نامش رضا منوچهریست، متولد سال ۱۳۵۵ و اهل مریوان در استان کُردستان. به دلیل جنگ ایران و عراق، روستای خانواده رضا به نام “کاریز” تخریب و در مدت هشت سال جنگ، هفت بار آواره شدند. رضا با پایان جنگ کمکم وارد فعالیتهای سیاسی شد. او اندکی پس از شروع کار سیاسی تحت تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت و مدتی را در تهران در خفا زندگی کرد. در نهایت ناچار شد سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴) به اقلیم کُردستان عراق پناه ببرد.
این پناهجوی سیاسی بیش از ۱۷ سال است روزنامهنگاری، ترجمه و فعالیت مدنی و حقوق بشری میکند. او در طی این مدت پنج کتاب به نامهای توتم و تابو- زیگموند فروید، آیا انسان پیروز خواهد شد؟- اریک فرم، دیباچهای بر فلسفه عدالت- حسین بشیریه، تئاتر و کارگردانی- ژاکژان روبین و فلسفه و آیین زرتشت- احمد عباسیان و دهها مقاله از فارسی به کُردی ترجمه کرده است.
او که از ۱۷ سال پیش کارت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) دارد و به عنوان پناهجو در اقلیم کُردستان زندگی میکند، درباره دیگر فعالیتهایش به زمانه میگوید:
«عضو سندیکای روزنامهنگاران کُردستان و فدراسیون جهانی روزنامهنگاران (IFJ) هستم. با مؤسسه “سردم” برای چند سال به شیوه همکار کار کردهام. در روزنامههای “ریباز آزادی”، “روژین”، “آسو”، “آلای آزادی”، “ریگای آزادی”، “روژنامه”، رادیو “گوران/ تغییر”، تلویزیونهای (KNN)، (NRT) و “هاولاتی” نیز کار کردهام.»
با وجود این کمیساریای عالی پناهندگان در اقلیم کُردستان در این ۱۷ سال به پرونده این پناهجوی سیاسی کُرد رسیدگی نکرده و علت اصلی این امر نیز تاکنون مبهم باقی مانده است.
این پناهجوی سیاسی میگوید سالهاست شورای پناهندگان در اقلیم کُردستان به این نتیجه رسیده که کمیساریای عالی پناهندگان به غیر از صادر کردن کارت پناهجویی، اقدامی عملی که تأثیری بر روند پروندهها و زندگی پناهجویان داشته باشد، انجام نمیدهد:
«همواره کمیساریای عالی پناهندگان در صدد توجیه سیاستهای ضد پناهجوییِ این سازمان و قبولاندن وضعیت موجود به پناهجویان بوده است. بارها مسئولان این سازمان هنگام مراجعه پناهجویان کُرد ایرانی از ناتوانی و نبود بودجه و اینکه کاری از دست این سازمان برای پناهجویان برنمیآید، صحبت کردهاند.»
پناهجویان کُرد ایران چه کسانی هستند؟
رضا مرادی، مسئول انجمن پناهجویان- سلیمانیه، در گفتوگو با زمانه میگوید پناهنده و پناهجویان کُرد ایرانی را که در اقلیم کُردستان زندگی میکنند، میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
«یک گروه از این پناهجویان حدود ۴۰ سال قبل یعنی سه ماه قبل از شروع جنگ ایران و عراق به دلیل وضعیت وخیمی که از هر لحاظ داشتند به کردستان عراق مهاجرت کردند و متعاقبا حکومت بعث آنها را به استان رومادیه و منطقه التاش منتقل کرد و اسکان داد.»
به گفته مرادی، این افراد سال ۲۰۰۳ بعد از سقوط حکومت بعث به اقلیم کُردستان برگشتند و در دو کمپ در شهرهای اربیل و سلیمانیه مستقر شدند.
مرادی درباره طیف دوم و سوم هم میگوید:
«طیف دوم از پناهجویان همان فعالان مدنی و کارگری هستند. آنها به دلیل فعالیتهایی که در ایران داشتند مجبور به ترک کشور شدند. طیف سوم هم کسانی هستند که در احزاب سیاسی کُرد فعال بودند اما بعدا در شهرهای مختلف به عنوان پناهجو مشغول به زندگی شدند.»
