مذاکرات هستهای ایران و امضاکنندگان توافق جامع مشترک (برجام) از پایان ماه میلادی جاری پی گرفته میشود. تنشها در هفتههای اخیر بار دیگر بین تهران و واشنگتن پس از مواجهه دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس و نیز پرواز بمبافکن B-1B آمریکایی همراه با هواپیماهایی از اسرائیل، مصر، عربستان سعودی و بحرین بر فراز تنگه هرمز افزایش یافت. همزمان تنش بین چین و آمریکا نیز در دریای جنوبی چین و به دلیل رقابتهای اقتصادی و سیاسی دو کشور رو به افزایش گذاشته است. ایران در چند سال گذشته به چین نزدیکتر شده و به ویژه برای بقای اقتصادی و دور زدن تحریمها روی پکن حساب باز کرده است. اما آیا چین که مشتری اصلی نفت تحریمشده ایران است، از تهران تحت هر شرایطی ــ مثلاً در سناریوی پرالتهاب شکست مذاکرات هستهای ــ حمایت خواهد کرد؟ دیوید روزنبرگ، روزنامهنگار اقتصادی در ستونی برای هاآرتص استدلال میکند که رویکرد چین به ایران را کیفیت رابطهاش با ایالات متحده شکل خواهد داد.
وقتی ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای (SCO) پذیرفته شد، این اتفاق در اسرائیل و دیگر نقاط جهان توجه خاصی به خود جلب نکرد، اما خبر بزرگی در تهران بود. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی [عضو هیأت مرگ]، اعلام کرد که جهان به عصر تازهای وارد شده است. روزنامه محافظهکار “جوان” نیز نوشت که این اتفاق درها را به دوران پساـآمریکا باز کرده است.
تهران در واقع تا دو سال دیگر عضو سازمان همکاری شانگهای نمیشود و وقتی هم عضو شود، کارشناسان نسبت به منافع محسوس آن برای جمهوری اسلامی تردید دارند. اما این عضویت استراتژی ایران برای جدا کردن خود از غرب را یک قدم نمادین پیش میبرد. پیوستن به SCO که میزبان گروهی از کشورهای آسیای میانه، چین، روسیه، پاکستان و هند است، بخشی از سیاست «نگاه به شرق» ایران است که همزمان با مذاکرات هستهای متوقفشده با ایالات متحده و قدرت گرفتن تندروها با ریاستجمهوری رئیسی نیروی جدیدی گرفته است.
الکس واتانکا، مدیر برنامه ایران در انستیتو خاورمیانه واشنگتن میگوید «شرق» [در نگاه به شرق] اسم بیمسمایی است. برای تهران، نگاه به شرق یعنی تقویت روابط با روسیه، آسیای میانه و هند و در واقع هر کسی در جهان به جز اروپا و ایالات متحده تا محافظی در برابر فشار غرب باشد. اما تهران بیش از هر کشور دیگری روی چین به عنوان نیروی موازنهگر در برابر ایالات متحده و اروپا حساب باز کرده است.
واتانکا میگوید: «چین یکی از دلایل عمدهای است که ایران علیرغم صدمات اقتصادی این چنین مطمئن و جسور است. باید مسلم بدانیم که چین عامل عمدهای است در اینکه ایران احساس میکند میتواند بر کارزار تحریمها غلبه کند.»
در صورتی که مذاکرات شکست بخورند و تحریمهای آمریکا سرجایشان باقی بمانند، تهران نقش چین را در دور زدن تحریمها حیاتی میداند و عامل نجات اقتصادش.
کوین لیم، تحلیلگر خاورمیانه و شمال آفریقا در شرکت اطلاعات کسبوکار HIS Markit دراینباره میگوید:
«ایران خود را برای سناریوی عدم دستیابی به توافق آماده میکند و تصور میکند که میتواند تأثیر تحریمها را با افزایش تولید داخلی و تقویت خودبسندگی و تمرکز بر اورآسیا و شرق ــ در اصل، چین و روسیه ــ “خنثی کند”».
