[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130509_Women_FatemehHaghighatJo_MahboubehAbasGholizadeh_MaryamHoseinkhah.mp3[/podcast]
در تمامی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، هیچگاه صلاحیت زنانی که برای نامزدی ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند تائید نشده است. تنها وزیر زن، پیش از تمام شدن دوره وزارتش از کار برکنار شد و آمار نمایندگان زن مجلس هیچگاه بیشتر از چهار درصد نبوده است.
چندی است بر ضرورت حضور زنان در مدیریت کلان کشور (که تا چندی پیش فقط از سوی فعالان حقوق زنان مطرح میشد)، بیش از پیش تاکید میشود و حتی زنان اصولگرا و فعالان مذهبی حقوق زنان نیز بر لزوم مشارکت فعالتر زنان در سطح وزارت و معاونت ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس تاکید دارند.
هفته گذشته، لاله افتخاری، عضو فراکسیون زنان مجلس در مصاحبه با خبرآنلاین گفت: “من فکر میکنم در دولت بعدی دست کم دو تا سه وزیر زن داشته باشیم و در سطوحی مانند معاونین رئیسجمهور و معاونین وزرا هم زنان حضور پررنگی داشته باشند.”
فاطمه حقیقتجو، نماینده مجلس ششم، در گفتوگو با رادیو زمانه در پاسخ به این پرسش که چنین افقی تا چه حد امکانپذیر است، میگوید: “با اینکه هنوز ترکیب کاندیداهای اصلی در انتخابات ریاست جمهوری مشخص نشده، بحث در خصوص مسئله زنان در گفتوگوهای کاندیداها هنوز مطرح نشده و هنوز هیچکس تعهدی در زمینه مسائل زنان نداده است، اما من میتوانم فرض کنم با توجه به کارنامه موفق حضور یک وزیر زن در دولت دهم، این تجربه در نگرش مثبت افراد نسبت به مدیریت زنان در سطوح بالا تاثیرگذار بوده و نگرشها نسبت به مسئله تا حدی تغییر پیدا کرده است. از همین رو احتمال دارد که ما شاهد حداقل یک وزیر زن در دوره بعدی باشیم.”
فاطمه حقیقتجو: «با توجه به کارنامه موفق حضور یک وزیر زن در دولت دهم، این تجربه در نگرش مثبت افراد نسبت به مدیریت زنان در سطوح بالا تاثیرگذار بوده و نگرشها نسبت به مسئله تا حدی تغییر پیدا کرده است. از همین رو احتمال دارد که ما شاهد حداقل یک وزیر زن در دوره بعدی باشیم.”
محبوبه عباسقلیزاده، فعال حقوق زنان نیز در پیوند با افق پیشروی مدیریت کلان سیاسی زنها میگوید: “هرقدر که ما جلوتر میرویم متوجه میشویم که در سیاستهای جنسیتی، نظام مشارکت حزبی و سیاسی زنان با مشارکتهای اجتماعی متفاوت است، چون احزاب سیاسی به دلیل اینکه خواستار دستیابی به یک پشتوانه ملی و پشتوانه زنان هستند، علاقه دارند که زنان را وارد مناسب سیاسی یا مدیریت کلان کشوری کنند. این مسئله به خاطر اعتقادشان به مسائل جنسیتی نیست و حتی ممکن است زنانی سر کار بیایند که هیچ علاقهای به مسائل جنسیتی ندارند و فقط برای این زنان را انتخاب میکنند که نشان بدهند انسانهای مترقی هستند و به نیازهای زنان توجه دارند.”
او نسبت به اینکه احزاب و دولت جدید تمایل بیشتری در بهکارگیری زنان در سطوح مدیریت کلان داشته باشند، خوشبین است و ادامه میدهد: “این مسئله که حکومت بدون حضور زنان نمیتواند معنی داشته باشد، در فرهنگ جامعه در حال درونی شدن است و این حتی کمکم وارد هنجار احزاب سیاسی و دولتمردان نیز میشود. من البته این مسئله را از سیاستهای جنسیتی جدا میدانم و به سیاستهای عوامفریبانه احزاب و دولتمردان ربط میدهم.”
لاله افتخاری اما مهمترین دلیل اینکه چرا چنین خواستهای تاکنون محقق نشده است را خود زنان میداند. او در پیوند با وزارت زنان میگوید “جامعه زنان باید ظرفیتهای خودش را خوب معرفی کند” و در پیوند با ریاست جمهوری زنان معتقد است “هیچ محدودیت و مانعی” برای حضور زنان در این سمت وجود ندارد و زنان خودشان داوطلب نمیشوند.
این اظهارات البته در تناقض با تفسیر شورای نگهبان از “رجل سیاسی” بودن نامزدهای ریاست جمهوری است و پیش از این نیز شاهد رد صلاحیت اعظم طالقانی برای نامزدی ریاست جمهوری و تجمع اعتراضی زنان در مخالفت با منع حضور زنان در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری بودهایم.
