حسن میرکاظمی یا همان “حسن رعیت” قواعد بازی قدرت و ثروت در جمهوری اسلامی را به خوبی‌می‌شناخت. او پله‌های ترقی را طبق الگویی اصولی طی کرد.

در دهه ۷۰ و از پای منبر منصور ارضی در مسجد ارک با انصار حزب‌الله گره خورد. آنقدر در درگیری‌های خیابانی تهور داشت که به چشم منصور ارضی بیاید و در گعده شاگردانش عضو شود. او با اینکه خود مداح نبود ولی به حلقه مداحان مسجد شهدا راه یافت، گروهی که پدرخوانده‌اش منصور ارضی بود و محمود کریمی، محمدرضا طاهری و مصطفی روحانی چهره‌های مشهور آن هستند.

از مسجد شهدا در خیابان آهنگ تا مسجد الهادی در مجیدیه که پاتوق محمود کریمی و گروه دیگری از حزب‌اللهی‌های هیئتی است، راهی کوتاه بود که میرکاظمی به سرعت طی کرد.

هیئت ثارالله تهران در مسجد الهادی شکل گرفت و اگر مسجد ارک و حسینیه منزل منصور ارضی، نقش هماهنگی انصار حزب‌الله در جنوب تهران را داشت، مسجد الهادی و حسینیه ثارالله هم همین نقش را در شرق تهران ایفا می‌کرد.

پیوند حسن رعیت با مداحان، انصار حزب‌الله و سپاه تهران از همین نقطه آغاز شد.

روزهای پررونق دوم خرداد

حوادث کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، یکی از نقاط عطف زندگی حسن رعیت است. حضور او در سرکوب دانشجویان و مقابله خیابانی با مردم معترض جایگاه او را در میان نیروهای امنیتی لباس شخصی تثبیت کرد.

از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ تا ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ تنها ۱۰ سال زمان برد تا او از یک حزب‌اللهی بزن‌بهادر به تاجر سرشناس متصل به نهادهای امنیتی با حق حمل سلاح تبدیل شود.

تصویر مشهوری از او در جریان سرکوب اعتراضات سال ۱۳۸۸ وجود دارد که رعیت را در حالی نشان می‌دهد که در حال بیرون آوردن اسلحه از کنار کمرش است. او ترک موتوری نشسته که برادرش راننده آن است. برادری که در پرونده فساد رعیت، متهم ردیف چهارم است.

در دادگاهی که فروردین ۱۴۰۰ برای رعیت تشکیل شد، نماینده دادستان مدعی شد که رعیت حکم ضابط قضایی و مجوز حمل اسلحه را جعل کرده است. ادعایی که به نظر عجیب و غیرواقعی می‌رسد.

مشخص نیست که رعیت از چه زمانی و چه نهادی حکم حمل سلاح گرفته است. بابک زنجانی، شریک رعیت پیش از آنکه دستگیر شود به بی‌بی‌سی فارسی گفت که رعیت در جریان سرکوب اعتراضات مردم در سال ۸۸ «به وظیفه‌ سازمانی‌اش عمل کرده» و «در جریانات سال ۸۸ به دلیل مسئولیتی که داشته یک سلاح هم به کمرش بوده است.» او عضو چه سازمانی بود که می‌تواند مجوز حمل سلاح صادر کند؟

تصویر مشهور دیگر از رعیت، او را در یک جت خصوصی با بابک زنجانی نشان می‌دهد. در تصویر دیگری از همین سفر با جت خصوصی، افراد مسلحی با یوزی حضور دارند.

حسن رعیت و بابک زنجانی در جت خصوصی

تصور حضور حسن رعیت در کنار بابک زنجانی شاید به دوستی و مراوده عادی دو چهره امنیتی-اقتصادی تعبیر شود. ولی مصاحبه بابک زنجانی با سایت تابناک نشان می‌دهد که این دو ارتباطات مالی گسترده‌ای با هم داشته‌اند. زنجانی در آن مصاحبه می‌گوید «مدتی قبل» یکی از هتل‌های حسن رعیت در کیش را از او خریده است.

پاسخ به این سوال که چگونه یک عضو ساده لباس شخصی در سال ۷۸ به نقطه‌ای می‌رسد که پیش از سال ۸۸ دست‌کم یک هتل داشته که آن را به بابک زنجانی فروخته، معمای بالارفتن از پله‌های قدرت و ثروت در جمهوری اسلامی را فاش می‌کند.

