«در تهران هر دو طرف خیابان ماشین پارک میکنند و ما در هنگام رفت و آمد، ممکن است به ماشینها برخورد کنیم یا حتی زیر گرفته شویم. در پیادهروها هم ممکن است با موتورسیکلتها تصادف کنیم. از اینها که جان سالم به در ببریم امکان سقوط در جویهای غیر استاندارد یا چاله و کانالهایی که بی حساب و کتاب در خیابانها حفر میشود، وجود دارد. از طرف دیگر به بیشتر زنان نابینا در خیابانهای تهران تعرض جنسی میشود. تهران برای ما جهنم است.»
عبارات بالا، خلاصهای از رنجهایی است که از زبان یک شهروند نابینا، ساکن تهران، بهعنوان پیشرفتهترین شهر ایران، در گفتوگو با رادیو زمانه بیان شده است.
این شهروند که خود را کتایون کسائیان معرفی میکند، به زمانه میگوید:
«سازمان بهزیستی هیچ کمکی به ما نمیکند و بهسادگی در برابر هر درخواست ما اعلام میکنند بودجه کافی نداریم. ما نابینایان به حال خود رها شدهایم.»
بر اساس آخرین برآوردهای انجام شده توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO)، حدود دو میلیارد و دویست میلیون نفر در سراسر جهان، دارای اختلال بینایی هستند. هرچند آمارهای غیر رسمی در ایران، وجود بیش از ۱۰ میلیون شهروند دارای معلولیت در کشور را نشان میدهد اما سازمان بهزیستی در اوایل شهریورماه امسال اعلام کرده که تنها یک میلیون و ۷۱۰ هزار و ۴۷۵ نفر افراد دارای معلولیت، در ایران شناسایی شده و پرونده دارند. بهدلیل پنهانکاری نهادهای دولتی، شمار دقیق شهروندان نابینا در کشور معلوم نیست.
وحید قبادی دانا، رئیس سازمان بهزیستی کشور روز چهارشنبه، ۲۱ مهرماه، در حاشیه دیدار مسوولان سازمان بهزیستی با محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، اعلام کرده است که سازمان متبوع او تنها ۲۰۸ هزار نفر از شهروندان نابینا را زیر پوشش خود دارد.
او در ادامه درباره آمار ادعایی خود گفته:
«در حال حاضر ۱۳۰ هزار نابینا مرد و ۷۰ هزار نفر نیز زن هستند که ۸۶ هزار نفر از آنها دارای معلولیتهای شدید و خیلی شدید هستند.»
رئیس سازمان بهزیستی، همچون سالهای گذشته از معطل ماندن و بیتوجهی دستگاههای مختلف دولتی به «قانون جامع حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت» خبر داده است.
قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت در اسفندماه ۱۳۹۶ توسط نمایندگان مجلس دهم بهتصویب رسید و در اردیبهشتماه ۱۳۹۷ از سوی دولت دوازدهم به نهادهای متولی امور افراد دارای معلولیت ابلاغ شد. با وجود گذشت بیش از سه سال از تصویب و ابلاغ این قانون اما هنوز خبری از اجرا شدن آن توسط این نهادها نیست.
یکی از مهمترین موانع اجرایی نشدن این قانون، تخصیص ندادن بودجه کافی از سوی دولت عنوان شده است.
با توجه به مفاد مندرج در قانون یاد شده، در صورت اجرا شدنِ آن توسط دولت، بسیاری از مشکلات بهداشتی، درمانی و توانبخشی، مناسب سازی، دسترس پذیری و تردد و تحرک، کارآفرینی و اشتغال، مسکن، فرهنگسازی و ارتقای آگاهیهای عمومی، حمایتهای قضایی و تسهیلات مالیاتی، معیشت و حمایتهای اداری و استخدامی و برنامهریزی برای شهروندان دارای معلولیت برطرف خواهد شد.
بیتوجهی به مناسب سازی فضاهای شهری برای تردد افراد دارای اختلال بینایی اما یکی از معضلات اساسی برای رفت و آمد این شهروندان در سطح شهرهای ایران است.
