Opinion-Zamaneh

احتمال کاندیداتوری سید محمد خاتمی- تا امروز- یک درصد هم نیست. حسن روحانی و علی یونسی هم گفته‌اند که خاتمی قطعا کاندیدا نخواهد شد. چرا؟

یکم- تلقی مقابله‌ با نظام: خاتمی به دنبال اصلاح نظام است، نه مقابله و براندازی جمهوری اسلامی. بارها این مدعا را تکرار کرده و به روش‌های گوناگون کوشیده تا نظام به رهبری آیت الله خامنه‌ای را به این نتیجه‌ یقینی برساند که این مدعا صادق است (رجوع شود به مقاله‌های “خاتمی: براندازی و انقلاب“، “خاتمی: طرد براندازی، نقد تندروی، اصلاح نظام” و “جمهوری اسلامی که خاتمی پاک می‌داند“).

به گفته‌ عباس عبدی و احمد پورنجاتی، کاندیداتوری خاتمی به منزله‌ مقابله‌ با نظام به شمار خواهد رفت. از این رو، این دو مخالف نامزدی خاتمی هستند. احمد پورنجاتی، معاون سابق وزارت اطلاعات، نماینده‌مجلس ششم و مشاور فعلی خاتمی در این خصوص گفته است: “به عنوان یکی از مشاوران آقای خاتمی معتقدم ایشان نباید کنشی برای رسیدن به قدرت بکند… من مخالف حضور اصلاح‌طلبان در قدرت آن هم در اشل ریاست‌جمهوری و مجلس هستم و می‌گویم اصلاح‌طلبان تلاش برای حضور در قدرت را تا سال‌ها فراموش و سه‌طلاقه بکنند.”

محمد خاتمی

دوم- یقینی بودن رد صلاحیت توسط شورای نگهبان: خاتمی، به عنوان نماد و پرچمدار اصلاح‌طلبان، به دنبال طرد شدن از سوی جمهوری اسلامی نیست. حتمی بودن تأیید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان شرط لازم کاندیداتوری اوست. اگر دریافت او این باشد که رد صلاحیت خواهد شد، قطعاً کاندیدا نخواهد شد.

گفته می‌شود که نظرسنجی‌های نهادهای گوناگون رژیم نیز این مدعا را تأیید کرده که خاتمی با فاصله‌ بسیار در رتبه‌ اول قرار دارد. اما در سیاست هیچ چیز قطعی نیست.

 پورنجاتی در این باره گفته است: “اگر آقای خاتمی را شورای نگهبان رد صلاحیت کند هزینه زیادی داده‌ایم. شخص خود آقای خاتمی بارها در جمع مشاورانش گفته هرگز حاضر به نامزدی در انتخابات ۹۲ نیست تا تضمینی در مورد تایید صلاحیتش نداشته باشد… آقای خاتمی می‌گوید اگر حسین شریعتمداری علیه من چیزی بنویسد ارزشی ندارد ولی من نمی‌خواهم از یک نهاد رسمی نظام مهر عدم صلاحیت بگیرم… پیش‌بینی‌ام این است که آقای خاتمی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ نمی‌شود. در واقع آقای خاتمی با تحلیل در انتخابات سال ۹۲ نامزد نمی‌شود.”

بسیاری از اصول‌گرایان بارها گفته‌اند که خاتمی قطعاً رد صلاحیت خواهد شد. خاتمی اگر بخواهد حملات بی‌امان “تکتیرانداز” خامنه‌ای (تعبیر آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه‌ انجمن روزنامه نگاران جوان درباره‌ کیهان) را نادیده بگیرد، تکرار همان مدعیات توسط وزیر اطلاعات ابقا شده با حکم حکومتی آیت‌الله خامنه‌ای را نمی‌تواند نشنیده بگیرد.