اما چه کسی پشت سر حسن رعیت ایستاده بود؟ آیا رعیت، تاجری ثروتمند با باِ وحش خصوصی در اتوبان تهران-کرج بود یا صرفا «مدیر اموال» چهره‌هایی با نفوذ در قدرت؟

ارتباطات گسترده تا کنار عبای آقا

جلسه‌ای در تیرماه ۱۳۹۸ در مجلس دهم تشکیل شده بود تا رعیت به تعدادی از نماینده‌های پرنفوذ بفهماند که او کیست و چه خدماتی به جمهوری اسلامی کرده است. گویا آن جلسه چندان خوب پیش نرفت چرا که خبرنگاران پارلمانی گزارش داده‌اند که رعیت پس از پایان جلسه با فریاد به یکی از نمایندگان عضو کمیسیون انرژی گفته بود که «رعیت، رعیتِ مرتضی رضایی است.»

مرتضی رضایی، دومین فرمانده سپاه پاسداران است که در دوره کوتاه ریاست‌جمهوری بنی‌صدر در این سمت حضور داشت. او مانند فرمانده بعدی این نیروی نظامی یعنی محسن رضایی از بخش امنیتی سپاه تهران به فرماندهی کل رسید.

مرتضی رضایی- نفر اول سمت چپ

به دلیل آنکه حکم انتصاب او را ابوالحسن بنی‌صدر صادر کرده بود، قربانی رویدادهای پس از خرداد ۱۳۶۰ شد و در شهریور آن سال جای خود را به محسن رضایی داد. ارتباطات او در جایگاه چهره امنیتی سپاه تهران سبب نزدیکی او به علی خامنه‌ای شده بود و به همین دلیل پس از دوره‌ای عزلت و با تشکیل قرارگاه عملیات‌های برون‌مرزی با نام قرارگاه رمضان، با اعمال نفوذ خامنه‌ای به عنوان فرمانده این قرارگاه منصوب شد.

نقش قرارگاه رمضان در دوره جنگ ایران و عراق مشابه نقشی است که پس از پایان جنگ، نیروی قدس سپاه ایفا کرد. در حقیقت نیروی قدس سپاه در سال نخست رهبری علی خامنه‌ای با توسعه قرارگاه رمضان و پیوستن چند تیپ دیگر از سپاه‌های منطقه‌ای تشکیل شد.

قرارگاه رمضان از دو لشگر و سه تیپ تشکیل شده بود و عمده فعالیت برون‌مرزی‌اش در اقلیم کردستان، لبنان و سوریه بود. لشگر ۹ بدر یا لشگر معاودین عراقی و لشگر ۶ ویژه پاسداران ساختار اصلی این قرارگاه را شکل می‌دادند.

لشگر ۶ ویژه پاسداران تنها لشگر سپاه بود که به صورت منطقه‌ای و استانی شکل نگرفته بود. فرماندهان و بدنه این لشگر، نیروهای برگزیده با توان امنیتی بودند که از دانشگاه، حوزه علمیه و یا دیگر سپاه‌های منطقه‌ای انتخاب می شدند.

محمود احمدی نژاد، محمدباقر ذوالقدر، صادق محصولی، محمدرضا نقدی و پرویز فتاح که همگی چهره‌های مهم دوران رهبری علی خامنه ای هستند همگی در این قرارگاه حضور داشتند.

صادق محصولی و پرویز فتاح- لشگر ۶ ویژه پاسداران در قرارگاه رمضان

مرتضی رضایی این واحد امنیتی-عملیاتی را که قرار بود درب پشتی برای نفوذ در عراق و جایگزینی مطمئن برای واحد منحل‌شده “نهضت‌های آزادی‌بخش” باشد را در راستای ماموریت علی خامنه‌ای هم قرار داد.

خامنه‌ای از بهار ۱۳۶۱ به عنوان نماینده روح‌الله خمینی برای ارتباط با گروه‌های نظامی و سیاسی شیعه در لبنان منصوب شده بود. نقطه پیوند خامنه‌ای با لبنان از همین نقطه آغاز شد و مرتضی رضایی یکی از تسهیل‌کنندگان این ارتباط بود.  

