شاهنامه دستاورد تلاش سی ساله حکیم ابوالقاسم فردوسی، دهقان‌زاده توس، بزرگ‌ترین حماسه‌سرای فارسی‌گوی ایرانی است. سرایش شاهنامه را باید تلاش آگاهانه این سخن‌سرای ایرانی در راستای پاسداشت هویت ایرانی و تاریخی، بازشناختن فرهنگ و زندگى نیاکان و بیان اقتدار سیاسی و برقراری حکومت خردمندانه دانست.

یکی از تصویرسازی‌های حمید رحمانیان در شاهنامه مصور به زبان انگلیسی
یکی از تصویرسازی‌های حمید رحمانیان در شاهنامه مصور به زبان انگلیسی

برای تبیین اندیشه فردوسی و درک واقعیات تاریخی و سیاسی شاهنامه با احمد صدری گفت‌وگویی انجام دادیم.

احمد صدری، نویسنده و جامعه‌شناس ایرانی مقیم آمریکا هم‌زمان با نوروز، شاهنامه فردوسی را با بازنویسی آثار کهن ایرانی به زبان انگلیسی در آمریکا منتشر کرده است. این نسخه متفاوت دارای تصاویری بازسازی‌شده‌ای‌ست که از قلمرو مینیاتور ایرانی می‌آید و دستاورد همکاری احمد صدری با حمید رحمانیان، هنرمند ایرانی ساکن آمریکا است.

شاهنامه با چگونگی شکل‌گیری فرمانروایی شاه و نقش شاه در تاریخ آغاز می‌شود. سراسر شاهنامه بازگویی کار‌ها و سرنوشت پادشاهان و خردمندان است. بر این اساس هم رنگ و بویی «سیاسی» به خود گرفته است. شاهنامه فردوسی از نظر سیاسی در چه جایگاهی قرار دارد؟

احمد صدری: پس از گسستن فره ایزدی و سلب مشروعیت، ادبار بزرگان و بی‌اعتمادی مردم و در ‌‌نهایت شورش و ناامنی گسترده اتفاق می‌افتد که به غلبه نیروهای اهریمنی (ضحاک) ‌ یا دست‌اندازی دشمنان خارجی (تورانیان و اعراب) می‌انجامد.

اجازه دهید با سخنی در مورد مقدمه شما شروع کنم. نخستین کاری که باید انجام شود اسطوره‌زدایی از حکیم ابوالقاسم فردوسی است که نه «دهقان‌زاده» که از دهاقین طوس بود و البته شاعر محبوب و سراینده حماسه ملی ماست. اما در مورد این‌که او آگاهانه شاهنامه را به نیات سیاسی و تاریخی خاصی سروده باشد، باید با احتیاط سخن گفت. فردوسی مانند ما در زمان زوال فرهنگ و آبرو و امنیت نظامی و سیاسی ایران نمی‌زیست. زبان فارسی هم در زمان او قوت فراوان داشت. به یاد داشته باشیم که شعرای فارسی‌گوی بسیاری از قبیل حنظله بادقیسی و ابوسلیک گرگانی، کسائی مروزی و ابوشکور بلخی و البته رودکی سمرقندی بزرگ قبل از فردوسی سخن به شعر گشوده بودند. فردوسی توسی از آنجا قادر به سرودن این شاهکار جهانی بود که زبان فارسی بالندگی خود را آغاز کرده بود و البته با تبدیل خدای‌نامه‌های منثور به زبان شعر شاهنامه فصل مهمی را در تاریخ ادب فارسی گشود.

بر این اساس، چگونه می‌توان شاهنامه را از نظر «سیاسی» و از منظر «حال» واکاوی کرد؟

احمد صدری، جامعه‌شناس
احمد صدری، جامعه‌شناس

با احتیاط تمام. قبل از هرگونه بحث سیاسی پیرامون شاهنامه باید سعی کنیم تا آنجا که از نظر هرمنیوتیکی ممکن است فردوسی و شاهنامه او را در قالب زمان و مکان پیدایش اثر درک کنیم و از فرافکنی مشکلات امروزمان به این اثر هزار ساله خودداری کنیم. البته وقتی شاهنامه را درست و به‌قدر کافی فهمیدیم، می‌توانیم در آن تأمل کنیم و از آن در زمینه‌های بسیار بیاموزیم. ولی بهتر است چنین امر خطیری را منوط به فهم کافی از متن شاهنامه کنیم.

