نامزدی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام»، برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ایران، از شنبه (۱۱مه /۲۱ اردیبهشت) در خبرگزاریها، مطبوعات و رسانههای بینالمللی بازتابهای گوناگونی داشت.
خبرگزاری «اسوشیتدپرس» در گزارشی به بهبود ارزش ریال در برابر دلار آمریکا در بازار بورس با نامزدی سیاستمدار ۷۸ ساله جمهوری اسلامی اشاره کرد.
اسوشیتدپرس این رخداد را «امیدی» برای اصلاحطلبان خواند که در حال حاضر رهبری منسجمی ندارند و طرفداران آنها نیز در تظاهرات خیابانی برای اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ پس از اعلام پیروزی محمود احمدینژاد سرکوب شدند.
نیویورک تایمز وضعیت سیاسی پیش رو در صورت تأیید صلاحیت مشایی و رفسنجانی را نوعی چالش برای سپاه پاسداران و روحانیت محافظهکار شیعه میداند.
این خبرگزاری مشارکت اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر سابق احمدینژاد و دیگر نامزد ریاست جمهوری در «جنگ قدرت» میان حاکمیت و دولت دهم را، عاملی احتمالی برای رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان ارزیابی کرده است.
انتخاباتی در تنگنا
در گزارش خبرگزاری «رویترز» با اشاره به ثبت نام دیرهنگام هاشمی رفسنجانی، از او به عنوان نامزدی یاد شده که میتواند امید «اصولگرایان» وفادار به آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را برای پیروزی کاهش دهد: جناحی که با هدف انتقال سریع و آسان قدرت وارد عرصه انتخابات شده است.
رویترز همچنین به زمان حساس برگزاری انتخابات به دلیل فشارهای بینالمللی در قالب تحریمهای اقتصادی و تهدید حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران در صورت پافشاری بر ادامه غنیسازی ۲۰ درصدی اشاره کرده است.
در این گزارش همچنین به نامزدی سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی و امکان قرار گرفتن موضوع پرونده هستهای در اولویت رقابت انتخاباتی پرداخته شده است.
مرحلهای پرابهام
روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در تحلیل خود، ثبت نام اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی در آخرین دقایق مهلت ثبت نام نامزدها را، ورود انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به «مرحلهای غیرقابل پیش بینی» ارزیابی کرد.
واشنگتن پست ورود رفسنجانی به صحنه انتخابات را واقعهای دانسته که میتواند افت شدید ارزش واحد پولی ایران و آینده سیاسی بحرانزده آن را تغییر دهد.
این روزنامه وضعیت سیاسی پیش رو را در صورت تأیید صلاحیت دو نامزد یاد شده، نوعی چالش برای سپاه پاسداران و روحانیت محافظهکار شیعه میداند، چون این دو دیدگاههایی مخالف این مراجع قدرت دارند.
«نویه تسوریشر تسایتونگ»، روزنامه سوئیسی در گزارش یکشنبه (۱۲مه / ۲۲ اردیبهشت) خود نامزدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت را به چالش کشیدن رهبر و محافظهکاران رقیب او در انتخابات ریاست جمهوری ارزیابی و به حمایت محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق، از او اشاره کرد.
در این گزارش همچنین به حمایت هاشمی رفسنجانی از مهدی کروبی و میرحسین موسوی، سران مخالفان دولت احمدینژاد پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و افزایش فشارها بر رئیس مجمع تشخیص مصلحت پرداخته شده است.
روزنامه سوئیسی، بازگشت هاشمی رفسنجانی به صحنه اجرایی را تهدیدی برای رهبر جمهوری اسلامی ارزیابی کرده و مینویسد، آیتالله خامنهای مجبور است نامزدی را در برابر هاشمی قرار دهد که بتواند در انتخابات به پیروزی قابل باوری برای مردم برسد و مانند احمدینژاد سعی نکند پایههای قدرت رهبر جمهوری اسلامی را سست کند.
روزنامه دیولت، ورود رفسنجانی به صحنه را بعد تازهای در کارزار انتخاباتی میان اردوگاه اصلاحطلبان، احمدینژاد و محافظهکاران دانسته است.
واکنش طبقه متوسط
همزمان روزنامه «واشنگتنپست»، ضمن اشاره به تجمع عدهای برای حمایت از نامزدی هاشمی رفسنجانی در تهران، ورود وی به صحنه انتخابات را واقعهای دانسته که میتواند افت شدید ارزش واحد پولی ایران و آینده سیاسی بحرانزده آن را تغییر دهد.
این روزنامه همچنین، دید منفی طبقه متوسط ایران به هاشمی رفسنجانی به عنوان فردی متعلق به طبقه ثروتمند را عاملی برای کاهش محبوبیت او خوانده است.
