مسئولان وزارت بهداشت (صحت عامه) طالبان میگویند احتمال شیوع اومیکرون در افغانستان وجود دارد اما تاکنون هیچ موردی از ابتلا به این سویه در افغانستان شناسایی نشده است. این ادعا در حالی مطرح میشود که افغانستان هنوز به دستگاه و کیت تشخیص سویه اومیکرون دسترسی ندارد و به تایید جاوید هژیر، سخنگوی وزارت صحت عامه طالبان، از سازمان بهداشت جهانی ۵۰ هزار کیت تشخیص درخواست کرده که قرار است تا آخر ژانویه به افغانستان تحویل شود.
تسلط طالبان بر افغانستان، مدتهاست نظام بهداشت و درمان متزلزل این کشور را در آستانه فروپاشی قرار داده است. بر مبنای گزارش اخیر کمیته بیناللملی نجات، بیش از ۹۰ درصد کلینیکهای درمانی افغانستان با خطر تعطیلی مواجهاند که این امر ممکن است میلیونها نفر را از دسترسی به مراقبتهای اولیه درمانی محروم کند. در چنین شرایطی پزشکان افغانستان شیوع اومیکرون را بحرانآفرین پیشبینی میکنند و میگویند اومیکرون وضعیت را از کنترل پزشکان خارج میکند و فاجعه بزرگتری میآفریند.
یک پزشک «شفاخانه اختصاصی افغان-جاپان» در کابل به روزنامه اطلاعات روز گفته:
«اگر ویروس کرونا دوباره در افغانستان شیوع کند، متاسفانه ما شاهد بحران خواهیم بود. برای اینکه تمام شفاخانههای کرونا تقربیا با رکود مواجه است… پرسنل، دارو و اکسیژن نیست.»
همزمان برنامه واکسیناسیون در افغانستان که با تکیه بر واکسنهای اهدایی انجام شده، به کندی پیش میرود. براساس آمارهای رسمی تاکنون تنها ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از مردم افغانستان واکسینه شدهاند و هنوز واکسیناسیون با دوز سوم آغاز نشده است. مسئلهای که آسیبپذیری شهروندان افغانستان نسبت به شیوع سویه مسریتر اومیکرون را چند برابر میکند. مقامهای طالبان هم از دادن اطلاعات و آمار دقیق درباره واکسیناسیون خودداری میکنند.
با تسلط جهادگران این گروه بر کابل، راه کمکهای بینالمللی به مردم افغانستان بسته شد تا به گفته سازمانهای امداد رسان هر روز بر تعداد جمعیتی که در زمینه غذا و دارو به کمکهای فوری نیاز دارند، اضافه شود. برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد (WFP) در آبان / اکتبر ۲۰۲۱ اعلام کرده بود برآورد میکند ۲۲,۸ میلیون نفر یعنی بیش از نیمی از جمعیت افغانستان نوامبر به بعد غذای کافی برای خوردن نداشته باشند و حدود ۳,۲ میلیون کودک زیر پنج سال نیز به «سوءتغذیه حاد» دچار خواهند شد.
تعداد کودکان دچار سوءتغذیه حاد دستکم یک و نیمبرابر شده است
فقر و گرسنگی بهحدی در افغانستان فراگیر شده که حتی گماشتگان طالبان به آن اذعان دارند. روزنامه ۸صبح افغانستان به نقل از احمدجاوید محبی، مسوول بخش سوءتغذیه ریاست صحت عامه طالبان در ولایت بدخشان، از افزایش آمار کودکان دچار سوءتغذیه به خاطر فقر و گرسنگی خبر داد. محبی در مصاحبهای با ۸صبح گفت:
«آمار کودکان کمتر از پنج سال که به مصائب سوءتغذیه دچار بودهاند، در سال گذشته میلادی به هزار و ۱۱۲ کودک رسیده و نسبت به سالهای گذشته حدود یکونیم برابر افزایش یافته است.»
او افزود:
«عوامل عمده سوءتغذیه در مجموع شامل فقر، عدم مصونیت غذایی، سطح پایین سواد، نظافت ضعیف و دسترسی ضعیف به خدمات صحی ناشی از پیچیدهگی جغرافیایی است.»
