تنور انتخابات ریاست جمهوری ایران ظاهرا داغ شده است. از تعداد زیاد کاندیداها که همگی در هرج و مرج سیاسی امید به رئیس شدن دارند تا نامه زندانیان سیاسی به افراد خاص برای اعلام کاندیداتوری، همه نوع خبری موجود است.
حتی یک سایت وابسته به نیروهای امنیتی تصفیه شده در دولت احمدینژاد از احتمال رو شدن نواری در اثبات تقلب ۸ میلیونی در انتخابات دور دهم خبر داد که به سرعت حذف و تکذیب شد.
این اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از اعتراضات گسترده خیابانی پس از انتخابات بحثبرانگیز سال ۱۳۸۸ است. انتخاباتی که همه جهان امیدوار است تغییراتی در سیاستهای هستهای و بینالمللی ایران ایجاد کند نمیتواند حداقل در ظاهر گرم و داغ نباشد.
در روستاهایی که به تازگی به شهر تبدیل شدهاند، تنور انتخابات گرم است. اما در روستاهای کوچک تازگی و جذابیت انتخابات شوراها از میان رفته است.
اما در هنگامی که حواسها به هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری معطوف است، انتخابات دیگری نیز در جریان است که بنا به تصمیم مجلس و شورای نگهبان قرار شده همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود.
در شهر تهران تقریباً ۴۰۰۰ نفر کاندیدای انتخابات شورای شهر شدهاند. آمار کاندیداها در ۱۰ شهر بزرگ ایران نسبت به میزان جمعیت مشابه وضعیت شهر تهران است.
در روستاهایی که به تازگی به شهر تبدیل شدهاند، تنور انتخابات گرم است. اما در روستاهای کوچک که تازگی و جذابیت انتخابات شوراها برای آنان از میان رفته، توجهی به این انتخابات نمیشود.
به میان مردم میرویم تا نظر آنان را درباره انتخابات شوراهای شهر و روستا بپرسیم. قرار است تعدادی از مردم که به صورت تصادفی انتخاب شدهاند به ما پاسخ بدهند که در انتخابات شوراها چه خبر است.
آدمهای بچه سال آمدهاند شلوغ کردهاند!
آقای “ع” از کسانی است که سابقه نشستن پشت بسیاری از صندوقهای رایگیری را در شهر خرمآباد دارد. به قول خودش «دیگر اینقدر ما پشت صندوق ایستادیم که موقع انتخابات وانت را که میفرستند صندوقها را بیاورد دنبال من هم میفرستند.»
«الان انتخابات شورا را کردهاند بچهبازی. آدمهای بچه سال آمدهاند شلوغ کردهاند، مردم به هوای فامیلی و اسم پدرهاشان رای میدهند. فکر نمیکنند سرنوشت شهر آبا و اجدادی است.»
با صدای بلند میخندد و ادامه میدهد: «بالاخره باید افرادی کار انتخابات را راه بیاندازند. اگر قدیمیها عرصه را ترک کنند خیلی راحت تقلبکارها و باندها اطرف صندوق را میگیرند و دیگر رای مردم ثمر نمیدهد.»
او در مورد انتخابات شوراها اعتقاد دارد: «هر کدام اهمیت خودش را دارد. یک سر، رئیس جمهور است، تکلیف کلان مملکت است و سرنوشت مردم . سر دیگر شوراها هستند که مردم اگر بفهمند خیلی تاثیر دارد در وضعیت شهر و آبادی. الان انتخابات شورا را کردهاند بچهبازی. آدمهای بچه سال آمدهاند شلوغ کردهاند، مردم هم به هوای فامیلی و اسم پدرهاشان رای میدهند. بعضی برای مسخره بازی رای میدهند. فکر نمیکنند سرنوشت شهر آبا و اجدادی است.
باید قدیمی ها بیایند که تعصب و غیرت دارند روی شهر و نگذارند نیروهای غریبه (غیر بومی) شهر را تباه کنند و میراث گذشتگان شهر را از بین ببرند».
شده است شغل!
