«تندادگی» یک ساگای خانوادگی است که در سالهای دهه اول شکلگیری و تثبیت انقلاب در ایران اتفاق میافتد. داستان عاشقانهای که خواننده را از بیرون به درون فرامیخواند، و بر یک دوره بحرانی از تاریخ اجتماعی ایران و بر زندگی درونی ما شهادت میدهد. در این اثر مرز بین قهرمان و ضد قهرمان، راوی و مولف از میان برداشته میشود و تصویری از زندگی سه نسل مقابل ما قرار میگیرد.
با به قدرت رسیدن طالبان، نشر «آی خانم» در کابل تعطیل شد و طبعاً توزیع رمان «تندادگی» هم متوقف شد. ریرا عباسی در مصاحبه با زمانه درباره سرنوشت رمان «تندادگی» به عنوان یکی از آخرین آثار نویسندگان ایرانی که برای گریز از سانسور در افغانستان منتشر شد، میگوید:
«حجم این کتاب ۴۵۰صفحه و تیراژ آن ۱۰۰۰ نسخه بود و با سرمایه ناشر که بسیار هم سنگین بود، در کابل منتشر شد. ناشری شریف. متاسفانه از سرنوشت کتابها کاملا بیخبرم. آنچه مسلم است هیچگونه دسترسی به کتاب وجود ندارد. فناشدگی کتابی که از نظر محتوایی شبیه سرنوشت دو کشور همسایه است. روزی که برای اولین بار ناشر وعده انتشار کتاب را در روزنامههای افغانستان اعلام کرد، «تندادگی» را با توجه به سرنوشت افعانستان و شرایط کنونی و گذشته این کشور «خواهر» نامید. خواهری ناکام. من از کلمه خواهر گریه کردم. در مجموع کمتر از شصت جلد از این کتاب به دست دیگران رسید. طالبان این روزها مشغول جمع کردن هر نوع بساط کتابخوانی و فرهنگسازی و از بین بردن بیست سال زحمات جامعه مدنی است. برگرداندن بیسوادی و جهل، کار طالبان است. در مورد ناشر فقط میدانم زندگیاش متلاشی و در کمپهای متعددی سرگردان بود. باید اضافه کنم با اینکه کتاب در همین چند جلد به دست مخاطبان رسید، بازخورد خوبی داشته است.»
صلح هولناک
افغانستان در آستانه یک بحران انسانی قرار دارد. هزاران نفر در این کشور آواره شدهاند. با توجه به ابعاد این بحران انسانی ممکن است سرنوشت یک عنوان کتاب بیاهمیت جلوه کند. در هفتاد و سومین نمایشگاه کتاب فرانکفورت انتشارات اعظم از افغانستان با به نمایش گذاشتن یک غرفه خالی پاسخ این ابهام را داد. مدیر انتشارات اعظم در مصاحبه با تاتس گفته بود: «ما هنوز زندهایم. تقصیر ما نیست که کتابهامان نمیتوانند اینجا باشند. کتابها نماد آموزش و فرهنگ هستند. حتی اگر ناپدید شوند: ما هنوز هستیم. ما عاشق کتاب هستیم، به فرهنگ اعتقاد داریم، بنابراین باید اینجا حضور داشته باشیم. ما میخواهیم به مردم جهان نشان دهیم که غمگینایم.»
ریرا عباسی میگوید:
«هولناک ترین صلحی که تاریخ معاصر در دنیا به خودش دید، صلح اجباری و آشکاری بود که دولت سابق افغانستان با گروه تروریستی طالبان انجام داد. کاش آینده اینگونه هراسناک نبود. اما چارهای نیست باید بار دیگر دل ببندیم به مردمانی که برای رسیدن به آرامش، عدالت و رفاه مجبورند راه درازی را بپیمایند. چه خونها و چه مرگامرگی در پیش است. شاید باورپذیر نباشد، هنوز هستند جوانانی که پیام می دهند و مشتاق کتاب و کتابخوانی هستند. تاثیر بیست سال واکنش مردم به پیشرفت نشان داد اگر بستری برای رشد آماده باشد مردم از بهترینها استقبال میکنند. شاید تنها عشق و پایداری، اتحاد و آگاهی زن و مرد است که میتواند وضع اسفناک کنونی را تغییر بدهد.»
