در شامگاه جمعه (۲۵ تیر ۱۴۰۰) در شهرهای حمیدیه، ماهشهر، سوسنگرد، شوش، شادگان، و مناطق کانتکس و عین دو اهواز اعتراضات مردم عرب خوزستان در اعتراض به کم آبی برای دومین روز متوالی ادامه یافت. خبرهای تازه حاکی از تداوم اعتراضهای در شامگاه شنبه است. معترضان به ناکارآمدی دولت در مدیریت «بحران بیآبی» معترضند و همچنین طرحهای حکومتی برای انتقال آب خوزستان معترضند و معتقدند رویهای برای «مهاجرت اجباری» مردم عرب از منطقه در جریان است. همزمان، امید صبریپور، سرپرست فرمانداری شادگان، تایید کرده که یک جوان ۳۰ ساله در جریان تجمع اعتراضی به بحران آب در این شهرستان، بر اثر تیراندازی کشته شده است.
روشنفکران و فعالین هویتطلب عرب مانند یوسف عزیزی بنیطرف معتقدند یکی از عوامل اصلی نابرابری عرب و فارس در ایران استراتژى «عربزدايى» است که توسط انديشمندان ملیگرای رمانتیک همچون آقاخان کرمانی در اواسط قرن نوزدهم تبیین شد و سپس توسط کسانی چون محمود افشار، ابراهیم پورداوود و حسن پیرنیا پس از مشروطه و در دوران پهلوی اول بسط داده شده و در نهایت به گفتمان اصلی بخشهایی از حکومت و روشنفکران در نظام پهلوى دوم و حتی جمهوری اسلامی (که در ظاهر نظامی ضد ناسیونالیسم ایرانی و شیعهگرا است) بدل شد. در این نگاه عدم پوشش كافى اخبار جنبشهای مردم عرب در رسانههاى فارسىزبان طرفدار حکومت و همینطور اپوزيسيون، به عنوان میراثی از مردهریگ ناسیونالیسم عربستیزی که بر ذهنیت «آخوندها و نخبگان» ایران تاثیر عمیقی داشته، دیده میشود.
نگارنده با این انتقادها همدل است، ولی همزمان معتقد است وضعیتی که در اعتراضات مردم عرب خوزستان رخ داده است را احتمالا بشود با اتکا بر فقدان «عدالت زیستمحیطی» در ایران توضیح داد. در سه دهه اخیر در زبان انگلیسی ادبیات گستردهای در مورد مفهوم عدالت زیستمحیطی (environmental justice) تولید شده است. با اینحال این مفهوم در ایران جدید است و جستجویی در آرشیو مقالات فارسی (پرتال جامع علوم انسانی) هم جدید و کمسابقه بودن این موضوع در ایران را نشان میدهد. ما چارچوب تئوریک ادامه نوشته حاضر را آثار محققین داخل کشور در زمینه عدالت زیستمحیطی قرار میدهیم.
چالش بیعدالتی زیستمحیطی
مروری بر ادبیات بحث به زبان انگلیسی و فارسی نشان میدهد تصویب «منشور حقوق مدنی» در سال ۱۹۶۴ در ایالات متحده در شکلگیری مفهوم عدالت زیستمحیطی نقش مهمی داشت. به بیان دیگر، جنبش حقوق مدنی در دهه ۱۹۶۰ منشأ جنبش دیگری در آمریکا شد که به نام عدالت زیستمحیطی شناخته میشود. در دهه ۹۰ میلادی، رابرت بولارد، استاد آمریکایی آفریقاییتبار حال حاضر دانشگاه جنوبی تگزاس که به عنوان پدر مباحث عدالت زیستمحیطی شناخته میشود، اثری نگاشت با عنوان Dumping in Dixie که مسئله نژادپرستی را در تصمیمات و سیاستگذاریهای زیستمحیطی دولت برجسته میکرد. در این اثر بولارد بر اختلافات گسترده اقتصادی، بهداشتی و زیستمحیطی در بین گروههای نژادی ایالات متحده متمرکز شد و بطور مشخص بر وضعیت نابرابر سیاهان در بحث محیط زیست انگشت نهاد. پربیراه نیست بگوییم عربها و برخیگروههای قومی اقلیت در ایران «حداقل از جهاتی» وضعیتی شبیه سیاهان در آمریکا را دارند.