به باور لیم، سیاست نگاه به شرق در دوران زمامداری رئیسی در حال نیرو گرفتن است. تندروها همیشه به غرب بیاعتماد و به دنبال تجارت با کشورهای کمهیاهوتر بوده اند. اما او خاطرنشان میکند که همین سیاست تا حدی در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی نیز پیگیری شد هرچند او توافق هستهای و پیوند با غرب را ترجیح میداد.
ایران و چین در ماه مارس امسال قرارداد جامع استراتژیک ۲۵ سالهای را امضا کردند که مفاد دقیق آن هنوز عمومی نشده اما ظاهراً شامل گستره متنوعی از اهداف بلندپروازانه اقتصادی و نظامی میشود. دو کشور توافقهای دفاعی هم امضا کرده اند و در دوران روحانی مانورهای دریای مشترک داشتند.
هرچند چین واردات نفتی خود از ایران را پس از تحریمهای دونالد ترامپ و نیز پس از کاهش تقاضا به دلیل همهگیری کوویدـ ۱۹ کاهش داد، هنوز مشتری عمده آن است. بر اساس تخمینهای گزارش لیم درباره مناسبات ایران ــ چین که در موسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تلآویو منتشر شده است، چین در ۲۰۱۹ مستقیماً نیمی از صادرات نفتی ایران را دریافت کرد و احتمالا بیش از آن نیز از طریق کشورهای ثالث دریافت کرده است. این کمک مهمی به ایران برای تحمل فشار تحریمها بود.
اولویتهای ایران و چین
از نظرگاهی وسیعتر، ایران و چین هر دو در حال به چالش کشیدن سلطه غرب و ایالات متحده بر نظم جهانی هستند. این تنها شامل اصرار غرب بر پایبندی به هنجارهای دموکراتیک و حقوق بشری نمیشود، بلکه به انحصار تقریباً کامل دلار آمریکا در مبادلات تجاری جهانی نیز بازمیگردد. در واقع، سازمان همکاری شانگهای وسیلهای برای به چالش کشیدن غرب است.
تهران مشتاق تعمیق رابطه با چین است. رئیسی اندکی پس از رسیدن به مقام ریاستجمهوری و گفتوگو با شی جینپینگ رئیسجمهوری چین گفت که تقویت همکاری با چین یکی از اولویتهای اصلی حکومت ایران در زمینه سیاست خارجی است.
اما تحلیلگران بر سر این موضوع اختلاف دارند که آیا پکن نیز به اندازه تهران برای تعمیق روابط مشتاق است یا خیر. هرچند به نظر میرسد چین در نزاع طولانیمدتاش با ایالات متحده به سمت تهران تمایل پیدا کرده، اما اشتیاق یکسانی با تهران برای این روابط دوجانبه نشان نداده است.
لیم میگوید: «اساساً ماهیت روابط بین چین و ایران از منظر چشمداشتها، غیرمتقارن است. وقتی به توافقها مینگریم، ایران خیلی بیشتر از چین درباره آنها حرف میزند.»
چین در ۲۰۱۰ به تحریمهای سازمان ملل علیه ایران رأی مثبت داد و در کارزار “فشار حداکثری” ترامپ نیز پیوندهای بازرگانیاش با این کشور را کاهش داد. لیم میگوید پکن تا همین یک سال پیش ۲۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی ایران را نزد خود نگه داشته بود.
به باور لیم، چین احتمالاً رابطه با ایران بیشتر مبتنی بر مبادله میداند تا اینکه تهران را شریکی در مقاومت علیه نظم جهانی تحت هدایت آمریکا بپندارد. چین نفت ایران را میخرد، اما بنا به گزارشها تخفیف زیادی میگیرد زیرا ایرانیها برای فروختن نفتشان مستأصلاند.
چین به جای رقابت جدی، بازار ایران با ۸۰ میلیون مصرفکننده را به قبضه خود درآورده. و حتی یکی از صادراتش به ایران فرش است، یعنی محصول اصلی و سنتی این کشور.
اما میزان توسعه پیوندهای اقتصادی حدی دارد. حتی پس از آنکه تحریمها در پی توافق هستهای ۲۰۱۵ برداشته شد، شرکتهای چینی در کسب و کار داخل ایران دچار مشکل بودند.
