به نظر میرسد چندین دور گفتوگوی محرمانه میان ایران و عربستان سعودی در بغداد نتیجهبخش بوده است و بالاخره ویزای دیپلماتیک برای سه مأمور دولتی جمهوری اسلامی برای فعالیت در عربستان صادر شد.
این سه دیپلمات قرار است دفتر غیرفعالشده ایران در سازمان همکاری اسلامی را مجدداً بازگشایی کنند.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران روز دوشنبه ۲۷ دیماه، ابراز امیدواری کرد که این رویداد مقدمهای برای بازگشایی سفارتخانههای دو کشور پس از شش سال تنش باشد:
«هیأتی که امروز در جده مستقر شده است برای آغاز به کار فعالیتها نزد سازمان همکاریهای اسلامی است که میتواند مقدمه خوبی باشد برای اینکه دو طرف سفارتخانههایشان را بازگشایی کنند.»
خطیبزاده همچنین گفت ایران در دور چهارم گفتوگوهای امنیتی در بغداد، موضوعات مورد توجهش را به صورت مکتوب به هیأت سعودی منتقل کرده و اکنون منتظر پاسخ آنها است. او درباره محتوای این نامه مکتوب سخنی نگفت.
عربستان سعودی از دیماه ۱۳۹۴ روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد و به دیپلماتهای ایرانی ۴۸ ساعت فرصت داد تا خاک عربستان را ترک کنند. این تصمیم را عادل الجبیر، وزیر خارجه وقت عربستان سعودی پس از حمله همزمان شامگاه روز ۱۲ دیماه ۱۳۹۴ به کنسولگری و سفارت عربستان در تهران و مشهد اعلام کرد.
در تهران و مشهد، معترضان که بعدتر مشخص شد عمدتاً از نیروهای وابسته به حکومت بودهاند از اعدام شیخ باقر النمر، روحانی شیعه اهل عربستان سعودی خشمگین بودند. عربستان باقر النمر را به اتهام دست داشتن در اقدامات تروریستی اعدام کرد. مقامهای ایرانی میگویند اعدام النمر بخشی از سیاست همیشگی سعودیها در سرکوب شیعیان این کشور بوده است.
عربستان سعودی در زمان قطع روابط با ایران، بارها خواستار رسیدگی قضایی مستقل به پرونده حمله به اماکن دیپلماتیکش شده بود. در ایران اما علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی خیلی زود تکلیف برخورد با این گروه را روشن کرد و در روز ۳۰ دیماه ۱۳۹۴ و تنها چند روز پس از این رویداد گفت که کسی حق ندارد جوانان حزباللهی را «تندرو» بخواند و آنها را به دلیل حمله به اماکن دیپلماتیک «تحت فشار» قرار دهد:
«برخی دائماً کلمه “تندروها” را تکرار میکنند که منظور آنها جریان مؤمن و حزباللهی است، در حالی که نباید جوانان انقلابی و حزباللهی را متهم به تندروی کرد زیرا این جوانان با اخلاصی تمام و با همه وجود در میدان حاضرند و هرگاه که دفاع از مرزها و دفاع از هویت ملی لازم باشد، وسط میدان هستند. نباید به صرف یک اتفاق بسیار بد و غلط همچون حمله به سفارت عربستان، پای حزباللهیها و جوانان مؤمن و انقلابی را وسط بکشند. عقل و فهم همین جوانان انقلابی و حزباللهی و تحلیل آنان در مورد مسائل در موارد زیادی، از برخی بزرگترها بهتر است و نباید این جوانانی که سینه چاک انقلاب و اسلام هستند به بهانه حمله به سفارت عربستان و یا قبلتر، حمله به سفارت انگلیس که هر دو به ضرر کشور و اسلام است و بنده هم بدم آمد، تضعیف شوند و مورد تهاجم قرار گیرند.»
پس از این سخنرانی خامنهای، عملاً فشار دولت حسن روحانی برای تعقیب قضایی عوامل حمله به سفارت عربستان سعودی بینتیجه ماند و دو سال پس از این رویداد برخی افراد فرعی و غیرمؤثر تنها احکام تعلیقی گرفتند.
