در نخستین روزهای سال جدید خورشیدی، چندتن از زندانیان بهایی، نیکا خلوصی، نوا خلوصی، آرمان انوری و سرور قطبی، به قید وثیقه آزاد شدند. این چهارتن، شماری اندک از گروه بزرگ زندانیان عقیدتی هستند که در زندانهای مختلف ایران بهسر میبرند.
در سال ۱۳۹۱، نه تنها هیچ گشایشی در وضعیت شهروندان بهایی در ایران بهوجود نیامد، بلکه از همان روزهای ابتدایی سال، خبرهای مختلفی مبنی بر بازداشت، اعلام و اجرای حکم بهاییان در رسانهها منتشر شد که این روند تا روزهای پایان سال هم ادامه یافت.
در پی همین اقدامها بود که جامعه جهانی در گزارشها و بیانیههای مختلف، از حکومت ایران خواستار رفع تبعیض از شهروندان بهایی شد، ولی براساس روش متداول، سخنگویان جمهوری اسلامی به انکار همه خبرهای مربوط به نقض حقوق شهروندان بهایی پرداختند و به جای پاسخگویی، از جامعه جهانی خواستند که به تبعیضهای وارده بر شهروندان آمریکا، اسرائیل و کانادا توجه کند. از آخرین نمونههای اینگونه موضعگیریها میتوان به سخنان محمدجواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که پس از گزارش چهارم احمد شهید- گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به ایران – در گفتوگوی خبری پنجشنبه ۱۸ اسفندماه شبکه دوم سیما گفت: «از نظر ما بهائیت اقلیت مذهبی نیست. بهائیت یک فرقه است. فرقهگرایی در همه کشورهای دنیا ممنوع است. در آمریکا و فرانسه قانون مبارزه با فرقهگرایی دارند. تشکیل فرقه جرم است چرا دائماً موضوع اقلیتها و قومیتها را مطرح میکنند برای اینکه این یک توطئه وقتی میخواهند کار تروریستی کنند پوشش لازم دارند.»
پس از سالهای اوایل دهه ۶۰ که بازداشت بهاییان به طور جمعی و همزمان صورت میگرفت، دوباره طی سال ۹۱، حاکمیت از این روش برای سرکوب مخالفان خود استفاده کرد.
دو روز پس از اظهارات فوق، سازمان «عدالت برای ایران»، اسامی ۱۵ نفر از مقامات جمهوری اسلامی را که بهزعم این سازمان در نقض حقوق، سرکوب و آزار گسترده بهاییان در ایران نقش داشتهاند منتشر کرد و از اتحادیه اروپا و کشورهای مدافع حقوق بشر خواستار تحریم افراد مزبور شد. از سوی دیگرجامعه جهانی بهایی نیز با انتشار گزارش ۴۵ صفحهای تحت عنوان «خشونت بدون مجازات: ستیزه و تهاجم علیه جامعه بهایی ایران» به صدها مورد آزار و شکنجه، تخریب اماکن کسب و گورستانها و آزار کودکان که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ بر بهاییان ایران- با مصونیت کامل عاملان – اِعمال شده است اشاره کرد.
بازداشت و تعطیلی اماکن کسب بهاییان
پس از سالهای اوایل دهه ۶۰ که بازداشت بهاییان به طور جمعی و همزمان صورت میگرفت، دوباره طی سال ۹۱، حاکمیت از این روش برای سرکوب مخالفان خود استفاده کرد. ۲۰ تیرماه ۹ شهروند بهایی در تهران، دهم مردادماه با تشکیل پروندهای واحد ۹ شهروند بهایی دراصفهان و توابع آن به همراه هفت شهروند بهایی در یزد و یک شهروند بهایی دراراک بازداشت شدند. همچنین در ۲۶ مهرماه، ۱۷ شهروند بهایی در گرگان (در آبان ماه پنج شهروند بهایی دیگر هم به این جمع اضافه شدند) و در ۲۴ آذرماه حدود ۲۰ شهروند بهایی در مهرشهرکرج دستگیر شدند.
