وسعت بیابانهای ایران در حال حاضر بیش از ۴۰ میلیون هکتار برآورد میشود که با در نظر گرفتن طرحهای انتقال آب، ایجاد صنایع سنگین در مناطق کم آب، سد سازیهای بیرویه، مدیریت ناصحیح منابع آب در بخش کشاورزی و گسترش بیحساب فعالیتهای انسانی و بدون لحاظ کردن مسائل زیست محیطی، این احتمال وجود دارد که در سالهای آینده وسعت مناطق بیابانی کشور به چند برابر وضعیت فعلی برسد.
شعله زمینی، پژوهشگر و مدافع حقوق بشر در گفتو گو با زمانه «حکمرانی بد» در عرصه محیط زیست در ایران را از عوامل اصلی بیابانی شدن کشور در سالهای اخیر میداند و میگوید:
«در حقیقت حکمرانی بد در همه عرصههای زندگی مردم تأثیر خود را میگذارد. صدماتی که حکمرانی جمهوری اسلامی در عرصه محیط زیست به کشور وارد کرده، در بسیاری از موارد کاملا غیر قابل بازگشت است.»
به منظور ارتقای آگاهی عمومی از تلاشهای بینالمللی برای مبارزه با بیابانزایی، ۱۷ ژوئن به عنوان روز جهانی مبارزه با بیابان زایی در سراسر جهان از سوی سازمان ملل متحد نامگذاری شده است.
بیابانزایی در کنار دو چالش تغییر اقلیم و کمبود آب آشامیدنی، سه چالش مهم جامعه جهانی در قرن ۲۱ هستند.
ولکان بُزکر، رئیس هفتاد و پنجمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با اشاره به چالشهای زیست محیطی از جمله بیابانزایی، تخریب محیط زیست و خشکسالی که پیش روی بشر است، بازیابی و احیای طبیعت را «آزمون نسل ما» توصیف کرده و در همین زمینه گفته است:
«افزایش تلاشهای جهانی برای مقابله با تخریب زمین تنها راه برای حفاظت از امنیت غذایی و آب، کاهش انتشار گازهای گلخانهای و جلوگیری از تهدیدهای آینده برای سلامتی و محیط زیست است.»
او با تأکید بر اینکه سیاره ما در حال حاضر با بحرانی زیست محیطی روبهروست که همه جنبههای جهان طبیعی از جمله زمین، آب و هوا، تنوع زیستی و آلودگی در خشکی و دریا را شامل میشود، گفته است:
«وجود و توانایی ما برای پیشرفت در این جهان کاملاً به چگونگی تنظیم مجدد و بازسازی روابط ما با جهان طبیعی، از جمله سلامت زیستبوم بستگی دارد.»
بنا بر گزارش ارائه شده در وبسایت سازمان مل متحد، بُزکر همچنین هشدار داده که بدون تغییر در روندهای فعلی، مشکلات محیط زیست رو به وخامت خواهند گذاشت:
«تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۵۰ محصولات زراعی جهانی ۱۰ درصد کاهش یابد و حتی برخی از آنها تا ۵۰ درصد کاهش را تجربه کنند. این امر منجر به افزایش شدید و ۳۰ درصدی قیمت مواد غذایی در جهان و بیشتر شدن تهدیدات در مورد گرسنگی و تغذیه میشود. همچنین منجر به ناکام ماندن تعداد زیادی از اهداف توسعه خواهد شد.»
طبق برآورد سازمان ملل متحد، تداوم آسیبهای زیست محیطی عواقبی همچون آوارگی حدود ۱۳۵ میلیون نفر تا سال ۲۰۴۵ میلادی خواهد داشت که این مسأله به تبع منجر به افزایش تنشها و بیثباتی در جهان میشود.
بیابانزایی، چیستی و چرایی
طبق تعاریف دانشنامهای، بیابانزایی (Desertification) پدیدهایست که در اثر عملکرد نادرست انسان در طبیعت پدید میآید. بیابان (desert) اما یک نوع اکوسیستم است که به طور طبیعی در زمره سرزمینهای کلان کره زمین به شمار میآید و از ابتدا به دلیل وضعیت اقلیمی وجود داشته است.
واقع شدن حدود ۶۱ درصد از مساحت ایران در مناطق کم بارش و خشک و همچنین قرار گرفتن ۳۲,۵ میلیون هکتار از اراضی کشور در وضعیت بیابانی، به همراه سوء مدیریت در بهرهبرداری و توزیع منابع آب، نگرانیها درباره احتمال بروز بحرانهای فراگیر محیط زیستی در آینده و بیشتر شدن وسعت مناطق بیابانی کشور را افزایش داده است.
شعله زمینی با اشاره به عدم مدیریت صحیح و کارآمد منابع آب در ایران میگوید:
«متأسفانه به دلیل حکمرانی بد در حوزه آب در سالهای گذشته، کمبود آب در کشور وجود دارد و مسئولان دولتی طوری برخورد کردهاند که انگار ذخایر آبی کشور یک منبع تمام نشدنی است و با همین دیدگاه، بخش اعظمی از آب شیرین کشور را به شدت هدر دادهاند.»
