ششم فوریه در تقویم جهانی با عنوان «روز جهانی مبارزه با مثله کردن اندام جنسی زنان» شناخته میشود. هدف از نامگذاری این روز، آگاهیبخشی، کنشگری و آموزش عمومی برای توقف عمل ناقصسازی جنسی زنان است.
بریدن آلت تناسلی یا ختنه زنان، عملی است که در آن تمام یا قسمتی از آلت تناسلی زنان برداشته میشود. این سنت در دوران باستان ریشه دارد اما تا امروز در برخی نقاط جهان از جمله کشورهای آفریقایی و مناطقی از خاورمیانه ادامه یافته است.
سازمان ملل متحد میگوید هماکنون حدود ۲۰۰ میلیون زن در جهان زندگی میکنند که ختنه شدهاند و از این میان حدود ۴۰ میلیون نفر آنان دختران زیر ۱۴ سال هستند. بیشترین زنان ختنه شده در کشورهایی مثل سومالی، گینه، جیبوتی، سیرالئون، مالی و مصر زندگی میکنند.
تلاشهای جهانی و آگاهیبخشی نهادهای حقوق بشری و کنشگران مدنی در کنار قوانین بازدارنده برخی کشورها در سالهای اخیر، کاهش چشمگیر ناقصسازی جنسی زنان را به دنبال داشته است بااینحال همچنان در بسیاری از نقاط جهان بهخصوص مناطقی که بافت سنتی و بومی دارند، زنان و دختران، قربانی ختنه میشوند.
سازمان ملل متحد در یکی از بیانیههای خود که سال ۲۰۱۵ میلادی منتشر شد، ختنه زنان را نقض آشکار حقوق زنان و مصداق بارز شکنجه و خشونت علیه آنان خواند و از کشورهای جهان خواست برای پایان دادن به ناقصسازی جنسی زنان اقدام کنند. این سازمان پیشتر نیز اعلام کرده بود که تلاش میکند تا سال ۲۰۳۰ میلادی ناقصسازی جنسی زنان را متوقف کند.
در ایران آمار دقیقی از زنانی که ختنه شدهاند وجود ندارد اما از سال ۲۰۱۴ میلادی نام ایران نیز به لیست کشورهایی که عمل ختنه زنان در آن انجام میشود، پیوست.
باوجوداینکه بسیاری از مردم ایران درباره ختنه زنان، اطلاعاتی ندارند، شواهد نشان میدهد که عمل ناقصسازی جنسی زنان در چهار استان ایران نیز رواج دارد. یافتههای مطالعاتی حاکی از آن است که بسیاری از زنان در استانهای هرمزگان، آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه قربانی عمل ختنه شدهاند.
ختنه زنان در مناطق مختلف، دلایل متفاوتی دارد؛ برخی پیروان مذهب سنی میگویند سنت پیامبر است و باید انجام شود. گروهی بر این باورند که انجام این عمل، اندام جنسی زنان را زیبا میکند و برخی دیگر دلایلی مثل کاهش میل جنسی زن را مطرح میکنند اما عمل ختنه زنان، به هر دلیلی که انجام میشود، در «سنت و آیینهای محلی» ریشه دارد.
پژوهشگران اجتماعی، میگویند برای از بین بردن سنتهای آسیبزا مثل ختنه زنان علاوه بر آگاهیبخشی و آموزش عمومی باید قوانین بازدارندهای نیز تصویب شوند. اتفاقی که در ایران نیفتاده و بر اثر آن زنان بیشتری قربانی ناقصسازی جنسی شوند.
کابوس وحشتناک
زنان و دخترانی که ختنه شدهاند، همواره از آن بهعنوان کابوسی دردناک یاد میکنند که تا بزرگسالی دست از سر آنان برنداشته است. اغلب آنان میگویند در شرایط غیربهداشتی و در خفا ختنه شدهاند و درحالیکه هیچ امکانات درمانی وجود نداشت با درد ناشی از این عمل روزهای متوالی سر کردند.
در استان هرمزگان و مناطق کردنشین ایران، کمتر زنانی هستند که این پدیده را نشناسند، حتی اگر خودشان ختنه نشده باشند، در اطرافشان، کسانی هستند که این اتفاق را تجربه کردهاند.
