بیمار شدن در ایران یک چیز است و دردِسرهای درمان هم مصیبتِ بزرگتر از آن. افزایش بیمارستان‌های خصوصی و کاهش بخش خدمات درمانی عمومی یکی از دلایل اصلی چنین روندی است. آمارهای رسمی می‌گویند امروزه مردم ایران بیشتر از ۶۰ درصد هزینه‌‌های بیمارستان‌ها را خودشان پرداخت می‌کنند و هر ساله بیشتر از ۷۰۰ هزار نفر به علت سنگینی هزینه‌های درمانی و بهداشتی به زیر خط فقر سقوط می‌کنند.
این گزارش به مسائل درمان از زاویه وضعیت بیماران می‌پردازد و از نزدیک تبعیض‌ها و نادیده‌انگاری‌ها در حوزه سلامت و درمان را روایت می‌کند.

کمبود و گرانی دارو

«پدر من بیماری قلبی داره. عملِ آنژیو انجام داده. هر دو ماه یکبار باید دارو براش بگیریم. کلا هم خارجین و هیچ‌کدومشون شامل هیچ بیمه‌ای نمیشن. ما هر دو ماه یکبار باید ۲ میلیون دارو بگیریم. یه سری از داروهاش میگن نمونه ایرانیش هست که دکترش تأکید کرده به هیچ وجه ازشون استفاده نکنیم. ولی از اون طرف این هزینه هم واقعا برای ما سنگینه.»

این‌ها روایت زنی میان‌سال است از دشواری تهیه دارو برای پدرِ بیمارش.

در روزگارِ تحریم و گرانی، چنین هزینه‌ای بر دوش هر کسی سنگینی می‌کند. مسئولان داروخانه می‌گویند اگر نمونه داخلی داروها را بگیرند ارزان‌تر است. اما خودِ آن‌ها هم همزمان هشدار می‌دهند که داروهای داخلی کارایی نمونه خارجی را ندارند و در صورت مصرف آن‌ها مکن است بیمار قلبی دوباره به آنژیو قلب نیاز پیدا کند. بیماران و خانواده و اطرافیان آن‌ها باید انتخاب کنند. یا داروی ارزان‌قیمت و ریسکِ دوباره بیمار شدن، یا داروی گران‌قیمت و اطمینان از سلامت. آن‌هایی که به هر ترتیب توانایی تهیه داروی اصل را دارند، با درصد بالایی از اطمینان می‌توانند به بهبود امیدوار باشند. اما آن‌هایی که چنین هزینه‌ای ندارند، ناامیدانه باید منتظر عواقبِ مصرف داروی ارزان و نارکارآمدِ داخلی و یا اصلا عواقبِ مراجعه نکردن به پزشک باشند.

یک بیمار مبتلا به ام اس می‌گوید:

«بیماری من تو مرحله پیشرفته‌ایه. من قبلا آمپول خارجی میزدن بهم. بعد یه مدت گقتن تحریم شده. حالا واقعا من نمیدونم تحریمه یا براشون نمیصرفه وارد کنن. اون آمپول هم اوایل خیلی گرون بود ولی به هر حال واقعا مؤثر بود. بعد این که تحریم شد دیگه نمونه ایرانیشو دادن به ما. من الان خودم کاملا اینو حس می‌کنم که این آمپول جدید بهم نمیسازه، مدام عرق می‌کنم، عصبانی میشم و کلا به هم میریزم. عادت نکردم بهش».

مصرف‌کننده‌های داروهای کمیاب و نایاب در ایران دقیقا نمی‌دانند داستانِ این کمبودها و گرانی‌ها چیست. آیا واقعا این داروها مستقیما تحریم شده‌اند یا تحت تأثیر تحریم‌های دیگر مالی و بانکی نمی‌توانند وارد شوند و یا اصولا دولت تمایلی به واردات این داروها ندارد.

مطب
با وضعیت فعلی به زودی ممکن است افراد بسیاری توانایی مالی رجوع به مطب را نداشته باشند

غلبه پول در حرفه پزشکی

بخشی دیگر از داستان ناکارآمدی درمان در ایران به مسائلی حولِ رفتارهای برخی پزشکان بازمی‌گردد. از جمله اختصاص زمانِ بسیار کم به بیماران، ساعت کاری طولانی و غیراستاندارد و استفاده نکردن از کارتخوان و فرار مالیاتی. یک بیمارِ کلیوی می‌گوید:

«من از چند روز پیش مشغول نوبت گرفتن از دکترم بودم که یه متخصص داخلیه. خیلی سرش شلوغه. دو تا منشی داره. از هر دوتاشون خواهش کردم زودتر یه نوبت اورژانسی بدن بهم حالم بده. گفتن نوبت اورژانسی نداریم تو روز. اگه میخای زودتر نوبتت برسه باید آخر شب بیای. باورتون نمیشه ساعت ۳ و نیم شب برای من نوبت گذاشتن! یعنی این دکتر از ۳ بعد از ظهر تا ۵ و ۶ صبح داشته ویزیت می‌کرده. خب چطور میشه؟ منم مجبور شدم ۳ و نیم شب رفتم مطبش. کلا هم ۵ دقیقه طول نکشید یه سری دارو نوشت و گفت برو تمومه! ینی این آدم فقط میخاد پول بیگره بره. دیگه هیچی براش مهم نیست».

