار کاهش یافته؛ به طوری که از آمار ساخت ۹۰۰ هزار واحد مسکونی در دهه ۸۰ به کمتر از ۲۰۰ هزار واحد شهری و روستایی رسیدهایم.»
چند برابر شدن اجاره بها موجب شده که بسیاری از اجارهنشینها مجبور به مهاجرت به سمت جنوب شهرها شوند و دهکهای پایین جامعه ناچار به حاشیهنشینی شدهاند. بنا به آمار سال ۹۷ بیش از ۲۵ هزار کارتنخواب در تهران وجود داشت. با توجه به تورم افسارگسیخته و بیکاری دوران کرونا این آمار در سال ۱۴۰۰ به احتمال قوی چندین برابر شده است.
کارشناسان اجتماعی رشد سریع حاشیهنشینی را واکنش دهکهای کمدرآمد نسبت به وضعیت موجود میدانند. کسانی که توان مالی ورود به بازار مسکن رسمی را ندارند، به حاشیه شهرها مهاجرت کردهاند. به همین دلیل افزایش قیمت مسکن با رشد حاشیهنشینی ارتباط مستقیم دارد.
در ایران بعد از تهران، مشهد بیشترین تعداد حاشیهنشین را در خود جای داده است و بیش از ۳۰ درصد جمعیت آن در مناطق حاشیهنشین سکونت دارند. بر اساس آخرین آمار رسمی در سال ۱۴۰۰، این شهر بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر حاشیهنشین دارد.
اقتصاد ایران به ورطه ی سقوط و انحطاط از 1355 افتاده است سیستم رشد اقتصادی در اقتصاد های کلاسیک بر مبنای سرمایه ی صنعتی در جهت تولید ارزش است یعنی همواره سرمایه ی صنعتی با خرید ابزار و وسائل تولید و نیروی کار وارد پروسه ی تولید شده و همواره پس از اتمام پروسه ی تولید همواره ارزش بیشتری در هنگام فروش و تبدیل آن به پول بدست می آورد از اینرو ارزش مازاد بدست آمده باز هم همواره یا انباشت شده و یا در بازتولید شرکت می کنند لذا همواره ما با رشد اقتصادی روبرو هستیم رشد اقتصادی بدین معنا درونگرا و بر اساس افزایش و فراوانی روزافزون ثروت اجتماعی ست از اینرو این اقتصاد برای رشد وابسته به مبادله ی کار و بازتولید از اینرو توزیع نیز بر اساس مالکیت خصوصی با تولید اجتماعی کع خصلت سیستم سرمایه داریست سبب نیاز به تولید گر اجتماعی یعنی کارگر دارد و رشد و مشارکت مجدد در بازتولید سبب افزایش این نیاز است و لذا دائما هدف سرمایه بکار گیری کارگر و زدودن بیکاری ست . اما رشد و ترقی تکنولوژی علیرغم افزایش تولید و بهره وری سبب کاهش نیروی کار در واحد کالا میشود از اینرو سیستم سرمایه داری از یکسو باید با مدرن سازی مصرف نیروی کار را کاهش دهد و از سوی دیگر برای تولید ارزش و حفظ رشد و افزایش بازتولید و ارزش نیاز به افزایش مصرف نیروی کار به شرط کاهش مصرف نیروی کار در واحد کالا را دارد لذا توقف در هر دو سو سبب انحطاط و توقف تولید میشود زیرا سرمایه دیگر قادر به تامین رشد و افزایش حجم سرمایه و مدرن سازی سرمایه اش نیست در ایران تولید متوقف است و در هر دو سو یعنی مصرف نیروی کار بیش از حد متوسط بازار است زیرا ابزار تولید مدرن سازی نشده است از اینرو زیان ده است لذا قادر به افزایش سرمایه اش نیست و رشد منفی ست و همینطور است هزینه های دولتی که توسط عوامل غیر تولیدی به تولید تحمیل شده است . از اینرو وقتی نیروی کار آزاد وجود دارد و هر سال بر تعداد بیکاران افزوده میشود باز هم هزینه های بیشتری تحمیل میشود زیرا افراد بدون مشارکت در تولید مصرف کننده هستند و این دور باطل تا سرنگونی این سیاست و یافتن راه نو ادامه خواهد یافت حاشیه نشینی ناشی از همین تحمیل هزینه هاست که توسط یک حکومت فاسد است که مسئولیت حکومتگری اش را فراموش نموده است و شخص علی خامنه ای وقتی می گوید نمی توانیم برای 5 میلیون نفر کار ایجاد کنیم و همچنان بر دور باطل نظرات احمقانه اش اصرار دارد متوجه نیست که 5 میلیون نیروی کار یعنی ثروتی که توسط علی خامنه ای بدلیل بی کفایتی برباد رفته است
فرهاد - فریاد / 15 February 2022