خانم “ف” کارمند شهرداری یکی از شهرهای استان اصفهان است که درباره تعداد بالای کاندیداها نظر جالبی دارد. او اعتقاد دارد: « شده است شغل. ببینید وقتی جوانها بیکار هستند یا کسی که مدرک دانشگاهی دارد و جایگاه مناسب خود را ندارد طبیعی است که این طوری بشود. در هر نهادی تیمهایی هستند که امکانات را دست خودشان دارند، نفوذ دارند. این جوانها به امید آنکه وارد تیمهای این نهادها بشوند یا از طریق شورای شهر با بخش خصوصی ارتباط بگیرند در انتخابات شرکت میکنند.
من کسی را میشناسم که همین که در انتخابات شرکت کرد و عکساش روی دیوار خورد، عدهای از مدیران مرکز استان از او حمایت کردند و سرمایهگذاری کردهاند تا در وقت مناسب در انتخابات مجلس شرکت کند. این فرد در انتخابات شوراها هم ثبت نام کرده است.
«جوانها به امید آنکه وارد تیمهای نهادها بشوند یا از طریق شورای شهر با بخش خصوصی ارتباط بگیرند در انتخابات شرکت میکنند.»
تمام شهرداریها روی انتخابات شوراها اعمال نفوذ میکنند. پول و امکانات میدهند که افراد مورد نظر خودشان وارد شورا شوند و از شهردار و شهرداری حمایت کنند. خانمی که همکار من بود در حسابداری متوجه سندسازی ۶۰ میلیونی در پروژه یک بلوار شد. او این را اطلاع داد اما به جای بررسی اختلاس، خودش را بازنشسته کردند.
پیمانکار پروژه پسر امام جمعه شهر بود که با اعمال نفوذ در شورا و مجموعه شهرداری طرح را تصویب کرده بود. طرح بلوار در بین طرحهای دیگر اولویت اجرایی نداشت اما شورای شهر جای همین کار است. برای این افراد شده است شغل. به عنوان شغل نگاه میکنند و وقتی وارد شورا میشوند چون آشنا نیستند به کار، هرچه به آنها بگویند قبول میکنند. پرداخت مالی هم میشوند. اگر به اعمال نفوذ و زد و بند بین شورا، شهرداری و پیمانکارها دقت کنند و تحقیق بشود، سرنخ خیلی از مفاسد اقتصادی همین جا است. در استانها و در تهران روال همین است. این کارها جا افتاده است».
بالاخره از اینجا شروع میکنند!
آقا سعید راننده اتوبوس شرکت واحد است. اخبار سیاسی را از طریق رادیو ، ماهواره و گپ زدن با مسافرانی به دست میآورد که «سرشان به تنشان میارزد.» او میگوید: «انتخابات شوراها مهم است. بالاخره از اینجا شروع میشود. احمدینژاد و اینها از شوراها و شهرداری شروع کردند، یواش یواش به رئیس جمهوری رسیدند.
«احمدینژاد و اینها هم از شوراها و شهرداری شروع کردند. الان قدرت قالیباف یک جوری برابر قدرت رئیس جمهور است.»
الان شما در نظر بگیر قدرت قالیباف یک جوری برابر قدرت رئیس جمهور است. کم از احمدینژاد ندارد. به نسبت پول و بودجه و اختیارات برای یک جمعیت ۱۵ میلیونی خیلی مهم است! اگر اعضای شورا عوض بشوند شاید شهردار را بردارند.
الان قالیباف به پشتوانه شهردای است که میخواهد رئیس جمهور شود. مردم که او را نمیشناسند. الان به هر کسی بگوئی قالیباف میگوید همان که شهردار تهران است. به خاطر همین شهرداری ۱۵ میلیون نفر با او سر و کار دارند.»
هیچ غلطی نمیکنند، شورا نمیخواهیم!
علی اکبر از اهالی یک روستای کوچک و ترکنشین از محدوده استان فارس است. گرچه برای کار به بندر عباس مهاجرت کرده است اما میگوید «با تلفن و مادر و برادرم از آبادی خبر دارم». در روستای او هیچ کس برای انتخابات شورای شهر کاندیدا نشده است.
