«روز پنجم» مهم‌ترین و شناخته شده‌ترین رمان فرانک شتسینگ، نویسنده آلمانی است که تاکنون به بیش از ۲۷ زبان ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه در سراسر جهان به فروش رفته است. شتسینگ در این اثر پیامدهای تغییرات اقلیمی را با توجه ویژه به اقیانوس‌ها و خطری که در اعماق دریاها در کمین بشریت است نشان می‌دهد. این رمان فقط یک قهرمان عصیان‌زده و شورشی دارد و آن هم طبیعت است که در قالب موجودات میکروسکوپی به نام « Yrr» [جلبک] علیه انسان طغیان می‌کند و تمدن غرب را به خطر می‌اندازد.  محل وقوع فاجعه هم در حدفاصل بین نروژ، کانادا، ژاپن و آلمان است. رمانی با سویه‌های روانشناختی درباره واکنش انسان‌ها به یک فاجعه طبیعی و یک تریلر سیاسی و یک اثر علمی – تخیلی با یک پایان‌بندی نفس‌گیر.

کارشناسان نفتی در اعماق دریای نروژ به ارگانیسم‌های عجیبی برمی‌خورند که صدها کیلومتر مربع از عمق دریا را در اختیار خود گرفته‌اند. در همان حال در سواحل بریتیش کلمبیا رفتار نهنگ‌ها هم تغییر کرده است. ظاهراً دگرگونی‌های ترسناکی در راه است. اما چه دگرگونی‌هایی و با چه پیامدهایی؟ این پرسش است که در «روز پنجم» سبب «تعلیق» می‌شود.

یک اثر اطلاع‌رسان و آگاهی‌بخش

نویسنده در پنج فصل داستان را روایت می‌کند. یک پیش‌درآمد، یک پایان‌بندی و در فاصله بین این دو فصل، حوادث رقم می‌خورند و شخصیت‌ها وارد کنش داستانی می‌شوند. نویسنده با تقطیع‌هایی صحنه را عوض می‌کند. ده‌ها داستان که در کنار هم روایت می‌شوند و یک داستان را می‌سازند: داستان یک فاجعه اقلیمی که فراتر از حد توانایی انسان است. برخی از وقایع از منظر دانای کل و برخی وقایع از منظر دانای کل محدود به ذهن راوی، روایت می‌شوند. یک رمان پست مدرن از نظر تقطیع‌‌ها و مدرن کلاسیک از نظر شیوه روایت. آمیزه‌ای از علم و تخیل که تحت تأثیر سینما و با این حال از نظر علمی اطلاع رسان است. حسین منصوری، مترجم اثر می‌‌گوید:

حسین منصوری

«نویسنده به خواننده آگاهی می‌دهد، می‌گوید اگر یخ‌های قطب آب شوند چه اتفاقی رخ می‌دهد، به شما می‌گوید گلف‌استریم یا جریان آب‌وهوائی خلیج چیست، جریانی که اروپا را از راه دور گرم می‌کند و اگر یخ‌های قطب هم‌چنان آب شوند توازن میان آب شور و شیرین چنان بر هم می‌خورد که جریان خلیج متوقف و دوران یخبندان جدید راه می‌افتد. به شما می‌گوید اگر دمای آب دریاها یک و نیم درجه بالا برود به چه معناست، به این معناست که یخ بستر دریاها که از خروج گاز گل‌خانه‎یی متان جلوگیری می‌کند آب می‌شود، آتمسفر واژگون می‌شود و دامنه‌های قاره‌ئی [شیب قاره‌ای] که این یخ آن‌ها را مثل سریش محکم و استوار نگه داشته است فرومی‌ریزند و چنان سونامی‌یی راه می‌افتد که می‌توانید از آن به عنوان سونامی هزاره یاد کنید، سونامی‌یی که انگلستان، نروژ و شمال آلمان را زیر آب می‌برد. به شما می‌گوید شما وقتی پلاستیک که حاوی مواد شیمیایی است روانه‌ی دریا می‌کنید چه بلایی سر ارگانیسم‌هایی که غذای اصلی ماهیان و نهنگ‌ها را تشکیل می‌دهند می‌آید، و خیلی چیزهای دیگر… من چهارصد صفحه‌ئی برگردان کردم و رسیدم به فصلی که یک موجود میکروسکوپی که رمان از آن به عنوان جلبک قاتل یاد می‌کند خود را از طریق خرچنگ‌های دریایی به بازار ماهی‌فروشان شهری در فرانسه رسانده و به فاضل آب شهر راه پیدا کرده و زندگی را تعطیل و فلج کرده بود. فراموش نکنید، این رمان سال ۲۰۰۴ منتشر شده است، ترجمه‌ی فصل یادشده هنوز به پایان نرسیده بود که خبر آمد یک ویروس خطرناک به نام کرونا شهرها را تعطیل کرده است.