moslh
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات

حیدر مصلحی در ۱۷/۱۲/۹۱ درباره‌ خاتمی گفت: “آنها با هدف مقابله‌ با رهبری و حضور در صحنه در حال ساماندهی خود هستند اما این حضور در صحنه چگونه امکان‌پذیر است وقتی که به طور مثال یکی از این افراد که همه‌ شبکه‌های ضدانقلاب در داخل و خارج به دنبال کاندیداتوری وی هستند، بدهی‌های زیادی به ملت ایران دارد و صرف سوابق مسئوليت وی در گذشته نمی‌تواند پرونده گذشته وی را به دست فراموشی بسپارد. اردوگاه و تیم این فرد چگونه سخن از فقدان انتخابات آزاد به میان می‌آورند در حالی که ۸ سال صدارت دوم خردادی‌ها بر مبنای همین انتخابات صورت پذیرفته است، ای کاش امکان انتشار اسنادی مربوط به همین افراد از جلسه خصوصی‌شان وجود داشت که در این جلسه جسارت‌هایشان به ساحت امام راحل و سخره گرفتن اصل ولایت فقیه توسط همین فرد برملا می‌شد که در جلسه می‌گوید امام هم تحت فشار مقوله ولایت فقیه را قبول کرد!!

این افراد چگونه می‌توانند به خود اجازه دهند که با کمال پررویی ضربه‌هایی که در فتنه ۸۸ به مردم و انقلاب زدند و باعث خسران بسیار شده‌اند را فراموش کرده و با کمال پررویی به دنبال کاندیداتوری هم باشند در حالی که اصل انتخابات در کشور را زیر سوال می‌برند. بی‌بی‌سی با چه توجیهی برای این فرد رپرتاژ می‌رود؛ بی‌بی‌سی می‌گوید گروهی از نخبگان از این فرد دعوت به عمل آوردند که به انتخابات بیاید وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم منظور از نخبگان در بی‌بی‌سی، داماد، اقوام نزدیک و هم‌پیالگان این فرد هستند، از طرف دیگر به فتنه‌گران زندانی خط داده‌اند كه آنها هم مكاتبه كنند و بگويند شما حتما كانديدا شويد و كاری به زندانی بودن ما نداشته باشيد.”

نظر موسوی و کروبی نقش کلیدی دارد. اگر آنان شرکت در انتخابات و نامزدی خاتمی را تأیید نکنند، رأی‌آوری او بسیار دشوار خواهد بود.

سوم- قطعی نبودن پیروزی: اصلاح‌طلبان بر این باورند که خاتمی قطعاً در انتخابات با آرای بسیار بالایی پیروز خواهد شد. حتی گفته می‌شود که نظرسنجی‌های نهادهای گوناگون رژیم نیز همین مدعا را تأیید کرده که خاتمی با فاصله‌ بسیار در رتبه‌ اول قرار دارد. اما در سیاست هیچ چیز قطعی نیست.

اولاً: نظر مهندس موسوی و مهدی کروبی در اینجا نقش کلیدی دارد. اگر آنان شرکت در انتخابات و نامزدی خاتمی را تأیید نکنند، این امر رأی‌آوری را بسیار دشوار خواهد کرد. خاتمی هم به صراحت تأکید کرده است که برای شرکت در انتخابات باید نظر زندانیان- خصوصاً موسوی و کروبی- اخذ شود. سکوت آنان را هم عده‌ای حمل بر مخالفت خواهند کرد، چه رسد به مخالفت صریح‌ شان.

خاتمی موسوی

ثانیاً: خاتمی تاکنون هیچ اقدامی نکرده است. فرض کنید در دوره‌ زمانی ۲۱- ۱۷ اردیبهشت ثبت نام کند. شورای نگهبان هم صلاحیت او را در اول خرداد تأیید نماید. حداکثر ۲۲ روز برای تبلیغات فرصت خواهد داشت. اما با کدام امکانات؟ فرصت‌های تبلیغاتی نظام کاملاً نابرابر است.