طبق تقسیم بندی ارائه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، توانبخشیِ افراد دارای معلولیت به سه قسمت توانبخشی پزشکی، حرفهای و اجتماعی بخشبندی شده است. مناسب سازی معابر و اماکن عمومی و اجتماعی برای دسترس پذیری و کاهش مشکلات تردد برای افراد دارای معلولیت از اصلیترین موارد تأکید شده در توانبخشی اجتماعی است.
کتایون کسائیان، بهعنوان یک شهروند دارای معلولیت اما بر این باور است که در تهران نه تنها برای نابینایان بلکه برای معلولان جسمی-حرکتی هم امکاناتی وجود ندارد.
او میگوید:
«تردد برای من آسان نیست. تاکنون با شهرداری تعامل زیادی داشتیم و مشکلاتمان را گفتیم اما تهران واقعا برای زندگی کردن معلولان نامناسب است و اوضاع در شرق تهران بدتر است.»
بهگفته او، بهدلیل گرانقیمت بودن هزینههای حمل و نقل در تهران، امکان رفت و آمد روزانه با تاکسی و اسنپ هم برای شهروندان نابینا وجود ندارد.
کسائیان معتقد است بهعلت عدم فرهنگسازی و نبود حمایتهای لازم، بسیاری از زنانِ دارای اختلال بینایی، در خیابانها مورد تعرض جنسی قرار میگیرند و حتی شهروندان نابینایی که بابت تعدی خیابانی به پلیس مراجعه میکنند هم با بی اعتنایی و عدم حمایت مأموران مواجه میشوند.
وضعیت شهروندان نابینا در کشور همسایه بهتر است
طبق آخرین آمار اعلام شده از سوی سایت مرکز آمار (TÜİK) در ترکیه، دستکم هشت میلیون و ۵۰۰ هزار شهروند دارای معلولیت در این کشور زندگی میکنند. گفته میشود از میان آمار ارائه شده، بیش از ۵۰۰ هزار شهروند دارای معلولیت از خدمات پزشکی و درمانی رایگان معروف به «خدمات مراقبت و معاینه در خانه» برخوردارند.
بر اساس گزارشهای موجود، در حال حاضر ترکیه یکی از موفقترین کشورها در زمینه حمایت از افراد دارای معلولیت در جهان شناخته میشود.
کتایون کسائیان بهعنوان یکی از شهروندان ایرانیِ دارای معلولیت که در سالهای گذشته به ترکیه سفر کرده، درباره تجربیات خود از رسیدگی به وضعیت افراد دارای معلولیت در این کشور میگوید:
«در سفری که سال گذشته به ترکیه داشتم موارد جالبی، توجهم را جلب کرد. عصای سفید دست من بود و پسرم من را همراهی میکرد. آنجا با دست میتوانستیم دکمهای را فشار دهیم تا چراغ قرمز شود و بتوانیم بهصورت ایمن از خیابان عبور کنیم. در ایران چنین امکاناتی وجود ندارد. در یک مورد که دکمه را فشار دادم و با عصا در حال رد شدن از عرض خیابان بودم، یک ماشین به سرعت از جلو من رد شد. با وجود اینکه یک فرد بینا من را همراهی میکرد و من آنجا یک توریست بودم، پلیس آن ماشین را متوقف و جریمه کرد و همچنین بابت پایمال شدنِ حقوقم توسط راننده آن ماشین، از من عذر خواهی کردند. در ایران اما چند بار از پلیس خواستهام که مرا از خیابان رد کند، اما توجه و پاسخی دریافت نکردهام.»
این شهروند ساکن تهران با مقایسه وضعیت رسیدگی پزشکی به افراد دارای معلولیت در ایران و ترکیه میگوید:
«هیچ خدمات درمانی مشخص و معینی برای نابینایان در ایران وجود ندارد. هیچ بیمارستانی در این زمینه مناسبسازی نشده است. متأسفانه رفتار پزشکان با افراد دارای معلولیت هم نامناسب و دور از ادب است. بهعنوان مثال من در حال حاضر نیاز به عمل جراحی دارم اما هیچ حمایتی از من صورت نگرفته است. در کشورهای دیگر از جمله ترکیه، تا زمان بهبودی، شهروندان دارای معلولیت را در بیمارستان نگه میدارند و از آنها پرستاری میکنند اما در ایران ما به امان خدا رها شدهایم.»