«خرد» یکی ازمهم‌ترین مفاهیم مطرح شده در شاهنامه فردوسی است. فردوسی در قالب استعاره و کنایه در بین داستان‌ها و روایت‌های تاریخی شاهنامه به اندیشه‌های سیاسی اشاره کرده است که می‌توان از آن به‌عنوان «خرد سیاسی» تعبیر کرد. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟

البته «خرد» در مفاهیم فلسفی و کلامی هم در شاهنامه به‌کار رفته است. اما آن‌جا که فردوسی «خرد» را به مفهوم سیاسی به‌کار می‌برد به‌نظر می‌رسد مفهوم آن فراست تشخیص درست از نادرست و اراده عمل به ثواب و به عبارت دیگر «عقل عملی» است. اینجا «خرد» یکی از چهار رکن حکومت یک شاه ایده‌آل است: ‌نخست «گهر» یا فره ایزدی، سپس «نژاد» یا از تخمه شاهان بودن و سپس آموزش فنون و رموز رهبری که به آن «هنر» اطلاق می‌شود. این‌ها ترتیب طولی دارند یعنی بدون گوهر و‌ نژاد، هنر کارآمد نیست. اما گوهر و‌ نژاد هم به تنهایی کافی نیست: هنر کی بود تا نباشد گهر نژاده بسی دیده‌ای بی‌هنر، اگر اسباب گهر و ‌نژاد و هنر فراهم شد نوبت به خرد می‌رسد که: ‌چو هر سه بیابی خرد بایدت/ شناسنده نیک و بد بایدت، چو این چار با یک تن آید بهم/ بر آساید از آز و از درد و غم. همه شاهان شاهنامه دارای این شرایط نبودند ولی شاه شایسته‌ای مانند کیخسرو که ابیات فوق را از مقدمه به تخت نشستن او در شاهنامه آوردم، واجد هر چهار شرط بود.

فردوسی در شاهنامه از کدام منظر به «اقتدار سیاسی، سیاست و حکومت» پرداخته و انواع حکومت را چگونه تقسیم‌بندی کرده است؟

احمد صدری: به نظر می‌رسد فردوسی خرد را در مفهوم فراست تشخیص درست از نادرست و اراده عمل به ثواب و به عبارت دیگر «عقل عملی» به‌کار می‌برد.

شاهنامه با یک مقدمه اساطیری آغاز می‌شود. یعنی اساطیر شاهنامه نه با خلق جهان که با آغاز ایران شروع می‌شوند. اقتدار شاهان و مشروعیت آن‌ها منوط به «فره ایزدی» آن‌ها بود. البته فره شرط لازم حکومت بود نه شرط کافی آن. همه شاهان ایران‌‌ همان فر‌ه نخستین شاه جهان یعنی کیومرث را داشتند که در مورد او می‌شنویم: همی تافت زو فر شاهنشهی/ چو ماه دو هفته ز سرو سهی. البته شاهان می‌توانستند در اثر بی‌خردی، غرور، تن‌پروری، زیاده‌خواهی و یا ستم این فره را از دست بدهند. شاهانی مانند جمشید و نیز نوذر و کیکاووس این فرّه ایزدی را از دست دادند. وقتی جمشید موبدان و پهلوانان را به درگاه خواند و به آنان گفت هرچه دارند از اوست، شاهنامه می‌گوید: ‌چو این گفته شد فر یزدان از او گسست و جهان شد پر از گفت‌و‌گو. اتفاقی که پس از گسستن فره ایزدی و سلب مشروعیت می‌افتد ادبار بزرگان و بی‌اعتمادی مردم و در ‌‌نهایت شورش و ناامنی گسترده است که به غلبه نیروهای اهریمنی (ضحاک) ‌ یا دست‌اندازی دشمنان خارجی (تورانیان و اعراب) می‌انجامد.

تحلیل شما در مورد «منافع نظام طبقاتی» در شاهنامه ازجمله «دهقان‌ها» و آنچه فردوسی به آن اشاره کرده چیست؟ ‌

شاهنامه مصور به انگلیسی
شاهنامه مصور به انگلیسی

نمونه کامل آنچه که در پاسخ قبل عرض کردم باید از آن پرهیز کرد را در اعمال عجولانه تحلیل طبقاتی مارکس بر شاهنامه مشاهده می‌کنیم. از ابتدای کلام اطلاق مفهوم «طبقه اجتماعی» به دهاقین از نظر جامعه‌شناسی تاریخی محل اشکال است. البته تضاد منافع مادی و معنوی به ویژه بین دهاقین و دبیران از یک‌سو و مردم عادی از سوی دیگر وجود داشت ولی نوع این ناهمخوانی از نوع طبقاتی (اقتصادی محض) ‌ نبود. تحمیل تحلیل طبقاتی بر شاهنامه (حتی تا آنجا که ممکن است) ‌تقلیل‌گرایانه است و مانند این است که بخواهیم سمفونی شماره نهم بتهوون را با یک تنبک بنوازیم.