ثالثاً: اصلاح‌طلبان که نمی‌توانند از “تقلب در انتخابات” سخن بگویند، از “مهندسی انتخابات” حرف می‌زنند. برخلاف نظر زندانی شجاع و مقاوم- مصطفی تاج زاده- که مهندسی انتخابات (تقلب) در این دوره را ناممکن به شمار می‌آورد، مهندسی انتخابات امکان‌پذیر است.

رابعاً: تعدادی از افرادی که طی بیانیه‌ای خواستار کاندیداتوری خاتمی شده‌اند، احضار و به شدت تهدید شده‌اند. تهدیدهایی بالاتر از زندانی شدن. به صراحت به آنها گفته شده است که حتی حق ندارند در ستادهای کاندیداهای تأیید صلاحیت شده‌ از سوی شورای نگهبان فعال شوند. نامزدی بدون کمترین فعالیت، آیا لزوماً رأی‌آور است؟

اعلان نامزدی خاتمی در این شرایط، نوعی از خودگذشتگی طلب می‌کند. درست از فردای در دست گرفتن ریاست جمهوری، اصول‌گرایان خاتمی و دولتش را مسئول همه‌ مشکلات و مسائل حاد کنونی قلمداد خواهند کرد.

احتمالاً، با در نظر گرفتن این متغیرها، پورنجاتی گفته است: “حالا فرض کنید آقای خاتمی تایید شد و ۱۲-۱۰‌میلیون رای برای آقای خاتمی اعلام و در نهایت یک نفر دیگر به عنوان رییس‌جمهوری معرفی شد. آن وقت لابد ما اصلاح‌طلبان باید کماکان بزنیم بر سر خودمان و بگوییم آرای ما را دزدیدند و جابه‌جا کردند و شعار بدهیم رای ما را پس بده.”

چهارم- بسته بودن دست‌ها: فرض کنیم تمامی این مسائل به گونه‌ای حل شود. خاتمی در انتخابات شرکت کرده و با آرای بالایی پیروز شود. چه کار یا کارهایی می‌تواند انجام دهد؟ (رجوع شود به مقاله‌ در صورت پیروزی در انتخابات، چه کاری از دست اصلاح طلبان بر می‌آید؟ ). وضعیت آن چنان بحرانی است که اصلاح آن بسیار دشوار خواهد بود. ضمن آن که بدون مذاکره و سازش با آمریکا، روز به روز بر تحریم‌های فلج کننده‌ اقتصادی افزوده خواهد شد تا جامعه از درون نابود شود. ادامه‌ سیاست‌های آیت‌الله خامنه‌ای در قلمرو سیاست خارجی، راه هرگونه اصلاحات را مسدود کرده و ایران را به سوی ویرانی سوق خواهد داد.

خاتمی قطعاً درباره‌ این مسائل اندیشه سوزی بسیار کرده است. عدم کاندیداتوری به معنای حفظ حرمت اجتماعی است، اما اعلان نامزدی در این شرایط، نوعی از خودگذشتگی طلب می‌کند. درست از فردای در دست گرفتن ریاست جمهوری، اصول‌گرایان خاتمی و دولتش را مسئول همه‌ مشکلات و مسائل حاد کنونی قلمداد خواهند کرد.

جمهوری‌خواهان، حتی در آمریکای توسعه یافته و دموکراتیک، پس از آغاز ریاست جمهوری اوباما، او را مسئول خرابکارهای ۸ ساله‌ جرج بوش قلمداد کردند و می‌کنند. در صورتی که اوباما آمریکا را از چاله‌ای که بوش درست کرد بیرون آورد.