موارد فوق فقط اشاره به بازداشتهای دستهجمعی شهروندان بهایی دارد، اما در شیراز، سنندج، قروه و قزوین به طور همزمان شماری از بهاییان احضار شدند و منازل مسکونی آنان مورد تفتیش قرار گرفت. آخرین مورد از این نمونه، احضار و بازجویی ۱۰ شهروند بهایی در روز سه شنبه ۲۲ اسفندماه به دادسرای اوین بود.
سال ۹۱ فقط با بازداشت و احضارهای دستهجمعی بهاییان همراه نبود، بلکه محلهای کسب بهاییان هم به شکل گروهی تعطیل شد. نمونه قابل توجه، تعطیل کردن ۳۲ محل کسب شهروندان بهایی در تاریخ ۲۷ آبانماه در شهر همدان بود. بستن محل کسب شهروندان بهایی در سمنان، کرج، کرمان و مازندران دنباله همین روند به شمار میرود که آخرین مورد گزارش شده پلمپ محلهای کسب ۹ شهروند بهایی در بندر ترکمن بود.
بازداشت سه مادر بهایی همراه با کودکان شیرخواره
بازداشتها و اعدامهای دهه۶۰ هیچگاه از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهدشد. دورهای که در آن بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی به همراه اطفال شیرخوارشان زندانی میشدند. در سال ۹۱ بار دیگربا زندانی شدن سه مادر بهایی با سه طفل شیرخواره در سمنان خاطرات آن ایام زنده شد.
ترانه ترابی با «بارمان» (سه ماهه)، زهره نیکآیین با «رسام» (هفتماهه) و ندا مجیدی با «سورنا» (۹ ماهه)، مادرانی بودند که هرکدام به ترتیب با حکمهای ۳۰، ۲۳ و شش ماه راهی زندان سمنان شدند. باید این نکته را هم یادآوری کرد که پدر بارمان به نام عرفان احسانی هم در همین سال برای گذراندن محکومیت یک ساله راهی زندان سمنان شد.
بازداشتها و اعدامهای دهه۶۰ هیچگاه از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهدشد؛ دورهای که در آن بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی به همراه اطفال شیرخوارشان زندانی میشدند. در سال ۹۱ بار دیگربا زندانی شدن سه مادر بهایی با سه طفل شیرخواره در سمنان، خاطرات آن ایام زنده شد.
بازداشت چهاردانشآموز بهایی در کلاس درس
یکی از موارد نادر در برخورد جمهوری اسلامی با دگراندیشان، بازداشت نوجوانان هنگام تحصیل است. این اتفاق در سال ۹۱ بهوقوع پیوست. ماموران اداره اطلاعات سمنان در روز سهشنبه ۱۵ اسفندماه به دو دبیرستان شریعتی و امیرکبیر مراجعه کردند و طی یک حکم قضائی چهار دانشآموز بهایی به نامهای سینا فناییان، یونس خانجانی، آرمین اللهوردی و رامین امیری را از کلاس درس خارج و به اداره اطلاعات منتقل کردند. این دانشآموزان پس از چند ساعت بازجویی آزاد شدند. در طی بازجویی نیز از ایشان خواسته میشود برای اداره اطلاعات جاسوسی کنند. این جریان در حالی اتفاق افتاد که خانوادههای این نوجوانان بهایی از دستگیری فرزندانشان هیچ اطلاعی نداشتند و زمانی متوجه بازداشت فرزندان خویش شدند که در پی عدم بازگشت آنها به خانه، به دو مدرسه یادشده مراجعه کردند.
بازداشت پیرمرد ۸۵ ساله بهایی
در روز ۲۴ اردیبهشت ماه سال ۹۱ ماموران اداره اطلاعات بیرجند به منزل محمدحسین نخعی، شهروند ۸۵ ساله بهایی ساکن روستای خوسف بیرجند مراجعه کردند و پس از تفتیش منزل قصد بازداشت نامبرده را داشتند که به دلیل آنکه همسر ۸۵ ساله وی دچار آلزایمر بود، قرار شد فردای آن روز خود را به ستاد خبری اطلاعات معرفی کند.