در کتاب مزبور بولارد استدلال کرده اگر بپذیریم که زندگی، کار، تحصیل و عبادت در یک محیط زیست سالم حق اولیه کلیه انسانها است، «افراد با نژاد، مذهب یا سطح درآمدی متفاوت» هم باید به یکسان از محیط زیست سالم برخوردار باشند و مضرات ناشی از پیشرفت ناهمگون فناوری و صنعت در یک کشور هم باید در جوامع انسانی به یکسان توزیع شود. استدلال اصلی بولارد چنین است: «رنگینپوستان و جمعیتهای کمدرآمد یا اقلیتهای قومی» نباید از اثرات مخرب زیستمحیطی پیشرفت و توسعه سهم بیشتری داشته باشد. همانطور که عباسی سرمدی و اسدی خمامی در مقالهای با عنوان «مفهوم عدالت زیستمحیطی و انعکاس آن در اسناد منطقهای و بینالمللی» توضیح داده اند، میتوان مطالبه در زمینه عدالت زیستمحیطی را بخشی از انگارهی حقوق بشر دانست؛ همانطور که «زندگی در محیط زیست سالم از حقوق بنیادین بشر است»، آب و هوای سالم هم از مهمترین عناصر برای بقای انسان و ضروری است.[1]
بر اساس مقالهای که سه پژوهشگر دیگر[2] در زمینه عدالت زیستمحیطی و جغرافیایی نگاشتهاند، میتوان توزیع منصفانه مزایا و هزینههای اجتماعی ناشی از توسعه را در زمره لوازم عدالت زیستمحیطی دانست که (به نظر ما حداقل) در مورد اعراب ساکن در خوزستان زیرپا گذاشته میشوند.
توضیح آنکه توزیع عادلانه مزایا و هزینههای اجتماعی ناشی از توسعه، آنطور که نویسندگان در جدولی خلاصه کردهاند، یعنی ثروت، موقعیت اجتماعی، تحصیلات عالی، انباشت زبالههای سمی، هوای آلوده و (از همه مهمتر در بحث ما) منابع آبی در میان افراد یک جامعه از گروههای مختلف نژادی و قومی و دینی برابر توزیع شوند. به بیان دیگر، برابری زیستمحیطی یعنی وضعیتی که در آن هزینهها و مزایای ناشی از توسعه فناورانه و صنعتی شدن، و همینطور مشکلات زیستمحیطی، به طور برابر بین همه گروههای قومی-دینی در جامعه ایران تقسیم شده باشد. (بنگرید به جدول شماره ۱، ص. ۸ از مقاله عزیزی، زبردست و اکبری) مقایسهای میان وضعیت زندگی مردم عرب اهواز و مردم سایر بخشهای ایران، و به طور مشخص جاهایی که معترضان معتقدند آب خوزستان به جای مصارف بومی به آنجاها منتقل میشود، نشان میدهد که این استاندارد در ایران رعایت نمیشود. چند نقر از مدیران عالیرتبه ایران، از جمله در خود استان خوزستان، عرب هستند؟
مهرآرا، مدانلو، و زارع زیدی در مقالهای توضیح دادهاند در مدلهای اعمال شده توسعه در چند دهه اخیر از سوی حکومت ایران رابطه متوازنی میان لوازم توسعه اقتصادی پایدار و حفظ محیط زیست برقرار نشده است. این سه پژوهشگر مستفیما به وضعیت کمآبی خوزستان در ایران نپرداختهاند، اما سخنانشان لوازم مهمی در این زمینه دارد. پس از مقدمهچینی نتیجه میگیرند:
«تضادی بین توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست وجود ندارد، در صورتی که برنامهریزیهای توسعه را در درازمدت مدون کنیم و با توجه به ظرفیت اکوسیستم و محیط زیست به دنبال توسعه باشیم و مکانیابیها با مطالعات صحیح و در نظرگرفتن ملاحظات زیستمحیطی انجام شود…این روندی است که در کشورهایی مانند استرالیا و نیوزیلند به آن دست یافتهاند و در عین دستیابی به توسعه، محیط زیست خود را نیز حفظ کردهاند.»
نویسندگان همزمان تاکید میکنند که البته لازمه این امر شناخت دقیق محیط زیست و درک ظرفیت محیط زیست است، امری که در کشور ما تاحدودی نادیده گرفته می شود:
«مثلا طرح آزادراه تهران-شمال، یک فاجعه زیست محیطی است و بدون توجه به دیدگاه حفظ محیط زیست، بدنبال کشیدن جاده و احتمالا فروش اراضی اطراف جاده هستند….مثالهای فراوانی وجود دارد که نشان میدهد این گونه توسعه یافتن در دراز مدت شکست میخورد و احتمالا همین جاده [آزادراه تهران شمال] به دلیل اینکه دیدگاه اکوسیستم در آن رعایت نشده است، با مشکلاتی نظیر رواناب و سیلاب هم مواجه میشود.» (ص. ۱۱۲)[3]
میدانیم سدسازیهایی که در مسیر رودخانههای استان خوزستان در دوران سازندگی آقای هاشمی رفسنجانی انجام شده، به همراه آسیبهای عظیم جنگ هشت ساله ایران و عراق، از دلایل عمده بحران آب و محیط زیست در منطقه جنوب غرب ایران محسوب میشود.