پنجم- وداع با ریاست جمهوری در برابر امکان فعالیت برای اصلاح‌طلبان: برخی از مشاوران خاتمی به او گفته‌اند که باید نظام را مطمئن ساخت که اصلاح‌طلبان به دنبال ریاست جمهوری و مجلس نیستند. باید به صراحت تمام اعلان کرد که همه‌ قدرت در دست شما باشد، اما بگذارید تا ما در چارچوب نظام فعالیت (رسانه، حزب، تجمع، و…) داشته باشیم. زندانیان سیاسی را هم آزاد کنید. اگر نظام در این خصوص اطمینان بیابد، فضای به شدت امنیتی کنونی مرتفع خواهد شد و راه فعالیت مجدد اصلاح‌طلبان گشوده می‌شود.

احمد پورنجاتی
احمد پورنجاتی، مشاور خاتمی

پورنجاتی در این خصوص گفته است: “به آقای خاتمی هم همین را گفتم. الان هم بعد از این همه زخمی شدن و کدورت و سازماندهی برای حفظ امنیتی وضع موجود این را می‌گویم. الان طرف مقابل نسبت به فعالیت اصلاح‌طلبان احساس امنیتی پیدا کرده و دیگر احساس سیاسی نسبت به رقبای خودش ندارد.

به نظر من هیچ‌کس با انتشار اندیشه و افکار کسانی که ادعایی ندارند برای این‌که بنشینند روی صندلی ریاست‌جمهوری کاری ندارد. چون این صندلی برای طرف مقابل وحشت‌‌انگیز و رعب‌آور است. به‌خصوص وقتی از پیش معلوم است تابلویتان اصلاح‌طلبی است، یک‌بار هم صابونتان به تن طرف مقابل کشیده شده است… باید دل طرف مقابل آرام شود که اصلاح‌طلبان می‌گویند قدرت مال خودتان تا اجازه بدهد حزب‌های جدید پا بگیرند. اما این کار را نمی‌کنند چون باور نمی‌کنند اصلاح‌طلبان میل به قدرت ندارند.”

خاتمی نمی‌خواهد به گونه‌ای عمل کند که ذره‌ای به سوریه‌ای شدن ایران کمک کند. او به این می‌اندیشد که ممکن است کاندیداتوری وی به تنش‌های شدید اجتماعی و خیابانی منتهی شود.

ششم- مخالفت با کلنگی کردن ایران: پروژه‌ کلنگی کردن منطقه‌ خاورمیانه با گسیل نیروهای جهادی به افغانستان و درست کردن القاعده و طالبان توسط آمریکا و عربستان سعودی و قطر و پاکستان آغاز شد (رجوع شود به مقاله‌ “القاعده‌ی خوب، القاعده‌ی بد“). این پروژه با تهاجم نظامی به افغانستان، عراق، لیبی و سوریه دنبال شد. تونی بلر به عنوان یکی از کلنگی‌کاران گفته است که اینک نوبت سوریه و پس از آن نوبت ایران است. او افزوده است که این جنگ یک نسل به طول خواهد انجامید و به شدت خونین خواهد بود (رجوع شود به مقاله‌ “کلنگی کردن ایران یا گذار به دموکراسی، مسئله این است“).

خاتمی و اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند که ایران نیز همچون سوریه کلنگی شود. سوریه با حدود ۲۳ میلیون جمعیت، اینک با تبدیل به کشوری کاملاً ویران شده، با ۴ میلیون آواره، ۷۰ هزار کشته، چندین برابر زخمی، در عمل به سه بخش کردنشین، سنی‌نشین و علوی‌نشین تقسیم شده است. ضمن این اسلام‌گرایان سلفی و گروه‌های متحد القاعده به شدت در آن رشد کرده و قدرت گرفته‌اند.

تکرار این واقعه در ایران با بیش از ۷۷ میلیون جمعیت، این پیامدهای فاجعه‌بار را چندین برابر خواهد کرد. خاتمی نمی‌خواهد در این شرایط به گونه‌ای عمل کند که ذره‌ای به سوریه‌ای شدن ایران کمک کند. او به این می‌اندیشد که ممکن است کاندیداتوری وی به تنش‌های شدید اجتماعی و خیابانی منتهی شود.