مشکلات پناهجویان کُرد ایرانی در اقلیم کُردستان
سالهاست که اقلیم کُردستان پس از ترکیه یکی از گذرگاههای اصلی پناهجویان کُرد ایران برای رسیدن به کشورهای اروپایی است.
همچنین پس از شکلگیری اعتراضات به اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸ موسوم به «جنبش سبز»، دهها فعال سیاسی و روزنامهنگار از طریق مرزهای ایران به اقلیم کُردستان پناه بردند و مدتی پس از پذیرش، به کشور سوم مهاجرت کردند. اما آنطور که پناهجویان کُرد ایرانی از وضعیت خود میگویند، آنها از بدو ورود در جامعه کُردستان با مشکلات فراوانی روبهرو هستند و در تمام این مدت نه تنها از سوی حکومت اقلیم کُردستان و دولت بغداد به مشکلاتشان توجه و رسیدگی کافی نشده، بلکه عملا از سوی کمیساریای عالی پناهندگان هم فراموش شدهاند و هیچ گونه اقدامی به منظور بهبود وضعیت زندگی و بررسی پروندههایشان برای اعزام به کشوری امن انجام نمیگیرد.
رضا منوچهری به عنوان یک پناهجوی سیاسی به برخی از مشکلات مانند امکانِ نداشتن فعالیتهای مدنی که سایر پناهجویان سیاسی در اقلیم کُردستان با آن مواجه هستند اشاره میکند و میگوید:
«از لحاظ سیاسی نمیتوانیم به شیوه رسمی و قانونی در کارها و پروسههای سیاسی شرکت کنیم. از لحاظ آزادیهای سیاسی و مدنی مشکلاتی با بخش زیادی از جامعه سنتی و جریانهای مذهبی داریم که جریانهای غالب هستند. هر سال آزادی کار روزنامهنگاری و آزادی بیان محدودتر میشود. در این سالهای اخیر بهخصوص از ۲۰۱۶ فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی بیشتر شده و از پنجوین تا کوی سنجق و از آنجا تا اربیل و سوران به ترور مخالفین پرداخته است.»
منوچهری میگوید بارها از طریق دوستان و جریانهای مختلف مطلع شده که باید خیلی مراقب باشد:
«این موج ترور بر امنیت و کار و فعالیت همه پناهندگان و مخالفان جمهوری اسلامی تأثیر ناگواری بر جای گذاشته است. از لحاظ اقتصادی مشکلات فراوانی داریم. مشکل درآمد، اجاره خانه، هزینههای پزشکی، تحصیلی و کار مناسب برای خود و فرزندانمان. با بروکراسی سخت و طاقتفرسای اقامت، مشکل نداشتن پاسپورت و شناسنامه، نداشتن حق مالکیت به نام شخص پناهنده و ندادن گواهینامه عمومی و ممنوعیت تاکسیرانی برای پناهندگان روبهرو هستیم.»
گفتههای این پناهجو در حالیست که روز چهارشنبه ۲۳ تیر ماه یک پناهجوی سیاسی کُرد به نام بهروز رحیمی (ربین)، اهل سنندج در استان کُردستان که از حدود ۱۰ سال پیش به دلیل فعالیتهای سیاسی به اقلیم کُردستان عراق پناه برده بود، با شلیک چهار گلوله در منطقه «ژاله»، حاشیه شهر سلیمانیه از سوی افراد ناشناس به قتل رسید.
یک منبع آگاه در این باره به زمانه میگوید این پناهجو در ماههای اخیر تهدیداتی از سوی نیروهای امنیتی وابسته به جمهوری اسلامی دریافت کرده بود.
تبعیض یا هدفی سیاسی؟
آمار دقیقی از تعداد پناهجویان کُرد ایرانی در اقلیم کُردستان در دست نیست اما زلیخا محمدی، از اعضای انجمن «پناهجویان روژههلات» در شهر سلیمانیه به زمانه میگوید که در اقلیم کُردستان حدود پنج الی شش هزار و در دیگر شهرهای عراق مجموعا ۱۰ هزار پناهجوی کُرد ایرانی زندگی میکنند.
