■ در دیماه ۱۳۵۹، پس از آنکه حمله سراسری ارتش و واحدهای زرهی ایران به نیروهای عراقی در دشت آزادگان با مقاومت سخت عراق مواجه شد و صدها تانک و نفر برایرانی منهدم شد و نیروهای ایرانی تا حمیدیه و اهواز وادار به عقب نشینی شدند، ارتش ایران برای سد کردن هجوم نیروهای عراقی به اهواز اقدام به باز کردن سد کرخه نمود. در عرض سه روز صدها کیلومتر از دشت آزادگان به زیر آب فرو رفت. حتی برخی از روستاهای خالی از سکنه از نقشه جغرافیایی خوزستان حذف شدند. در نتیجه تا پایان جنگ نیروهای عراقی نتوانستند از کرخه کورعبور کنند.
از آن تاریخ نظام نوپای “جمهوری اسلامی” به اهمیت نقش دفاعی آب در استان مسطح و هموار خوزستان پی برد.
■ بعد از حمله عراق به کویت و بازپس گیری آن در جنگ اول خلیج فارس، با توجه به حمایتهای ایران از کویت، این کشور دست کمک به سوی ایران دراز کرد. مقاولهنامهای در خصوص انتقال بخشی از آب کارون به کویت امضا شد.
اما آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس، کویت را از اجرایی شدن این پروژه منصرف کردند. استناد آنها به نظریه هنری کیسینجر در مورد مخالفت با انتقال گاز سیبری به اروپا بود. کیسینجر خط لوله گاز سیبری را به طناب داری همانند میکرد که اروپا به گردن خود میاندازد و کنترل آن را در اختیار شوروی قرار میدهد. آنها استدلال میکردند که در صورتی که کنترل شیرآب آشامیدنی مردم کویت در دست حکومت ایران قرار گیرد، ایران میتواند مقاصد توسعه طلبانه اش را اجرا نماید.
■ این دو اتفاق باعث شد که هسته مرکزی حکومت به قدرت آب در امر دفاع از نظام پی ببرد. وقتی آب جنبه امنیتی پیدا کرد سردمداران حکومت سعی کردند آن را نه در دفاع از ایران بلکه علیه مردم ایران به کار بیندازد. به همین دلیل شروع به اجرای پروژههای متعدد سد سازی، آن هم از نوع مخزنی، بر روی شاخههای کارون کردند.
بهانه حکومت مهار سیلابهای فصلی بود. مردم خوزستان به یاد دارند که در اثر این سیلاب ها، کارون در هر بهار طغیان میکرد و سطح آب تا پیادهروهای خیابان طالقانی و کیان پارس در دوسمت کارون بالا میآمد و جاده ساحلی ناپدید میشد. اما این صحنهها به تدریج از حافظه جمعی مردم حذف شد. مشکل سیلاب وجود داشت، اما رژیم این مشکل را به مشکل آب تبدیل کرد.
■ سپاه پاسداران و قرارگاه سازندگی متولی اجرای پروژههای سد سازی کارون ۱ تا ۴ و سد گتوند گردید، سدهایی که میلیاردهای مترمکعب آب را در پشت آنها ذخیره کردهاند.
با ساختن این سدها نه تنها کارون یعنی پرآبترین رودخانه ایران وتنها رودخانه قابل کشتیرانی را به نهری پر از فاضلاب تبدیل کردند بلکه به تدریج هورالعظیم و تالاب شادگان و دهها تالاب کوچک و بزرگ پراکنده در سطح خوزستان را خشک کردند.
کسانی که در سالهای جنگ و پس از آن به حمیدیه و سوسنگرد سفر کردهاند به یاد میآورند که این دوشهر چقدر سرسبز و زیبا بودند و علیرغم نشانههای حضور دیو جنگ هنوز مزارعشان سرسبز و نخلهایشان برافراشته بودند، زیرا نه تنها در هریک از این دو شهر کوچک دو رودخانه پرآب جاری بود بلکه شاخههای پرتعداد کرخه کور از هویزه تا هورالعظیم پرآب بودند و سرچشمه زندگی کشاورزانی که در زمینهای پرحاصل دشت آزادگان در چهار فصل سال کشت و کار میکردند و محصولاتشان به تهران و دیگر شهرهای ایران میرسید.
وقتی از حاشیه شاخههای کرخه کور عبور میکردی، هزاران گاومیش را میدیدی که در آب آرام گرفتهاند. بهترین سند زنده از آن سالها، تصاویر فیلم “عروس آتش” است که توسط خسرو سینایی ساخته شد.
اما امروز از آن مزارع نشانی برجای نمانده است زیرا با بستن دریچه سد کرخه دیگر آبی در پایین دست سد جاری نمیشود.
