روز جهانی کارگر، برای کارگران ایرانی خلاصهای از همه ممنوعیتها و محدودیتهاست؛ ممنوعیت راهپیمایی عمومی، ممنوعیت سخنرانی فعالان کارگری در مراسم رسمی خانه کارگر، ممنوعیت برگزاری مراسم مستقل و فعالیت سندیکایی.
بر زمینه مخالفت با جنبشهای مستقل اجتماعی است که حاکمیت جمهوری اسلامی اصرار دارد براى این که این روز کارگر از معنای اصلی خود تهی شود، “هفته كارگر” به پا کند و حتی آن را “هفته بسیج کارگری” بنامد.
امسال نیز مانند سالهای گذشته برای روزهای هفته بسیج کارگری مجموعهای از برنامهها مانند “روز کارگران و تجدید میثاق با آرمانهای امام، روز تجدید میثاق کارگران با ولایت، محفل انس با قرآن، روز کارگران جوان و پیمانی، روز کارگران و معنویت، طرح قرآنآموزی کارگران و غیره” را تدارک دیدند. در این مناسبتها چونان همیشه امامان جمعه، مسئولان دولتی و کارفرمایان بودند که میکروفنها را در اختیار گرفتند و هیچکدام از مطالبات و خواستههای کارگران انعکاسی پیدا نکرد.
امسال با وجود عدم پاسخ به درخواست راهپیمایی کارگران توسط وزرات کشور و گذشت شش سال از آخرین راهپیمایی کارگران، روز چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت چند تجمع و اعتصاب در شهرهای مختلف برگزار شد.
مهمترین اعتصاب روز کارگر امسال مربوط به کارگران شرکت صدرای بوشهر بود که روز کارگر را در اعتصاب گذراندند. بیش از هزار کارگر این شرکت از یک روز قبل از روز کارگر اعتراض خود را به شرایط کاری و عدم پرداخت حقوق و مزایا شروع کردند و روز کارگر را به اعتصاب گذراندند.
به عقیده منصور اسانلو کسانی در گردهماییهای اعتراضی شرکت میکنند که اولاً در رابطه تشکیلاتی قرار داشته باشند و ثانیاً شاغل باشند: “کسانی که صبح تا شب دنبال پیدا کردن کار هستند و سازماندهی هم ندارند، مسلماً حضور آنچنانی در این برنامههای اعتراضی نخواهند داشت.”
از میان گردهماییهای مربوط به این روز، تجمع رسمی خانه کارگر در استادیوم “شهید معتمدی” با سخنرانی علیرضا محجوب برگزار شد؛ مراسمی که میتوان با مشاهده عکسهای منتشر شده توسط خبرگزاری ایلنا، سطح رسمی بودن و عدم استقبال کارگران از آن را دریافت. علیرضا محجوب در این مراسم گفت: “افزایش مزد ۲۵ درصدی پاسخگوی تورم سال گذشته هم نیست، تورم سال ۹۲ که جای خود دارد.”
دیگر تجمع این روز، تجمع هماهنگکنندگان طومار اعتراضی کارگران در اعتراض به حداقل مزد مصوب و گرانی در مقابل مجلس شورای اسلامی بود که به خاطر تعطیلی مجلس به جایی نرسید. تنها مذاکراتی با نمایندگان کارگران انجام شد و قرار است در هفته جاری، نمایندگان کارگران با کمیسیون اقتصادی و رئیس مجلس درباره افزایش دستمزد و تاثیر گرانی بر زندگی کارگران دیدار کنند. در این تجمع چند نفر از کارگران دستگیر و سپس آزاد شدند. به دلیل همین رشد فزاینده سرکوب از سوی حکومت، علیرغم فشارهای اقتصادی، تورم و گرانی، نه گردهماییهای وسیع از سوی کارگران در این روز دیده شد و نه اعتصاب گستردهای صورت گرفت. به طور کلی سیاست تشکیلاتی و استراتژی مبارزه کارگران بیش از هر زمانی در این دوره کنونی، مبهم و بدون چشمانداز است و زمینههای فشار اقتصادیای که بر تک تک کارگران وارد میشود و هم سرکوب سیاسی و اجتماعی راه را بر نمایش هرگونه اعتراضی بسته است.
سازمانهای مختلفی ازجمله سندیکای شرکت واحد، سندیکای کارگران خباز سنندج و مریوان، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و فلزکار مکانیک تهران و اتحادیه آزاد کارگران بیانیههایی برای به مناسبت اول ماه مه منتشر کردهاند. فصل مشترک همه آنها اعتراض به وضعیت معیشیتی کارگران و حداقل دستمزد تعیین شده برای سال ۱۳۹۲ است.