محمدی درباره مسئولیتپذیری اقلیم کردستان نسبت به پناهجویان میگوید:
«حکومت اقلیم کُردستان عملا هیچ مسئولیتی در قبال پناهجویان بر عهده نگرفته است. از این تعداد حتی یک پناهجو هم نیست که از وضعیت زندگیاش راضی باشد. کودکانی از این خانوادهها هستند که بیماری سرطان خون دارند. این کودکان نیاز به مراقبتهای پزشکی دارند و برای ادامه روند درمان باید به کشور سوم انتقال یابند اما حکومت اقلیم و کمیساریای عالی پناهندگان نسبت به روند درمان این کودکان بیاهمیت هستند. در این میان کسانی هستند که از ناامیدی و بلاتکلیفی دچار افسردگی شدهاند و حتی برخی نیز اقدام به خودکشی کردهاند.»
به گفته محمدی، سازمان ملل پیشتر مبلغی را تعیین کرده تا هر ماه حدود ۱۰۰ دلار به هر پناهجو داده شود اما این مبلغ پس از دو ماه بدون هیچ توضیحی قطع شده است.
اما به باور منوچهری که تجربه سالها زندگی در اقلیم کُردستان دارد، اهداف سیاسی در پشت پرده این نوع برخوردهای تبعیضآمیز و رسیدگی نکردن به وضعیت پناهجویان کُرد ایران وجود دارد:
«اگر مسئولان سازمان ملل از کمبود و بحران بودجه صحبت میکنند پس چرا برای پناهجویان سوریه، پناهجویان ترکیه پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ و آوارگان مناطق مختلف عراق بودجه تخصیص داده میشود؟ همه ما در کشوری به نام عراق با شرایط خاص سیاسی، امنیتی و اقتصادی زندگی میکنیم اما چرا برای برخی بودجه و رسیدگی در جریان است و حتی به کشور سوم اعزام میشوند اما برای دیگران چنین امکانی وجود ندارد؟»
اما رضا مرادی که خود مسئول پناهجویان کُرد ایرانی در شهر سلیمانه است میگوید وظایفی بر عهده حکومت مرکزی (بغداد) است، منتها روابط تنگاتنگ سیاسی مابین ایران و عراق و تنشهای سیاسی بغداد با اقلیم کُردستان، بر روند رسیدگی به پرونده این پناهجویان تأثیر مستقیم گذاشته است:
«حکومت عراق از دادن حقوق این پناهجویان بر طبق کنوانسیون ۱۹۵۱ و حتی قوانین تصویب شده خودش سر باز میزند؛ هر چند این قوانین مربوط به پناهجویان نیست چون قانون پناهجویان (اللاجئین) که در سال ۱۹۷۱ تصویب شده مربوط به پناهندگان فلسطینی است اما حتی از اجرای این قانون هم خودداری میکنند.»
به گفته مرادی، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مسئولیت انسانیای را که بر عهده این سازمان است انجام نمیدهد. این کمیساریا با کمکهای بسیار اندکی که به پناهجویان کُرد ایرانی میرساند، به دلایل واهی و مبهم از اجرای وظایف اصلی خود سر باز میزند و کمترین توجهی به خواستههای انسانی این پناهجویان نمیکند:
«خودسوزی بهزاد محمودی در اردیبهشت ماه امسال، تجمع و اعتراضات پناهجویان و عدم پاسخگویی این سازمان حقوق بشری خود بیانگر واقعیت است. از سوی دیگر کمکهای مستمر و بیشمار به پناهجویان کشورهای دیگر نشان از سیاست تبعیض کمیساریای عالی پناهندگان در کشور عراق است. متأسفانه هیچ راه حلی هم در این کشور وجود ندارد زیرا که هیچ روزنهای برای دادخواهی نیست و به خواستههای انسانی این پناهجویان از منظر سیاسی نگریسته میشود.»