■ نگاه امنیتی به مسئله آب باعث شده است که برای متولیان خودخوانده امنیت کشور نه زندگی مردم اهمیتی داشته باشد نه تخریب و انهدام محیط زیست میلیونها پرنده و ماهی وگامیش. آنها اختیار آب را در دست گرفتهاند تا تسمه از گرده مردم بکشند و آنها را به اطاعت وادار کنند. آنها هورالعظیم را خشک کردند تا در آن چاه نفت بزنند. در حالی که میشد با صرف اندکی هزینه بیشتر همین حفاریها را در دل هورالعظیم در آن شکل زندهاش انجام دهند. وقتی در نزدیکی سواحل خزر باعمق ۹۰۰ متر امکان حفاری چاه نفت وجود دارد در هورالعظیم با عمق حداکثر ده متر این امکان وجود نداشت؟ اما برای مدعیان امنیت، نه زندگی صدهزار نفر ساکنین روستاهای بین سد کرخه تا هورالعظیم اهمیتی دارد، نه هزینههایی که مردم میپردازند.
■ واقعیت این است که متولیان امنیت به فرماندهی سپاه پاسداران نه درکی از امنیت دارند و نه درکی از نیازهای ناگزیر مردم. آنها فقط به پولی فکر میکنند که از فروختن آبهای ذخیره شده میتوانند به دست بیاورند، چنانکه آب دلیجان را به قم میفروشند و آب اصفهان را به یزد و به رفسنجان.
سپاه پاسداران به بهانه حفظ امنیت نه تنها بر منابع نفت و گاز بلکه بر کلیه معادن، کانیها، آبها، زمینهای حاصلخیز، تجارت خارجی، تجارت داخلی، گمرکات، بانکها، ساختمانسازی، مخابرات، اینترنت و هر نهاد دیگری که منشأ تولید پول و ثروت است به بهانه کنترل و حفظ امنیت دست انداختهاند. این گروه تبهکار با توسعه شبکههای شبه مافیایی بر قدرت تفوق خود میافزاید. آنها حتی نگران شورشهای مردمی نیستند زیرا با اتکا به زرادخانههایی که در اختیار دارند خود را مالک الرقاب مردم میدانند. از کشتن مردم ابائی ندارند.
■ در تاریخ ۲۸ تیرماه، اینستاگرام دفتر رهبری مزورانه پستی مربوط به ۵ سال قبل را بازنشر کرده که در آن او به رفع مشکلات مردم خوزستان توصیه کرده است. این بازی مضحک و انداختن توپ به زمین دولت آن هم دولتی که دو هفته بیشتر به پایانش باقی نمانده است، چنان لوس و تکراری و فریبکارانه است که احدی به آن اهمیت نمیدهد. خامنهای که صدای مرگ بر دیکتاتور را شنیده با بازنشر این پست دارد دستهای آلوده اش را میشوید.
■ حقیقت ماجرا این است که این بازی هم تکرار همان بازی میدان و دیپلماسی است که چندماه قبل توسط جواد ظریف برملا شد و مورد طعن و لعن واقع گردید. اختیار سدها و آبهای ذخیره شده نه در دست دولت و وزارت نیرو بلکه در دست سپاه پاسداران است. رهبر کسی را مواخذه میکند و یا به او امر میکند که نه قدرت دارد و نه قادر به حل مشکل است. فرماندهان سپاه هم آنقدرمستقل و خودرای هستند که گوششان به این حرفها بدهکار نیست. آنها شیرآب را بازنخواهند کرد و مردم خوزستان و دامهایشان قربانی این خودراییها و بی تدبیریها باقی میمانند. سرداران مطمئن هستند که اگر کوتاه بیایند و دریچه سدها را در این سال خشک و کم باران باز کنند فردا مردم خوزستان سهمی از فروش نفت مطالبه خواهند کرد. و چنانچه شیرها را بسته نگه دارند این تشنگی رمق باقیمانده را از آنان خواهد ستاند و به تدریج خاموش خواهد شد. این گونه موفقیت طرحهایشان را پیش میکنند؛ اما آیا واقعا چنین پیشبینیهایی همیشه درست از آب درمیآیند؟
آقای رهبر کماکان میگوید اگر به حرف گوش کرده بودند مسئله آب خوزستان به اینجا کشیده نمیشد.
آقا هشت سال پیش را بیخیال. الان بگو آب کارون و کرخه را رها کنند تا دامهای مردم بیش از این تلف نشوند.
مردم آب میخواهند. آب جناب آقا.
لااقل بگو چه کسی به حرفت اعتنا نکرده. معلوم است که نخواهی گفت. چون آن کس سپاه پاسداران است که حکومت ترا پاسداری میکنند. تو نمیتوانی علیه آنها حرف بزنی
بیژن / 23 July 2021