زنان به عرصه سیاست بیاعتمادند
زنان چقدر آمادگی پذیرش نقشهای کلان سیاسی را دارند؟ فعالان سیاسی زن چقدر برای به دست آوردن کرسیهای مجلس یا شوراهای شهر و روستا تلاش میکنند؟
از دیدگاه محبوبه عباسقلیزاده، این آمادگی هنوز بهطور کامل وجود ندارد. به گفته وی، “زنان هرچه به عرصه فرهنگی و اجتماعی نزدیکتر و از عرصه سیاسی فاصله بیشتری داشته باشند، کمتر به فعالیت حزبی، جناحی و درگیر شدن در مسئولیتهای کشوری اعتماد میکنند. چون در پیشینه تاریخی ایران همیشه از زنان در عرصه سیاسی استفاده ابزاری شده و کمتر زنی است که اعتماد کند و وارد عرصه سیاست شود و بتواند استقلال خودش را هم حفظ کند.”
محبوبه عباسقلیزاده: «احزاب سیاسی به دلیل اینکه خواستار دستیابی به یک پشتوانه ملی و پشتوانه زنان هستند، علاقه دارند که زنان را وارد مناسب سیاسی یا مدیریت کلان کشوری کنند. این مسئله به خاطر اعتقادشان به مسائل جنسیتی نیست و حتی ممکن است زنانی سر کار بیایند که هیچ علاقهای به مسایئل جنسیتی ندارند.»
این فعال حقوق زنان مانع دوم را “تجربههای سیاسی زنان” میداند و اضافه میکند: “ما کمتر زنانی را داریم که شانس این را داشته باشند که در مشارکتهای کلان سیاسی وارد شوند و حریف مردان پردوز و دغل عرصه سیاست شوند. البته از جناحهای مختلف هستند زنانی که وارد این عرصه شدهاند و با تحمل همه ناملایمات و تبعیضها خود را دوش به دوش مردان در احزاب سیاسی جا کردهاند، اما تعداد این زنها کم و بعید است از حوزههایی که تجربه سیاسی در آن نبوده است زنان بتوانند وارد عرصه سیاست شوند.”
لاله افتخاری اما همچنان خود زنان را در این زمینه “مقصر” میداند. او در پاسخ به این پرسش که چرا با اینهمه زنان تحصیلکرده، حضور آنها در مجامع تصمیمگیر مانند شوراهای شهر یا مجلس شورای اسلامی کم است، میگوید: “این گلایهای است که ما هم از زنان داریم که چرا در انتخابات نامزد نمیشوند و چرا به نامزدهایی که زن هستند کم رای میدهند. در حالی که پنجاه درصد کسانی که رای میدهند زنان هستند و رای آنها میتواند بسیار تعیینکننده باشد، اما میبینیم که تعداد کمی از زنان به شورای شهر یا مجلس شورای اسلامی راه پیدا میکنند. به نظر میرسد هنوز در زنان ما خودباوری ایجاد نشده است که بخواهند شرکت کنند یا به زنان دیگر اعتماد کنند. باید افراد جامعه و خانوادهها از حضور زنان حمایت کنند تا زمینه رشد و شکوفایی آنها فراهم شود.”
داستان راه پیدا نکردن زنان به سمتهای کلیدی مدیریتی اما فراتر از ماجرای “حمایت خانواده” و “ایجاد خودباوری در زنان” است. در سالهای گذشته با وجود افزایش ورود زنان به دانشگاه در تمامی مقاطع، نه تنها آمار اشتغال زنان و کسب سمتهای مدیریتی از سوی آنان بیشتر نشده است، بلکه حکومت با تصویب و تدوین قوانینی همچون دورکاری، کار نیمهوقت، بازنشستگی زودهنگام و … تلاش میکند تا اشتغال و حضور زنان در جامعه را به یک کار نیمهوقت تفننی بدل کند و راه را برای حضور جدی آنها سد کند.
شهیندخت مولاوردی، دبیر کل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و مسئول کمیته حقوقی ائتلاف اسلامی زنان اما با در نظر گرفتن همین مسئله معتقد است: “در بحث سیاست با توجه به عقبماندگی تاریخی که در این حوزه داریم، باعث شده درباره به کار نگرفتن زنان این توجیه را بیاورند که زنان تجربه مدیریتی ندارند. این در حالی است که به هر حال این تجربه باید از جایی شروع شود و باید این ریسک را انجام دهند. همانطور که در انتخاب آقایان هم این ریسک وجود دارد و میبینیم که مدیران مرد هم اشتباهاتی انجام میدهند و آزمون و خطا میکنند و در حین کار تجربه کسب میکنند.”
