اکنون اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی صنعت نفت و پتروشیمی دو هفته به طول انجامیده، به بیش از ۷۰ مرکز توسعه یافته، بیش از ۶۰ هزار کارگر در آن مشارکت کرده اند و بسیاری دیگر از تشکل‌ها و اتحادیه‌های کارگری و مبارز با آنها اعلام همبستگی کرده اند.

اعتصاب گسترده کارگران پیمانی نفت خاطره اعتصاب کارگران نفتی پیش از انقلاب را زنده کرد. آغاز آن اعتصاب‌های سرنوشت‌ساز ۱۸ شهریور ۱۳۵۷ (۹ سپتامبر ۱۹۷۸) یعنی یک روز پس از جمعه سیاه در پالایشگاه تهران بود. به زودی دیگر پالایشگاه‌ها به اعتصاب پیوستند و نهایتاً ۲۷ مهر کارگران میدان‌های نفتی اهواز نیز به جمع آنها افزوده شدند.

بنا بر گزارش «نیویورک‌تایمز» در آن زمان، ۲۶ مهر (۱۸ اکتبر ۱۹۷۸) بیش از ۳۵ هزار کارگر صنعت نفت در اعتصاب بودند و تولید نفت رفته‌رفته به یک سوم میزان عادی رسید. روزانه ۶۰ میلیون دلار درآمد ازدست‌رفته به رژیم دیکتاتوری تحمیل شده بود. همزمان با آنها کارکنان ایران‌ایر نیز دست به اعتصاب زده بودند. محمدرضا شاه ۱۲ نوامبر و یک روز پس از کشتار معترضان در خرمشهر و اهواز، دو شهر در قلب اعتصاب‌ها، به کارگران دستور داد که یا به سر کار بازگردند یا اخراج خواهند شد. اعتصاب ادامه یافت. پنجم دی ۱۳۵۷ (۲۶ دسامبر ۱۹۷۸) شاه در تماسی تلفنی با علی امینی نخست‌وزیر گفت: «ما داریم آب می‌شویم». ۲۶ دی شاه از ایران فرار کرد.

اعتصاب کنونی شباهتی با آن اعتصاب ندارد. کارگران پیمانی، یعنی کارگران متزلزل با قراردادهای موقت یا سفید یا حتی «شفاهی» آغازگران اعتصاب هستند و کارمندان رسمی که توانایی به اصلاح «بستن شیرها» را دارند، با وجود اعلام همبستگی قدرتمند با کارگران پیمانی، هنوز در اعتصاب نیستند. و به علاوه، شرایط انقلابی آخرین ماه‌های ۵۷ در ایران حاکم نیست و بسیاری شرایط مادی دیگر تفاوت کرده اند. اما هنوز مسأله‌هایی وجود دارند که در آن دوران و این دوران به شیوه‌ای متفاوت حضور داشتند و همین مسأله‌ها نامه زیر از سوی عضو برجسته کمیته اعتصاب کارگران نفت زمان شاه به مبارزان ضدآپارتاید در آفریقای جنوبی را برای ما قابل توجه می‌کند: همبستگی کارگران با مبارزان در دیگر کشورها، مبارزه علیه امپریالیسم، نسبت مبارزه کارگری با آن و نیز با شکل‌های دیگر ضدامپریالیسم که از حکومت دفاع می‌کنند.

گروهی از سندیکالیست‌های آفریقای جنوبی ۱۹۹۱ به لندن سفر کردند و آنجا با گروهی از پناهندگان ایرانی دیدار کردند. حاصل این دیدارها نامه‌ای بود که یدالله خسروشاهی، یکی از بنیانگذاران سندیکای کارگران صنعت نفت و عضو کمیته اجرایی آن نوشت.

ساواک ۱۳۵۳ یدالله خسروشاهی را بازداشت کرد. او با آغاز موج انقلاب ۱۳۵۷ از زندان آزاد و به یکی از رهبران اعتصاب‌ سراسری کارگران نفتی بدل شد. خسروشاهی اصرار داشت بر تمایز بین شورا و سندیکا. او شورا را که مدیران را خود انتخاب می‌کرد، به مراتب پیش‌روتر و پیش‌رفته‌تر از ایده سندیکا می‌دانست که دولت بازرگان یا حزب توده به دنبال‌اش بودند. پس از آنکه بنی‌صدر گفت «شورا پورا مالیده» و بقیه نیروهای جمهوری اسلامی نیز علیه شوراها متحد شدند، کارگران شوراها از جمله در شوراهای کارگران صنعت نفت سرکوب شدند.

آنچه در زیر می‌آید، متن نامه اوست که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است:

رفقای عزیز،

ما با اضطراب مبارزه شما علیه رژیم آپارتاید را دنبال می‌کنیم. ما آگاهیم که آپارتاید فقط تبعیض نژادی نیست و تنها به انکار حقوق دموکراتیک شما، ترویج نفرت و تبهگنی اجتماعی نمی‌انجامد. بلکه همزمان آپارتاید یعنی محروم کردن شما از سهم برابرتان از محصول اجتماعی که خود شما اصلی‌ترین تولیدکنندگان‌اش هستید.

