چند شب پیش در بلوار شلماش سردشت در آذربایجان غربی، مردی با شلیک گلوله همسرش را کشت. زن میخواست از شوهرش جدا شود. مرد به دوست زن نیز شلیک کرد و با شلیک گلولهای به خود اقدام به خودکشی کرد. مرد از شلیک گلوله به خودش جان سالم بهدر برد اما دوست همسرش که چند روز در بیمارستان ارومیه مجروح بود، شامگاه گذشته، ششم مرداد از دنیا رفت.
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا) هفتم مرداد، یکی از بستگان این زن که نخواست ناماش فاش شود درباره این قتل ناموسی گفت:
«این خانم چند وقتی بود خارج از کشور زندگی میکرد تا اینکه برای پیگیری پرونده طلاقاش به سردشت آمد و این اتفاق تلخ برایش رقم خورد. متاسفانه در این حادثه دوست این خانم نیز همراهاش بود که مورد اصابت چهار گلوله قرار گرفت و همان شب در بیمارستان ارومیه بستری شد، اما متاسفانه شب گذشته، ششم مردادماه پس از چند روز جدال با زندگی جان سپرد.»
به گفته او نام زنی که کشته شد، (ه-ح ) بود و حدود پنجاه سال داشت. (ه-ح ) کارمند بازنشسته اداره بهداشت سردشت بود. دوست او نیز که در این حادثه کشته شد معلم و مجرد بود.
این منبع آگاه در ادامه گفت:
«تقریبا چند سالی میشود که (ه) به همراه دختر و دو پسرش به خارج از ایران سفر کرده و در آنجا زندگی میکند. چند روز پس از سفر اخیر این زن به ایران، در نزدیکی خانهاش با همسر خود درگیر میشود که در نهایت شوهرش با شلیک اسلحه به زندگی او پایان میدهد.»
اقصی نخشیپور، فرماندار سردشت در واکنش به این قتل ناموسی گفت:
«این قتل در سردشت بهدلیل اختلاف خانوادگی رخ داد.»
فعالان زن هشدار میدهند که با بهکار بردن واژه اختلاف خانوادگی میتوان هر قتل ناموسی را توجیه کرد و چنین واکنشهایی بیمسئولیتی مسئولان را نشان میدهد.
اختلافات خانوادگی گاه به جایی میرسد که جدایی بهترین راهحل است. طلاق گرفتن که باید یکی از حقوق طرفین یک ازدواج باشد، اگر از سوی زنان مطرح شود گاه با مخالفت مردان و اعمال خشونتهای شدیدی به زنان همچون قتل میانجامد.
قوانین و زیرساختهای کشور هنوز بهگونهای است در آن به خواستهها و امنیت جانی و روانی زنان توجه کافی نمیشود. عرف و سنتها نیز همچون قوانین ناکارآمد قانون اساسی، کماکان زنان را به اطاعت از مردان سوق میدهند. برخی از مقامات مسئول بهجای تغییر قوانین ازدواج و حمایت زنان در برابر خشونت خانگی، ترجیح میدهند مسئولیت را به ریشسپیدان فامیل بسپرند.
۳۱ خرداد ماه ستاره فتاحپور، رئیس شورای شهر سردشت در مصاحبه با ایلنا گفته بود که زنان سردشتی از امنیت برخوردار نیستند. آنها که در معرض خشونت خانگی قرار دارند، نمیتوانند به خانههای امن مراجعه کنند، زیرا در شهر چنین مراکزی پیشبینی نشده. فتاحپور گفت:
«بر اساس گفتههای اقوام زنان سردشتی وقتی آنان از سوی خانوادهشان مورد تهدید جانی قرار میگیرند جای امنی برای پناه بردن ندارند و مراکزی نیست که به این افراد در این مورد مشاوره دهد و یا کمک کند. در قتلهای ناموسی این که خانوادهها بهنوعی مقصرند یک بخش قضیه است اما بخش دیگر این موضوع به مسئولان مربوط میشود که برای این بیپناهان هیچ خدماتی که از آنان حفاظت کند وجود ندارد.»