نتیجه‌گیری

این داستان دارای سویه‌ متضادی است که در دیدگاه افرادی چون احمد پورنجاتی نادیده گرفته می‌شود. در صورت عدم کاندیداتوری اصلاح‌طلبان، یک احتمال قوی این است که آنها سرنوشتی چون سرنوشت جبهه‌ ملی در دوران شاه و سرنوشت نهضت آزادی در دوران جمهوری اسلامی پیدا کنند (رجوع شود به مقاله‌های “چشم به آسمان دوختن، دست به آسمان دراز کردن” و “تن دادن به استیصال یا تأمل برای گشودن راه“). افرادی خوشنام، اما غیرموثر در ساختار سیاسی کشور.

یک احتمال قوی، در صورت عدم نامزدی اصلاح‌طلبان، این است که آنها به سرنوشت جبهه‌ ملی در دوران شاه و نهضت آزادی در دوران جمهوری اسلامی دچار شوند.

سویه‌ دیگری از داستان را مصطفی تاج‌زاده بیان کرده است. او در آخرین نوشتار خود گفته است: “ایران ترکیه نیست که در آن نیروهای منتقد ابتدا در جامعه‌ مدنی متشکل شوند و به فعالیت بپردازند، سپس با مشارکت در انتخابات شوراهای شهر (Low politic) خود را مطرح ومدیریت خویش را اثبات نمایند تا بعد بتوانند با نامزدی در انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری در قوای مجریه و مقننه (high Politic) نقش متناسب با پایگاه اجتماعی خود ایفا کنند. درکشور ما، همچنان که بارها توضیح داده‌ام “آزادی انتخابات” مادرهمه‌ آزادی هاست. یعنی ابتدا آزادی مطبوعات و احزاب و تجمعات و تشکل‌ها را نداریم تا از طریق آزادی‌های مدنی به آزادی‌های سیاسی و نامزدی در انتخابات پارلمان یا ریاست کابینه برسیم. کاملا برعکس، هر وقت به هر دلیلی حکومت مجبور به برپایی انتخابات آزاد شده است، حقوق اساسی و آزادی‌های مدنی شهروندان رعایت شده است. از مشروطه تاکنون هرگاه، ما آزادی بیان و قلم و تجمع و تشکل و تحزب داشته‌ایم، پیش از آن انتخاباتی آزاد برگزار شده است یا دستاورد‌های فوق در هر حال نتیجه باز شدن فضا برای برپایی انتخابات آزاد بوده است. به همین دلیل اتفاقاً انتخابات ریاست جمهوری میعادگاه اصلاح‌طلبان است که با انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم زمان برگزار می‌شود. شرکت فعال همگان در انتخابات ریاست جمهوری می‌تواند منجر به پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات شوراها، حداقل در شهرهای بزرگ بشود.”(۱)

مدعای تاج‌زاده اگرچه دارای حقایقی است، اما داوری در خصوص صدق و کذب آن مقاله‌ مستقلی طلب می‌کند.

پانویس:

(۱) مقاله‌ “راه حل بالایی‌ها و پائینی‌ها برای نجات ایران و ایرانیان” دیدگاه متفاوتی ارائه کرده است. مقاله‌ بلند “ایدئولوژی انقلاب: تسخیر قهرآمیز دولت” (اکبر گنجی، بود و نمود خمینی، وعده‌ بهشت، برپایی دوزخ، نشر گردون، صص ۹۴- ۵) توضیح می‌دهد که دیدگاه اکثریت ما به سیاست همچنان لنینیستی است. گویی دولت را که داشته باشم (از طریق زور یا انتخابات) قادر به انجام هر کاری خواهیم بود. اما دموکراسی محصول موازنه‌ قوا میان دولت و جامعه‌ مدنی است. بدون قدرتمند کردن مردم از طریق سازمان یابی‌های متنوع و متکثر آنان، دموکراسی در کار نخواهد بود.