گفتوگو با منصور اسانلو، فعال کارگری
چرا اعتراضهای کارگری، با وجود انگیزههای قوی، در اول ماه مه بروز پربازتابی نداشتهاند؟
در این باره منصور اسانلو، عضو پیشین هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد به زمانه میگوید: “به دلیل سرکوبهای شدیدی که رژیم جمهوری اسلامی انجام میدهد و در سالهای گذشته موفق شد شماری از فعالان کارگری را که در مورد مسائلی چون سندیکاهای کارگری و گردهماییهای اعتراضی فعالیت میکردند به زندانهای طولانیمدت بیاندازد، ارتباط کارگران باهم قطع شده است. همچنین کسانی که در هیئت موسسان کارگری بودند به دلیل احضارهای مداوم به دفتر پیگیری اطلاعات در تهران و شهرهای دیگر مانند سنندج در عمل با دستگیری و احضار مواجه شدند و به این شیوه رابطه بین فعالان کارگری و کسانی که سازماندهی کارگری میکردند با بدنه کارگری قطع شده است. از طرف دیگر وضعیت کارگران همچون بیکاریهای گسترده از عوامل این عدم استقبال از گردهماییهای اعتراضی است.”
به عقیده منصور اسانلو کسانی در گردهماییهای اعتراضی شرکت میکنند که اولاً در رابطه تشکیلاتی قرار داشته باشند و ثانیاً شاغل باشند: “کسانی که صبح تا شب دنبال پیدا کردن کار هستند و سازماندهی هم ندارند، مسلماً حضور آنچنانی در این برنامههای اعتراضی نخواهند داشت.”
این فعال اجتماعی، تجمع خانه کارگر در ورزشگاه معتمدی را تجمع حکومتی میداند: “خانه کارگر، خواستههایی چون دستمزد پایین و غیره را به صورت خیلی کلی مطرح میکنند. البته با امکانات و پشتوانههای دولتی و شورای اسلامی میتوانند از میان میلیونها کارگر، سه یا چهارهزار نفر از آنها را بسیج و به تجمع خود جذب کنند.”
منصور اسانلو با تاکید بر اینکه آن دسته از فعالان کارگری که جلوی مجلس رفته بودند تا از نمایندگان مجلس بخواهند که خواستهای آنها را مورد توجه قرار دهند، نگاهشان برای هرگونه تغییر، متوجه حکومت است ادامه میدهد: “آن نگاه مستقل در بیانیههایی مثل سندیکای شرکت واحد و سندیکاهای مستقل دیگر که خیلی هم تحت فشار شدید حکومتی هستند، امکان ظهور و بروز ندارند و خیلی از فعالان آنها در زندان هستند؛ مانند افشین اسانلو یا رضا شهابی یا شاهرخ زمانی و محمد جراحی یا معلمانی که در کانون صنفی بودند و هنوز در زندان هستند و فشار سنگینی هم بر تشکلهای آنها وارد میشود.”
از دیدگاه این فعال کارگری، فشار سنگین سرکوب و قطع رابطه فعالان با بدنه کارگران باعث شده آنچنان که در بیانیهها آمده است خواسته اعتراضی آنها بازتاب عملی در خیابانها نداشته باشد: “با این حال اطلاعیههای صادر شده به نوعی دعوت به اعتراض است و نارضایتی شدید بدنه کارگری و میل آمدن آنها به خیابانها را نشان میدهد، اما اینکه چه اندازه ترس از جان، ترس از زندان و بیپناهی خانوادههای کارگری و غیره در مشارکت یا عدم مشارکت آنها در این برنامههای اعتراضی تاثیر داشته باشد بحث دیگری است و بین فعالان مختلف شکل متفاوتی دارد.”
منصور اسانلو خروج بسیاری از فعالان کارگری از کشور را نیز در کاهش رابطه فعالان کارگری با بدنه جنبش کارگری و افزایش هزینه فعالیت تشکیلاتی موثر میداند.
این فعال اجتماعی در پاسخ به این پرسش که آیا صدای رسانههای مستقل در جامعه کارگری ایران شنیده میشود توضیح میدهد: “صدای وبسایتهای اینترنتی میان کارگران زیاد شنیده نمیشود، چون در داخل ایران شدیداً با سانسور اینترنت مواجه هستیم و دسترسی به سایتها بسیار سخت است. در فضای جامعه کارگری ایران، تاثیر تلویزیونهای ماهوارهای، بخصوص اگر برنامههای منظم کارگری- آموزشی داشته باشند موثرتر هستند چون دسترسی به آنها کمزحمتتر است.”