در مناطق خشک و فراخشک ایران با توجه به شرایط اقلیمی و همچنین عوامل انسانی بیابانزا از قبیل افزایش جمعیت، چرای مفرط، برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، آلودگی آبهای زیرزمینی از طریق پسابهای صنعتی، شهری و کشاورزی، تغییر کاربری اراضی، برداشت غیر معادن سطحی، مدیریت نامناسب مراتع و مدیریت غیر اصولی اراضی کشاورزی، پدیده بیابانزایی رشد فزایندهای دارد.
بسیاری از کارشناسان، دولت ششم جمهوری اسلامی ایران به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی را آغازگر پروژههای رانتی و بیحساب در سد سازی و مدیریت منابع آب در ایران میدانند.
با وجود تخصیص بودجههای کلان برای ساخت غیراصولی صدها سد آبی در سراسر کشور به بهانه تولید برق و مدیریت منابع آبی، طبق اعلام منابع رسمی در حال حاضر سدها تنها ۱۵ درصد ظرفیت تولید برق ایران را تأمین میکنند. این در حالیست که به دلیل عملکرد غیر تخصصی شرکتهای پیمانکاری در ساخت و تأسیس سدها بر روی رودخانهها، این سدها حتی نقش مؤثری در کنترل بخش اعظمی از سیلابهای مخرب در سراسر کشور ندارند.
یکی از برجستهترین موارد در ساخت غیر اصولی سدهای آبی در کشور که منجر به تخریب گسترده اکوسیستمهای پایین دست رودخانه شده، سد گتوند در خوزستان است.
این سد که بر روی رودخانه کارون بنا شده، با ارتفاع ۱۸۰ متر از پی، به عنوان بلندترین سد خاکی ایران شناخته میشود که توسط شرکتهای «سپاسد» و «مهاب قدس» وابسته به سپاه پاسداران ساخته شد.
مهدی قمشی، رئیس پیشین دانشکده علوم آب دانشگاه چمران اهواز، سال ۱۳۹۸ حجم نمک انباشته شده در مخزن این سد را ۱۰,۵ میلیون تن اعلام کرده بود که به گفته محمد حاج رسولیها، مدیر شرکت مدیریت منابع آب وزارت نیرو در جریان سیل بخشی از این نمکها به رودخانه کارون تخلیه شده است.
شعله زمینی اما درباره سد سازیهای متعدد در ایران میگوید:
«سدهایی در کشور ساخته شدهاند که بنا بر اعتراف خودشان سدهای سیاسی هستد. این سدها بیشتر در جهت پر کردن جیب مافیاهای اقتصادی از جمله قرارگاه خاتم و آستان قدس هستند. از طرف دیگر میبینیم که آموزش کافی به شهروندان داده نمیشود. به عنوان مثال پیوسته درباره میزان مصرف آب در خانه هشدار داده میشود اما در این مورد که صنایع سنگین با چه شدتی آب مصرف میکنند یا اینکه کشاورزی غیر اصولی در مناطقی که اصلا برای این کار ساخته نشده است چقدر آب هدر میدهد، اطلاعرسانی نمیشود.»
شعله زمینی در بخش دیگر از صحبتهایش به آتشسوزی در جنگلهای زاگرس اشاره میکند و با تأکید بر تکرار شدن این آتشسوزیها در سالهای گذشته، به نبود نیروی تخصصی و امکانات لازم برای مهار این آتشسوزیها اشاره میکند و میگوید:
«به نظر میرسد هیچ ارادهای برای حل این مسأله در میان سران و مسئولان حکومت وجود ندارد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا جامعه مدنی به این مسائل توجه کافی دارد یا نه، میگوید:
«برای اصلاح این شرایط حداقلی از برنامهریزی درست لازم است. از آنجایی که در ایران انجمنهای مردمنهاد مستقل همیشه زیر ضرب هستند، نمیتوان از آنها انتظار خاصی داشت. در سالهای گذشته انجمنهای زیادی تهدید شدند و هدف اذیت و آزار قرار گرفتند و عده زیادی از فعالان محیط زیست که فعالیتشان صرفا درباره حیات وحش بود، دستگیر شدند و احکام سنگینی برایشان صادر شد. ما مورد آقای کاووس سید امامی را هم داشتیم که در زندان به شکلی مشکوک جان باخت.»
خوزستان از کانونهای بحران
جواد روئین تن، فعال حقوق بشر و عضو سازمان حقوق بشر اهواز درباره وضعیت بیابانزایی در خوزستان به زمانه میگوید:
«روند بیابانی شدن خوزستان با سرعت بالایی ادامه دارد. طرحهای حفاظت از محیط زیست متأسفانه تنها به عنوان طرح از طرف مقامات ارائه شده و به مرحله اجرا نرسیدند. مسئولان در گردهماییها و کنفرانسها مدام از “بهرهبرداری” از طرحها صحبت میکنند اما در حقیقت طرحها باید اجرا شده باشند و به نتیجه رسیده باشند تا به مرحله بهرهبرداری برسند. اما اینها همه بازی با کلمات بر روی کاغذ هستند.»