کاهش تنش با عربستان به یمن گره خورده است
گرچه در ۴ دهه گذشته همواره روابط ایران و عربستان پرتنش بوده است اما رویدادهای شش سال گذشته، زخمهای بزرگتری بر قلب دو کشور گذاشته است.
از زمان قطع روابط دیپلماتیک میان دو کشور، بالاترین سطح مذاکره میان مقامهای جمهوری اسلامی و عربستان سعودی به برگزاری مراسم حج عمره و تمتع اختصاص داشته است. ما هنوز نمیدانیم دو کشور در چه سطحی در بغداد مذاکره کردهاند. پیشتر گفته شده بود که علی شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و همتای سعودیاش در این مذاکرات شرکت داشتهاند که طرف ایرانی آن را رد کرد.
مهمترین چالش فعلی در روابط دو کشور، ماجرای یمن است. از سال ۲۰۱۵ عربستان سعودی ائتلافی کمرمق از کشورهای عربی شکل داده تا عبدربه منصور هادی، را مجدداً به قدرت بازگرداند. ایران در جبهه مقابل و پشت سر انصارالله یمن ایستاده است. گروهی زیدی و نزدیک به ایران که سعودیها بارها گفتهاند نخواهند گذشت بر یمن مسلط شوند. وضعیت یمن مدتها است که در بنبست باقی مانده، نه عربستان توان غلبه بر ایران را دارد و نه انصارالله میتواند نیروهای ائتلاف را شکست دهد.
در روزهای گذشته، عربستان تلاش کرده است تا جانی تازه به ائتلاف یمن ببخشد و از عملیات آزادسازی مناطق تحت تصرف انصارالله در آینده نزدیک سخن گفته است. شهر نفتی مأرب فعلاً خط مقدم رویارویی عربستان و ایران در یمن است و هر دو طرف تلاش میکنند قلب اقتصادی یمن در دست خودشان باقی بماند. فعلاً شهر مأرب در کنترل دولت هادی و عربستان سعودی است و تلاش ایران و نیروهای نیابتیاش برای تسلط بر آن بینتیجه بوده است.
اما ایران هم اهرمهای فشار بزرگی در یمن دارد. انصارالله یمن در سالهای گذشته و با کمک ایران به تدریج به سلاحهایی دست یافته است که میتواند هر از چندگاهی به عربستان آزار برساند. موشکهای بالستیک و پهپادهای تهاجمی کوچک، ساختار دفاعی حوثیها در برابر سعودی است. عربستان میگوید این سلاحها و تکنولوژی ساخت آن را ایران به انصارالله داده است. ایران انکار میکند ولی وضعیت کنونی یمن بهگونهای است که نمیتوان تصور کرد کشور دیگری جز ایران، کار تأمین اسلحه، موشک و پهپاد را انجام داده باشد.
با این سلاحها، بارها انصارالله به تأسیسات نفتی آرامکو، پایگاههای نظامی و تأسیسات زیربنایی سعودی حمله کرده است. همین حملات سبب شده تا جنگ یمن که در دو سال نخست کاملاً یکطرفه در سرزمین یمن بود تبدیل به جنگی شود که محدوده آن به خاک عربستان هم کشیده شده است.
عربستان مدتها است که بهدنبال ختم آبرومندانه این نزاع پرهزینه است. اما راهی برای پایان آن نمییابد. هنوز در عربستان، تسلط حوثیها بر یمن به عنوان خط قرمز دانسته میشود. تقسیم قدرت هم همیشه گزینهای نامطمئن در یمن بوده است. علی عبدالله صالح، رئیسجمهوری سابق این کشور وقتی به دنبال یک در پشتی برای خروج از ائتلافش با حوثیها و ورود به طرح تقسیم قدرت میگشت در دسامبر سال ۲۰۱۷ به دست انصارالله کشته شد.
زمین یمن برای عربستان و ایران، زمینی سنگلاخی است. فارغ از اینکه جوی خون در میان گروههای سیاسی در این کشور جاری شده، موضوعات لاینحل هم فراوان است: چه کسی مرزهای با سعودی را در اختیار میگیرد؟ میدانهای نفتی مأرب در اختیار کدام گروه باشد؟ حد فاصل بندرگاه الحدیده تا عدن که نقطه آغاز بابالمندب و پایان آن است را چه کسی کنترل میکند؟ گمرک یمن در اختیار کدام گروه باشد؟