۱۰ سال پیش ما علیه رژیم کاپیتالیستی به امید رها کردن خودمان از رنج‌هایی مشابه با رنج‌های شما به پا خواستیم. ما در مسیر انقلاب‌مان برای نشان دادن اتحاد طبقاتی‌مان شیرهای نفتی را به روی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی بستیم.

در انقلاب، طیف گسترده‌ای از جریان‌های سیاسی ــ از لیبرال تا اصلاح‌طلب [رفورمیست] تا اسلام‌گرا ــ با هدف خفه کردن انقلاب برپا خاستند. این جریان‌های سیاسی پیشاپیش و قبل از پیروزی انقلاب در حال معامله‌کردن با رژیم شاه درگذشته و متحدان بین‌المللی‌اش بودند. اما انقلاب رژیم شاه را بیرون راند و ضربه‌ای جدی به ماشین سرکوب حکومت کاپیتالیستی وارد کرد. شوراهای کارگری مثل قارچ در سرتاسر کشور روییدند.

اما بخشی از طبقه کاپیتالیست با استفاده از ایدئولوژی اسلام‌گرایانه که مستقیم و غیرمستقیم از سوی تمام جریان‌های سیاسی راست و چپ حمایت می‌شد، به قدرت رسید. هدف آنها بهره‌برداری مجدد از طبقه کارگر و فروشکستن انقلاب بود. ما به لحاظ طبقاتی آگاه نبودیم و در نتیجه زمین‌مان را واگذار کردیم.

ما در آغاز انقلاب قدرتمند بودیم و دشمن ضعیف بود. رهبری رژیم اسلامی با ما گرم گرفت. آنها فریاد حمایت‌ از توده‌های محروم سردادند.

اما همزمان رژیم اسلامی به پاسداران انقلاب اسلامی‌اش دستور داد تا به کارگران بی‌خانمانی که خانه کاپیتالیست‌های فراری را اشغال کرده بودند و در آنها زندگی می‌کردند، یورش ببرد و دستگیرشان کند. آنها به روی کارگران بیکار در حال تظاهرات آتش گشودند و آنها را کشتند. طی این حمله‌ها به ما می‌گفتند: «اعتصاب نکنید؛ اعتصابات و راهپیمایی برای دستمزد بهتر و از این قبیل کارها حکومت را در برابر امپریالیسم تضعیف خواهد کرد.»

امروز ما با هزار دریغ و افسوس فهمیده ایم که تنها مبارزه اصیل علیه امپریالیسم مبارزه بی‌قیدوشرط در راستای مطالبات‌مان است. رژیم اسلامی با هوشمندی از جهل ما سوء استفاده کرد و فوراً قدرت خود را تثبیت کرد.

در طی قیام، ما سربازخانه‌ها را تصرف کرده بودیم و سلاح‌ها را ضبط کرده بودیم و بعد تحویل‌شان دادیم. آنگاه دیدیم که چون جرأت کرده بودیم دولت مقدس بورژوازی را به چالش بکشیم، به مجازات کشیده شده ایم. آنها با بهره‌برداری از دین، کارگران کمونیست و مبارز را از شوراهای کارخانه‌ها بیرون انداختند، دستگیر و سپس اعدام کردند، چون مسلمان نبودند. تراژدی ما وقتی کامل شد که رژیم دولت درهم‌شکسته شاه را از نو احیا کرد.

امروز طبقه کارگر تحت رژیم اسلامی حتی از حق بنیادین اعتصاب و داشتن تشکل‌های مستقل محروم است. رفقا، تجربه تلخ کارگران در ایران نشان می‌دهد که در آفریقای جنوبی نیز ANC و نلسون ماندلا در حال ایفای همان نقشی هستند که رژیم اسلامی بازی کرد.

ما معتقدیم که ANC یک جریان بورژوایی است. حالا که آپارتاید رو به مرگ می‌رود، ANC می‌خواهد نظم کهن را با توهم‌آفرینی در میان کارگران حفظ کند و امتیازهایی برای کاپیتالیست‌های سیاه‌پوست بگیرد.

ANC می‌خواهد بخشی از خصیصه‌های آپارتاید را کنار بگذارد اما استثمار کاپیتالیستی واقعی را سر جایش نگه دارد.

امیدواریم که شما خودتان را مستقل از تمام جریان‌های غیرطبقه کارگری سازماندهی کنید و با طرح کردن مطالبه‌های فوری رفاهی، دموکراتیک و اقتصادی، مساعدترین شرایط را برای پیش‌روی به سمت انقلاب سوسیالیستی فراهم آورید.

کارگران جهان متحد شوید.