انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در حالی شروع شد که زنان مثل تمام دورههای پیشین نتوانستند به عنوان نامزد در آن حضور یابند. با اینکه دست کم یک چهره شناخته شده از میان زنان فعال سیاسی در داخل حکومت ایران، زهرا شجاعی، به عنوان نامزد ثبتنام کرد، اما صلاحیت او به عنوان «رجل سیاسی» تایید نشد. در نهایت موضوع زنان و انتخابات ۱۴۰۰ تا اینجای کار محدود شده است به وعدههای هفت نامزد مرد به زنان؛ مردانی که نه چندان با جدیت، میکوشند در میان موج بزرگ عدم تمایل به شرکت در انتخابات، رای زنان را به سبد انتخاباتی خود بریزند.
مناظرههای مردانه
در نخستین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری، صحبت درباره زنان کمتر بود، اما آنها در مناظره نخست اشاراتی به زنان کردند. نخست عبدالناصر همتی به حضور نداشتن زنان در مناظره اشاره کرد:
«ابراز تأسف میکنم که نمایندگان توانای بخشهای بزرگی از مردم ایران در این مناظره حضور ندارند از جمله زنان.»
محسن رضایی هم گفت:
«از بانوان عزیز کشورمان تمام قد در اداره کشور اسنفاده میکنم. با مشورت مراجع بزرگوار قم دو نفر از بانوان را در هیئت دولت خواهم داشت و از توان آنها در اداره کشور استفاده میکنم.»
وعده به زنان در مناظره اول که اقتصادی بود تنها به همین محدود شد. در مناظره دوم با موضوع اجتماعی و فرهنگی اما نام زنان بیشتر برده شد.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی، از جبهه درون کاندیداها به استفاده ابزاری از نام زنان انتقاد کرد و گفت که افراد نباید برای جلب توجه هر حرفی بزنند. او در ادامه گفت که نامزدها نزدیک انتخابات که میشود درباره زنان و وضعیت کولهبرها حرف میزنند اما مردم میدانند که پیشینیان در این خصوص چه گفتهاند.
قاضی زاده هاشمی درباره حضور زنان در کابینه کنایه زد:
«من وقتی دیدم افراد درباره تعداد زنان در کابینه خود حرف میزنند و هر لحظه هم عددش بالاتر میرود، خواستم بگویم من کل کابینه را به خانمها میدهم که دیگر کسی نتواند عدد بالاتری بگوید.»
او برای اثبات اینکه در وعده خود صادق است همچنین اعلام کرد که مدیر ستاد او یک «بانو» است که مادر سه فرزند است اما در ادامه گفت حتی خود «بانوان» هم انتظار شایستهسالاری دارند و موضوع فقط مساله زن و مرد نیست:
«یعنی مادران هم می توانند فعالیت سیاسی- اجتماعی کنند. زنان از ما شایسته سالاری میخواهند انقدر بانوی شایسته داریم که تمام کابینه را از زنان بگذاریم.»
محسن مهرعلیزاده هم گفت تعداد زنان در کابینه را افزایش میدهد و سه وزیر زن در کابینه خود خواهد داشت. او مدعی شد که اگر مجلس به آنها رای اعتماد ندهد، از آنان در سطح معاونان بهره میگیرد.
عبدالناصر همتی در مناظره دوم ارسال «پیامک وحشت» را محکوم کرد. اشاره او به پیامکهای نیروی انتظامی درباره رعایت نشدن حجاب اجباری در داخل خوردرو است که منجر به جریمه و توقیف خودرو میشود:
«درباره زنان صحبت شد، تا چه اندازه برایشان محدودیت ایجاد کردیم در حالیکه ۵۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهند. به من اعتراض کردند چرا گفتید به زنان برای حجاب پیامک نزنند؟ ما نباید استرس را به جوانان منتقل کنیم. ما برخوردهایی چون گشت ارشاد را باید تغییر دهیم. من در کابینه ام حداقل پنج زن خواهم داشت و تبعیض جنسیتی در محیط کار و اشتغال را برخواهم داشت.»
در ادامه وعدههای کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران، محسن رضایی هم به زنان وعدههای مالی داد و گفت برای زنان خانهدار حقوق در نظر میگیرد.
جلیلی و زاکانی و رییسی هم گویا حرفی برای زنان نداشتند. موضع جلیل و رییسی که پیشتر علنا در قالب بیانیههای انتخاباتی دورههای گذشته و شیوه عملکرد آنها در مناصب گوناگون مطرح شده، حاکی از آن است که نقش زنان برای آنها تعریف شده است: تاکید بر نقش زنان در خانه، تنگتر کردن فضای اجتماعی و حقوق مدنی کمتر؛ اقداماتی که در روش ریاست رییسی بر قوه قضاییه هم قابل ردگیری است.
چرا خبری از مطالبات زنان در این دوره نیست؟
فاصله میان مطالبات جامعه و اقتضائات مقام ریاست جمهوری و دولت در ایران زیاد شده است. به یک مثال نگاه کنیم: در حالی که از حجم ناچیز طرح مسایل زنان در مناظرات بخش عمده به میزان به کارگیری زنان در کابینه و انتخاب وزیر زن اختصاص داشته، این وعده جذابیتی در میان زنان برنینگیخته. دلیل اصلی آن این است که نه تنها طرح این وعده در دو دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری به هیچ نتیجهای نرسیده که حسن روحانی برای تامین این خواسته در هشت سال ریاست جمهوری تلاش چندانی هم نکرده و در مقابل آنچه فشارهای بیرونی گروههای تندروی سنتی نظیر مراجع خوانده، کمترین مقاومت را کرده و معدود صداهای درون دولت را که خواهان تامین این مطالبه بودند، خاموش کرده است. این در حالی است که محمود احمدی نژاد پیش از حسن روحانی در مقابل این فشارها ایستاده و وزیر زنی ـمرضیه وحید دستجردی- را برگزیده بود.
