زنی بیدفاع درمقابل دیدگان مردم در خیابان توسط یک مرد به شکل وحشیانهای کتک میخورد. از کلمات و ناسزاهایی که رد و بدل میشود، مشخص است که این زن و مرد، نسبت خانوادگی نزدیکی به یکدیگر دارند. هیچکس هم برای دفاع یا خاتمه دعوا، پا پیش نمیگذارد. تماشاچیان هریک به دلیلی دخالت نمیکنند؛ برخی از آنها از این صحنه بی اعتناء میگذرند چرا که زن را مایملک مرد میپندارند پس کتک خوردن زن توسط شوهر برایشان امری عادی است. برخی دیگر با گوشی فیلم میگیرند و عدهای هم از هراس اینکه بعدا در دادگاه بهخاطر حضور در میانه این ضرب و شتم مورد مواخذه قرار گیرند، دخالت نمیکنند. حتی مأمور پلیسی که بهصورت اتفاقی در همان حوالی در حال گشتزنی است هم کاری نمیکند چرا که قانون مشخصی برای ورود به درگیری خیابانی زن و شوهر تعریف نشده است.
عبارات بالا توصیفی است از صحنههای خشونتبار کتک زدن زنان توسط همسر/ پدر یا برادرشان در خیابان که شاید هر کدام از شهروندان ایرانی بارها شاهد آن بودهاند. در چنین مواردی مسئولیت پذیری اجتماعی اقتضاء میکند که برای پایان یافتن خشونت علیه زنی که مورد تعرض واقع شده، دخالت کنیم. اما این دخالت به چه روشی باید انجام شود؟ چگونه میتوان بدون استفاده از زور و درگیری فیزیکی علیه مردِ متعرض، به این خشونت پایان داد؟
شعله زمینی، پژوهشگر و مدافع حقوق زنان بر این باور است که شهروندان باید برای دخالتگریِ فردی در مواقعی که خشونتی علیه یک زن واقع میشود، آموزش ببینند.
او به زمانه میگوید:
«باید پیشزمینههایی از ساختار و آموزش مناسب در یک کشور وجود داشته باشد. مسأله کاملا یک مسأله اجتماعی است و باید جلوی این خشونت ایستاد. بنابراین تک تک ما به شرط حضور در چنین فضا و مکانی، موظفیم به دخالتگری و در حقیقت وظیفه ما محسوب میشود که اگر شاهد خشونت علیه کسی هستیم، تا جایی که میتوانیم از آن جلوگیری کنیم.»
بر اساس آمارهای جهانی بهطور متوسط از هر سه زن، یکی در طول زندگی خود حداقل یک بار خشونت را تجربه میکند. در جوامع کمتر توسعه یافته همچون ایران احتمال بالاتر بودن این آمار وجود دارد. این در حالی است که معصومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری ایران، اواخر بهمنماه سال گذشته در حاشیه نشست بین المللی زنان، صلح و امنیت پایدار در تهران ادعا کرد:
«در جامعه ما خشونت خانگی و اجتماعی علیه زنان آمار بالایی ندارد و در مقایسه با سایر کشورها ایران وضعیت بهتری دارد.»
معصومه ابتکار ادعای خود را بر مبنای تعداد شکایتهای ثبت شده در پزشکی قانونی و مراکز نیروی انتظامی طرح کرده است. ادعایی که در برخی موارد توسط مقامات قضایی رد شده است.
برای نمونه، حسین ناریان، بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب، در اواخر خردادماه ۱۳۹۸، از عدم تمایل زنان برای اعلام شکایت در زمینه خشونتهای خانگی خبر داد و گفت:
«در مورد خشونت علیه زنان آمار سیاه وجود دارد. چرا که معمولاً زنان مایل به اعلام شکایت در زمینه خشونتهای خانگی نیستند.»
شعله زمینی در همین ارتباط میگوید:
«وقتی قانونی مبنی بر جلوگیری از خشونت علیه زنان بر مبنای جنسیت وجود نداشته باشد یا اگر هم در این حوزه قانونی تعریف شده، مسکوت مانده، به آن عمل نشود و مجریان قانون به سادگی از آن چشمپوشی کنند، وقتی سیاستگذاریهای نهادینهسازی جلوگیری از خشونت علیه زنان بر مبنای جنسیت وجود نداشته باشد یا به عرصه عمل نرسند و زمانی که از طرف قانونگذار، مجریان قانون و کل جامعه به اسم فرهنگ، سنت، مذهب و ایدههای بنیادگرایانه به مسأله خشونت علیه زنان توجه نکرده و حتی بودجهگذاری نشود، افزایش میزان خشونت علیه زنان در ایران به وضوح مشهود خواهد بود.»
بهگفته این مدافع حقوق زنان، در غیاب دموکراسی و نبود فضاهای دموکراتیک، «حکومتِ قانونِ خوب» هم در جامعه وجود نخواهد داشت:
«در چنین جامعهای، آموزشها، نهادها و قوانین لازم برای جلوگیری از این مسأله نیز وجود نخواهد داشت. همه موارد یاد شده عواملی هستند که باعث فراگیر شدن خشونت علیه زنان خواهند شد. به این ترتیب است که شهروندان نیز در مواجه با چنین مواردی فقط نظارهگر بوده و دخالتگری موثری صورت نمیپذیرد.»
خشونت علیه زنان در ایران، امری نهادینه شده است
حکومت جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از ضد زنترین حکومتهای جهان، تا حدود زیادی عرصههای مختلف اجتماعی را برای نقش آفرینی امن زنان تنگ کرده است.
