از چند ماه مانده به انتخابات نامزدهایی که میدانند از صافی شورای نگهبان رد میشوند، دیدگاههای خود در مورد انتخابات پیش رو، مشکلات کشور و استراتژیهای اداره کشور را عرضه میکنند. آنها بر همین اساس شعارهایی را مطرح می کنند. اما هرچه به انتخابات نزدیکتر می شویم، بسامد وعده دادنها افزایش می یابد.
دیدگاهها مطالبی تکراری، غیر قابل سنجش و عمدتا کلیگویی هستند و از این جهت معیارهای خوبی برای سنجش نامزدهایی به شمار نمیروند که همه مقامات نظام و باورمند به نظام هستند. وعدهها بیشتر به مخاطب میگویند که نامزد مربوطه کیست و چگونه میخواهد رای جمع کند یا چه میخواهد بکند.
نامزدهای مطرح انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ چه وعدههایی دادهاند؟ کدام یک قابل تحقق، کدام یک خارج از محدوده عمل رئیس دولت، و کدام یک اصولا خیالپردازی و انحراف اذهان از مسائل مربوط به حوزه عمل رئیس دولت هستند؟ کدام یک از نامزدها وعدههای خیالی بیشتری میدهند یا اصولا وعده میدهند و کدام یک وعده نمیدهند؟
محسن رضایی: حذف سربازی اجباری و یارانه سبز
محسن رضایی که چند ماهی است سفرهای استانی خود را آغاز کرده میگوید: “خدمت سربازی اجباری را به سربازی حرفهای تبدیل میکنم.” (تابناک، ۷ اسفند ۱۳۹۱) این امر بیرون از اختیارات رئیس دولت است و به مجلس و دستگاه رهبری مربوط می شود.
وعدههای کاندیداها غیرقابل سنجش هستند و بیشتر به مخاطب میگویند که نامزد مربوطه کیست و چگونه میخواهد رای جمع کند.
دادن چنین وعدهای به جوانان، صرفا نوعی ایجاد خوش خیالی است که از شر سربازی اجباری راحت میشوند، کاری که اصولا معلوم نیست “فرمانده کل قوا” با آن موافقت کند.
وعده دیگر رضایی به کشاورزان است: “برنامه ما این این است که یارانه سبز را بپردازیم که ۵۰ درصد بلاعوض و ۵۰ درصد وام کمبهره برای مکانیزه کردن کشاورزی در ایران، اصلاح آب، خاک و صنایع تبدیلی است… کشاورزان و محصولات با مشکلات بیمهای مواجه هستند و یارانه سبز را در هشت محور به کشاورزان میپردازیم تا تقویت جدی صورت گیرد.” (تابناک، ۱۹ اسفند ۱۳۹۱)
محمد باقر خرازی: پالایش زبان فارسی و کاهش قیمت دلار
رئیس یکی از تشکیلات حزبالله در توضیح برنامه خود گفته است: “بزرگترین برنامه حزبالله تغییر در فرهنگستان ایرانی است به گونه ای که بر اساس مفاهیم و زبان ایرانی تمام لغات غیر فارسی را تغییر خواهم داد و در اولین گام فرهنگسازی با گنجاندن واژههای فارسی، ادبیات را پاکسازی خواهم کرد… یکی از برنامهها کاهش قیمت دلار است… واحد پول ایران را از ریال که مفهوم اسپانیایی بوده و تومان که مفهوم ترکی استانبولی است عوض کرده و به پارسی تبدیل [می]کنم.” (مهر ۱۵ اسفند ۱۳۹۱)
وعده اول او در حال اجراست و او کار دیگری نمی تواند انجام دهد. تغییر نام واحد پول کشور نیز در دوره احمدی نژاد مطرح بود اما به انجام نرسید و به انجام رسیدنش نیز مشکلی از کسی حل نمی کند. این دو وعده کاملا توخالی هستند.
تنها وعده غیر تهی وی کاهش قیمت دلار است. او باید می گفت که چگونه میخواهد این کار را انجام دهد. بنا به شناختی که از شرایط سیاسی و اقتصادی کشور وجود دارد وارزیابیای که اقتصاد دانان از وضعیت موجود عرضه کردهاند، هیچ کس نمیتواند در شرایط امروز قیمت دلار را کاهش دهد مگر آن که حکومت، غنی سازی را متوقف و مشکلاتش را با ایالات متحده حل کند.
منوچهر متکی: مصالحه هستهای و مقابله با رانتخواری
متکی به تلویح به برنامه خود در ماجرای هستهای اشاره میکند. این برنامه عبارت است از مصالحه با ۵+۱ به نحوی که هر دو طرف چیزی از مذاکرات به دست آورند و بتوانند خود را پیروز مذاکرات معرفی کنند: “ما در بحث هستهای دست برتر را داریم و میتوانیم سناریوهایی را اجرا کنیم که در یک طرف آن حقوق ملت ایران تثبیت شود و طرف مقابل نیز احساس کند چیزی را به دست آورده است.” (فارس ۲۵ اسفند ۱۳۹۱) البته مشخص نیست خامنهای به این دیدگاه رسیده باشد، اما فشار تحریمها ممکن است وی را بدان سو سوق دهد.
نامزدهای اصلاحطلب به دلیل تعلیق وضعیت، وعدههای کمتری داده یا اصولا وعدهای ندادهاند.