به گفته فتاحپور:
«آمار خودکشیها در سردشت اصلا اعلام نمیشود. متاسفانه برخی خانوادهها زنان و دخترانشان را به دلایل مختلف که بیشترش ناموسی است به قتل میرسانند اما آن را خودکشی اعلام میکنند. برادری خواهرش را به قتل میرساند و پدر خانواده حتی اجازه نمیدهد که پسرش یک شب بازداشت و زندانی شود. بلافاصله رضایت میدهد مادر خانواده هم در اینگونه موارد هیچگونه اجازه و اختیاری ندارد و حتی نمیتواند در مورد قتل جگر گوشهاش اظهارنظر کند. متاسفانه مسئولان هم که مدام شعارهایی مبنی بر رفع آسیبهای اجتماعی میدهند در عمل هیچگونه اقدامی نمیکنند.»
فتاحپور در ادامه این مصاحبه افزود:
«جلوی در شهرداری سردشت سال گذشته خانواده یک زن او را با اسلحه به قتل میرسانند و بیسر و صدا پیکرش را در روستایی به خاک میسپارند و قاتل را فراری میدهند. یا قبلتر از آنهم یک زن توسط خانوادهاش با چاقو در منزل به قتل رسید. اینها همه نمونههایی از خشونت است که باید برای آنها فکر اساسی شود. در مواردی هم زنان توسط خانوادهشان حلق آویز شده اما در بین مردم خودکشی اعلام میشود، که جای نگرانی دارد.»
سونیا دهقان ۲۲ ساله دی سال گذشته در سردشت به دست پسر عمویش به قتل رسید. زنان دیگری نیز در این شهر بهخاطر مشکلات خانوادگی و از فرط بیپناهی جان خود را گرفتهاند. زنانی همچون: آمنه ابراهیمی ۴۵ ساله، آگرین پردهدار ۲۷ ساله، رنگین حسننژاد ۲۸ ساله، سروه ابراهیمی ۱۸ ساله، معصومه بریاجی ۳۱ ساله، سیما ملایی ۱۹ ساله و بسیاری دیگر.
برخی از مناطق حاشیهای و فقیر و توسعهنیافته غرب و جنوب غرب به مناطق خودکشیخیز یا گسل خودکشی شناخته شدهاند. مناطقی همچون: ایذه و باغملک، مسجد سلمان، شوشتر و اندیشمک خوزستان، دره شهر، ایوانغرب، شیروان چرداول، آبدانان ایلام، پلدختر، کوهدشت، نورآباد و الشتر لرستان و نهاوند و ملایر همدان، کنگاور، هرسین، صحنه، گیلانغرب، سرپل ذهاب کرمانشاه، سردشت، بوکان، مهاباد، سقز، بانه، پیرانشهر کردستان و آذربایجان غربی. همانطور که ستاره فتاحپور به این نکته اشاره کرد، برخی از این خودکشیها، قتلهای ناموسیاند که خانوادهها آن را خودکشی اعلام میکنند.
افزون بر قوانین ناکارآمد و عرف زنستیز، تبعیض و نابرابریها نیز در بحرانی شدن اختلافات خانوادگی و قتلهای ناموسی و خودکشیها تاثیر دارند. اردشیر بهرامی، جامعهشناس که درباره خودکشی و قتلهای ناموسی در سردشت پژوهش کرده، تبعیضهای اجتماعی را مهمترین عامل این خشونتها میداند. به گفته بهرامی:
«در اینجا تبعیضها به مراتب بیشتر از سایر مناطق هست. به گفته شهروندان سردشتی رکود اقتصادی و بیکاری بر زندگی مردم سنگینی میکند و فشارهای اقتصادی زیادی بر زندگی مردم ایجاد شده است. امیدی به آینده زندگی با این وضعیت نیست. در اینجا بسیاری از جوانان برای یافتن شغل و درآمد به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند. عدهای از مردان جوان و میانسال برای تامین معاش و روزی فرزندانشان به “کولبری” که جان و امنیت آنها با خطرات زیادی مواجه است روی آوردهاند. برخی نیز به اعتیاد روی آورده و برخی نیز در اثر فشارهای زندگی خودکشی میکنند.»