دربارهی نقش دین و مذهب در زمینهسازی برای مشکلاتِ زیستمحیطی بسی پژوهشها انجام شده است. برای نمونه بسیاری از پژوهشگران به این موضوع پرداختهاند که گونهای انسانمحوریِ افراطی در آموزههای دینهای ابراهیمی هست چراکه این دینها انسان را خلیفهی خدا بر روی زمین معرفی میکنند و این باور را ترویج میدهند که طبیعت سراسر برای رفاهِ انسان آفریده شده است. به نظر بسیاری از پژوهشگران، آسیبهایی که انسان بر طبیعت وارد کرده ریشه در این نگرش خلیفةاللهی دارد.
پژوهشی از سنخی دیگر
در کتابِ آبوهوا، دین و تغییرِ اقلیم اما پژوهشی از سنخی دیگر میبینیم. در این اثر نگاه دینی و مذهبی به آبوهوا و تغییرات جوّی و همچنین تأثیرِ آبوهوا و تغییرات جوّی بر دینها و آموزههای دینی و نیز بر هنر و فرهنگ و تاریخ به بوتهی پژوهش و واکاوی گرفته شده است. نویسنده نمونههای فراوانی از فعالیتها و آداب و رسومِ فرهنگی و مذهبی و نیز جهانبینیهای گوناگونی را بررسی میکند که در آنها آبوهوا جایگاهی محوری داشته و سپنتا نیروی حیات به شمار میآمده است.
برای مثال، نویسنده نشان میدهد که چگونه آبوهوا در یهودیت و مسیحیت گونهای سنجه برای اندازهگیریِ عشق و خشمِ خداوند بوده است؛ آبوهوای خوب و ترسالی را نعمتی از سوی خداوند و عشقِ او به بندگان به حساب میآوردند و، در مقابل، بلایای طبیعی چون سیل و خشکسالی را ناشی از خشم و غضبِ خداوند بهسببِ گناهانِ انسان میدانستند.
البته که در فرهنگ اسلامی هم چنین نگاهی به طبیعت بوده و هنوز هم در جوامعِ اسلامی از جمله در میانِ ما ایرانیان هست. میشود گفت در واقع نگاه سنتی به طبیعت در دینها و مذهبها راه یافته و از طریق آنها از ژرفای تاریخ به ما رسیده است. زینرو یک راه برای دستیابی به چنان نگاهی این است که ببینیم در دینها و مذهبهای کهن چگونه نگرشی نسبت به طبیعت غلبه دارد.
امروزه در روزگاری که نگرشِ علمی چیرگی دارد، ممکن است چنان نگرشی به طبیعت برای بسیاری از ما غیرعلمی و خرافهباورانه جلوه کند. چنانکه نویسنده نیز بهخوبی نشان میدهد، نگرش سنتی دربارهی طبیعت گاهی با رویکردهای غیرانسانی همراه بوده است. برای نمونه، امروزه شاید برای بسیاری از ما سخت باشد باور کنیم که در برخی سنتها و دینها زنان و جادوگران را بهخاطر وضعِ بدِ آبوهوا مقصر میدانستند.
بهویژه وقتی پای دین و مذهب و سیاستگذاریهای مذهببنیاد و غیرعلمی به میان آید، بسیاری از امروزیان با نگرش سنتی دربارهی آبوهوا همدلی ندارند. برای مثال، در ایران حتا حکومت هم گاهی این نوع نگرش را — در شیوهای علمستیزانه و تبلیغگرانه — ترویج میکند و به آن پر و بال میدهد. برای همین طبیعی است که بسیاری از ما ایرانیان با آن برخوردی انتقادی داریم.