از جمله طرحهایی که در طول سالهای گذشته اجرایشان متوقف شده یا به نتیجه نرسیده است، طرحهای درختکاری در نقاط مرزیست که در حال پیگیری بوده. همچنین مالچپاشی و تبعات آن که منجر به خسارتهای زیادی شده است.
روئین تن اما به موارد دیگری اشاره میکند:
«میخواهم شما را ارجاع دهم به آخرین کنفرانس در ۲۰ خرداد سال جاری در کانون گرد و غبار ماهشهر که با حضور رئیس جمهوری و به صورت ویدئویی برگزار شد. باز مثل همیشه یک سری آمارها ارائه شد. به گفته مدیر کل منابع طبیعی استان خوزستان طرح نهالکاری شش هزار و ۵۰۰ هکتاری در شهرستانهای اهواز، ماهشهر و هویزه در دست اقدام است. همچنین قضیه روانآبها مطرح شد اما متأسفانه همه اینها در عمل به اجرا در نمیآیند.»
به گفته این فعال حقوق بشر، برابر اطلاع سازمان حقوق بشر اهواز، برای این طرحها بودجههایی اختصاص داده میشود اما در عمل کاری صورت نمیگیرد و کسی هم اطلاعی ندارد از اینکه این بودجهها کجا صرف میشوند.
او در شرح ارزیابی خود در رابطه با طرحهای انتقال آب و آسیبهای وارده از قبل اینگونه طرحها هم میگوید:
«به دلیل عدم مدیریت آب و آبخیزداری در استان خوزستان خصوصا در این چند سال اخیر با مشکلات بسیاری مواجه شدیم. در فصل گرما با خشکسالیهای پیاپی و در زمستان و فصل بارندگی، سیل و سیلابها اتفاق میافتد. تمام این بحرانها نتیجه عدم مدیریت است. در قسمت جنوب خوزستان، شش رودخانه دائمی وجود دارد اما با وجود این، شاهد خشکسالی هستیم. انتقال آب کارون از سرچشمههای این رودخانه یعنی استان چهارمحال بختیاری و خوزستان صورت گرفته است. خوزستان در قسمت پایین و انتهایی رودخانه قرار دارد و به نسبت مسیر رودخانه اوضاع به مراتب بدتری را تجربه میکند.»
روئین تن در بخش دیگری از صحبتهای خود میگوید طرح انتقال آب کارون طرحی کاملا غیراصولی و به لحاظ محیط زیستی خطرناک است:
«نتیجه این طرح خشک شدن تالابها و ایجاد ریزگردهاست که سایر مشکلات محیط زیستی را هم به دنبال دارد.»
ریزگردهای خوزستان
یکی از کانونهای بروز ریزگرد در استان خوزستان تالاب هورالعظیم است و به نظر میرسد شرکت نفت برای گسترش حفاریها در خشک شدن این تالاب به طور عامدانه دخالت دارد.
جواد روئین تن درباره احتمال دخالت شرکت نفت و تلاش برای خشک کردن تالاب هورالعظیم به زمانه میگوید:
«شرکت نفت با سیاستهایی که دنبال میکند توجهی به محیط زیست منطقه خصوصا هورالعظیم ندارد و در پی گسترش صنایع خود است. قطعا برای اینکه بتوانند حفاریهای بیشتر و استخراجهای بیشتری داشته باشند، باعث خشکاندن هورالعظیم شدهاند. هدف آنها تبدیل این منطقه به سایتهای صنعتی است اما نتیجه این کار برای مردم، دست و پنجه نرم کردن با بحران ریزگردهاست. خشک شدن این تالاب بر اقتصاد مردم بومی و ساکن در منطقه هم تأثیر گذاشته است چرا که این تالاب محل استرزاق، کسب و کار و زندگی آنان بوده است.»
به این ترتیب خشک شدن تالاب هورالعظیم علاوه بر تأثیرات مخرب زیست محیطی و تبدیل شدن منطقه به یک کانون ریزگرد در استان خوزستان، مشکلات اقتصادی فراوانی برای مردم منطقه ایجاد کرده است.
به گفته روئین تن اما دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی، طرحهای عمرانی غیراصولی و گسترش طرحهای صنعتی در استان خوزستان است:
«این طرحها تنها در پی گسترش بهرهبرداری صنعتی هستند. به عنوان مثال طرح توسعه نیشکر چیزی جز نابودی و تخریب برای محیط زیست نداشته است.»
تغییر اقلیم، بیابانزایی و کمبود آب شیرین به عنوان سه چالش مهم قرن مورد تأکید جواد روئین تن است. او میگوید مردم در خوزستان با این سه چالش درگیر هستند اما مسأله این است که تمام این مشکلات به صورت طبیعی در منطقه ایجاد نشده و عامل انسانی داشته است.