بهگفته او، زندگی برای یک معلول در ایران، غیر قابل تحمل و وحشتناک است.
بررسیها نشان میدهند جامعه معلولان ایران در سایه بیتوجهی مسوولان و سیاستگذاران دولتی، از لحاظ دسترسی به فضاهای اجتماعی، امکانات آموزشی و تحصیلی، اشتغال، برابری فرصتها و بسیاری موارد دیگر در رنج هستند.
از سال ۱۹۶۴ میلادی به این سو، هر ساله روز ۱۵ اکتبر بهعنوان «روز عصای سفید» برای ارتقای آگاهی عمومی نسبت به وضعیت افراد نابینا و همچنین حمایت از این شهروندان نامگذاری شده است.
این مناسبت جهانی در ایران هم هر سال توسط سازمان بهزیستی کشور برگزار میشود.
کسائیان اما درباره تجربه خود از برپایی مراسمهای دولتی در روز جهانی عصای سفید در ایران میگوید:
«هر سال چند جشن برپا میکنند و چند تن از وزیران و مسوولان سخنرانی میکنند، وعدههای توخالی میدهند و بعد از آن فراموش میکنند که ما هستیم و وجود داریم. متأسفانه وعدههای مسوولان، هیچ جنبه اجرایی نه تنها درمورد نابینایان که در مورد تمام معلولان ندارد.»
شهروندان نابینا و هراس مدام از حضور سارقان
یک شهروندِ نابینا از تهران که خواست نامش محفوظ بماند، در گفتوگو با زمانه، مورد سرقت قرار گرفتن و نبود امنیت کافی برای شهروندان نابینا در تهران را «یک هراس مدام» برای این شهروندان میداند و در همین زمینه میگوید:
«در کشورهای دیگر میتوان از جدیدترین و به روز ترین تلفنهای همراه برای مسیر یابی کمک گرفت. در ایران هم کم و بیش برای تلفنهای اندروید وجود دارد اما تهیه گوشی آیفون از نظر مالی برای نابینایان امکانپذیر نیست. از طرف دیگر در ایران نابینایان همواره در معرض سرقت گوشی هستند.»
بهگفته او، بالا بودن قیمت تلفنهای همراه در سایه نبود حمایت مالی از سوی نهادهای دولتی و هراس از سرقت گوشی باعث میشود که افراد دارای اختلال بینایی از دستیابی به راههای نوین مسیر یابی و خدمات دیجیتال دیگر محروم شوند.
استفاده از سگهای راهنما برای مسیریابی توسط شهروندان نابینا یکی دیگر از روشهایی است که در اکثر کشورهای جهان بهکار گرفته میشود.
در ایران اما بهعلت ممنوعیت «سگ گردانی» در سطح شهر و همچنین ترویج دیدگاه حاکمیتی مبنی بر «نجس بودن» سگ، شهروندان نابینا از بهکارگیری سگهای راهنما هم محروم شدهاند.
شناخت ضعیف جامعه از شهروندان نابینا و رواج تصورات نادرست
شهروند ناشناس در ادامه گفتوگوی خود با زمانه درباره دلایل رواج تصورات غیر واقعی در مورد شهروندان نابینا میگوید:
«بهعنوان مثال در تلویزیون یا ما را معصوم و قابل ترحم نشان میدهند یا اینکه به مخاطبان القا میکنند که شهروندان نابینا، آدمهای فوق العادهای هستند.»
بهگفته او، نبود آموزش صحیح به شهروندان ایرانی باعث شده تا این شهروندان در برخورد با افراد نابینا، نه تنها برخورد مناسبی نداشته باشند بلکه موجب آزار آنها را فراهم کنند:
«نداشتن اطلاعات کافی درباره نابینایان سبب میشود سوالات بسیار شخصی و البته آزار دهندهای از ما بپرسند. اینکه چه کسی موهای شما را شانه میکند؟ چه کسی صورت شما را اصلاح میکند و سوالاتی از این دست که در هر برخوردی از ما پرسیده میشود واقعا آزار دهنده است.»
بهگفته او، اکثریت شهروندان حتی نمیدانند که شهروندان نابینا هم میتوانند مانند بقیه در دانشگاه تحصیل کنند یا از دستگاههایی مثل موبایل و کامپیوتر استفاده کنند.