در حالی که مذاکرات برای احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ با ایران در وین ادامه دارد، رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران، گفته است موضوع چهار شهروند زندانی آمریکایی در ایران از مذاکرات هستهای جدا نیست و آزادی آنها پیششرط توافق هستهای است.
مسئول هیأت آمریکایی در مذاکرات هستهای وین به رویترز گفت: «بعید است که ایالات متحده برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران به توافق برسد، مگر اینکه تهران چهار شهروند آمریکایی زندانی را آزاد کند.»
هرچند رابرت مالی فقط به ۴ زندانی (آقایان نمازی، طاهباز وشرقی) اشاره کرده و پیششرط توافق را آزادی این چهار نفر دانسته ، اما تعداد دو تابعیتیهای دربند در ایران بسیار بیشتراز این است و تعدادی از شهروندان ایرانی- اروپایی نیز در ایران زندانی هستند که با وجود آنکه کشورهای اروپایی نیز در این مذاکرات دخیلاند معلوم نیست که سرنوشت آنها تا چه اندازه به این گفتوگوها مربوط باشد.
یک نکته مهم چارچوبی است که در آن موضوع دوتابعیتیها مطرح است. طرح موضوع آنان جای بحث درباره حقوق بشر در ایران را نمیگیرد. طبعا برجسته کردن جنبه حقوق بشری اسارت دوتابعیتیها موجه است، اما دولتهای غربی روا نیست بگویند ما با طرح اسارت کسانی که تبعیت ما را (هم) دارند، درباره مسئله حقوق بشر نیز در مذاکرات وین با طرف ایرانی صحبت کردیم.
وضعیت بغرنج دو تابعتیهای ایرانی- آمریکایی
شهروندان ایرانی-امریکایی زندانی در ایران که آمریکا خواهان آزادی آنهاست، سیامک نمازی، تاجر ایرانی-آمریکایی ۵۰ ساله و پدرش باقر ۸۵ ساله، مراد طاهباز، فعال محیط زیست ۶۶ ساله با تابعیت ایران، آمریکا و بریتانیا و عماد شرقی، تاجر ایرانی – آمریکایی ۵۷ ساله هستند.
سیامک نمازی که اکتبر سال پیش ششمین سالگرد زندانیشدنش در ایران بود، بیش از هر دو تابعیتی دیگری در ایران زندانی بوده. او اولین بار سال ۲۰۱۵ همزمان با امضای توافق هستهای توسط سپاه پاسداران بازداشت شد. باقر (پدر سیامک) را اوایل سال ۲۰۱۶ زمانی که با وعده دیدار پسرش در زندان به ایران آمد، راهی زندان کردند. پدر و پسر به اتهام «همکاری با دولت متخاصم» به ۱۰ سال زندان محکوم شدهاند.
نهاد اصلی پشت بازداشت ایرانی-آمریکاییها اطلاعات سپاه است، اما سیاستهای مذاکره و معامله و تبادل زندانیان را دولت دنبال میکند.
دولت ایران از بازداشت دو تابعیتیها دو هدف دارد. اول آنکه از آنها به عنوان گروگان و اهرم فشار برای رسیدن به خواستههایش استفاده میکند. مثلا در مورد نازنین زاغری که گروگان یک بدهی قدیمی تسویه نشده دولت بریتانیا به ایران است.
هدف دیگر ممانعت عملی از بازگشت ایرانیها به ایران است، زیرا که افراطیها در ایران خوش ندارند که افرادی که با فرهنگ و جامعه غرب خوگرفته و به آن آشنایی دارند در ایران زندگی کنند، از همین رو با بازداشت دوتابعیتیها ایرانیان را از بازگشت به ایران میترسانند.
یکی از کسانی که با روند و شکل مذاکرات جاری در وین آشناست در مورد چگونگی معامله بر سر دوتابعیتیها در این مذاکرات به زمانه گفت که در مذاکرات فعلی مساله دوتابعیتیها در حاشیه در جریان است، دو مساله هستهای و گروگانها همزمان مورد معامله قرار نمیگیرند. ایران میخواهد که درمورد این دو مساله به صورت جداگانه مذاکره و حل فصل کند، اما آمریکا بیشتر متمایل به راه حلی موازی نظیر توافق سال ۲۰۱۶ است.
زندانیان سیاسی در ایران
بر اساس آمارهای رسمی از زمان انقلاب ۵۷ تا کنون تعداد زندانیان در ایران تقریبا ۳۰ برابر شده و نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر به عنوان زندانی ثابت درایران زندانیهستند. مقامهای ایرانی در آمار رسمی تعداد زندانیان سیاسی را اعلام نمیکنند، و حتی معتقدند در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد.