روز بعد محمدحسین نخعی خود را به اداره اطلاعات معرفی میکند و از آن زمان تاکنون در بازداشت بهسر میبرد. وی طبق رای دادگاه انقلاب به سه سال حبس تعزیری محکوم میشود. مدتی بعد اما طبق رای دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری محکوم میشود. محمدحسین نخعی در زندان هیچ ملاقات کنندهای ندارد و همسرش نیز توسط نزدیکانش به تهران منتقل شده است. با این حال اداره اطلاعات بیرجند چندین دفعه وی را از تنها وسیله ارتباطیاش با تهران یعنی تلفن محروم کرده است. در حال حاضر، محمدحسین نخعی مسنترین زندانی عقیدتی- سیاسی در ایران محسوب میشود.
گسترش حملههای رسانهای علیه بهاییان
سال ۱۳۹۱ رسانههای وابسته به حاکمیت حملههای گستردهتری را علیه بهاییان پوشش دادند. هرچند تهمتزنی به بهاییان از همان سالهای اولیه حکومت اسلامی رواج داشت ولی در این سال تلویزیون جمهوری اسلامی با ساخت برنامههایی نظیر «ماه عسل» در ماه رمضان (یکی از قسمتها) و «ساکنان سرزمین کسوف» به طور آشکار و علنی به این کار دست زد. البته مطبوعات و ناشران وابسته به حاکمیت نیز طبق روال سالهای گذشته به چاپ مطالب توهینآمیز و تهمتزنی ادامه دادند و بهاییان هم محروم از آزادی بیان اجازه دفاع در هیچ رسانه داخلی را نداشتند.
از طرف دیگر، رسانههای وابسته به حاکمیت، طی سالهای اخیر در پی یک پروژه سیستماتیک و امنیتی، سعی کردند بسیاری از مشکلات مملکت را به گردن بهاییان بیاندازند؛ از اتهام دست داشتن در بحران دارو و ارز و مسائل کمپ امدادگران زلزله آذربایجان گرفته تا بمبگذاری در نمایشگاه کتاب و حسینیه شهدای شیراز. این روش بدینجهت بهکار میرود که اذهان ایرانیان نسبت به پیروان آیین بهایی مسموم شود و از ایشان چهره و شخصیتی منفور در اذهان هموطنانشان ساخته شود تا پس از آن حاکمیت بتواند به هر اقدامی علیه شهروندان بهایی دست بزند بیآنکه کسی مانع یا مدافع بهاییان شود. یکی از اتهامهای اخیر که پس از درگیری اصولگرایان با رئیسجمهور پیش آمد متهم کردن اطرافیان محمود احمدینژاد به بهایی بودن است که این اظهارات توسط داود احمدینژاد (برادر رئیسجمهور) ایرادشد. اتهام دیگری که سال ۹۱ توسط سایتها و رسانههای وابسته به کرات بیان شد بهایی بودن مجریان و دستاندرکاران شبکه «من و تو» بود. با اینکه مجریان شبکه مزبور در برنامههای مختلف نکته یادشده را تکذیب کردند، ولی سایتهای حکومتی همچنان به این روند ادامه دادند تا حدی که چندی قبل «رها اعتمادی» یکی از مجریان این شبکه در صفحه فیس بوک خود نوشت: «من رها اعتمادی آل آقا بهایی نیستم، اما ای کاش بودم تا همون گروه کوچک و اقلیتی که در سرزمین من به جرم بهایی بودن هر روز تحقیر، زندانی، شکنجه و اعدام میشن فکر میکردن این بابا هم از ماست، شاید به خودشون میگفتن اینکه تو تلویزیونه شاید بتونه ثابت کنه که هموطن و یا همزبون بودن ارزشش فراتر از باورهای شخصی هر انسانه. در پایان میخوام بگم تا انجا که یادم میآد در تمام این سالها هیچ ایرانی همجنسگرا یا بهایی به تن هم میهن من تازیانه نزده و کسی را شکنجه نکرده و به زندان نیانداخته او را تیرباران و سرشو بالای دار نبرده، اما با این همه ما میآییم و تمام خشمو و کینهمونو نثار این دو گروه اقلیت میکنیم چرا که انگار کار فرزندان بابک و کاوه این روزها چیزی جز ضعیفکشی نیست.»
رسانههای وابسته به حاکمیت، طی سالهای اخیر در پی یک پروژه سیستماتیک و امنیتی، سعی کردند بسیاری از مشکلات مملکت را به گردن بهاییان بیاندازند؛ از اتهام دست داشتن در بحران دارو و ارز و مسائل کمپ امدادگران زلزله آذربایجان گرفته تا بمبگذاری در نمایشگاه کتاب و حسینیه شهدای شیراز.