سرنوشت زمین از سرنوشت یک ماهیگیر جدا نیست

«روز پنجم» با این سطرها آغاز می‌شود:

«سرنوشت خوآن نارسیسو اوکانیان در یک روز چهارشنبه رقم خورد بی آن‌که دنیا باخبر شود چه بر سرش آمده است.  البته در عرصه‌یی گسترده‌تر باخبر شد ولی چند هفته‌ی بعد و بی آن‌که نامی از اوکانیان برده شود.  بلایی که سر او آمد سر خیلی‌های دیگر هم آمده بود.  اگر می‌شد از اوکانیان پرسید در سحرگاه آن روز چهارشنبه بر او چه گذشته است مشخص می‌شد به موازات اتفاقی که برای او رخ داد اتفاقات کاملاً مشابه‌یی نیز هم‌زمان در سراسر دنیا برای افراد بسیاری رخ داده است.  و چه‌بسا ارزیابی اوکانیان ماهی‌گیر که از نگاه ساده‌اش به دنیا سرچشمه می‌گرفت زنجیره‌یی از ارتباطات پیچیده را نیز آشکار می‌ساخت که بعدها معلوم شد چه ارتباطاتی هستند.  ولی نه خوآن نارسیسو اوکانیان، نه ساحل هوآن‌چاکو در شمال پرو و نه اقیانوس آرام هیچ‌یک چیزی نگفتند.  اوکانیان هم‌چون ماهی‌هایی که در زمان حیاتش صید می‌کرد گنگ و خاموش باقی ماند.  وقتی هم در یک بررسی آماری به نام او برخوردند وقایع به مرحله‌ی دیگری رسیده بود و ازاین‌رو هیچ‌کس نپرسید اوکانیان کیست و کجاست.»

او هم مانند ماهیگیران جنوب ایران در پی صید ترال است اما نمی‌تواند با کشتی‌های مجهز ماهیگیری رقابت کند. خبرهای صید ترال توسط کشتی‌های ماهیگیری چینی در جنوب ایران را به یاد دارید؟ داستان از این نقطه که برای ما آشناست آغاز می‌شود. اما بحث فراتر از ماهیگیران فقیر و شرکت‌های چند ملیتی است. بحث بر سر انتقام دریاها از انسان است که در بن‌مایه مسیحی است. خشم طبیعت، از مضامین کتاب مقدس. در  سفر ایوب می‌خوانیم:

«چیزهائی را که شما می‌گوئید، اگر از حیوانات بپرسید به شما می‌آموزند. اگر از پرندگان سوال کنید به شما جواب می‌دهند. نباتات زمین برای‌تان بیان می‌کنند و حتی ماهیان به شما می‌گویند که دست قدرت خدا همه چیز را آفریده است.»

در «روز پنجم» اما نه قدرت خدا که قدرت دریاهاست که به بشریت درسی آموزنده می‌دهد:

