رمزی ناصر، برنامهنویس و بازیساز لبنانی که دیگر از بستگی وثیق این رشته با زبان انگلیسی خسته شده، بهتازگی زبان برنامهنویسی جدیدی را به عربی، و تحت عنوان «قلب» ایجاد کرده است. داگلاس هون (Douglas Heaven)، از نشریه NewScientist، اخیراً مصاحبهی کوتاهی را با وی صورت داده، که در ادامه میخوانید.
چرا به سراغ طراحی چنین زبانی رفتی؟
وقتی در دانشگاه آمریکایی بیروت، مشغول تحصیل در رشته کامپیوتر بودم، برایم عجیب بود که تمام زبانهای برنامهنویسیای که بلد شده بودم، به انگلیسی بود. قصدم این بوده که گفتمانی با موضوعیت وابستگیمان به زبان انگلیسی در برنامهنویسی نوین راه انداخته باشم.
زبانهای برنامهنویسی برای برنامهنویسها مثل آثار هنریاند. وقتی راجع به این زبانها حرف میزنیم، از کلماتی مثل زشت، زمخت، زیبا و قشنگ استفاده میکنیم. برای من هم این زبان، یعنی «قلب»، یک نوع اثر هنری مفهومیست. نوعی تجلیل از سنت زیباییشناسی در برنامهنویسی.
حالا قصد داری چه موضوعی را برجسته کنی؟
همه مایلاند که زبانهای برنامهنویسی را چیزهای ثابت و لایتغیری ببینند؛ اما برعکساش هم میشود. ادواتی که به کار میبریم، همگی توسط مردان و زنان و پیشفرضهایی که خودشان لحاظ کردهاند ایجاد شده. این زبان نوین هم برای این بوده تا همین را به یاد همه بیاندازد و برخی از آن پیشفرضها را به چالش بکشد.
گفتهای این پروژه، همانقدر که یک پروژهی مهندسیست؛ یک پروژهی زیباییشناسی هم هست.
زبانهای برنامهنویسی برای برنامهنویسها مثل آثار هنریاند. وقتی راجع به این زبانها حرف میزنیم، از کلماتی مثل زشت، زمخت، زیبا و قشنگ استفاده میکنیم. برای من هم این زبان، یعنی «قلب»، یک نوع اثر هنری مفهومیست. نوعی تجلیل از سنت زیباییشناسی در برنامهنویسی.
فکر میکنی یک زبان برنامهنویسی، چقدر منشأ اثر باشد؟
ساختن این زبان به من نشان داده که مسأله خیلی بیش از اینهاست. شما یک کوه از کد و سیستم به زبان انگلیسی دارید که هرروزه به کار میبریم. توابع گرافیکی، میزانهای صوتی – همگیشان عناوینی مثل appendChild و setVolume دارند. یک سری واژگان انگلیسی که صرفاً بههم جوش خوردهاند و با کارت گرافیکها، مرورگرها و سیستم عاملها عجین شدهاند.
در خاورمیانه که خیلیها از اینکه جداً میتوانند به زبان عربی برنامه بنویسند، هیجانزده شدند. اما خب باید این را هم بهشان میگفتم که در برنامهنویسی، وابستگیمان به زبان انگلیسی بهقدری عمیق است، که راهاندازی یک سبک برنامهنویسی کاملاً عربی غیرممکن است.
و این یعنی که باید عوضشان کرد؟ و چطور؟
برای اینکه یک سبک برنامهنویسی کاملاً عربی بسازی، مجبوری که سابقه چهلساله مهندسی نرمافزار را هم از زمان دیسکتها تا به امروز عربی کنی؛ که خب ممکن نیست. و تازه این فقط معنیاش این میشود که کاربران غیرعربیزبان را، به جای کاربران غیرانگلیسیزبان نادیده گرفتهای. این فقط صورتمسأله را عوض میکند؛ حلاش که نمیکند. راستاش ما نمیتوانیم یک سبک برنامهنویسی را در هر زبان طبیعیای پیاده کنیم – در اینصورت مجبوری تمام نرمافزارهای موجود و تمام نرمافزارهای تازه را به محض معرفیشان ترجمه کنی. خب این کار طاقتفرساییست. من خودم نمیدانم راه حلاش چیست؛ اما همین پروژه را بهعنوان شروع کند و کاو خودم میبینم؛ که ببینم چه میشود کرد.
استقبال از «قلب» چطور بود؟
در خاورمیانه که خیلیها از اینکه جداً میتوانند به زبان عربی برنامه بنویسند، هیجانزده شدند. اما خب باید این را هم بهشان میگفتم که در برنامهنویسی، وابستگیمان به زبان انگلیسی بهقدری عمیق است، که راهاندازی یک سبک برنامهنویسی کاملاً عربی غیرممکن است. بازخودهای غرب، متنوعتر بود. بعضیها آن را الهامبخش و جذاب شمردند، و بعضیها هم به موازاتش راجع به نکات فنی آن بحث کردند.
چرا فکر میکنی که ترویج هرچهبیشتر برنامهنویسی اهمیت دارد؟
خودم احساس میکنم که برنامهنویسی پتانسیل این را دارد که رسانهای برای ابراز کردن خود باشد. من همیشه کد را مثل یک ابزار انتزاعی برای فکر کردن دیدهام؛ اما خب این پروژه به یادم انداخت که همین هم پشتوانه فرهنگی هنگفتی دارد. یعنی آیا اینکه به همهی جهان برنامهنویسی بیاموزی، باید در وهله اول به همه انگلیسی یاد بدهی؟
منبع: NewScientist
توضیح تصویر:
رمز ناصر / عکس از NewScientist