حقوق پایمال شده نویسندگان ایرانی
ریرا عباسی نخستین مجموعه داستانش «سی پری چهارشنبهها» را در سال ۱۳۷۹منتشر کرد و در همان سال هم عضو کانون نویسندگان ایران شد. او در ادامه مصاحبه با زمانه میگوید قصد دارد «تندادگی» را مجددا توسط ناشر دیگری منتشر کند:
«زندگی ما نویسندگان بیشتر شبیه دوران بردهداری است، از نوع نوین، بیصدا و به ظاهر محترمانهاش. واقعیتی است که جز نوشتن، کاری از دستمان بر نمیآید. تبعیض را میبینم اما تسلیم نمیشوم. حتما راهی برای بهتر شدن هست. کاش ناشری پیدا میشد که اگر ادعا کرد علیه سانسور است، در مرحله اول، نویسنده را از حقوق مادی و معنویش ممنوع نکند، فقط کمی صداقت نیاز است.»
شمار کتابهایی که در ایران به طور غیرقانونی توسط ناشران سانسورگریز منتشر میشوند رو به افزایش است. پنجشنبه گذشته یک ناشر سانسورگریز را که بیش از ۴۵۰ هزار نسخه کتاب را به طور غیرقانونی توزیع کرده بود در تهران بازداشت کردند. ریرا عباسی درباره چاپ فراقانونی آثار در ایران به عنوان یکی از پیامدهای سانسور و حقوق پایمالشده نویسندگان ایرانی میگوید:
«قاچاقچیان دست به هر کاری میزنند اما این بستر را چه کسی فراهم میکند؟ کسی نمیخواهد در این باره حرفی بزند. آیا رعایت نکردن حقوق اولیه نویسنده خود نوعی قاچاق محسوب نمیشود؟ با همه احترامی که به ناشران ارجمند و خوب دارم، اگر ناشری به قراردادی که با نویسنده دارد متعهد باشد، گامی اساسی در توزیع و حقوق اولیه کتاب برداشته است. بدون تعارف بعضی از ناشران خودشان ناقض کپی رایت هستند. به نفعشان است که رعایت نکنند. برای نمونه کتابی که چاپ اولش کمتر از سه ماه تمام شده و حتا ناشر اعلام میکند، متاسفانه برای چندرغاز سهم نویسنده به هر دری میکوبد که اول نویسنده را از فروش کتاب ناامید کند و بگوید طرفدار نداشت و بعد از مدتی در سایت رسمی خود، همان کتاب را به قیمت بالاتر به فروش میرساند. بارها در فروشگاههای مختلف، خود به چشم دیدهام. احتمالا ناشر از راوی این سطور و واقعیت تلخ خوشش نیاید. نویسنده در همه موارد تنهاست و تکلیفش هیچ در برابر هیچ است.»
زنانی که یا بیناماند و یا همگی ماهدولت نام دارند
آثار ریرا عباسی به چندین زبان ترجمه و در مجلات و آنتولوژیهای معتبر ادبی جهان منتشر شده است. در سال ۲۰۱۱ بورسیه شاهزاده کلاوس را از کشور هلند دریافت کرد. در همان سال عضو جنبش جهانی شعر برای تغییر شد و در بسیاری از جشنوارههای شعر حضور داشت. جایزه پروین اعتصامی و چند جایزه دیگر برای داستانهای کوتاه در کارنامه دارد چاپ شعرهای هایکو در ژاپن و نیز شعر و مقالهاش در سی ان جی ژاپن مورد تقدیر قرار گرفته است. نشر آفتاب در نروژ به تازگی مجموعه داستان تازهای از این نویسنده را منتشر کرده است. عباسی میگوید:
«کتاب جدیدم حدود یک هفته است که منتشر شده. مجموعه داستانای است در حدود ۱۴۵ صفحه به نام «بیدار شو ماه دولت»، شامل یازده داستان و هر داستان هم با فضاهای متفاوت با داستان بعدی در ارتباط است. زنان بعضی از داستانها نامی ندارند ولی در بعضی از داستانها نام تمام زنان «ماه دولت» است. در این داستانها زندگی بیرون از آپارتمان در خیابان و شهر میگذرد و گاهی به خانه کشیده میشود. دو داستان اول کمی طولانی است که یکی بر اساس مهاجرت و دیگری تاثیر جنگ بر دو زن، دو مادر در یک مثلت است. موضوع یکی از داستانها توهمات و تنهایی دختری سی ساله و باکره است که فوبیای عریانی و عشق دارد.»