سایر مطالبات زنان مانند آزادیهای مدنی بیشتر، انتخاب پوشش و ورود به استادیوم هم در دوران هشت ساله ریاست جمهوری حسن روحانی نه تنها تامین نشدند، بلکه در مواردی فشارها بر سر این مسایل بر زنان بیشتر شد. بر سر مطالبه پوشش اختیاری، جنبشهایی مانند چهارشنبههای سفید و دختران خیابان انقلاب در حالی در این دوران راه افتادند که به شدت سرکوب شدند. فعالان این جنبشها به زندان افتادند و سنگینترین احکام را دریافت کردند. گشت ارشاد ادامه یافت و پیامک حجاب اجباری و توقیف خودروها شکل رسمیتری پیدا کردند. سایر جنبشهای اجتماعی زنان که کوشش کردند اقداماتی به سادگی برگزاری مراسم ۸ مارس را انجام دهند، با بازداشت و سرکوب روبه رو شدند.
فعالان حقوق زنان که به دنبال آگاهی رسانی در زمینه حقوق مدنی و شخصی زنان بودند نیز در امان نماندند: بازداشت و حکم سنگین نجمه واحدی و هدی عمید در همین دوران اتفاق افتاد. مطالبه ورود زنان به ورزشگاهها با فراز و فرود و حتی فشارهای بینالمللی، تنها به شکل صوری و در یک مسابقه تحقق یافت و دولت نقش پررنگی در باره آن نپذیرفت و تراژیکترین حادثه در این زمینه یعنی مرگ «دخترآبی» رقم خورد.
تامین مطالبات قانونی و حقوقی زنان در قابل لوایح حقوقی مانند تصویب قانونی برای محافظت از زنان در مقابل خشونت، یا اصلاح قوانینی که منجر به ازدواج کودکان دختر یا قتلهای ناموسی میشوند و همچنین قوانینی برای تامین حق خروج از کشور، اشتغال و تحصیل و همچنین حقوق طلاق و حضانت و … یا به کل رها و فراموش شده، یا هرگز به مرحله تصویب نهایی و اجرا شدن نرسیده است.
حاصل این رویدادها رویگردانی بخش عمدهای از زنان به ویژه زنان طبقه متوسط از باور اصلاحات و امکان تغییر در داحل حکومت بوده است؛ چیزی که به نظر میرسد در این انتخابات خود را بیشتر نشان داده است، به عبارت دیگر زنان دریافتهاند که تامین مطالبات اساسی آنها اساسا در اختیار دولت و رییس جمهوری نیست و با مبانی نظام جمهوری اسلامی سازگاری ندارد و از این رو نمیتوانند در حالی که تعیین کننده اصلی جایگاه زنان شریعت اسلام و سیاستهای رهبر جمهوری اسلامی و مراجع است، به دنبال خواستههای خود در چهارچوب این نظام بگردند.
از سوی دیگر اشارات اندک برخی کاندیداها به این مسایل حاکی از آن است که تامین این نوع مطالبات از اساس در برنامه دولت آینده نیست و نامزدها با توجه به جایگاه فکری و ایدئولوژیک خود نیازی به این نمیبینند که با وعدههایی در این حوزهها تلاشی برای جلب رای زنان کنند.
تنها بخش باقی مانده و نقطه اشتراک نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ وعدههای اقتصادی مانند حقوق ماهانه به زنان است که آن هم تنها در کلام محسن رضایی به شکل مستقیم بیان شده است.
باقی صحنه این نمایش، حضور ویترینی زنان در نقشهای حاشیهایست. فرستادن همسر و دختر به برنامههای تلویزیونی یا انتخاب زنی با تاکید بر «مادر بودن» به عنوان رییس ستاد.
خلاصه این وضعیت نمادی است از وضعیت پیش رو: نه زنان مطالبهای از دولت آینده دارند، نه برنامهای برای آنها وجود دارد.
چرا زنان ایران، (بویژه طبقه متوسط) انقدر دیر دریافتند که “تامین مطالبات اساسی” آنان با مبانی نظام سیاسیِ متکی بر مذهب، سازگاری ندارد و در برابر تصمیمات رهبر تبعیضگزار، اساساً دولت و رئیس جمهوری هیچ کاره اند. البته میدانم در جنبش های چهل سال اخیر زنان ایران، زنان توده ای، اکثریتی و اصلاح طلب، در مقایسه با زنان مخالف رژیم، از آزادی های نسبی ای برخوردار بودند که توانستند مطالبات زنان را در قالب همین قانون اساسی، شکل و دوام بخشند. همین جنبش ها در دل زنان جامعه امیدی کم رنگ بوجود آورده بود که شاید بتوان در قالب همین قانون اساسی دستآوردی داشت. اما حالا آنان نیز به این نتیجه رسیده اند که تلاش و کوشش و مایه ای که از جان می گذارند، در رژیم مذهبی راه به جائی ندارد. زهی تأسف، که توده ای ها و اکثریتی ها و اصلاح طلبان عمر این رژیم تبعیض گزارِ ضد زن و ضد دگر اندیش را چنین طولانی کردند.
پرتو نوری علا / 10 June 2021