در این کتاب اما نویسنده میکوشد ظرفیتهای این نوع نگرش را برای مسائل و مشکلات زیستمحیطی بررسی کند. حتا وقتی این نگرشِ سنتی و دینی را از نظر علمی نادرست بدانیم، میتوان پذیرفت که در نگاهِ انسانِ سنتی و مذهبی نوعی ژرفآگاهی درمورد طبیعت بوده که در نگاهِ انسانِ مدرن نیست. نویسنده میخواهد ببیند چگونه میتوان آن ژرفآگاهی را برای امروزیان بازآورد تا مبنای نوعی طبیعتمحوری باشد.
این کتاب را انتشارات راتلج امسال منتشر کرده است. طیفِ گستردهای از موضوعات در این کتاب طرح شده — از معماری و فلسفه گرفته تا اخلاق و زیباییشناسیِ زیستمحیطی و تاریخ و یزدانشناسی — که این ویژگی نیز آن را برای طیفِ گستردهای از پژوهشگران و کتابدوستان خواندنی کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«از آنجا که آبوهوا یکی از بازترین و پیشبینیناپذیرترین و مهارناپذیرترین جنبههای حیات است، عدمِ قطعیتی که در آن هست در سنتِ یهودی-مسیحی نشانهای ساده و دمدستی برای پیوند و ارتباطِ متقابل میانِ آفریده و آفریننده تفسیر شده است. از همین رو آبوهوا، که البته کاری جز تغییر و دگرگون شدن نمیکند، همچنین نشانهای بر حضورِ خدا و ارتباطِ اخلاقیِ او با آفریدههایش تفسیر شده است.
بسیاری هم آبوهوا را نیکوترین و عادلانهترین هدیهی خدا به همهی موجودات بر روی زمین دانستهاند چراکه نورِ خورشید و باران و باد بهطور برابر و عادلانه به همهی آفریدهها داده شده و آبوهوا هم هیچ تبعیضی میانِ موجودات نمیگذارد… در این دیدگاه آبوهوا عشقِ خداوند به آفرینش را بیان میکند و بخشندگیِ او که بهطور مساوی هم نعمتها و هم چالشهای زندگی را بی هیچ تبعیضی به همه داده است. از آنجا که آبوهوا را (خوب باشد یا بد) همه تجربه میکنند پس میشود گفت که آفریدگار همه را به یک چشم میبیند و به همه بهیکسان عشق میورزد.
در چنان برداشتِ رازآمیزی، از یک سو آبوهوا ارج و احترامی به همهی افراد شمرده میشد و از دیگر سو فجایع و بلایای طبیعی مجازات و پادافرهی به حساب میآمد برای گناهانِ انسان وقتی آنان — که موجوداتی الهی هستند — به وظایف خود عمل نمیکردند و وقتی پیوندِ میانِ خدا و انسان گسسته میشد. بیعدالتی و تفرقه و ستم به تهیدست و خشونت بر همدیگر، اینها تصور میشد واکنشِ خداوند را در پی دارد، واکنشی که البته بههدفِ درسآموزی و تعلیم است، و این واکنش در تغییراتِ آبوهواییِ شدید و ویرانگر نمود مییافت. باور بر این بود که خدا از راهِ عدمِ قطعیتی که در آبوهوا هست با جهانی که آفریده در تماس است. آبوهوا چونان مرحلهای طبیعی و نمایشگری طبیعی برای پی بردن به پیوند و ارتباطِ متقابلِ خدا و آفرینش بود. آبوهوا گونهای هواسنجِ اخلاقی به دست میداد. ارتباطِ اخلاق و آبوهوا بهطور خشونتآمیزی بسیار تنگاتنگ بود، طوری که وقتی فجایع و بلایای طبیعی چون سیل و توفانهای تندری روی میداد، یا وقتی محصولاتِ کشاورزی خراب میشد، جادوگرانی را که در زمینهی آبوهوا جادوگری میکردند مقصر میدانستند و سرزنش میکردند. از زمانِ باستان و در طیِ دورانِ میانه و دستکم تا دورانِ روشنگری، زنان را مسببِ هوای بد میدانستند و این نگاه هنوز هم در برخی جوامع هست.»