فرزانه دانشخواه، پژوهشگر حوزه سلامت و کنشگر مدنی زنان، در پیرانشهر به دنیا آمد، منطقهای که پدیده ختنه زنان در آن رواج داشت و او نیز در کودکی با اتفاقی که برای یکی از همبازیهایش افتاد با این مساله برخورد کرد و از همان زمان به بعد ختنه زنان برایش به «کابوسی وحشتناک» تبدیل شد.
او میگوید:
«وقتی بچه بودم در همسایگی ما دختری همسنوسال من بود که با هم بازی میکردیم، اما او چند روز غیب شد و زمانی که برگشت دیدیم یک جوجه غاز به او دادهاند، دلیل غیبتش را پرسیدیم با ناراحتی گفت که ختنهام کردهاند.»
خاطره اتفاقی که برای همبازی دوران کودکی افتاد و رواج ختنه زنان در منطقه پیرانشهر، فرزانه دانشخواه را بر آن داشت که با ورود به دانشگاه، این موضوع را برای پایاننامهاش انتخاب کند و همه ریسکهای آن را بپذیرد.
او بدون مجوز کمیته اخلاق دانشگاه سراغ این موضوع رفت چون میدانست درصورتیکه به دانشگاه اعلام کند چه موضوعی برای پایاننامهاش انتخاب کرده، باید از هفتخوان رستم بگذرد تا بتواند مجوز بگیرد. بعید هم نبود که به او مجوز ندهند به همین دلیل تصمیم گرفت بدون مجوز کمیته اخلاق دانشگاه و فقط با هماهنگی استاد راهنما این کار را انجام دهد.
او سال ۱۳۹۵ پایاننامهاش را با موضوع «بررسی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و عملکرد جنسی زنان ختنه شده و زنان ختنه نشده» به پایان رساند.
در این پژوهش وضعیت دو گروه از زنان (ختنه شده و ختنه نشده) مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع ۲۰۰ زن به پرسشنامههای دانشخواه پاسخ دادند که ۱۴۰ نفر آنان ختنه شده بودند و ۶۰ نفر ختنه نشده بودند.
دانشخواه، میگوید دو گروه زنان، در «سلامت عمومی» و «کیفیت زندگی» تفاوت چندانی با هم نداشتند اما در «عملکرد جنسی» که پنج بخش داشت، مقایسه بین دو گروه معنادار بود. او با بیان اینکه تاثیر ختنه را در عملکرد جنسی زنان نمیتوان انکار کرد میگوید: «زنان ختنه شده برانگیختگی، تحریکپذیری و احساس لذت هنگام رابطه جنسی نداشتند.»
جامعه آماری پژوهش فرزانه دانشخواه، زنان ۱۵ تا ۴۹ سال و باردار بودند. این کنشگر حقوق زنان میگوید در سال ۱۳۹۵ با دختران نوجوانی مواجه شده که هم قربانی کودکهمسری بودند و هم در کودکی ختنه شده بودند. به گفته او اگرچه در حال حاضر از فراوانی ختنه زنان در مناطق کردنشین بسیار کاسته شده اما این سنت آسیبزا همچنان ادامه دارد و هنوز هم هستند کسانی که این کار را در خفا انجام میدهند.
دانشخواه، آگاهی عمومی، تلاش فعالان مدنی و شبکههای اجتماعی را در کاهش چشمگیر آمار ختنه زنان مؤثر میداند و میگوید:
«در جریان روند کار میدیدیم زنانی که حتی چند کلاس درس خوانده بودند، اجازه نمیدادند دخترانشان ختنه شوند.»
به گفته او وضعیت در جامعه شهری از جوامع روستایی بهتر بود چون در شهرها دسترسی به منابع اطلاعاتی و آموزشی راحتتر بود، از طرف دیگر اغلب زنان کولی که عمل ختنه را انجام میدادند در روستاهای مناطق مرزی بودند. به همین دلیل آمار ختنه زنان در روستاها بالاتر میرفت.