علی اصغر جهانگیر، رییس پیشین سازمان زندانها گفته بود: «در ایران زندانی سیاسی به تعریفی که در زندان های جهان ارائه می شود وجود ندارد. ما تعداد ناچیزی زندانی امنیتی داریم. یعنی کسانی که امنیت کشور را به خطر انداخته اند و بحث هایی مثل ناامن کردن جامعه، اغتشاش، و مسائل ضد امنیتی را شامل می شود و آمار این عده از زندانیان بسیار ناچیز است.»
اما بر اساس آنچه سازمانهای حقوق بشری میگویند، شمارزندانیان سیاسی به صدها نفر میرسد.
اطلس زندانهای ایران از ۶۰۲ زندانی سیاسی در ایران نام میبرد، اما گفته میشود شمار زندانیهای سیاسی بیش ازاین است و بسیاری از زندانیان سیاسی در گمنامی در زندانهای ایران هستند. در زمان اعتراضات صنفی، و تظاهرات گسترده خیابانی و به طور دائم صدها و در مواردی هزاران نفر بازداشت و برخی از آنها با قید وثیقه و یا پس از مدتی آزاد میشوند.
این افراد دگراندیشان، فعالان مدنی و صنفی و ناراضیان و منتقدان دولت هستند و البته عمده آن ها تنها تابعیت ایران را دارند و در هیچ مذاکرهای نام و سرنوشت آنها به میان نمیآید.
اما در میان این صدها زندانی سیاسی ایرانی، دهها زندانی به زعم بسیاری نه زندانی بلکه گروگان هستند. این زندانیان شهروندان غیر ایرانی یا ایرانی هستند که تابعیت کشور دیگری (عمدتا آمریکایی و اروپایی) را هم دارند. چندین دهه است که زندانیان خارجی و دو تابعیتی ابزار دست معاملات سیاسی ایران با کشورهای دیگر هستند. نقطه آغاز این داستان انقلاب اسلامی و به گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی در سفارت آمریکا در تهران بود.
آن زمان ماهها مذاکره به این نقطه ختم شد که آمریکا داراییهای مسدود شده ایران را پس داد و همزمان با مراسم سوگند ریاست جمهوری رونالد ریگان ۵۲ گروگان باقیمانده پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند.
هرچند این داراییهای مسدود شده اگر گروگانگیری نبود از ابتدا شاید اصلا توقیف نمی شدند، اما این روند پس از این الهام بخش جمهوری اسلامی برای مطالبات سیاسی خارجی اش شد.
شاید داستان هلموت هوفر را هنوز به یاد داشته باشید. هلموت هوفر بازرگان آلمانی که سال ۱۹۹۷ بازداشت و دو سال و نیم بعد آزاد شد. هوفر ۶ سال پیش در گفتوگویی با رادیو فردا داستان تلخ نابود شدن زندگیاش را بواسطه این بازداشت گفت و خود را قربانی بازی سیاسی بین کشورها دانست. هوفر همزمان با وقایع ترور میکونوس بازداشت شد و گفته میشود جمهوری اسلامی برای او پاپوش درست کرده بود تا بتواند او را با کاظم دارابی یکی از محکومین این پرونده مبادله کند.
در دوران ریاست جمهوری اوباما، در سال ۲۰۱۶ در جریان توافق برجام، تعدادی از دو تابعیتیهای زندانی در زندانهای ایران و آمریکا و یک آمریکایی ساعاتی پیش از اجرایی شدن برجام و برداشته شدن تحریمها علیه ایران، مبادله شدند. در میان اسامی این افراد سعید عابدینی، امیر میرزایی حکمتی و جیسون رضاییان نامشان از بقیه آشناتر بود.
در زمان ریاست جمهوری ترامپ هم تعدادی مبادله زندانی صورت گرفت که از جزئیات آن اطلاعات چندانی در دست نیست. مبادله مسعود سلیمانی، استاد دانشگاه زندانی در آمریکا با ژیائو وانگ محقق و دانشجوی دکترای پرینستون وشهروند آمریکایی که در ایران زندانی بود یکی از این موارد است. همچنین گفته میشود مایکل وایت، کهنه سرباز آمریکایی با سیروس عسگری استاد دانشگاهی که در آمریکا زندانی بود مبادله شد یا دستکم آزادی آنها همزمان صورت گرفت.
دو تابعیتیهای زندانی در ایران
در حال حاضر ۴ شهروند ایران آمریکایی ( آقایان نمازی، طاهباز و شرقی) در ایران زندانی هستند. از میان کسانی که کارت سبز اقامت آمریکا را دارند، افشین شیخ الاسلامی وطنی، فعال زیست محیطی کرد در ایران زندانی است که بعید میرسد در جریان مذاکرات، آزادی او مطرح باشد.
از شهروندان ایرانی-بریتانیایی انوشه آشوری، نازنین زاغری و نیز مهران رئوف، فعال کارگری دوتابعیتی در ایران زندانی هستند.