مرتضی رضایی در دهه ۷۰ و در سال‌های ابتدایی رهبری علی خامنه‌ای به سمت «فرماندهی حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران» منصوب شد. حکم انتصاب او، تنها حکم صادر‌شده برای چنینی سمتی است که به صورت رسمی و علنی در وبسایت علی خامنه ای منتشر شده است. تمامی فرماندهان حفاظت و اطلاعات سپاه پیش و پس از رضایی در جایگاهی نبوده اند که احکامشان به صورت مستقیم از سوی دفتر علی خامنه‌ای رسانه‌ای شود.

مرتضی رضایی در دهه تثبیت رهبری علی خامنه‌ای نقش مهمی در تغییر تدریجی در سپاه و در خط نگاه داشتن این نیرو ایفا کرد. حفاظت اطلاعات سپاه علاوه بر وظایف سازمانی، مسئولیت سامان دادن به گروه‌های خیابانی حامی علی خامنه‌ای را هم به عهده داشت که در آن دوره به انصار حزب‌الله مشهور شدند. این گروه در هر استان و شهر نقش ویژه‌ای بر عهده داشت. اگر انصار حزب‌الله تهران بیشتر بر مسائل سیاسی ارتباط دولت با خامنه‌ای متمرکز بود و در آن راستا نقش آفرینی می‌کرد، انصار حزب‌الله قم که برادران پناهیان هم بخشی از آن بودند، کار عمده‌شان حمله به جلسات و دفاتر روحانیون ارشدی بود که در اصلح بودن علی خامنه ای برای رهبری تردید داشتند.

همین شبکه گسترده در استان‌ها که همزمان کار اطلاعاتی و میدانی انجام می‌دادند بعدتر و در دوره‌ای که خامنه‌ای قدرت خود را تثبیت‌شده یافت، به سازمان اطلاعات سپاه تبدیل شدند.

تشکیل دولت ولایت

مرتضی رضایی از ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۵ به مدت ۱۳ سال در این سمت ماند. از این جهت او طولانی‌ترین دوران فرماندهی بر حفاظت اطلاعات سپاه را برعهده داشته است. آخرین ماموریت بزرگ رضایی در این سمت انتخابات پرحاشیه ریاست‌جمهوری ۱۳۸۴ بود. انتخاباتی که نخستین مداخله آشکار و سراسری شبکه بسیج و سپاه در آن ثبت شد. در سال ۱۳۸۵ رضایی در حالی از سپاه به دفتر رهبری منتقل شد، که سپاهی‌های تحت‌امرش در قرارگاه رمضان در دهه ۶۰، دولت را در اختیار گرفته بودند و گروهی به سرکار آمده بود که خود را تابع بی‌قید و شرط علی خامنه‌ای می‌دانست.

داستان پیوستگی رعیت به مرتضی رضایی در همین ساختار معنا می‌یابد. مشخص نیست که حسن رعیت چه ویژگی قابل توجهی از خود نشان داده که توانسته نظر امنیتی‌ترین چهره سپاه را به خود جلب کند.

مرتضی رضایی در سال ۱۳۸۵ که سپاه را ترک کرد چندین شرکت اقتصادی تشکیل داد. این شرکت‌های طیف متنوعی از فعالیت‌ها از حوزه صادرات و واردات، هتل‌داری، گاوداری، کارخانه سیمان و فولاد را شکل می‌دادند.

آشنایی و همکاری در پروژه‌های اطلاعاتی و سرکوب اعتراضات در دهه ۷۰  در میانه دهه ۸۰ به همکاری اقتصادی می‌رسد.

در سال ۱۳۸۷ حسن رعیت به همرام مسعود میرکاظمی، وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد و محمدرضا طاهری، از مداحان بیت رهبری، یکی از بزرگترین کارخانه‌های تولید دی‌وی‌دی خام را در ایران راه‌اندازی می‌کنند. این شرکت قرارداد انحصاری با بزرگترین مصرف‌کننده‌های این اقلام در ایران منعقد می‌کند. صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی و دیگر مجموعه‌های بزرگ فرهنگی زیرنظر علی خامنه‌ای مشتری این کارخانه بودند.

فروش نفت و دور زدن تحریم

در سال ۱۳۸۹ و پس از قطع‌نامه ۱۹۲۹ شورای امنیت برای تحریم ایران، پای رعیت به نفت باز می‌شود. سلطان‌فر از نمایندگان سابق مجلس می‌گوید که معرف بابک زنجانی برای فروش نفت و دور زدن تحریم‌ها، حسن رعیت بوده است.

