معلولان به عنوان یک گروه مهم از اقلیتها با ویژگیهای متفاوت و در نتیجه زندگیای با نیازمندیهای متفاوت، در سینمای ایران بارها تصویر شدهاند. زندگی معلولان در جنبههای مختلف با چالشهایی روبروست که برخی از این جنبهها در سینمای ایران نمایش داده میشوند و برخی کاملا مغفول ماندهاند. آنچه در تمام فیلمها مشترک است نگاه احساسی و هیجانی داشتن و همراه کردن مخاطب در دیدگاهی مملو از همدردی و همذاتپنداری با معلولان و کمتر واقعبینانه است. اگر انواع معلولیت را در دو دسته جسمی و ذهنی طبقهبندی کنیم که هر یک با ویژگیهایی با زندگی کاملا متفاوتی مواجهه میشوند، میتوان فیلمهای سینمایی را نیز به دو دسته فیلمهایی با شخصیتهای معلول ذهنی و جسمی تقسیم و اینگونه بررسی کرد که چه جنبههایی از زندگی هر کدام در فیلمها به تصویر کشیده شده است، با اینحال سینمای ایران هنوز موفق نشده برای «معلولیت» و نظام «معلولساز» به ویژه برای معلولان به جای مانده از جنگ هشت ساله و جنگ سوریه زبان و بیان سینمایی بیابد.
دکتر مریم رفعتی، متخصص ژنتیک و عضو تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری ابنسینا پیش از این در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته بود بیش از ۷۰ درصد ناهنجاریها و معلولیتها علت ژنتیکی دارند:
«حدود ۴۰ درصد از ازدواجها در ایران ازدواج فامیلی است و حتی در برخی مناطق، به حدود ۸۰ درصد میرسد. در ازدواجهای غیرخویشاوندی خطر بروز ناهنجاریهای ژنتیکی در فرزند حدود دو تا سه درصد و در ازدواجهای خویشاوندی حدود پنج تا شش درصد است. اما همین میزان خطر را نیز میتوان با مشاوره ژنتیک، انجام آزمایش توالییابی و مقایسه نتایج توالییابی زن و شوهر کاهش داد.»
سینمای ایران زیر سقف سانسور درباره چنین موضوعاتی سکوت کرده است.
آزمایشهای غربالگری زایمان که برای تشخیص نقصهای مادرزادی و آسیبهای جنین انجام می شود، یکی از موضوعاتی است که از سوی برخی از گروههای تندروی حاکمیت، با انتقادهایی روبهرو بوده. آنها انجام این آزمایشها را که در صورت تشخیص ناهنجاری در جنین به صدور مجوز قانونی برای سقط ختم میشود، تسهیلکننده پایان دادن داوطلبانه به بارداری میدانند. این موضوع هم به رغم بار دراماتیک بالای آن در سینمای ایران مغفول مانده است.
آنچه که به بیان درمیآید، صرفاً در سطح اتفاق میافتد و مسأله «تعلیل» و سهم نظام «معلولساز» را نادیده میگیرد. چند نمونه:
معلولیت ذهنی
معلولان ذهنی معمولا یا در اجتماع پذیرفته نمیشوند و مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و یا همواره در پایینترین طبقات اجتماع باقی میمانند و با انجام کارهای ساده درآمد کسب میکنند. چالشهای مختلفی که زندگی معلولان ذهنی به همراه دارد باعث شده است تا این گروه در سینما بیشتر مورد توجه باشند، این شخصیتها علاوه بر بار دراماتیکی بالایی که به داستان فیلم اضافه میکنند، گاه با حرفها و استدلالها و رفتارهای جالب توجه و منحصر به فردشان باعث شکلگیری احساس خوبی در تماشاگر میشوند.
«سوتهدلان» به عنوان یکی از شاهکارهای سینمای ایران، ساخته علی حاتمی در سال ۱۳۵۶ راوی زندگی مجید، پسری با عقبماندگی ذهنی است که مانند بسیاری دیگر از معلولان ذهنی کاری ساده دارد اما نه در خانواده و نه اجتماع پذیرفته نشده و تنها مانده است و چارهجویی برای تنهایی او توسط خانواده عاقلش است که باعث از دست رفتن زندگی او میشود. نوع تنهایی او توسط هیچکس جز معشوقش، اقدس که با او ازدواج میکند، درک نمیشود. مجید افکار و راه و روش خودش را دارد اما در پایان توسط خانوادهای که درکی از عشق ندارد، از دست میرود.
دیالوگهای مجید در این فیلم در عین حال که بی معنی و بعضا خندهدار هستند، حاکی از سادگی و عمق نگاه او به زندگیاند، زندگیای که عشق و آرامش در آن حرف اول را میزند.
