اواخر ماه دسامبر، سیانان در گزارشی اختصاص خبر داد که عربستان سعودی در پی تولید و فنآوری موشکهای بالستیک در خاک خویش است. تصاویر ماهوارهای وجود یک گودال سوخت برای دفع سوخت جامد باقی مانده از تولید موشکهای بالستیک را در منطقهای در نزدیکی الدوامی (۳۰۰ کیلومتری غرب ریاض) نشان میدهند و آن طور که منابع اطلاعاتی آمریکایی تایید کردهاند این پروژه با کمک چین در حال انجام است.
بدهبستان موشکی چین و عربستان در سطح خرید و فروش یک ماجرای قدیمی است، اما تولید موشک یک ماجراجویی تازه است، آنهم همزمان با اینکه قدرتهای غربی درصد مهار پروژه موشکی ایران به صورت یکجانبه هستند.
بدون شک، این موضوع میتواند بر روند مذاکرات احیای برجام تاثیر بگذارد. مساله دیگر عدم پایبندی چین به تعهدات خود درخصوص انتقال فناوری موشکی است؛ و در نهایت، خیز موشکی چین از تغییر بنیادی آب و هوای نظامی-امنیتی خاورمیانه خبر میدهد. خاورمیانه در حال تبدیل به یک زردخانه موشکی است، در شرایطی که شعله جنگهای مستقیم و نیابتی در آن هنوز روشن است و این منطقه همچنان مستعدترین نقطه جهان برای برافروخته شدن جنگهای تازه است.
استراتژی دفاعی عربستان
حکومت ریاض اصولا در خرید تسلیحات و هزینه برای توپ و تفنگ حکومت ولخرجی است؛ این امر به ویژه از زمان تصدی محمد بن سلمان بر امور شدت یافته است. سعودیها در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به ترتیب در رتبههای پنجم و ششم کشورهایی قرار داشتند که بیشترین هزینه نظامی را کردهاند. این در حالی که رقیب جنگ سرد ریاض، یعنی تهران، رتبه هجدهم را به خود اختصاص داده است. حکومت عربستان در سال ۲۰۱۷ قراردادی ۱۱۰ میلیاردی برای خرید تسلیحات نظامی با دولت ترامپ امضا کرد. ریاض اما درصدد است هزینهها را به جای واردات صرف تولید کند.
خودکفایی نظامی رویایی منطق با استراتژی ملی عربستان سعودی است. بودجه دفاعی ۲۰۲۲ عربستان بر کاهش ۱۰ درصدی هزینهها و در مقابل، بر تولید محلی و ملی تسلیحات تاکید دارد، هرچند هیچ رد و نشانی از تولید انبوه موشک بالستیک در هیچ سند رسمیای نمیتوان پیدا کرد.
این نگرانی وجود دارد که این اقدام بخشی از پروژه هستهای شدن عربستان باشد. این دقیقا همان نگرانی است که در مورد سرمایهگذاری موشکی ایران ابراز میشود و در سالهای اخیر بخشی از مذاکرات پیدا و پنهان هستهای را به خود اختصاص داده است.
در همان مصاحبه مشهوری که محمد بن سلمان، خامنهای را به هیتلر تشبیه کرد، ولعیهد عربستان گفت ریاض به دنبال سلاح هستهای خواهد رفت، اگر ایران چنین کند.
امپریالیسم چینی
ماجرا بعد دیگری نیز دارد و آن تثبیت امپریالیسم چین در منطقه است. چینیها حالا همان کاری را که میکنند که سالها گفته میشود انگلستان و آمریکا انجام میدهند؛ از یک طرف امضا قرارداد همکاری استراتژیک ۲۵ ساله با ایران و برگزاری مانور مشترک با آن و از سوی دیگر کمک به چین در تولید موشک بالستیک.
اگر از ماجرای فروش موشکهای بالستیک دانگ فنگ-۳ به عربستان در اواخر دهه ۱۹۸۰ صرف نظر کنیم، چین و عربستان سعودی به لحاظ تاریخی شرکای اصلی نظامی نبودهاند.
در دهه ۱۹۹۰ و ابتدای قرن بیستم نه چین تمایلی به صادرات نظامی داشت و نه عربستان به عنوان متحد استراتژیک آمریکا تمایلی خرید از چین. از یاد نبریم که رژیمهای محافظهکار عرب بهلحاظ تاریخی نسبت به چین کمونیستی بدگمان بودهاند و تنها در آغاز دهه نود بود که با چین روابط دیپلماتیک برقرار کردند.