یکی از دلایل آن خودداری تهران از امضای کنوانسیونهای مربوط به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) درباره پولشویی و تأمین مالی تروریسم است. این امر باعث شده ایران در کنار کره شمالی در به اصطلاح “لیست سیاه” FATF قرار بگیرد که عملاً کسب و کار به دلار یا استفاده از شرکتهای تسویه وجوه آمریکایی را ناممکن میکند. اگر ایران این کنوانسیونها را امضا نکند، بانکهای چینی نمیتوانند خدمات مالی و مبادلهای مورد نیاز برای توافقهای تجاری را ارائه دهند.
پکن در جبهه دیپلماتیک راهحل مناقشه هستهای را متوجه واشنگتن میداند. با وجود این، چین از تعلل تهران حمایت نمیکند و میخواهد این کشور به توافق پایبند بماند.
واتانکا چنین توضیح میدهد: «چین به ایران در قبال برنامهی هستهایاش چک سفیدامضا نمیدهد. همزمان این فرصتی برای چین است که خود را آدم بالغ در میان قدرتهای جهانی در قیاس با آمریکا جلوه دهد. آمریکاییها بودند که از توافق خارج شدند و ایرانیها بودند که در توافق ماندند.»
یک حواسپرتی مطلوب؟
منافع ایران و چین بر سر مسأله ثبات خاورمیانه تفاوت دارد. ایران تلاش کرده که با حمایت از شبهنظامیان در سرتاسر منطقه ادعای قدرت منطقهای بودن کند و رژیمهای عراق و لبنان را متزلزل کند و به ادامه جنگها در سوریه و یمن یاری برساند. ایران در خلیج فارس کشتیرانی را با مسأله روبرو کرده و میگویند مسئول حملات پهپادی به تأسیسات نفتی عربستان نیز هست. تهران همچنین به دنبال پایان بخشیدن به حضور نظامی آمریکا در منطقه است.
به گفته لیم، چین این موارد را نمیپسندد و ثبات منطقه را برای کسب و کار مفید میداند. در حقیقت، چین برای چتر امنیتی منطقهای ایالات متحده که جریان نفت خلیج فارس به چین را محافظت میکند و هزینهاش بر دوش واشنگتن است، ارزش قایل است.
واتانکا از سوی دیگر معتقد است که چین شاید برای بر عهده گرفتن نقش آمریکا به مثابه محافظ منطقه آماده باشد. او به پایگاههای نظامی چین در حواشی خاورمیانه در پاکستان و جیبوتی در شاخ آفریقا و نیز مانورهای نظامیاش در منطقه اشاره میکند.
در هر حال، آنچه رویکرد پکن را تعیین میکند فراز و فرودهای رابطهاش با ایالات متحده است و نه همبستگی با ایران. وقتی چین میخواست روابط گرم با واشنگتن را حفظ کند، از تحریمهای آمریکا علیه ایران حمایت کرد. از زمانی که جنگ تجاری در دوران ترامپ آغاز شد، پکن تمایل بیشتری به مقاومت در برابر تحریمها یافته است.
ایران از این منظر ابزار سودمندی بوده است. لیم میگوید: «هرچه آمریکاییها بیشتر حواسشان پرت منطقه باشد، برای چین و نیز روسیه بهتر است.»
البته اسرائیل میخواهد چین تمام و کمال به کارزار فشار علیه ایران بپیوندد اما لیم میگوید توانایی اسرائیل برای نفوذ بر پکن بسیار محدود است، هرچند شرکای جدیدش در توافق آبراهام در خلیج فارس شاید اهرم نفوذی برایش مهیا کنند. اما فشار بیش از حد میتواند نتیجه معکوس به بار داشته باشد و پکن آن را مداخله نامناسب در سیاست خارجی خودش ببیند.
لیم در گزارشاش چنین پیشنهادی میدهد: «اسرائیل به جای دلسرد کردن چین از توسعه پیوندها با ایران باید پکن را به عنوان بازیگری بیطرف و به دنبال پیشبینیپذیری در کسب و کار و تجارت منطقه ببیند و از این منظر دائماً چین را به اعمال فشار بر ایران برای تصحیح رفتار بیثباتکنندهاش ترغیب کند.»
- منبع: هاآرتص