خبرگزاری ایسنا، ۶ دی ۱۴۰۰:
شهر سنندج به عنوان هفتمین پایتخت کتاب ایران و شهرهای بم، اوز، نجفآباد و سمنان به عنوان شهرهای خلاق کتابخوانی ایران معرفی شدند.
انتخابِ سنندج به عنوان پایتختِ کتابِ ایران در سالِ جاری دو واکنشِ متفاوت را از سوی افکارِ عمومی به دنبال داشت. دستهای شادمان از کسبِ این عنوان، آن را حقِ این شهر و استانِ کردستان میدانند و دستهای دیگر ارزیابی بدبینانهای از چنین انتخابی داشتند. دسته دوم بر این گماناند که چنین نامی در راستای سیاستزدایی و «فرهنگی» کردنِ کردستان و سنندج است و نه تنها گامی در جهتِ ترویجِ کتاب و کتابخوانی نیست، بلکه در راستای خنثی کردنِ امرِ فرهنگی و کتابخوانی و ادامه مسیرِ تلقیِ کردستان به عنوان یک «استانِ فرهنگی»[1] است، در آن معنایی که مدِ نظرِ قدرتِ مرکزی است.
امرِ فرهنگی در کردستان
سوای این دو جبهه فکری اما رهیافتی واقعبینانهتر مطرح است که چندان به جشنوارهها و مسابقههای فرهنگی و عنوانهای رسمی برآمده از آنها دل نمیبندد، اما به ضرورت رویکردی بدبینانه و توطئهانگارانه هم به نسبتِ چنین عنوانهایی در پیش نمیگیرد. در عوض بیشتر زمینههای واقعی چنین انتخابی را از نظر میگذراند.
فرهنگ و امرِ فرهنگی در کردستان دو تلقی گوناگون را تداعی میکند که هرکدام موردِ پسندِ بخشی از نهادها و مردم است. در یک سوی، تلقیِ کردستانِ فرهنگی به منزله فرهنگِ فولکلور، روستایی و پیشامدرن قرار دارد. این تلقی هم در خودِ کردستان طرفدار دارد و هم نزدِ گفتمانِ هویتی حاکمیتی و مرکزنشینها. در درونِ کردستان، بخشی از فعالانِ زبانی و فرهنگی که خواسته یا ناخواسته تمایلی شدید به دیده شدن در آیینه دیگریِ فرادست دارند، چنین تلقیای از فرهنگ در کردستان را دنبال میکنند و در بازنمایی رسانهای خود از فرهنگ، فرهنگِ شفاهی، مراسمها و جشنها، برخی سنتها و ضربالمثلها و همانندهای آنها را به عنوان آیینهای تمامقد از کُرد و کردستان مطرح میکنند. این تلقی همزمان موردِ پسندِ گفتمان مرکز هم هست. مرکز، اغلب آنبخش از فرهنگِ کردستان را برجسته میکند و در نظامِ زبانیاش مدام به کار میگیرد که از جانب آن خطری برای خود و یکپارچگی تخیلیاش احساس نمیکند، یعنی همان بخشِ فرهنگِ فولکلور، آن هم نه همه آن، آن بخشی که از دستگاهِ سانسورش بتواند سالم بیرون آید.
این تلقی همزمان که بخشهای مهم و غیرهمخوان با گفتمانِ مرکز را از دایره «فرهنگ» خارج میکند، به نوعی برساختِ دیگری هم کمک میکند. یعنی برساختنِ یک دیگری «غیرشهری»، «حاشیهای»، «بدوی»، «ساده»، «مهماننواز» و ویژگیهای دیگری از ایندست که به تقویتِ تصورِ مرکز از خودش به عنوانِ مرکزیتِ اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و سیاسی کمک میکند.
یک نمونه گویا در این زمنیه سیاستی است که مرکزِ رسانهای در ایران، در قالبِ شبکه تلویزیونی و رادیویی استانی کردستان دنبال میکند. به طوری که یک بیننده غیرآشنا با کردستان با مشاهده این شبکه گمان میکند که کردستان یک روستای بزرگ است! بدویت در آن موج میزند و جایی است برای مشاهده صمیمیتِ پیشامدرن و نمودهای منسوخِ اقتصاد و فرهنگ و اجتماع.
روایتی دیگر از فرهنگ در کردستان
اما جامعه مدنی کردستان همواره سیمایی دیگر از فرهنگ را ارائه کرده است. نگاهی گذرا به برخی شاخصها و آمارها نشان میدهد که این بخشِ مکتوب، مدرن و مدنی فرهنگ است که امروزه در کردستان سنگینی میکند.