هایده روش، جامعه شناس و مدافع حقوق زنان، در گفتوگو با زمانه، با برشمردن دلایل خشونتزدگی جامعه فعلی در ایران، این پدیده را ناشی از از بین رفتنِ «حرمت انسان و حرمت بدن انسان» توسط حکومت جمهوری اسلامی میداند و در زمینه «رواج تعرض به بدن انسان» در ایران میگوید:
«در ایران با جامعه بسیار خشونتزدهای روبروایم. حکومت در طی ۴۲ سال گذشته، خشونت، بیرحمی و قساوت را در ابعاد گستردهای اعمال و در جامعه منتشر کرده است و بدین ترتیب آن را نهادینه کرده است. از سوی دیگر حرمت انسان و حرمت بدن انسان از بین رفته است. با اجرای شلاق در ملأ عام بیحرمتی و تعرض به بدن انسان را در جامعه رواج دادهاند.»
بهگفته این مدافع حقوق زنان، با در نظر گرفتن موارد یاد شده میتوان نتیجه گرفت که مرد در هنگام عصبانیت به خودش جرأت روا داشتن ستم به زن را بدهد. او خشونتورزی علیه زنان در خیابان را هم در پیوند با همین موضوع میداند و در ادامه میگوید:
«از آنجاییکه در طول حکومت جمهوری اسلامی، حرمت و احترام زنان بسیار پایین آمده، متأسفانه به خاطر برخورد پلیس و قانون، امکان دخالتگری خیلی محدود است.»
دادهها و گزارشهای موجود در وبسایت سازمان ملل نشان میدهد که انواع خشونت علیه زنان و دختران، به ویژه خشونت خانگی در دوران پس از شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان شدت یافته است.
زهرا نژاد بهرام، عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران هم در آذرماه سال گذشته در نطق پیش از دستور خود در جلسه این شورا از افزایش آمار خشونت علیه زنان ایرانی در دوران کرونا خبر داد و گفت:
«آمار دقیقی در مورد میزان واقعی خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد اما برخی اظهارنظرهای مسئولان، نشان از آن دارد که آمار خشونت علیه زنان در ایران بهخصوص در ایام کرونا، روند افزایشی داشته است.»
بهگفته این عضو شورای شهر تهران، در ایران بسترهای قانونی لازم برای مقابله با پدیده خشونت فراهم نشده است.
هایده روش اما «نابرابری جایگاه و موقعیت زن در جامعه» را از عوامل اصلی بروز خشونت علیه زنان میداند و در همین زمینه میگوید:
«نکته مهم دیگر، نابرابری جایگاه و موقعیت زن و مرد در جامعه است. در چنین شرایطی، انسانی در موقعیت فرودست، آزاردیده است و دیگری آزارگر. مرد با استفاده از قدرت اقتصادی، اجتماعی و سلطه و اتوریتهاش است که انسان دیگر را آزار میدهد. ما هر جا با چنین صحنهای مواجه شدیم، به عنوان یک شهروند مسئول باید با آن برخورد کنیم. این وظیفه اجتماعی ماست.»
یک تجربه از جنبش زنان در هند
کمپین «زنگ خانه را بزن»، کارزاری علیه خشونت خانگی در هندوستان است که در آگوست سال ۲۰۰۸ میلادی آغاز شد. این کارزار از ساکنان محلی میخواهد تا با اقداماتی فردی و ساده در برابر هر نوع خشونت خانگی و سوءاستفاده جنسی موضع بگیرند. این کمپین از ساکنان آپارتمان یا ساکنان محله، به ویژه از مردان میخواهد، هنگامی که صدای خشونت علیه زنی را میشنوند، زنگ خانه را بزنند و با یک درخواست ساده، این هشدار را به مرد مجرم داده که از خشونتِ در جریان، در چارچوب خصوصی آنها آگاه بوده و بدین ترتیب مانعی در ادامه آن باشند. این کمپین اقدام فردی در برابر خشونت خانگی را ارتقا میدهد که شامل ابزارهای آموزشی، تبلیغات رسانهای و بیانیهها و اعلامیهها میشود. در این کارزار، جامعه هدف، مردان بوده و دخالتگری مؤثرِ آنان را در صورت مشاهده خشونت خانگی ترغیب میکند.
هایده روش درباره امکان راه اندازیِ یک کارزار در ایران نظیر آنچه که در هندوستان شکل گرفته میگوید:
«مردی که در ایران همسرمش را کتک میزند، بر این مساله آگاه است که پیگیری قانونی و پلیسی در پی نخواهد داشت. در کشورهای اروپایی حتی صدای بلند همسایه میتواند منجر به پیگرد قانونی شود و در صورت خشونتورزی مرد، حمایتگری پلیس از زنان و کودکان و تهیه فضای امن برای آنان در طی روند پیگیری وجود دارد.»
بهگفته این جامعهشناس، در ایران، آگاهی مردان از تبعات سطحی و ناچیز در صورت اقدام به خشونتورزی، عامل تشدید آن است و قوانین بسیار موثر هستند:
«در خانه، شخص مجرم، آگاه است که به راحتی میتواند خشونتورزی کند اما در فضای عمومی همچون خیابان، مهمانی یا مرکز خرید، نمیتواند به سادگی مرتکب این جرم شود. بهترین راهحل و رویکرد در مواقعی که خشونت در فضای خصوصی اتفاق میافتد، به عرصه عمومی کشاندن آن است. همسایهها و زنان حاضر در ساختمان میتوانند با صدا درآوردن زنگ خانه به شخص خاطی این هشدار را دهند که از آنچه در حال اتفاق است با خبر و آگاه هستند. در چنین شرایطی ممکن است امکان پیشروی مرد در خشونتورزی کاهش یابد. اینکه دیگران در جریان ماجرا قرار گرفتهاند، میتواند بار و قبح اجتماعی ایجاد کند. اگر بشود فضا را جمعی کرد، میتواند تأثیرگذار باشد.»