نقض حقوق شهرندان بهایی در سال ۹۱
ممانعت از مراوده و معامله با شهروندان بهایی هم بخشی از فشارهای اقتصادی بر شهروندان بهای در سال ۹۱ بود که با شدتی بیش از گذشته و آشکارتر صورت گرفت. از موارد دیگر میتوان به بازداشتهای طولانی شهروندان بهایی اشاره کرد که طی سالهای گذشته کمتر اتفاق افتاده بود.
«عادل نعیمی» از تیرماه که در منزل شخصی خود در تهران بازداشت شد، همچنان بدون حکم در زندان رجاییشهر نگهداری میشود. هفت شهروند بهایی ساکن گرگان و گنبد که در پی دستگیری گسترده بهاییان این شهرها در مهر و آبان بازداشت شدهاند پس از انتقال به زندان رجایی شهر با گذشت پنج ماه همچنان بلاتکلیف هستند.
«رحمان وفایی» و «حمید اسلامی» دو شهروند بهایی ساکن شیراز از تیرماه و «عدنان رحمت پناه» شهروند بهایی ساکن شیراز از آذرماه سال ۹۱ همچنان در بازداشت موقت نگهداری میشوند. اخراج و محرومیت از تحصیل دانشجویان بهایی از دانشگاه هم همچنان در این سال ادامه پیدا کرد؛ به طوری که از فروردین ماه سال ۱۳۹۱ تا پایان سال بیش از بیست مورد اخراج از دانشگاههای ایران توسط رسانههای خبری گزارش شده است.
به نظر میرسد ممانعت از مرخصی زندانیان بهایی دستورالعمل جدید حکومت ایران برای تحت فشارقرار دادن زندانیان و خانوادههای ایشان باشد. همه مرخصیهای زندانیان بهایی شهرهای تهران، سمنان و مشهد (به عنوان شهرهایی که دارای بالاترین آمار بهاییان زندانی در ایران هستند)، به دستور وزارت اطلاعات لغو شده است.
مهوش ثابت، جمالالدین خانجانی، سعید رضایی، فریبا کمالآبادی، بهروز توکلی و عفیف نعیمی پنج سال است که از مرخصی محروم بودهاند و رزیتا واثقی بیش از سه سال است که از دریافت مرخصی به دستور اداره اطلاعات مشهد محروم است.
اسامی زندانیان بهایی که در پایان سال ۱۳۹۱ و آغاز سال نو در شهرهای مختلف ایران زندانی هستند بدین قرار است:
تهران (بند زنان زندان اوین): مهوش ثابت (۲۰ سال حبس)، فریبا کمال آبادی (۲۰ سال حبس)، نوشین خادم (چهارسال حبس)، فاران حسامی (چهارسال حبس)، منیژه نصرالهی (سه سال حبس)، لوا خانجانی (دو سال حبس).
همه مرخصیهای زندانیان بهایی شهرهای تهران، سمنان و مشهد (به عنوان شهرهایی که دارای بالاترین آمار بهاییان زندانی در ایران هستند)، به دستور وزارت اطلاعات لغو شده است.