او مطمئن است کسی بیخبر از دیگران ثبتنام نکرده است چون «روستا مثل شهر نیست. مردم از همه چیز هم خبر دارند. قایمکی که نیستش که! رای نمیدهند. باید قبلش با بزرگ خانوادهها صلاح و مشورت کنی. دوره قبل بزرگترها نشستند شورا را انتخاب کردند، همونها رفتند کاندیدا شدند و رای آوردن. کاغذ و تبلیغات نداریم ما.»
«شورائی که هیچ کاری نمیکند به چه دردی میخورد؟ شهر برایش مهم نیست. هیچ غلطی نمیکنند، شورا نمیخواهیم.»
او درباره دلایل عدم ثبتنام اهالی روستا برای کاندیداتوری انتخابات شوراها میگوید: «آمدند برقکشی کنند، گفتند باید خودتان چاله تیر چراغ برق را بکنید. کلی دوندگی کردند بندگان خدا برای آسفالت جاده اما کسی اهمیت نداد. شورائی که هیچ کاری نمیکند به چه دردی میخورد؟ شهر برایش مهم نیست. هیچ غلطی نمیکنند، شورا نمیخواهیم.»
جای دزدهاست. بی آبروها میروند!
آقا نبی از اهالی اراک است و برای زیارت به قم آمده است. معتقد است شورای شهر جای دزدها است و بیآبروها به آنجا میروند و دلیل این حرف را چنین عنوان میکند:«اعضای شورای شهر با شهردار دست به یکی کردند و ۲۰ میلیارد تومن از پول بیتالمال و مردم را خوردند. یعنی اگر کسی در اراک بگوید [عضو] شورا است یا در شهرداری کار میکند مردم میگویند خودش و فامیلش دزد هستند. یک کمی شلوغبازی و سیاست بازی کردند بعد سر و صدا که خوابید همه را آزاد کردند.
از بالا تا پایین همه با هم میخورند. کسی گیر نمیکند. پشت هم را دارند. اگر هم به اتفاق یکی گیر کند، هم قطاران خودش لو دادهاند. اختلاف داشتهاند، آبشان در یک جوب نرفته. چه میدانم سهم یکی را کم دادهاند، آن یکی بیشتر میخواسته… دعوایشان شده که این دزدی لو رفته است وگرنه همه جای مملکت همین است. زمانی حکم خدا و پیر و پیغمبر بود. مردم معتقد بودند. میترسید کسی یک ریالی از غیره دخلش برود زندگیاش آتش بگیرد اما الان ترسی از خدا نیست. چیزی از اعتقاد به حلال و حرام خدا نمانده است».
هرچه شهرها بزرگتر میشود سواد مردم کمتر میشود
محمد آقا دبیر قرآن است. درباره کسانی که کاندیدای شورای شهر میشوند حرفهای زیادی برای گفتن دارد. او رای مردم شهرهای بزرگ و کوچک را با هم مقایسه میکند و میگوید: «در شهرهای کوچک مردم به کسی رای میدهند که شناخته شده باشد. کار خیری برای مردم کرده باشد یا خدمتی به شهر کرده باشد. مردم همه جوره برایشان مدرک و تخصص مهم است.
«انتخابات شورای تهران شده جای کشتیگیرها و فوتبالیستها و وزنه بردارها. جدیداً بازیگر سینما و مجری تلویزیون هم ثبت نام کردهاند.»
هرچه شهرها بزرگتر میشود سواد مردم کمتر میشود. انتخابات شورای تهران شده است جای کشتیگیرها و فوتبالیستها و وزنه بردارها. جدیداً بازیگر سینما و مجری تلویزیون هم ثبت نام کردهاند. هر چیزی جای خودش باید باشد. شما تا حالا دیدهاید نماینده مجلس برود فیلم بازی کند یا رئیس جمهور را بفرستند فوتبال بازی کند یا وزنه بلند کند؟ هر کسی باید سر جای خودش باشد.