روزنامه بریتانیایی «گاردین» نیز در مطلبی ضمن اشاره به نامزدهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری، به اختلاف رئیس مجمع تشخیص مصلحت با رهبر جمهوری اسلامی پس از انتخابات جنجالبرانگیز سال ۸۸ اشاره کرد.
در گزارش این روزنامه، از موضوع دستگیری مهدی و فائزه هاشمی رفسنجانی دو تن از فرزندان او با اتهامهای سیاسی و اقتصادی طی اختلافها در حکومت ایران نیز یاد شده است.
روزنامه آلمانی «دیولت» هم در گزارش شنبه خود در باره نامزدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت، از تبدیل او به یکی از چهرههای شاخص مخالف دولت در دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد نوشت. در این گزارش آمده که با ورود رفسنجانی به صحنه، کارزار انتخاباتی میان اردوگاه احمدینژاد، اصلاحطلبان و محافظهکاران بعد تازهای مییابد.
در نمایش انتخاباتی هرگز سیاهی لشکر نخواهیم شد. وقتی ابتدا کاندیدا ها از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و بعد هم یک بله قربان گوی پاچه خوار از صندوق بیرون کشیده شود. آن وقت است که ضحاک به ریش همه آنها که به پای صندوقهای رای رفته اند خواهند خندید.
تا زمانی که همه زندانیان سیاسی آزاد نشده اند و مجرمین به دادگاههای مردمی تحویل داده نشده اند همه با هم این نمایش مضحک را تحریم کنیم. نباید از روی خون فرزندان این آب و خاک گذر کرد و به پای صندوقهای تقلب رفت.
تحریم ما نه به ولایت فقیه است.
داریوش / 13 May 2013
سوال من از دوستان تحریمی این است که اگر به تحریم به عنوان یک ابزار فعال در جهت نشان دادن عدم مشروعیت رژیم نگاه کنیم (و نه فقط بی تفاوتی و هیچ کاری نکردن) نتیجه و دستاورد حاصل از تحریم انتخابات چیست؟ ظاهرا آنچه بیشتر برا آن تاکید میشود نشان دادن عدم مشروعیت رژیم است. سوالم این است که نشان دادن عدم مشروعیت برای چه کسی؟ برای مردم ایران یا غرب. برای مردم ایران که رژیم مدتها است مشروعیتش را از دست داده است. از همان زمان که جوانان ایران را در خیابانها به خاک و خون کشیدند در انتخاباتی با تقلب وسیع به راه انداختند همان نیمچه مشروعیتشان را نیز از دست دادند. به کشورهای غربی میخواهیم چه چیزی را نشان دهیم. آیا انتظار داریم با ابراز نامشروعیت رژیم از طریق عدم شرکت در انتخابات کشورهای آزاد به حمایت از ما برخیزند و مثلا رژیم عوض شود. ک نگاه به سوریه بیندازید. آیا راههای بیشتری برای نشان دادن عدم مشروعیت یک حکومت وجود دارد؟ خوب در نهایت تمام دنیا (غیر از ایران) نامشروع بودن رژیم اسد را تایید میکنند. نتیجه اش برای مردم سوریه چه چیزی شده است. برای کسانی که ادعا میکنند هیچ فرقی نمیکند چه کسی بر سر کار باشد نمونه های خاتمی و احمدی نژاد نمونه های روشنی هستند که شاید رییس جمهور در مسایل کلانی مانند ماجرای هسته ای اختیار کامل نداشته باشد اما در نابود کردن اقتصاد و بریدن نان مردم کاملا مختار است. در این 8 سال کشور به پرتگاه سقوط اقتصادی و فلاکت رسیده است و میلیونها نفر بیکار و فلاکت زده و تورمی خرد کننده میراث احمدی نژاد است. شاید من که در خارج از کشور زندگی میکنم احمدی نژاد را به خاتمی ترجیح بدهم که گندکاری های احمدی نژاد زودتر رژیم را به پرتگاه میکشاند اما دوستان عزیز آن کسی که به پرتگاه فلاکت رسیده است مردم ایرانند. اگر ذره ای غم زندگی هم وطنانمان را داشته باشیم ترجیح میدهیم کسی رییس جمهور شود که بر درد و رنج آنها نبفزاید. نفرت از جمهوری اسلامی موجب نشود که له شدن مردم به هیچ جایمان بر نخورد. در یک جمعی یکی از دوستان که در غرب زندگی میکند نسخه میپیچید که تنها راه این است که چند صد هزار نفر به صدا و سیمای رژیم حمله کنند و با کنترل آن صدای خودشان را به مردم برسانند و در نهایت نیمی از آنها توسط بسیجی ها کشته میشوند!! جدای از راه حل عجیب و غریب ایشان سوالم از ایشان این بود که آیا شما حاضری از جمع همان کشته شدگان باشی یا اینکه نسخه ات فقط برای جگرگوشان هم وطنان است. که البته پاسخی نگرفتم.
رضا / 14 May 2013