 نمونه چنین رفتارهایی در نظام سلامت کشور کم نیست. به ویژه در مطب‌های خصوصی پزشکان متخصص که هیچ نظارتی روی کار آن‌ها وجود ندارد.

«این خانم (متخصص) از من ۱۲۰ هزار تومان پول ویزیت گرفته. کارت هم قبول نکرد ازم. گفت پول نقد می‌گیریم فقط. منو مجبور کردن بیام بیرون از عابربانک پول نقد بگیرم بدم بهشون. کلِ فامیلشون دارن از این مطب میخورن. یکی منشیه، یکی نظافتچیه، یکی آبدارچیه، یکی تزریقاتیه… یه جوری شده این چندتا دکتری که من میشناسم دارن با هم رقابت می‌کنند. انگار هرکدومشون مشتری بیشتری داشته باشه بهتره.»

بیمه‌های بی‌اعتبار

آزاد شدنِ تدریجی هزینه خدماتِ درمانی هم بخشی از روندیِ کلی پولی کردنِ درمان در ایران است. منشی یک پزشکِ عمومی در یک بیمارستان دولتی در این‌باره می‌گوید:

« قبلاً این دفترچه‌های روستایی کلی اعتبار داشتن. حالا خیلی به درد میخوردن. الان دیگه کلا بی‌ارزش شدن. نه به درد ویزیت میخورن نه داروهای اصلی. فقط در حد همین داروهای دمِ‌دستی کار می‌کنن. الان ما ویزیتِ دفترچه‌های روستاییو آزاد براشون حساب می‌کنیم.»

عقب‌نشینی بیمه‌ها تنها محدود به دفترچه‌های روستایی نیست. سوپروایزرِ یک بیمارستان دیگر می‌گوید:

«تنها طرحی که تو این چند سال به نفع بیمار بود همین طرح پزشک خانواده بود که به نظر من اون هم شکست خورد. الان تو بیمارستان ما پزشک خانواده فقط تو وقتهای اداری اینجا است. خب خیلی از دفترچه‌ها هم فقط برای پزشک خانواده کارایی دارن. یعنی طرف مثلا ۱۲ شب یهو مریض بشه مجبوره ویزیت آزاد پرداخت کنه.»

خصوصی و خودِمانی کردن درمان

تمامی این مشکلات و مسائل برای بخشِ بزرگی از مردمِ عادی درحالی است که افرادِ وابسته به نهادهای نظامی و حاکمیتی با کمترین هزنیه ممکن و حتی به صورت رایگان درمان می‌شوند. دفترچه‌های درمانی نیروهای مسلح در ایران جزو محبوبترین دفترچه‌های درمانی هستند. یک نمونه در سطح بزرگ برای این تبعیضِ ساختاری، بیمارستان بقیه‌الله در تهران است، بیمارستانی که مختص به نیروهای سپاه پاسدارن است و تمامی خدماتِ درمانی در آن به جز هزینه دارو رایگان انجام می‌شود. این بیمارستان مجهز و خودمانی (برای نیروهای سپاه) تنها بیماران با دفترچه نیروهای مسلح را می‌پذیرد.

اعمال تبعیض به صورت رایگان‌سازی درمان برای افراد نزدیک به قدرت محدود به بیمارستان بقیه‌الله نیست. در سراسر کشور درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های دیگری در هر شهر و استان وجود دارند که تنها افراد تحت پوشش نیروهای مسلح را پذیرش می‌کنند، آن هم با کم‌ترین هزینه ممکن. برای مثال هزینه عکس‌برداری از یک دندان در آزمایشگاه‌های آزاد، ۱۰۰ هزار تومان است. درحالیکه این هزینه در درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های حاکمیتی تنها ۱۰۰۰ تومان است.

این تبعیض‌ها در درمان و نظام سلامت در حالی است که برخورداری از حقِ سلامت و دسترسی آسان و ارزان به خدمات پزشکی حقِ هر شهروندی است. این حق نباید محدود به افرادی باشد که در چند نهادِ خاص مشغول به کار هستند. همچنین ضروری است یک نظامِ سلامتِ ملی، عمومی و متعلق به همه فارغ از شغل و جنسیت و هویت، جایگزینِ نظامِ فعلی شود که مبتنی بر پول، قدرت و فساد است.