آقا علی(ع) میگوید عدالت یعنی همین. عدالت قرار گرفتن هر چیزی در جای مخصوص و مناسب خودش است. من خبر دارم از چندتا شهر دیگه. شهرهای بزرگ که مرکز استانهای خودشان هستند و پر است از متخصص و دانشگاهی، خانمی به خاطر آرایش یا خوشگلیاش رای آورده است.
این خودش تبلیغ فساد و بی فرهنگی است. ماهواره و تهاجم فرهنگی و آهنگ و این چیزها بد است اما این کارها بد نیست؟
این وضع کشور خلاف عدالت علی است. آن بالا یک طور و این پائین یک طور دیگر. اگر کار مملکت جاهایی خراب است نباید ما مردم دستی، دستی خرابترش کنیم. اگر قرار باشد مردم به خودشان بگویند حالا که آن مسئول یا آن مدیر خرابکاری میکند ما هم یک نفر را رای بدهیم که اوضاع خرابتر شود این دودش به چشم خود ما میرود. این همه دکتر، مهندس، روحانی، وکیل، حقوقدان، تاجر، تحصیل کرده دانشگاه، آخر خدا را خوش نمیآید امور را به فوتبالیست و بازیگر سپردن.
«بدا به روزگار این مملکت که حرف فوتبالیست و بازیگر سینما از حرف متخصص و کارشناس بیشتر خریدار دارد.»
یک وقتی گرایش سیاسی فرق دارد؛ خوب چه اشکالی دارد؟ بالاخره هر نظری توفیق رای مردم را داشت وارد میشود و کار میکند. درست و غلط باید جلوی خدا پاسخگو باشند و مردم هم قضاوت میکنند و دوره های بعد روی حساب کارنامه و تجربه رای میدهند.
بازیگر سینما و فوتبالیست چه میفهمد از تراکم و مسائل شهری و سیاستگذاری؟ بدا به روزگار این مملکت که حرف فوتبالیست و بازیگر از حرف متخصص و کارشناس بیشتر خریدار دارد.»
زیاد سر و صدا نیست
رسول اهل یکی از شهرهای کوچک استان قم است. ساز و کار انتخابات در این شهر کوچک ساده است. «دو تا طایفه بزرگ داریم. بقیه هم خانواد های کوچک. این دو طایفه لیست میدهند حالا یا از خودشان یا با یکی از بیرون خودشان. از این دو گروه رای میآورند. خانوارهای کوچک و خوشنشینها معلوم میکنند کدام گروه رای میآورد. زیاد سر و صدا نیست. مردم با هم میسازند.»
آخرین سنگر
خانم “الف” روزنامهنگار و ساکن تهران است. دیدگاه او به انتخابات شوراها کاملاً سیاسی است. میگوید: «من فکر میکنم انتخابات شوراها از انتخابات ریاست جمهوری مهمتر است.
«شوراها از انتخابات ریاست جمهوری مهمتر است. در انتخابات ریاست جمهوری نمیتوانیم چیزی را تغییر دهیم.»
در انتخابات ریاست جمهوری نمیتوانیم چیزی را تغییر دهیم. انتخابات گذشته و اتفاقات بعد از آن بخشی را که معتقد به شرکت در انتخاب بود دچار شکاف کرد.
با مواضع اخیر خامنهای و صحبتهایی که از طرف خاتمی و هاشمی شده است فکر میکنم هیچ انتخابی برای مردم وجود ندارد. انتخابات بین افراد نزدیک به رهبر است و فکر نمیکنم با آمدن فرد جدید اتفاق خاصی بیافتد.
انتخابات شوراها را از این نظر مهم میدانم که میتواند یک نقطه شروع برای اصلاح طلبان باشد. ضمن اینکه نباید اجازه داد تیم احمدینژاد برگردد به شوراها و در دوره های بعد دوباره وارد عرصه شود. مشکلات، هزینهها و خرابی کشور در دوران این روی کار بودن این طیف دلیل مناسبی است تا با مانع شدن از تسلط این تیم بر شورها آنها را به صورت کامل طرد کنیم. به نظرم اگر ین اتفاق بیافتد در این شرایط طیفهای دیگر اصولگرایان فشار را ادامه خواهند داد و تیم احمدینژاد حذف خواهد شد.