خواسته ما رسیدگی به پروندههاست
مجید ایور یکی دیگر از پناهجویان سیاسی در اقلیم کُردستان است. او که ۳۶ ساله است، تابستان سال ۱۳۸۵ پس از مدتی بازداشت در سلول انفرادی زندان مهاباد با تودیع سند آزاد و پاییز همان سال به اقلیم کُردستان مهاجرت کرد.
او درباره مشکلات خود به عنوان یک پناهجوی سیاسی به زمانه میگوید:
«از ۱۵ سال پیش اینجا زندگی میکنم. از همان اوایل با مشکلات جدی روبهرو بودیم. مشکلاتی مثل گرفتن اقامت که باید شخصی که دارای شناسنامه عراقی است، ضمانت کند. اینجا به افراد مجرد به سختی خانه اجاره میدهند و کار پیدا کردن هم بسیار دشوار است. سال ۸۹ (۲۰۱۰) پس از ازدواج با خانمی از سلیمانیه، کارت پناهجویی یو.ان را گرفتم و طبق کنوانسیون حقوق بشر میبایستی ما را تحت پوشش قرار میدادند اما کارمندان و مسئولان کلیه مفاد را زیر پا میگذارند. آنان عملا پناهجویان کُرد ایرانی را از امتیازات و امکانات این سازمان محروم کردهاند.»
به گفته این پناهجوی سیاسی، افزایش نفوذ و نقش جمهوری اسلامی در عراق، تأثیر مستقیمی بر روند رسیدگی به پروندههای پناهجویان ایرانی داشته است:
«کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان موظف است افرادی را که پرونده سیاسی دارند به کشور سوم اعزام کند. تمام مدارک از جمله مدارک مربوط به زندان و مصادره املاک پدرم را به آنها دادهام اما این سازمان تاکنون از هر اقدامی امتناع کرده چون به نظر میرسد پناهجویان ایرانی در اولویت این سازمان نیستند.»
این پناهجو همچنین میگوید که نفوذ شبه نظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در عراق رو به افزایش است و بیم آن وجود دارد که پناهجوهای سیاسی در دسترس این گروهها قرار بگیرند:
«خواسته ما به حق و کاملا مشخص است: صدایمان شنیده شود. ما از سازمان ملل میخواهیم به پروندههایمان رسیدگی کند و ما را از دوزخ اقلیم کردستان به کشوری امن انتقال دهد.»
رضا مرادی هم در این باره میگوید که خواستههای این پناهجو و دیگر پناهجویان، خواستههایی انسانی برای دستیابی به ابتداییترین حقوق فردی و شهروندی است:
«ضروریست که با به اجرا درآوردن کنوانسیون ۱۹۵۱ سازمان ملل در این کشور، پناهجویان بتوانند برای خود و آینده فرزندانشان زندگیِ انسانی و در امنیت کامل فراهم کنند و به دور از ترس و اضطراب باشند. در غیر این صورت هیچ امیدی به حل مشکلات این پناهجویان نیست که به کشوری سوم و امن انتقال داده شوند.»
در سالهای اخیر پناهجویان کُرد ایرانی بارها با برپایی تجمعاتی مسالمتآمیز مقابل دفتر سازمان ملل در اربیل، خواستار رسیدگی به پروندههایشان شدهاند.
در آخرین مورد، چند روز پس از خودسوزی بهزاد محمودی، پناهجوی کُرد ایرانی در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ در اعتراض به تأخیر در روند بررسی درخواست پناهندگیاش مقابل دفتر این سازمان، تجمعاتی اعتراضی از سوی این پناهجویان شکل گرفت.
بهزاد محمودی شش روز بعد از این اتفاق، در تاریخ سوم خرداد به دلیل شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان جان خود را از دست داد.
پس از جان باختن این پناهجو، «انجمن پناهجویان روژههلات» نامهای ۱۰ مادهای را که در آن مطالباتشان مطرح شده بود، به دفتر سازمان ملل ارائه کردند و خواستار رسیدگی فوری به وضعیت پناهجویان کُرد ایرانی شدند.
بر خلاف وعدههای مسئولان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و مقامات اقلیم کُردستان، تا این لحظه به هیچ یک از مطالبات این نامه ۱۰ مادهای پاسخ داده نشده است.