نگاه امنیتی
به عنوان نکته پایانی بد نیست به موضوع نسبت عدالت زیستمحیطی و امنیت ملی در ایران بپردازیم. این نکته بدان سبب مهم است که بخشهایی از حکومت در جمهوری اسلامی نگاهی کاملا امنیتی به موضوع جنبشهای قومی غیرفارسزبان دارند، بدون آنکه تصورشان از امنیت اصولا نسبتی با دموکراسی و مردمسالاری داشته باشد.
مراد کاویانیفرد در مقالهای در این زمینه، البته به شکل غیرمستقیم، تاکید میکند: «بنیاد امنیت ایجابی بر مشارکت مردم در قدرت و رضایت آنها از قدرت قرار دارد»، اما در جامعهای چون ایران، «بواسطه اجماع منابع قدرت در سازمانهای حکومت»، مناسبات حکومت-شهروند به سود حکومت جهتدهی میشود. نتیجه آنکه اصل بنیادی که بر اساس آن وظیفه حکومت زمینهسازی برای سعادت و بهروزی مردم است، در معرض تهدید جدی قرار میگیرد و به وضعیتی شبیه وضعیت کنونی نائل میشویم.
در توضیح کاویانیفرد در ایران، «متاثر از رویکرد ایدئولوژیک حاکمیت»، عدالت زیستمحیطی در حاشیه قرار گرفته و نتوانسته «زمینه زیست پایدار و امن همگانی را فراهم کند.» جملاتی که در پایان مقاله کاویانی فرد آمده بخوبی وضعیت کنونی خوزستان (یا بقول برخی ساکنان محلی «عربستان») در ایران را توضیح میدهد. او میگوید: «احساس طردشدگی ناحیهای و قومی زمینه بروز تنش، ناامنی، مهاجرت، حاشیهنشینی، شکلگیری طبقات نابرخوردار و آسیبپذیر» را فراهم میکند و بیعدالتی زیستمحیطی و نژادی وضعیتی را ایجاد کرده که برخلاف تصور حاکمان در نهایت «امنیت ملی» به چالش کشیده میشود. (بنگرید به ص.۱۲۶مقاله او)[4]
برخی پژوهشگران در ایران، طبق عادت مالوف در ساختار آموزش عالی جمهوری اسلامی کوشیدهاند مفهوم عدالت زیستمحیطی را از منظری اسلامی و قرآنی تبیین کنند. یادداشت حاضر را با اشارهای به یکی از این مقالات پایان میبریم.
باقر حجتی و زهرا سلامی در مقالهای با عنوان «عدالت زیستمحیطی در آموزههای قرآن و حدیث» پس از ذکر مقدمات متعدد فقهی-فلسفی نتیجه میگیرند: «به مقتضای عدالت زیستمحیطی، همان گونه که عمران و آبادی زمین، برای انسان، واجب است، همین انسان باید از هرگونه تجاوز به حریم طبیعت و محیط زیست پرهیز کند.»[5]
پس پرواضح است وضعیت کنونی محیط زیست در خوزستان و کل ایران از منظری دینی هم قابل توجیه نیست، هرچند عملکرد خلاف این باشد.
پانویسها
[1] بنگرید به: مهدی عباسی سرمدی، رضا اسدی خمامی، «مفهوم عدالت زیست محیطی و انعکاس آن در اسناد منطقه ای و بین المللی»، راهبرد، سال بیست و چهارم، زمستان ۱۳۹۴، شماره ۷۷.
[2] عزيزي محمدمهدي، زبردست اسفنديار، اکبري رضا، « واکاوي تبلور عدالت محيطي در انديشه آرمان شهري اسلامي جهت کاربست در شهرسازي اسلامي؛ مطالعة موردي: محله روستا بنيان سفين کيش»، مطالعات شهر ايراني اسلامي، زمستان ۱۳۹۷، دوره ۹، شماره ۳۴.
[3] اسدالله مهرآرا، سپیده مدانلو جویباری، علیرضا زارع زیدی، «بررسی نقش حفاظت از محیط زیست در توسعه پایدار»، مطالعات کاربردی در علوم مدیریت و توسعه، سال سوم، تیر ۱۳۹۷، شماره ۲.
[4] مراد کاویانی راد، «تبیین نسبت عدالت محیطی و امنیت ملی»، مطالعات راهبردی، سال شانزدهم، پاییز ۱۳۹۲، شماره ۳.
[5] بنگرید به: محمدباقر حجتی، زهرا سلامی، «عدالت زیستمحیطی در آموزههای قرآن و حدیث»، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال هشتم: پاییز و زمستان ۱۳۹۰، شماره ۲، ص.۲.