[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130514_Brain_MazyarMahdavifar.mp3[/podcast]
بدون در نظر گرفتن اینکه راجع به کدام عضو بدن صحبت میکنیم یک نکته همیشه درست است و آن اینکه اگر از اعضای بدنتان استفاده نکنید آرام آرام آنها را از دست خواهید داد.
مثلاً اگر ماهیچههای بدنتان را تحت فشار قرار ندهید و به اصطلاح از آنها کار نکشید به مرور دچار ضعف و تحلیل بافت عضلانی خواهید شد. یا اگر ورزشهای قلبی عروقی یا همان ورزشهای هوازی از جمله دویدن، دوچرخهسواری و شنا را که باعث افزایش موقت فعالیت قلب میشوند انجام ندهید به مرور زمان قلب و رگها دچار ضعف میشوند و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی در شما افزایش خواهد یافت. این مسائل دقیقاً در مورد مغز و سیستم عصبی هم صادق است. در واقع نگهداری مغز در حالت فعال از نظر عاطفی و ذهنی از ضعیف شدن و زوال تدریجی حافظه جلوگیری میکند.
تاثیر یادگیری در حفظ تواناییهای مغز
اولین نکتهای که باید در این زمینه رعایت کنید این است که مغز خود را از حالت خودکار و اتوماتیک خارج کنید.
بهترین راه برای انجام این کار تلاش برای یادگیری یک مهارت جدید است. این مهارت میتواند یادگیری یک زبان جدید، آموختن موسیقی و یا هر چیز دیگری باشد که به آن علاقهمند هستید. نکته کلیدی در اینجا استفاده از بخشهایی از مغز است که معمولاً از آنها استفاده نمیکنید. مغز نیز درست همانند ماهیچهها زمانی رشد میکند که شما بتوانید بیشتر و به شکلی متفاوت با حالت روزمره از آن کار بکشید.
بخشی از مغز که مسئول حافظه است در مقابل انجام فعالیتهای روتین و خودکار به هیچوجه تحریک نمیشود. ما برای جوان ماندن و بازسازی مغز نیاز به فعالیتی داریم که این نظم و ترتیب روزانه را به نحوی به هم بریزد.
دانشمندان در این مورد مطالعه گسترده و جالبی انجام دادهاند که مبنای آن “پاسخگویی به آزمونهای فراتر از سطح دانش” افراد است. ماجرای این مطالعه به این صورت بود که ابتدا با استفاده از سیستمهای ارزیابی ریاضی، توانایی افراد شرکتکننده در زمینه پاسخگویی به سئوالات مختلف ریاضی سنجیده شد و به نوعی آستانه پاسخگویی و سطح سواد ریاضی آنها به دست آمد. در مرحله بعد برای هرکدام از این اشخاص با توجه به سطح دانش او امتحاناتی در نظر گرفته شد که کمی سختتر از دانش ریاضی و توانایی پاسخگویی وی بودند.
نتیجه بسیار جالبی که از این مطالعه به دست آمد این بود که اگرچه افراد موفق به پاسخگویی درست به تمامی سئوالات نمیشدند و تعداد پاسخهای صحیح آنها به صورت متوسط معادل ٨٠ درصد کل سئوالات بود، اما تصویر به دست آمده از اسکن مغزی آنها نشاندهنده رشد سلولها و پایانههای عصبی مغزی بود. در حقیقت به کارگیری مغز و به اصطلاح عامیانه فشار آوردن به آن در حدی فراتر از آموختههای شما میتواند چنین فایدهای داشته باشد. این دقیقاً همان اتفاقی است که در هنگام استفاده از وزنهها و دستگاههای عضلهساز توسط ورزشکاران رخ میدهد. زمانی که عضلات تحت فشاری بیش از توانایی معمولشان قرار میگیرند میتوان انتظار داشت که رشد کنند و افزایش حجم در آنها پدیدار شود.