در همین رابطه عبدالودود ضیایی، مسئول بینالمللی موسسه کندربرگ که کودکستانها و کودکان دچار سوءتغذیه حاد را که در مراکز درمانی پذیرش نمیشوند، تحت پوشش قرار میدهد، به ۸ صبح گفت:
«با سقوط نظام، شرایط برای مردم بسیار دشوار شده است. در هر ۱۴ روز، ۲۵ کودک را با قیمشان که بیشتر مادران کودکاناند، بستری و مداوا میکنیم.»
طبق گفتههای ضیایی، این موسسه در جریان ۲۰ روز، بیش از ۷۰۰ کودک دچار سوءتغذیه را شناسایی کرده است.
بسیاری از والدین این کودکان پیش از سقوط حکومت افغانستان در مناصب دولتی مشغول به کار بودهاند و با روی کار آمدن اسلامگرایان افراطی طالبان بیکار شدهاند.
وضعیتی که درصد قابل توجهی از مردم را بیش از پیش به زیر خطر فقر برده است.
افزایش روز افزون بیکاری و گرسنگی
علاوه بر زنان، که طالبان بهصورت عمومی و بر مبنای تبعیض جنسیتی آنها را خانهنشین و بیکار کرده، نیروهای نظامی دولت سابق افغانستان هم از دیگر گروههایی هستند که کار و درآمد خود را از دست دادهاند. یکی از آنها که در یکی از شهرکهای هرات زندگی میکند به روزنامه اطلاعات روز گفته هرگز تصور نمیکرده که پس از سپری کردن آموزشهای نظامی پیشرفته، در نهایت به کارگری روی بیاورد:
«من سه فرزند دارم و در خانه ما هیچ کس دیگر کار نمیکند. وقتی دولت سقوط کرد، من بیکار شدم و حالا سر گذر برای کارگری میآیم. کار و بار نیست و مجبور هستم که صبح تا شام اینجا ایستاد شوم، تا یک لقمه نان به فامیل خود ببرم.»
به گفته او روزانه تا ۷۰۰ نفر متقاضی کار روزانه به به منطقه «غوردرواز» در مرکز شهر هرات میآیند، اما برای کمتر از ۲۰ نفر کار پیدا میشود و کارگران در بهترین حالت بیش از ۲۰۰ افغانی در روز درآمد ندارند. رقمی که با آن قادر به تامین سوخت و غذا نیستند.
بسیاری از آنها میگویند به خاطر گرسنگی راه دیگری ندارند جز اینکه حتی به قیمت جانشان هم که شده برای جستجوی کار خودشان را به ایران برسانند:
«وقتی نظام فروپاشید، من بیکار شدم. همگی خانواده ما گرسنگی میکشند. طالبان باید برای ما کار پیدا کنند، یا دوباره ما را به کار [عضویت در ارتش] برگردانند. ما از بهدلیل گرسنگی باید مهاجر شویم و اگر کار باشد، نیازی نیست که به کشورهای همسایه برویم. بیشتر مردم برای کارگری مهاجر شدهاند و در مسیر رفتن به سفر قاچاقی، حتا کشته هم میشوند. قاچاقی رفتن به ایران، بازی با جان است، اما وقتی گرسنه باشیم باید این راه را هم آزمایش کنیم.»
طالبان اعلام کرده در حال تشکیل ارتش است و مدعیست علاوه بر نیروهای خود، از نظامیان سابق نیز در این ارتش استفاده خواهد کرد. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان پیشتر گفته بود که ارتش طالبان با ۱۰۰ هزار نفر نیرو یا بیشتر، طی دو سال آینده تکمیل خواهد شد و سربازان سابق بهویژه افراد دارای تجربه فنی در ترکیب ارتش جدید قرار میگیرند.