عبدالرسول دری اصفهانی که تابعیت کانادا را دارد، عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای بود که اینک به اتهام جاسوسی از سال ۲۰۱۶ در ایران محبوس است.
فریبا عادلخواه پژوهشگر دو تابعیتی ایرانی-فرانسوی به اتهامهای اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام در اوین زندانی است.
ناهید تقوی شهروند ایرانی-آلمانی به ۱۰ سال زندان محکوم شده است.
دو نفر از شهروندان ایرانی و اتریشی نیز در ایران چندین سال گذشته را در زندان گذراندهاند.
مسعود مصاحب ۷۳ ساله و دبیر کل انجمن دوستی ایران و اتریش که به جاسوسی برای آلمان و اسرائیل متهم است و کامران قادری دیگر شهروند ایرانی-اتریشی که از ۶ سال پیش درایران زندانی است.
احمدرضا جلالی پژوهشگر ایرانی-سوئدی که به اتهام جاسوسی به اعدام محکوم شده است.
بنجامین بریر فرانسوی تابعیت دوگانه ندارد، اما گردشگری فرانسوی است که در روزهای اخیر و همزمان با مذاکرات وین به اتهام جاسوسی و تبلیغ علیه نظام به بیش از ۸ سال زندان محکوم شد.
سیاست اروپاییها
شهروندان خارجی و دوتابعیتی در ایران به صورت سیستماتیک بازداشت میشوند. با صبر و حوصله برایشان دادگاه تشکیل داده و در زندان نگهشان میدارند تا روزی برای معامله و مذاکره به کار آیند. به آنان اتهامهایی میزنند که به دلیل ناشفاف بودن سیستم قضایی در ایران امکان راستیآزمایی آنها وجود ندارد. دستگاه قضایی همدست نیروهای امنیتی در پروندهسازی است، از این رو قاعده این است که حکم یک دادگاه هیچ اتکایی بر تحقیق بیطرفانه و عدالت قضایی ندارد.
ناهید تقوی شهروند ایرانی-آلمانی از کسانی است که روشن نیست چرا هدف قرار گرفته اما یک فرضیه این است که پرونده سازی برای او با بازداشت اسدالله اسدی که در خاک آلمان صورت گرفت، مربوط است. اسدی اینک دوران محکومیت ۲۰ ساله خود را به اتهام طرح عملیات تروریستی در اروپا در بلژیک میگذراند.
گفته می شود اسدی به پلیس بلژیک گفته بوده که مدت زیادی در زندان باقی نخواهد ماند و روزی با یک زندانی اروپایی معاوضه خواهد شد.
روشن نیست که آیا در مذاکرات جاری وین مبادله و یا آزادی دوتابعیتیهای ایرانی-اروپایی هم در نظر گرفته شود. پروندههای افراد بسیار متفاوت هستند و دولتهای متعددی درگیر هستند.
حتی اینکه چه زمانی صبر اروپاییها سرآید و جبههای متحد در مورد بازداشت سیستماتیک شهروندان خود در ایران تشکیل دهند روشن نیست.
بری روزن، دیپلمات آمریکایی گروگان گرفته شده در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران که پس از ۴ دهه هنوز تجربه تلخش را از یاد نبوده در یادداشتی مینویسد: «هربار که یک کشور غربی به خواستههای تهران تن در میدهد، رژیم را جریتر کرده تا به این روش در آینده ادامه دهد یا حتی به آن بیافزاید.»
روزن میگوید که جامعه بینالمللی باید با مشارکت با هم به این شیوه نفرتانگیزی پایان دهد و ادامه مذاکرات برای احیای برجام فرصتی است برای این کار.
این دیپلمات سابق آمریکایی دراین یادداشت از اروپا خواسته تا پرچمدار این راه وجامعه بینالمللی شده تا مقابل جمهوری اسلامی بایستد.
در حال حاضر گروهی همزمان با مذاکرات احیای برجام در تلاش برای حساس کردن افکار عمومی نسبت به جان زندانیان در ایران در وین دست به اعتصاب غذا زدهاند. این حرکت با اعتصاب غذای بری روزن آغاز شد. روزن، دیپلمات آمریکایی گروگان گرفته شده در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران برای آزادی افراد دوتابعیتی که در ایران زندانی هستند در وین و مقابل محل مذاکرات اعتصاب غذایی را آغاز کرد که توسط دیگر فعالان مدنی و سیاسی ادامه دارد و خواستههای دیگری از جمله آزادی دیگر زندانیان سیاسی و اعتراض به قتل زندانیان سیاسی در ایران نیز مطرح شده است.
برای حفظ ظاهر هم که شده تعداد بسیار زیادتر ایرانیهای زندانی (بخوانید گروگان) در آمریکا هم نام میبردید.
امیر / 27 January 2022