برای روشن شدن این موضوع مثال دیگری میزنیم. شاید شما هم جزو آن دسته از افرادی باشید که در دوران کودکی و نوجوانی به جدولهای کلمات متقاطع روزنامهها و مجلات مخصوص بزرگسالان علاقهمند بودید و تلاش میکردید تا آنها را حل کنید. اگرچه در بسیاری از مواقع احتمالاً موفق به حل کامل جدولها نمیشدید و این موضوع شاید باعث ناامید شدن و گاهی سرخوردگی شما میشد، اما در همان زمان بدون اینکه بدانید با همین مکانیسمی که توضیح دادیم در حال رشد و تقویت سیستم عصبی و سلولهای مغزی خود بودید.
تغییر نظم موجود در امور روزمره
معمولاً بسیاری از ما به صورت روزمره در محیط کار فعالیتهای ثابتی را با یک نظم همیشگی انجام میدهیم.
شاید تا امروز به پدیده مسافرت تنها به عنوان روشی برای بازیابی توان جسمی و کاهش استرسهای کاری نگاه کرده باشید، اما جدا از اینها مسافرت میتواند تواناییها و مهارتهای ذهنی و شناختی شما را نیز افزایش دهد.
مثلاً زندگی یک کارمند را در نظر بگیرید: صبح در ساعت مشخصی به محل کار میرود و پشت میز مینشیند. سپس یکسری کارهای مشخص دفتری را انجام میدهد و پس از آن چای مینوشد. در ساعتهای مشخصی ارباب رجوع را ملاقات و در مورد مسائل مشخص و تکراری صحبت میکند. در ساعت مشخصی هم ناهار میخورد و احتمالاً به دستشویی میرود. این روند تکراری و خودکار در زندگی بسیاری از افراد جامعه دیده میشود، اما مسئله این است که بخشی از مغز که مسئول حافظه است در مقابل انجام فعالیتهای روتین و خودکار به هیچوجه تحریک نمیشود. ما برای جوان ماندن و بازسازی مغز نیاز به فعالیتی داریم که این نظم و ترتیب روزانه را به نحوی به هم بریزد.
قطعاً انتظار نمیرود که شما برای شکستن این نظم، مجله جدول را با خود به محل کار ببرید و به جای انجام وظایف خود شروع به حل جدول کنید. در چنین حالتی کار مفیدی که از شما ساخته است میتواند ازجمله این باشد که فقط نظم و ترتیب روزانه کارها را تا حد امکان تغییر دهید و آنها را جابهجا کنید. مثلاً کاری را که همیشه در ابتدای صبح انجام میدادید به میانه روز و کاری را که در انتهای ساعت کاری انجام میدادید در صورت امکان به ابتدای روز منتقل کنید و با این کار مغزتان را از حالت روزمرگی و خودکاری مطلق نجات دهید. یادگیری و فشار آوردن بیشتر به مغز را هم بگذارید برای بعد از اتمام ساعت کاری.
نقش سفر در رشد مهارتهای شناختی مغز
یکی دیگر از روشهای به کار گرفتن و تقویت مغز، رفتن به مسافرت است. شاید تا امروز به پدیده مسافرت تنها به عنوان روشی برای بازیابی توان جسمی و کاهش استرسهای کاری نگاه کرده باشید، اما جدا از اینها مسافرت میتواند تواناییها و مهارتهای ذهنی و شناختی شما را نیز افزایش دهد.
هنگامی که در یک محیط جدید رانندگی یا پیادهروی میکنید، به صورت همزمان بخشهای مختلفی از مغز خود را به کار میگیرید. مثلاً در موقع رانندگی در هنگام رسیدن به یک دوراهی باید به سرعت تصمیم بگیرید به کدام سمت بپیچید. در چنین شرایطی شما مجبورید به سرعت اطلاعات درون مغزتان را تحلیل کنید و تصمیم بگیرید. جالب اینکه حتی در صورت انتخاب اشتباه مسیر و گم شدن نیز به رشد و تقویت مغزتان کمک کردهاید. چون مغز باید تلاش کند تا با پردازش اطلاعات مختلف، راه بازگشت شما را به مسیر درست یا مکان قبلیتان پیدا کند و این خود گونهای از ورزش مغزی است که به آن اشاره کردیم.