«حوض نقاشی» فیلم دیگری با موضوع معلولیت ذهنی است که با بازی خوب دو شخصیت اصلی و چالش منحصر به فردی که در زندگیشان دارند، اثری به یادماندنی و البته بر خلاف باقی فیلمهایی با موضوع مشابه، با پایانی نسبتا خوش است. در این فیلم خبری از تنهایی و پس زده شدن نیست، مریم و رضا هر دو عقبماندگی ذهنی دارند و پس از ازدواج و بارداری ناخواسته حالا صاحب پسری سالم شدهاند. چالش اصلی فیلم زمانی مطرح میشود که این پسر پس از ورود به مدرسه از نظر دانش و ضریب هوشی از پدر و مادرش فراتر میرود و این منبع نارضایتی اوست. در پایان فیلم پسر به درکی جدید و صلح با وضعیت هوشی والدینش میرسد و به خانه برمی گردد. در واقع محبتی که والدینش به او دارند و آرامش خانهشان تا حد زیادی جای باقی مسایل را پر میکند.
«مغزهای کوچک زنگزده» فیلم دیگری با موضوع معلولان ذهنی است که نشان میدهد در کنار مهربانی و احساساتی بودن، امکان سوءاستفاده روانی از عقب ماندههای ذهنی وجود دارد. آنها که در موارد پیچیده درک کاملی از اخلاقیات، قانون و… ندارند و به شدت تحت تاثیر احساسات خود تصمیم میگیرند میتوانند بازیچه سودجویی اطرافیان قرار بگیرند و قربانی شوند. شاهین در این فیلم تا حد زیادی تحت تاثیر شکور قرار دارد و گرچه ترس مانع میشود تا دست به اعمال خشونتبار غیرقابل جبران بزند اما تا حد زیادی تحت تاثیر شکور و دیگران پرخاشگری میکند تا جایی که با فهمیدن اینکه فرزند این خانواده نیست، به شخصیت متفاوت و مهربانش اجازه بروز میدهد و تا حد زیادی اوضاع زندگی خودش و اطرافیان را سر و سامان میدهد و به آرامش میرسد.
مادر، بچههای ابدی، وقتی همه خواب بودند، مسافران مهتاب و خواب سفید از دیگر فیلمهای شاخص با این موضوع هستند که تصویری ماندگار از وضعیت معلولان ذهنی و اطرافیان آنها ساختهاند.
معلولیت جسمی
«اینجا بدون من»، یکی از بهترین آثار کارنامه بهرام توکلی است که در آن دختر خانواده، یلدا معلولیت جسمی دارد و به واسطه آن نمیتواند به خوبی راه برود. این وضعیت به همراه دیگر مشکلات اقتصادی و هیجانی و احساسی خانواده تاثیر منفی بر شخصیت دختر دارد. او از اجتماع فاصله گرفته و غرق در ترسها و دنیای خیالی خودش است که عشق به سراغش میآید. تصور این عشق است که زندگی او را به چالش میکشد که آیا با اتکا به این عشق احیا شود یا با از دست دادنش سقوط کند. پاسخی که در پایان فیلم میگیریم، تصور نجات دختر به واسطه ازدواج با مرد محبوبش است.
در «میم مثل مادر» با مادری مواجهایم که فرزند معلول دارد. فرزند او مشکلات تنفسی حاد دارد و بدون دستگاههایی که همواره در کیفش همراه اوست نمیتواند زندگی کند. تمام زندگی مادر وقف بزرگ کردن فرزندش با شرایط خاص و سخت و زنده نگه داشتن اوست.
این فیلم به یکی از مهمترین موضوعات زندگی معلولان میپردازد: زندگی خانواده آنها. اینکه اگر بخواهند زندگی خوبی برای معلولان جسمی که از نظر هوش و فهم مانند افراد عادی هستند و اگر معلولیت آنها به بهترین شکل پوشش داده شود میتوانند به شکوفایی برسند، خانواده باید فداکاری هایی کند. همچنین در این فیلم مساله به تاثیر یک فرزند معلول بر روابط دیگر اعضای خانواده هم اشاره میشود، احساس گناه، مقصر دانستن دیگری، اختلاف بر سر نحوه رفتار با فرزند معلول و… همه بر سرنوشت و آینده روابط اعضای خانواده اثر میگذارد همانطور که در میم مثل مادر باعث جدایی زن و مرد شده است.
«گلهای داوودی» و «رنگ خدا» و «پرنده کوچک خوشبختی» نیز از دیگر فیلمهایی هستند که به زندگی معلولان جسمی پرداختهاند.