آیا حسن رعیت به عنوان یک لباس شخصی در دهه ۷۰ آنقدر قدرت و نفوذ داشت که بتواند در نقشه فوق‌سری دور زدن تحریم‌ها مهره‌ای کلیدی باشد؟ مشخص است که دیگرانی که به توصیه رعیت برای سپردن محموله‌های نفتی به بابک زنجانی عمل کرده‌اند، او را در نقش پیغام‌رسان می‌دانستند. در حقیقت بابک زنجانی را کسی معرفی کرده بود که پس از خروج از سپاه در سال ۱۳۸۵ به عنوان یکی از مشاوران امنیتی خامنه‌ای در دفتر او مشغول به کار بوده است؛ مرتضی رضایی.

ارتباط با برادران لاریجانی

رعیت به نیابت از مرتضی رضایی و شاید چهره‌های بانفوذ دیگر در راس قدرت، پروژه‌های اقتصادی مختلفی در دست داشته است. ساخت‌وساز پاساژ و هتل در کیش، قاچاق طلا و نفت و فروش ارز در بازارهای دوبی و استانبول و …

او حتی در بازی بزرگ برادران لاریجانی هم نقش داشت و کسی بود که بابک زنجانی را برای اخذ قراردادهای بزرگ به فاضل لاریجانی وصل کرده بود.

در سال ۱۳۹۲، فیلمی از محل اتاق کار مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی منتشر شد که در آن حسن رعیت و بابک زنجانی برای مرتضوی تشریح می‌کنند که چگونه حمید باقری درمنی و فاضل لاریجانی درخواست رشوه برای قراردادهای تامین اجتماعی را مطرح کرده‌اند.

حمید باقری درمنی که در روز اول دی ماه ۱۳۹۷ به عنوان مفسد اقتصادی و سلطان قیر اعدام شد، دقیقا همین نقشی را که رعیت برای مرتضی رضایی و همکارانش ایفا کرده است برای برادران لاریجانی ایفا می‌کرد. او نیز چهره جلوی ویترین مفاسدی بود که دیگران هدایتش می‌کردند. حمید باقری درمنی تنها دو ماه قبل از عزل صادق لاریجانی از سمت ریاست قوه قضائیه پس از محاکمه‌ای ویژه در مدتی کوتاه، به اعدام محکوم شد و اسرار فساد این برادران را با خود به گور برد.

حمید باقری درمنی، رابط حسن رعیت با اکبر طبری، معاون دفتر صادق لاریجانی و قاضی منصوری هم بود. در حقیقت نقطه اتصال پرونده فساد مرتضی رضایی و برادران لاریجانی و دیگر مهره‌های این شبکه حسن رعیت و حمید باقری درمنی بودند.

دعوای جانشینی و فساد

شبکه فسادی که رعیت و درمنی در آن حضور داشتند، شبکه‌ای پیچیده است که سررشته آن در حلقه نخست قدرت در ایران است. حذف این شبکه نیز در جریان رقابت‌های سیاسی بر سر جانشینی قابل فهم است. دو شبکه فساد متصل به هم با ارتباطات مالی گسترده که اکنون زیر ضرب قرار گرفته‌اند، دو شبکه‌ای هستند که تخم‌مرغ‌هایشان را در سبد جانشینی صادق لاریجانی چیده بودند.

آن‌ها اکنون تاوان شرط‌بندی روی اسب اشتباه را پس می‌دهند. دیگر شبکه‌های پرنفوذ قدرت و ثروت اکنون حسن رعیت را سیبل قرار داده‌اند در حالی که پدرخوانده پرنفوذ او یعنی مرتضی رضایی با حفظ احترام، صرفا از کنار عبای خامنه‌ای کنار گذاشته شده و مفاسد او در پرده مانده است.

همین ماجرا در پرونده اکبر طبری و حکم ۳۱ سال زندان برای او یا حذف قاضی منصوری و اعدام باقری درمنی هم تکرار شد. در پرونده بابک زنجانی هم چهره‌های پرنفوذ پشت پرده مصون ماندند. این افراد در بهترین حالت در رده سوم و دوم این مفاسد قرار داشتند ولی به عنوان سرشبکه و برنامه‌ریز مفاسد با آن‌ها برخورد شد.