مردم در سراسر جهان در مکان‌های مختلف در معرض حملاتی از دریا قرار گرفته‌اند. موجودات دریایی رفتارهای غیرعادی در پیش گرفته‌اند. نهنگ‌ها به کشتی‌ها و کوسه‌ها به شناگران حمله می‌کنند. در دریای نروژ موجودات دریایی شیب قاره‌ای را بی‌ثبات می‌کنند که می‌تواند منجر به سونامی‌های ویرانگر شود. یک کارگروه بحران متشکل از کارشناسان و ارتش به این نتیجه می‌رسند که منشأ خطر از اعماق دریاهاست. گروهی برای جلوگیری از فاجعه تشکیل می‌شود. در همان حال که جهان به سمت پرتگاه می‌رود، دانشمندان به همراه کارن ویور، روزنامه‌نگار بریتانیایی، حقیقت هولناکی را کشف می‌کنند. جدال آغاز شده است. بحث بر سر اندازه ارگانیسمی که تو را تهدید می‌کند نیست. ابعاد آن مهم است. همان جدال پشه با فیل. «ازدحام» میکروارگانیسم‌هایی با نام «Yrr» است که تهدید را رقم می‌زند و تمدن غرب را به زانو درمی‌آورد. حسین منصوری، مترجم اثر می‌گوید با این رمان نخستین بار از طریق یک وکیل آلمانی که در مونیخ دارلوکاله‌ای را اداره می‌کند آشنا شده است:

«من نه این رمان را می‌شناختم و نه نویسنده‌اش را. پیش‌درآمد یا دیباچه‌ رمان را خواندم و خیلی پسندیدم. ماهیگیر فقیری در شمال پرو یک روز زیبا وسوسه می‌شود با قایق چوبی اسبی‌شکلش به دوردست‌های دریا برود تا ماهیان بیشتری به تور بیاندازد و ناگهان ناپدید می‌شود. رمان پس از این دیباچه بلافاصله از پرو می‌پرد به نروژ. شرکت‌های نفتی در بستر دریای شمال کرم‌های پشمالوی عجیب و غریبی پیدا کرده‌اند که نسل‌شان چند میلیون سال قبل منقرض شده بوده است و حالا دوباره آفتابی شده‌اند. رمان پس از چند صفحه دوباره مکان عوض می‌کند و می‌رود به جزیره‌ی ونکوور در کانادا. یک ایستگاه تماشای نهنگ گردشگران را به دریا برده ولی نهنگ‌ها نمی‌آیند. به این جا که رسیدم دیدم نه این رمان ادبیات مورد علاقه‌ من نیست. کتاب را به دکتر گرون‌برگ پس دادم. تعجب کرد. تابستان دو سال پیش ناگهان یاد دیباچه‎ این رمان افتادم. کتاب را دوباره از گرون‌برگ پس گرفتم و باز به این نتیجه رسیدم که دیباچه بسیار درخشان نوشته شده است.»

در ضرورت بازنگری

 پایان‌بندی رمان بی‌شباهت با تاریخ آلمان بعد از جنگ جهانی دوم نیست. آیا می‌توان بر ویرانه‌ها تمدن نویی برقرار کرد که در تعامل با طبیعت باشد؟ فاصله‌گیری از فاشیسم و ضرورت بازنگری در گذشته از مهم‌ترین درونمایه‌ها در ادبیات معاصر آلمان. از یک نویسنده آلمانی طرفدار محیط‌زیست هم مگر می‌توان جز این انتظار داشت؟

 فرانک شتسینگ، نویسنده آلمانی ساکن کلن در سال ۱۹۵۷ متولد شده. نخستین اثر او یک رمان تاریخی با عنوان «مرگ و شیطان» است که در ۲۵۰ هزار نسخه به فروش رسید. بعد از دو رمان کم‌بازتاب، شتسینگ با تریلر سیاسی «بی‌صدا» درباره اجلاس اقتصادی داوس در سال ۱۹۹۹ مجددا خبرساز شد. «روز پنجم» که در آلمان با عنوان « Der Schwarm» (ازدحام) منتشر شده، مهم‌ترین و البته موفق‌ترین اثر اوست. تبلیغات ناشر آلمانی کتاب به قدری موثر بود که همه نسخه‌های رمان قبل از انتشار پیش‌فروش شده بود. قراردادهای سودآور، ترجمه‌های متعدد و بالاخره ساخت یک فیلم سینمایی بر مبنای این اثر به ادبیات معاصر آلمان جان داد.