حکومت با تصویب و تدوین قوانینی همچون دورکاری، کار نیمهوقت، بازنشستگی زودهنگام و … تلاش میکند تا اشتغال و حضور زنان در جامعه را به یک کار نیمهوقت تفننی بدل کند و راه را برای حضور جدی آنها سد کند.
او با مثال زدن از انتصاب و برکناری مرضیه وحید دستگردی در سمت وزارت بهداشت، میگوید: “درباره وزیر بهداشت شاهد بودیم که حتی اجازه داده نشد دوره مدیریتیاش را به پایان برساند. در کشور ما اصلاً فرصت اثبات تواناییهای زنان به آنها داده نمیشود.”
شهین دخت مولاوردی برای پایان دادن به این وضعیت “تدابیر حمایتی به نفع زنان” را پیشنهاد میکند. از دیدگاه او درنظر گرفتن سهمیهبندیهایی به نفع زنان که در کشورهای دیگر هم تجربه شده، یکی از راهکارهای افزایش حضور سیاسی زنان است و میتواند به ایجاد تعادل جنسیتی در این عرصه کمک کند.
محبوبه عباسقلی زاده در پاسخ به این پرسش که آیا تعیین سهمیهبندی جنسیتی از سوی دولت و احزاب سیاسی میتواند در بالاتر بودن حضور سیاسی زنان تاثیرگذار باشد و اینکه با توجه به شرایط حاکم بر دولت، احزاب سیاسی و جامعه چقدر این راهکار عملی است، میگوید: “سهیمهبندی جنسیتی تاثیر دارد، اما راه حلی کامل نیست و این مسئله در شرایطی جواب میدهد که خود زنان قائل به گفتمانی مشخص از نظر مشارکت سیاسی در حوزه جنسیت باشند. مثلاً اگر همین الان بخواهند تغییری اتفاق بیفتد و جنبش زنان بخواهد با ورود به حوزه سیاست، کاندیدا معرفی کند، به شدت با این کمبود مواجه است. چون فعالان جنبش زنان یا پیشینه سیاسی داشتند و داخل احزاب و جناحهای سیاسی فعالیت میکنند و یا اگر نگرش جامعه مدنی داشتند هنوز گفتمان آلترناتیو مشارکت سیاسی را نشناختهاند.”
از دیدگاه این فعال اجتماعی، “فعالان جنبش زنان، اگر بخواهند درگیر با جناحهای سیاسی شوند و پایه محکمی از لحاظ گفتار مشارکت سیاسی و مطالبات زنان نداشته باشند، در دام یارگیری جناحهای سیاسی میافتند . چه این جناحهای اپوزیسیون خارج از کشور باشند که برای آینده ایران برنامهریزی می کنند و چه در داخل کشور.”
چند خبر دیگر
هفته گذشته اخباری مبنی بر محدودیتهای سفر زیارتی زنان، تاکید بر مضر بودن تحصیل و اشتغال زنان بر افزایش زاد و ولد و آمار پایین تخلفات رانندگی منتشر شد.
خبرگزاری فارس به نقل از رئیس ستاد عمره و عتبات دانشگاهیان نوشت که از این پس دانشجویان دختر فقط در صورتی میتوانند به زیارت آرامگاه امامان شیعه در عراق بروند که یکی از محارمشان انها را همراهی کند. در حالیکه پیش از این چنین محدودیتهایی در پیوند با سفر زنان به عربستان برای حج اعمال میشد. این نخستین باری است که سفرهای زیارتی زنان به عراق مشروط به حضور مردان خانواده آنها شده است.
کبری خزعلی، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان نیز برای مقابله با “عدم فرزندآوری” در زنان پیشنهاد داده است، دولت اشتغال با درآمد مناسب برای مردان ایجاد کند تا آنها نیازی به اشتغال زنان برای کسب درآمد زندگی نداشته باشند. او همچنین تحصیل زنان را مانعی دیگر بر افزایش جمعیت دانسته و گفته است: “در حال حاضر، بیش از نیمی از ورودیهای دانشگاهها را دختران تشکیل میدهند و همین مسئله، افزایش سن ازدواج و کاهش فرزندآوری را به دنبال داشته است.”
همه خبرهای هفته گذشته تا این حد ناامید کننده نیست و اسکندر مؤمنی، رئیس پلیس راهور ایران با رد این کلیشه که “زنان رانندگان خوبی نیستند”، گفته است که بر اساس آمارهای به دست آمده میزان تخلفات رانندگی زنان، کمتر از تخلفات رانندگی آقایان است. به گفته او تخلفات زنان اغلب مواردی چون پارک دوبله و پارک ممنوع است، اما مردان بیشتر مرتکب تخلفاتی همچون سرعت و سبقت غیر مجاز و انحراف به چپ میشوند.