این را هم اضافه کنم که در محاسبات همه چیز ساده است. در عمل تیم دولت در انتخابات شوراها دست بالا را دارد. تعداد زیادی از بازیگران و ورزشکاران توسط دولت هدایت شدهاند تا وارد انتخابات شوراها شوند و تجربه شورای قبل نشان میدهد احتمال رای آورن این افراد بالاست. همه چیز در انتخابات شوراها در اختیار وزارت کشور است. دست دولت برای مهندسی این انتخابات کاملاً باز است. ترسی که از شورای نگهبان و رد صلاحیت نیست. در کل مجری انتخابات همه کاره است و احتمال برد تیم دولت در انتخابات شوراها بسیار بالاست.
«تعداد زیادی از بازیگران و ورزشکاران توسط دولت هدایت شدهاند تا وارد انتخابات شوراها شوند و تجربه شورای قبل نشان میدهد احتمال رای آورن این افراد بالاست.»
من فکر میکنم احمدینژاد با وجود همه تلاشهایش در انتخابات ریاست جمهوری حرفی برای گفتن نخواهد داشت. شورای نگهبان به این سادگی تسلیم فشار احمدینژاد نمیشود. تمرکز احمدینژاد و حامیان دولت روی شوراها است… خاستگاه آنها از دل شوراها بوده است و حالا آخرین سنگر آنها است.»
همه شوکه شدند!
بیژن دانشجوی دانشکده فنی تهران است. خانواده او ساکن رشت هستند. مردم رشت تجربه تلخی از شورای شهر دارند و حرفهای بیژن نیز متفاوت از نظرات مردم این شهر نیست. او میگوید: «تعطیلات عید بود که همه شهر از بازداشتها حرف میزدند. همه شوکه شدند.
خیلی خبر سنگینی است که کل اعضای یک شورا با هم بازداشت شوند. اگر یک نفر یا دو نفر بودند حالا وضعیت فرق میکرد اما شش نفر از شورا بازداشت شدند. کل شورای ما ۷ نفر بود. تازه همه جا بین مردم پیچیده بود که برای محمد رضا قاسمی حکم زدهاند ولی حمایت شده بود و حکم اجرا نشد. یعنی در اصل کل شورای شهر ما در پرونده دست داشتند.»
بیژن درباره دلایل بازداشت نمایندگان میگوید: «دلیل که واضح است. فساد و پارتیبازی. اعمال نفوذ به نفع اقوام و دوستان. زد و بند، رشوه. رشت شهر کوچکی نیست. مرکز استان است.رقم دزدی مطمئن باشید بالا است. میگفتند آقای جعفرزاده (نماینده مجلس) گفته است که شرکتهای پیمانکاری مال خانواده اعضای شورای شهر بوده و مثل اینکه قضیه تابلو بوده. مردم میگفتند خیلی علنی کارها را به بچه های خودشان داده بودند.»
او درباره استقبال کردن یا نکردن مردم از شورای جدید میگوید: «من فکر میکنم مردم شرکت میکنند. انتخابات شورای شهر و مجلس با انتخابات دیگر فرق دارد. نماینده شهر و استان باید از شهر و مردم حمایت کنند. من از طرف کل مردم رشت نمیتوانم حرف بزنم اما در خانواده خودم میدانم که شرکت میکنند چون مسئله زندگی خود ماست. اگر شرکت نکنیم دوباره بودجه و امکانات رشت با همین فامیلبازی و روابط زیر میزی از بین میرود.»
جلو انداختن جماعت نجیب بازیگران و بازیکنان مشهور توسط دولت احمدی نژاد برای کاندیدا شدن در شورای شهر تهران به احتمال قوی مقدمه تصاحب مجدد پست شهرداری تهران توسط او یا مشائی و نزدیکان دیگر برای روز مباداست .
مرسده / 09 May 2013