در دو دهه گذشته البته این معادله رفته رفته تغییر کرده است. در سال ۲۰۱۴، عربستان اقدام به خرید موشکهای دانگ فنگ-۲۱ کرد، امری که البته مقامات سعودی به طور علنی و رسمی هرگز آن را تایید نکردند. گفته میشود موشکهایی که قرار است در خاک عربستان تولید شد، از نوع همین موشکهای سوخت جامد دانگ فنگ-۲۱ است که برخلاف موشکهای دانگ فنگ-۳ از دقت خوبی برخوردارند.
چینیها همچنین قرارداد احداث یک کارخانه پهپادسازی را با عربستان منعقد کردهاند.
در هرحال، آنچه مشخصا است چین توانسته روابط خود با ریاض و تهران را تعمیق کند، بدون آنکه در گرداب اختلاف ژئوپلیتیکی آنها کشیده است. این وجه مشخصه امپریالیسم چینی است.
پکن برخلاف واشنگتن نه باورهای سیاسی بلکه کالا صادر میکند. و از این بابت به شریک جذابی برای دیکتاورهای منطقه تبدیل شده است. چین نه فقط اقتصادی پویا و درحال رشد، بلکه رهبرانی دارد که نسبت به خیزشهای مردمی و مطالبههای مربوط به دموکراسی و حقوق بشر در بهترین حالت بیاعتنا هستند. اولویت اول چینیها در رابطه با سیاست خارجی روابط اقتصادی، امنیت جریانهای منابع انرژی و حفاظت از سرمایهگذاریهای منطقهای است، نه حقوق شهروندی، ارزشهای فرهنگی غربی و مانند آن.
از زمان ریاستجمهوری باراک اوباما تا امروز، آمریکا مرحله به مرحله در حال عقبنشینی و کنارهگیری از خاورمیانه بوده است؛ و چین مرحله به مرحله در حال پر کردن این خلاء.
خاورمیانه در قلب استراتژی «راههای جدید ابریشم» طرح موسوم به «ابتکار کمربند و جاده» قرار دارد؛ طرحی که شامل پروژههای سرمایهگذاری زیربنایی اقتصاد در بیش از شصت کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» میشود.
اولین بار شی جین پینگ دبیرکل حزب کمونیست و رهبر چین، در سپتامبر ۲۰۱۳ در جریان یک سفر رسمی به قزاقستان از این طرح خبر داد. در ماه مه ۲۰۱۷ مقامات بیش از صد کشور جهان در پکن گردهم آمدند و آن را به بحث گذاشتند. در ازای سرمایهگذاری برای ساخت و احداث بنادر، خطوط انتقال لوله، خطوط ریلی و بزرگراهها، چین از طرفین قرارداد انتظار تامین مواد اولیه، همکاریها و مشارکت تجاری، و امتیازهای انحصاری دارد. برنامه همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین که به تازگی پیمان آن امضا شد، بخشی از همین ابتکار است؛ ابتکاری که بلندپروازانهترین طرح تجاریای است که یک کشور تاکنون تصمیم به اجرای آن گرفته است. سخن از ۴۰۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در قالب وام است. پرداخت مالی سالانه چینیها البته در عمل و تا پیش از عالمگیری کرونا از حدود پنچاه میلیارد دلار در سال فراتر نرفت.
عربستان حلقه اتصالی مهم در پروژه جاده ابریشم دریایی است؛ پروژهای که قرار است مجموعهای از بندرها را از مسیر اقیانوس هند، دریای سرخ، کانال سوئز به بندر پیرائوس یونان در دریای مدیترانه متصل کند. در معادلات تجاری چین، عربستان همان قدر مهم است که ایران. به طور کلی، منافع اقتصادی چین مستلزم حفظ توازن میان ایران وعربستان و وجود امنیتی نسبت در منطقه است.
با این حال، تفاوتی میان جنس رابطه ایران و عربستان با چین وجود دارد: در حالی که انزوای روزافزون ایران و دورشدناش از غرب این کشور را به گردش به سوی شرق و همکاری نزدیکتر با پکن سوق داده است، درمقابل رابطه چین و عربستان بیشتر یک انتخاب است تا ضرورت.
این اواخر از معدود مطالب حرفه ای و بی طرفانه رادیو زمانه بود، جا داره بگم از شما بعید بود
محسن / 20 January 2022