به گفته بسیاری از پژوهشگران، یکی از مهم‌ترین مأخذهای فرهنگ ایران، بخش «تاریخی» شاهنامه است که باید مورد توجه قرار گیرد. آیا تاریخی که فردوسی در شاهنامه نقل می‌کند قابل استناد و موثق است؟ منابع تاریخی مورد استفاده فردوسی در شاهنامه تا چه حد به کار تاریخ‌نگاران می‌آید؟

تنها یک سوم آخر شاهنامه جنبه تاریخی دارد. یعنی از حمله اسکندر تا سقوط ایران در زمان یزدگرد سوم. اما اینکه این قست «موثق» هست یا نه بستگی دارد به فهم ما از معنی کلمه «موثق». در این تردیدی نیست که بیت – بیت شاهنامه به عنوانی یکی از منابع تاریخی باید محل وثوق باشد. اما این به این معنی نیست که شاهنامه جز واقعیت تاریخی نگفته و یا همه واقعیت تاریخی را گفته. مثلاَ در قضیه فتح اسکندر، در شاهنامه مطالب خیالی فراوانی وجود دارد. برای مثال‌ سفر اسکندر به مکه یا اطلاق مفاهیم و کلمات رومی و بیزانسی به اسکندر مقدونی و اطرافیانش. اما این نتیجه را نباید گرفت که این بخش شاهنامه هیچ ارزش تاریخی ندارد. بر عکس: در جای خود می‌توان از اسطوره و افسانه نیز برای فهم تاریخ سود جست. بدیهی است که خود تاریخ به ظاهر عینی هم مشحون از اغراض سیاسی است. فردوسی اسکندر را خویشاوند شاهان ایران می‌دانست. اسکندر واقعی خویشی با شاهان ایران نداشت. بسیار مایل بود خویشاوند آن‌ها شود و به همین دلیل با شاهزاده‌ها و اشراف‌زادگان ایرانی ازدواج کرد و شیوه شاهان ایران را پیش گرفت. این واقعیت تاریخی توسط تاریخ‌نگاران از دربار ساسانی تا دانشکده‌های شرق‌شناسی قرن نوزدهم اروپا به حاشیه‌ها رانده شد. چون همه می‌خواستند به دلایل خود حمله اسکندر را در حد برخورد تمدن‌ها فروبکاهند. تاریخ، نقلی است متأثر از حب و بغض و منافع ایدئولوژیک. این‌جاست که می‌بینیم در انتقال روح تسخیر ایران توسط اسکندر، شاهنامه فردوسی می‌تواند روشنگر یکی از جنبه‌های مهم این واقعه تاریخی باشد. منابع ادبی از قبیل شاهنامه می‌توانند مکمّل خوبی برای تاریخ باشند، هرچند جایگزین خوبی برای آن نیستند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شعرهای شاهنامه را از کتاب‌های درسی مدارس حذف کردند و حتی تلاش کردند نام خیابان و میدان فردوسی در تهران را تغییر دهند و مجسمه فردوسی را به موزه منتقل کنند. اما در طول سال‌های اخیر برخی از اصولگرایان ادعا می‌کنند فردوسی سعی کرده هویت ایران اسلامی را نگه دارد و با سرودن شاهنامه این مهم را انجام داده است. آیا آن‌طور که برخی از اصولگرایان وابسته به جناح حاکم در ایران ادعا می‌کنند فردوسی در شاهنامه همواره دین را در کنار سیاست آورده است؟

البته استفاده سیاسی (له و علیه) ‌ شاهنامه نه اختصاصی به زمان حال دارد و نه در انحصار جمهوری اسلامی است. شاهان در طول این ده قرن از آن استفاده سیاسی کرده‌اند و برخی عناصر افراط‌گرا – و نه همه آنان – ‌در جمهوری اسلامی هم سعی داشتند با شاهنامه مبارزه کنند. البته به یاد داریم که بعضی‌ها هم بعد از انقلاب بیل و کلنگ برداشتند که بروند تخت جمشید را ویران کنند. ولی در مقابل گروهی هم هستند که می‌خواهند به دلایل متفاوت و بعضاَ سیاسی‌ در جهت عکس حرکت نمایند. خارج از دولت هم برخی نژادپرستان به غلط از شاهنامه یک تصویر ایران‌مدارانه به سبک خودشان ارائه داده‌اند و در مقابل آن‌ها هم بعضی ایران‌ستیزان و جدائی‌طلبانی با پذیرش آن تصویر نادرست به شاهنامه دشنام می‌دهند. چه خوب است که همه از شاهنامه به عنوان یک حربه سیاسی دست بردارند و زانوی ادب زده، کوشش کنند تا کتاب حکیم را همان‌گونه که نوشته شده بخوانند و از آن بیاموزند.

گالری زمانه: برخی از تصاویر حمید رحمانیان در نسخه تصویرسازی‌شده شاهنامه به زبان انگلیسی