نیروهای ارتش ملی برچیدهشده افغانستان اما میگویند بهکارگیری ارتشیان سابق در حکومت طالبان تنها در حد یک ادعاست و نظامیان سابق در ارتش تازهتأسیس جایی ندارند. یکی از آنها که برای کارگری به ایران رفته، گفته بیشتر روزها بیکار است و از ترس رد مرز شدن از سوی نیروهای انتظامی ایران، کمتر به سطح شهر گشتوگذار میکند:
«ما در ارتش قوی بودیم و تجهیزات خیلی خوبی هم نسبت به طالبان داشتیم، اما متأسفانه نظام سقوط کرد. باور کنید که شبها برای سقوط نظام و همچنین آوارگی به ایران گریه میکنم. ما نه در افغانستان زندگی کرده میتوانیم و نه هم در ایران.»
یکی از افسران نظامی وزارت کشور سابق افغانستان نیز که به خاطر زنبودن و جنسیتش از کار بیکار شده میگوید بیکاری حیات خود و خانوادهاش را به خطر انداخته است. او گفته :
«اصلا آیندهای وجود ندارد، وقتی که زنان نتوانند کار کنند، از آموزش محروم باشند و حق آزادی پوشش نداشته باشند.»
پیش از تسلط دوباره طالبان بر کشور، نزدیک به ۴ هزار زن در سمتهای مختلف از کوماندو تا خلبان در سه ارگان امنیتی وزارتهای دفاع، داخله و اداره امنیت ملی مشغول به کار بودند. اسلامگرایان مسلط بر افغانستان اما همه این زنان را خانهنشین کردند.
«یا طالبان جانمان را میگیرد یا بیکاری و افسردگی»
بیشتر آنها به خاطر زنستیزی مرگبار طالبان و قتلهای وسیع سربازان حکومت پیشین، حالا بهصورت مخفیانه زندگی میکنند و جانشان را در خطر میدانند.
عفو بینالملل پیشتر اعلام کرد بر خلاف ادعای طالبان در مورد انتقال آرام قدرت، روند به قدرت رسیدن آنها خونین بوده و مردم افغانستان بهای آن را با خون خود پرداختهاند. بهگفته این نهاد مدافع حقوق بشر، طالبان در جریان تصرف ولسوالیها در ماههای ژوئیه و اوت سال جاری میلادی، اعضای اقلیتهای قومی و مذهبی، سربازان پیشین نیروهای امنیتی و طرفداران دولت قبلی را در حملات انتقامجویانه شکنجه کرده و به قتل رساندهاند. در ماه نوامبر نیز جسد تیرباران شده چهار زن فعال مدنی پیدا شد که قتل آنها به طالبان نسبت داده میشود.
طالبان اما این گزارشها را تکذیب میکنند و میگویند برخی از نظامیان دولت پیشین در دشمنیهای شخصی کشته شدهاند.
زنان نظامی در این میان خود را بیشتر از دیگران هدف تهدیدها میبینند.
یک زن نظامی دیگر شاغل در دولت قبلی افغانستان گفته او و زنان دیگر با تماسهای تلفنی مختلف از سوی افراد ناشناس تهدید میشوند و این افراد آدرس خانهاش را میپرسند. تا آنجا که پس از تسلط طالبان به اجبار موقعیت خانهاش را چندین بار تغییر داده است. یک زن افسر دیگر نیز از وضعیت مشابهی خبر داده و گفته طی ماههای اخیر، هفتهای در یک خانه زندگی کرده است:
«منتظرم که کدام روز طالب بیاید دروازه را تق تق کند. یا کدام روز کسی راپورت دهد که (طالبان) بیایند ما را ببرند. هرازگاهی که از خانه به بیرون میروم، امید برگشتن به خانه را ندارم.»
دیگر زنانی که تا پیش از سقوط دولت به دست طالبان سرپرستی خانواده را برعهده داشتند نیز میگویند در عین ناامیدی به آینده، به حال خود رها شدهاند:
«ما فقط به نام زنده هستیم، زندگی نمیکنیم. طالبان زن را انسان نمیدانند. طالبان میگویند وظیفه اجراکردن کار مردها است. خانمها برای خانه است، من که مرد خانه ندارم چه کار کنم؟»
زنان نظامی در وزارت داخله میگویند، طالبان برخی از زنان کارمندان این وزارت را به بازگشت به کار فراخواندهاند، اما بدون «محرم» اجازه ورود به آنان را ندادهاند.