استانِ کردستان در حال حاضر دارای ۱۱۹ کتابفروشی رسمی، ۴۵ ناشر، بیشتر از ۱۰۰ کافه کتاب و ۸۰ باب کتابخانه عمومی است که ۴۹ هزار و ۸۱۹ نفر عضو فعال دارند. به ازای هر ۱۰۰ نفرجمعیت هم در این استان ۴,۱ متر مربع فضای کتابخانهای وجود دارد که این میزان در میانگین کشوری ۴ متر مربع است. به شکلِ رسمی سالانه ۹۸۵ برنامه در ارتباط با نقد و بررسی کتاب، جمعخوانی و رونمایی از کتاب در این استان برگزار میشود. در استان کردستان، جدای از مراکز فنی حرفهای، ۱۸ مرکزِ علمی و دانشگاهی تعریفشده است. در مجموع این دانشگاهها صاحب امتیاز ۱۸ ژورنالِ تخصصی علمی هستند و تاکنون ۲۵۹ شماره مطلب منتشر کردهاند. پژوهشگران دانشگاهها و مرکزهای علمی کردستان، ۱۹۳۵۹ مقاله علمی شامل ۲۸۶۰ مقاله ژورنالی و ۸۹۸۴ مقاله ارائهشده در همایشهای علمی داخلی، ۲۸۶۰ مقاله علمی بینالمللی منتشر نمودهاند. آخرین آمارِ دانشجویان در دانشگاههای کردستان نشان میدهد پیش از همهگیری کووید ۱۹ بیشتر از ۲۴ هزار دانشجو در این استان مشغول تحصیل بودهاند و ۹۵۹ استاد استاد و هیئت علمی در این مرکزها تدریس کردهاند. در ارزیابیهای معمولِ سالانه دانشگاههای کشور، دانشگاه کردستان در سال ۹۹ جزو ۱۵ دانشگاه برتر دانشگاههای کشور بوده است. شهرِ سنندج دارای کتابخانه تخصصی شهرِ خلاق موسیقی است و شهرِ مریوان هم سالها است میزبانِ جشنواره بینالمللی تئاترِ خیابانی است. در زمینه فرهنگ سیاس هم نتایج پژوهشی[2] نشان میدهد: فرهنگِ سیاسی نسلِ اجتماعی جدیدِ سنندج روندی دگرگون از فرهنگِ سیاسی محدود به دیگر فرهنگهای سیاسی، به ویژه فرهنگِ سیاسی دموکراتیک و عملگرایی طی میکند.
از ضربالمثل به کتابت
این نگاهِ کوتاه به آمارها نشان میدهد که موضعِ آن دسته از افرادی که از انتخابِ شهرِ سنندج به عنوان پایتخت کتابِ ایران خرسند هستند، از این جهت قابل درک است که این انتخاب، مبنایی حقیقی در این شهر دارد. جمعیتِ کتابخوانِ جدی در این شهر به نسبتِ سایر شهرهای کردستان بیشتر است و کتابفروشیهای آن به مراتب شلوغتر از کتابفروشیها در شهرهای دیگر ایران است. طبقِ گفته کتابفروشان در این شهر، کتابهای ادبی، فلسفی و مجموعه علوم اجتماعی و کتابهای کودک و نوجوان بیشترین فروش را دارد. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که در آمارهای کلی سرانه مطالعه معمولا گُم میشود. مثلا در آمارگیری سرانه مطالعه ایرانیان، شهرهای قم و یزد جزو اولین رتبهها بودهاند. در حالی که در همان گزارش آمده است که بیشترین ساعتهای مطالعه در این شهرها به خواندن دعا، قرآن و کتابهای مذهبی اختصاص داشته است. از این جهت برای استان کردستان و شهر سنندج آمارِ مشخصی موجود نیست. اما به جرأت میتوان گفت زمانِ بسیار کمتری از سرانه مطالعه در این استان به خواندن دعا و کتابهای مذهبی اختصاص دارد.
شهرِ سنندج و به طور کلی استانِ کردستان از این جهت یک «استانِ فرهنگی» است، اما مراد از «فرهنگ» در اینجا نمادهای فرهنگی مدرن هستند، نه آن دسته از نشانگان فرهنگی که در قالب حیاتِ غیرشهری و فرهنگِ فولکلور میگنجد. ارزیابی آن دسته از افرادی هم که نگاهی بدبینانه به انتخاب شهر سنندج به عنوان پایتخت فرهنگی ایران دارند، از آن جهت قابل فهم است که هیچ تضمینی وجود ندارد که جریانهای رسمی و نمایندههای قدرت در فرهنگ، مرادِ خود از فرهنگ را در این گونه برنامهها و انتخابها پیش نبرند و فرهنگ را از مبناهای اجتماعی و سیاسیاش منتزع کنند و آن را همچون یک ابزارِ سرگرمی صرف جا بیاندازند و آن را به عبارتی خلعِ سلاح کنند.
––––––––––––––––
پانویسها
[1] . این نامی بود که رهبرِ جمهوری اسلامی، علی خامنهای در سال ۸۸ و در سفر به کردستان در سخنرانی خود مطرح کرد.
[2] . غریب سجادی و مجتبی مقصودی، تحلیل روند دگرگونی فرهنگ سیاسی نسلهای اجتماعی شهر سنندج(۱۳۹۸)، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره ۸: شماره ۴.