منتقد زوددویچه تسایتونگ در همان ایام نوشته بود:

«ما هم می‌توانیم مثل آمریکایی‌های ساکن ونیز کتاب بنویسیم و در سوئیس منتشرش کنیم. فرانک شتسینگ با تریلر زیست محیطی‌اش رمان حادثه‌ای آلمان را به یک سطح جهانی ارتقاء داد.» 

رابطه علم و ادبیات

داستان‌های معمایی و رمان‌های جنایی در ایران در مقایسه با سایر آثار خوانندگان بیشتری دارند و با این حال نویسندگان ایرانی به این ژانر اقبال چندانی نشان نداده‌اند. روز پنجم نشان می‌دهد که مسیر ورود به ادبیات جهانی حالا دیگر از رمان‌های معمایی و علمی – تخیلی و هر آنچه که بتوان به زبان سینما ترجمه‌اش کرد عبور می‌کند. امبرتو اکو و پاتریک سوسکیند سال‌ها قبل این گرایش را آشکار کرده بودند. حسین منصوری درباره رابطه علم و ادبیات می‌گوید:

«برای فهمیدن جهان و قوانین حاکم بر پدیده ادبیات صِرف کفایت نمی‌کند چرا که ادبیات و هنر و فلسفه و دین و امثالهم همه کمابیش به یک خانواده تعلق دارند و از تجهیزات لازم برای نزدیک‌شدن به پاسخ‌هایی که به پرسش‌های بنیادی بشر مربوط می‌شود برخوردار نیستند، بشری که فقط با طرح این پرسش‌ها و جستجویش برای یافتن پاسخ تعریف می‌شود، این پاسخ‌ها را کسی می‌تواند بیابد که به میکروسکوپ و تلسکوپ و محاسبات ریاضی مجهز است. دیدگا‌ه‌های علمی امروز دیگر در همه‌‌ی عرصه‌ها اعتبار خود را به اثبات رسانده‌اند و دیگر کسی نمی‌تواند آدمی مثل گالیله را به دادگاه تفتیش عقاید فراخواند و مُهر سکوت بر دهانش بزند. ادبیات هم اگر بخواهد از قافله عقب نماند باید خود را با این دیدگاه‌ها همسو کند، موردی که خیلی از نویسندگان امروز به ضرورتش پی برده‌اند.»

«روز پنجم» نخستین رمان علمی – تخیلی نیست که حسین منصوری ترجمه کرده است. او دو سال قبل رمان «اندازه‌گیری جهان» اثر دنیل کلمن را که به سرگذشت دو دانشمند آلمانی، مشخصا گآوس ریاضی‌دان و هومبولت طبیعی‌دان می‌پردازد، به فارسی ترجمه و توسط «نشر کلاغ» منتشر کرده بود.

  پیش از این به ترجمه حسین منصوری «سرزمین مادری» گزیده اشعار رزه آوس‌لندر، «کنتراباس»، نوشته پاتریک زوسکیند، رمان «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» نوشته اریک امانوئل اشمیت و همانطور که گفته شد رمان «اندازه‌گیری جهان» اثر دنیل کلمن به فارسی ترجمه و منتشر شده است. منصوری درباره توجه‌اش به رمان‌های معمایی با یک سویه علمی – تخیلی می‌گوید این آشنایی سابقه‌ای ۳۰ ساله دارد:

 «سی سال پیش،  من که در آن زمان صرفا به ادبیات منظوم و منثور علاقه داشتم به توصیه‌ دوستی که مرا به عنوان یک انسان جستجوگر می‌شناخت شروع کردم به خواندن یک کتاب علمی به زبان آلمانی، مشخصا کتاب “تاریخچه‌ی مختصر زمان” اثر استیون هاوکینگ. در حین مطالعه یک چیز را فهمیدم و آن هم این که هیچ‌چیز نمی‌فهمم اگرچه نویسنده کوشیده بود مباحث را به زبان عامه‌فهم بیان کند. در اصل می‌بایست کتاب را کنار می‌گذاشتم ولی حسی به من می‌گفت در این اثر نوعی کنجکاوی نهفته که تو با آن بیگانه‌ هستی. این شد که کتاب را سه بار خواندم.»

«روز پنجم» را انتشارات «بازتاب نگار» در دو جلد منتشر کرده است.