دانشخواه با تاکید بر اینکه این پدیده هرچند کم اما همچنان رواج دارد، به رادیو زمانه میگوید:
«آگاهیبخشی شبکههای کردی عراق نیز که دسترسی به آنها در مناطق کردنشین ایران آسان است، در کاهش آمار ختنه زنان تاثیر زیادی داشت.»
سکوت قانون، بیاعتنایی حکومت
فعالان مدنی یکصدا تاکید میکنند که راه مبارزه با سنتهای آسیبزا، آموزش عمومی، آگاهیبخشی و قوانین بازدارنده است؛ اما حکومت ایران باوجوداینکه میدانست، ختنه زنان در چهار استان رواج دارد، عامدانه این موضوع را نادیده گرفت و درباره آن سکوت کرد.
در قوانین داخلی جمهوری اسلامی ایران، ختنه زنان منع و جرمانگاری نشده است. دستگاههای مسئول مثل وزارت بهداشت و آموزشوپرورش، نهتنها از تلاش فعالان مدنی برای مبارزه با ختنه زنان حمایت نکردند بلکه با بیاعتنایی و سکوت از کنار آن گذشتند و این پدیده آسیبزا را منکر شدند.
اگرچه آمار ختنه زنان در سالهای اخیر به دلیل تغییر نگرش جامعه، تاثیر تلاشهای مدنی، شبکههای اجتماعی و افزایش آگاهی عمومی کاهش چشمگیر داشت اما سکوت و نادیدهانگاری این پدیده از سوی حکومت، موضوعی قابلتأمل است که در عدم مشروعیت نظام حاکم در جوامع سنتی و تابو بودن مسائل جنسی در جمهوری اسلامی ایران، ریشه دارد.
این موضوعی است که فرزانه دانشخواه، نیز آن را تایید میکند. او میگوید:
«حکومت ایران به سه دلیل اصلی راجع به این موضوع سکوت کرد؛ اول اینکه این مسئله به جنسیت و زنان ارتباط داشت، دوم اینکه جامعه سنیمذهبان را در برمیگرفت و سوم اینکه جامعه هدف اغلب از قوم کرد بودند.»
دانشخواه، با تاکید دوباره بر تاثیر کانالهای تلویزیونی کردستان عراق در کاهش آمار ختنه میافزاید:
«من در جریان کار پژوهشیام میشنیدم از کسانی که میگفتند دختران خود را ختنه نکردهاند به این دلیل که ماموستاها (رهبران مذهبی) در شبکههای کردستان عراق آنان را از این کار منع کردهاند.»
این کنشگر حوزه زنان میافزاید:
«هم پدران و مادرانی که دختران خود را ختنه کردند و هم دخترانی که این عمل را به آنان تحمیل کردند، قربانی جهل و ناآگاهی شدند. بسیاری از والدین از پیامدهای منفی ختنه دختران آگاه نبودند وگرنه این کار را نمیکردند. تصور آنان این بود که این سنت از دیرباز وجود داشته و آنها نیز باید انجامش دهند.»
به گفته او وظیفه حکومت است که با آموزش، آگاهی و قوانین پیشرو راه را بر سنتهای آسیبزا مسدود کند اما جمهوری اسلامی ایران به دلیل اینکه مقبولیتی در جامعه سنیمذهب ندارد و به مسائل جنسی بهعنوان تابو نگاه میکند از هر اقدامی در این خصوص، حتی برگزاری یک کارگاه آموزشی برای زنان روستایی اجتناب کرد.
ناقصسازی جنسی زنان، با درد و خونریزی شدید همراه است و خطر ابتلا به عفونتهای شدید و حتی مرگ افراد را به دنبال دارد. دخترانی که ختنه میشوند در بزرگسالی نیز با عوارض ناشی از آن دستوپنجه نرم میکنند. درد هنگام ارتباط جنسی، تکرر ادرار، قاعدگیهای دردناک، عفونت دوران بارداری و نازایی از جمله مخاطراتی است که فرد ختنه شده را تهدید میکند. علاوه بر همه اینها افسردگیهای روحی و روانی ناشی از این اقدام را هم باید اضافه کرد.
*تصویر این مطلب از رایحه مکارمی مظفریان – منبع: کمپین گام به گام تا توقف ناقصسازی جنسی زنان