وعده دیگر و غیر قابل اجرای متکی مقابله با رانتهاست: “با ویژهخواران و رانتخواران مقابله میکنم.” (فارس ۲۲ فروردین ۱۳۹۲) رانت خواری و امتیازات قشرهای حاکم بخشی ساختاری از نظام جمهوری اسلامی است و هیچ کس نمی تواند با آن مقابله کند. طرفداری از ولایت فقیه در این نظام یعنی طرفداری از مرکزی قدرتی که به وفاداران خود رانت توزیع می کند.
علی فلاحیان: ریشه کن کردن بیکاری و مهارگرانی
علی فلاحیان همان طور که در دهه هفتاد خورشیدی با ترور و آدمکشی می خواست مخالفت با رژیم را ریشه کن کند، اکنون وعده میدهد که میخواهد بیکاری را ریشهکن سازد. (مهر ۵ فروردین ۱۳۹۲)
او همچنین وعده مهار گرانی و تقویت پول ملی را داده که با نظام رانت خواری، فساد و غیر شایسته سالاری جمهوری اسلامی از یک سو و تنشزایی و بحرانسازی آن در عرصه بینالمللی همخوانی ندارد.
محمد رضا باهنر: درمان مجانی و حل یک ساله مشکل نقدینگی
محمد رضا باهنر همانند دیگر نامزدها وعده مستقیم نمی دهد بلکه آن را به صورت جمله شرطی بیان میکند: “اگر یک چهارم از یارانه نقدی را کم کنیم، میتوانیم با این مبلغ سیستم درمان کشور را مجانی کنیم.” (فارس ۱۵ فروردین ۱۳۹۲)
وعدههای احمدینژاد برای مقبولیت بخشیدن به کسی است که از سوی تیم دولت نامزد ریاست جمهوری خواهد شد.
او همچنین وعده حل مشکل نقدینگی را در یک دوره بسیار کوتاه میدهد: “ما فکر میکنیم برخی از مشکلات فعلی کشور از قبیل نقدینگی در مدت یک سال، یک سال و نیم قابل حل است. میزان نقدینگی از سال ۸۴ تا سال ۹۱، هفت برابر افزایش یافته است یعنی ۶۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است.” (همانجا) البته کسی که چنین وعدهای را می دهد متوجه نیست که افزایش هفت برابر یعنی ۷۰۰ درصد و نه ۶۰۰ درصد.
محمد باقر قالیباف: ساماندهی در دو سال
قالیباف وعده موضوعی نمی دهد بلکه زمان خاصی را برای سامانبخشی به اقتصاد وعده میدهد: “به عنوان خدمتگزار مردم با اطمینان میگویم که در همین شرایط سخت و تحریم، نا بسامانی های اقتصادی کشور در کمتر از دو سال قابل ساماندهی است.” (همشهری، ۲۲ فروردین ۱۳۹۲) البته مشخص نیست او و تیم همکارانش چه تصوری از ساماندهی به اقتصاد دارند.
حسن روحانی: نجات اقتصاد
حسن روحانی میداند که مردم از دروغگویی، فساد، تنشزایی در عرصه بینالملل و تورم و بیکاری شکایت دارند.
به همین دلیل در این حوزهها وعده میدهد: “گفتمان من نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان خواهد بود. من دولت راستگویان و درستکاران را تشکیل خواهم داد.” (فارس ۲۳ فروردین ۱۳۹۲)
او نمی گوید که چرا کشور به مشکلات فوق دچار شده و راه برونرفت از آنها چیست.
نامزد احتمالی دولت: زمین مجانی و پنج برابر شدن یارانهها
احمدینژاد در ماههای آخر ریاست جمهوریاش در سفر به سمنان همچون هشت سال گذشته به مردم وعده داد؛ از تلاش برای دادن ۲۵۰ هزار تومان یارانه (پنج برابر کردن آن) تا تقسیم جنگلها و مراتع.
مشخص است که خود وی نمی تواند این وعدهها را برآورده کند و این وعدهها برای مقبولیت بخشیدن به کسی است که از سوی تیم دولت نامزد ریاست جمهوری خواهد شد.
***
چنانکه از سخنان نامزدهای احتمالی بر میآید، اولا نامزدهای اصلاحطلب به دلیل تعلیق وضعیت، وعدههای کمتری داده یا اصولا وعدهای ندادهاند و ثانیا رابطهای مستقیم میان وعدهدهی و اطمینان به خود برای کسب آرا وجود دارد. هرچه نامزدها اطمینان کمتری داشته باشند (مثل فلاحیان، رضایی، خرازی یا متکی) وعدههای آنان بزرگتر و دهان پر کنتر است.
وعدههای فوق در باغ سبزی است برای کشاندن درماندگان و فقرا (بیش از دو سوم جمعیت کشور) و بیکاران به پای صندوقهای رای و جمعآوری آرا برای خود. آیا این وعدهها می توانند مردم را به اندازهی کافی برای مشارکت تحریک کنند؟
پس از سه دهه تجربه نهاد ریاست جمهوری در تعامل با ولی فقیه، دیگر قوا و نهادها و مجامع جمهوری اسلامی، امروز دیگر روشن است که این نهاد چه قدرتها و محدودیتهایی دارد. با همین تجربه و آگاهی است که امروز شهروندان ایرانی می توانند سخنان و وعدههای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ را راستآزمایی کنند.