کرج (رجایی شهر): عفیف نعیمی (۲۰ سال حبس)، جمالالدین خانجانی (۲۰ سال حبس)، سعید رضایی (۲۰ سال حبس)، وحید تیزفهم (۲۰ سال حبس)، بهروز توکلی (۲۰ سال حبس)، نوید خانجانی (۱۲ سال حبس)، شهرام چینیان میاندوآب (هشت سال حبس)، ایقان شهیدی (پنج سال حبس)، عزیزالله سمندری (پنجسال حبس)، کیوان رحیمیان (پنج سال حبس)، کامران مرتضایی (پنج سال حبس)، فواد مقدم (پنج سال حبس)، افشین حیرتیان (چهارسال حبس)، کامران رحیمیان (چهارسال حبس)، شاهرخ طائف (چهارسال حبس)، ریاض سبحانی (چهارسال حبس)، رامین زیبایی (چهارسال حبس)، فرهاد صدقی (چهارسال حبس)، پیمان کشفی (چهارسال حبس)، محمود بادوام (چهارسال حبس)، فواد خانجانی (چهارسال حبس)، شاهین نگاری (چهارسال حبس)، دیدار رئوفی (سه سال حبس- درحال مرخصی)، عادل نعیمی (۹ ماه بازداشت موقت)، پیام مرکزی (پنج ماه بازداشت موقت- منتقل شده از گرگان)، فرهمند سنایی (پنج ماه بازداشت موقت- منتقل شده از گرگان)، فواد فهندژ (پنج ماه بازداشت موقت- منتقل شده از گرگان)، فرهاد فهندژ (پنج ماه بازداشت موقت- منتقل شده از گرگان)، سیامک صدری (پنجماه بازداشت موقت- منتقل شده از گرگان)، کمال کاشانی (پنج ماه بازداشت موقت- منتقل شده از گرگان)، کوروش زیاری (پنج ماه بازداشت موقت- منتقل شده از گنبدکاوس).
سمنان: پویا تبیانیان (شش سال و شش ماه حبس تعزیری)، عادل فناییان (شش سال حبس)، افشین ایقانی (چهارسال و سه ماه و یک روز حبس)، بهفر خانجانی (چهارسال حبس)، سیامک ایقانی (سه سال حبس)، طاهر اسکندریان (سه سال حبس)، ترانه ترابی (دوسال و شش ماه حبس)، انیسا فناییان (یک سال و ۱۰ ماه حبس)، زهره نیکآیین (یک سال و ۱۰ ماه حبس)، اکبرپورحسینی (یک سال و شش ماه حبس)، گودرز بیدقی (یک سال حبس)، روفیا بیدقی (یک سال حبس)، ژینوس نورانی (یک سال حبس)، عرفان احسانی (یکسال حبس)، شهره اعظمی (هشتماه حبس)، ندا مجیدی (ششماه حبس)، اردشیر فناییان (دوماه بازداشت موقت)، گلرخ فیروزیان (بازداشت موقت- از اسفندماه)
مشهد: جلایر وحدت (پنج سال حبس)، داور نبیلزاده (پنج سال حبس)، رزیتا واثقی (پنجسال حبس)، ناهید قدیری (پنج سال حبس)، سیما اشراقی (پنج سال حبس)، سونیا احمدی (پنجسال حبس)، نورا نبیلزاده (پنج سال حبس)، ساناز تفضلی (شش ماه حبس)، نیکا خلوصی (ششماه بازداشت موقت) و نوا خلوصی (ششماه بازداشت موقت).
شیراز: حمید اسلامی (۹ ماه بازداشت موقت)، رحمان وفایی (۹ماه بازداشت موقت) و عدنان رحمتپناه (چهارماه بازداشت موقت).
گرگان: مونا امری (بازداشت موقت، در۲۸ اسفند)، روفیا پاکزادان (بازداشت موقت، در ۲۸ اسفند).
اصفهان: سرور قطبی (بازداشت موقت، در ۲۸ اسفند)، آرمان انوری (بازداشت موقت، در ۲۸ اسفند)
آمل: هوشنگ فناییان (چهارسال حبس)
بیرجند: محمدحسین نخعی (یکسال حبس)
اردبیل (پارس آباد): رامین ایدلخانی (یک سال حبس)
آیه ای در قرآن هست که با حال وهوای این ملاها مطابقت میکنه(سوره الجمعه آیه 5)مثل کسانیکه عمل به تورات بر آنان مکلف گردیده و آنرا بکار نبستند و همجو خری هستند که کتابهایی بر پشت میکشند و چه زشت است وصف آن قومی که آیات خدا را به دروغ گرفته اند.
ملاها ادعا میکنند که به قران عمل میکنند ولی دروغگویی بیش نیستند میگویند حضرت محمد اخرین پیامبر است و فیوضات و کلمات خداوند تمام شده در صورتیکه این دو آیه قرآن چیز دیگری بما میگوید (سوره لقمان آیه 27 و سوره الکهف ایه 109) اگر آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا ها را هفت دریای دیگر به یاری بیاید سخنان خداوند پایان نپذیرد . (آیه 109) بگو اگر دزیا برای کلمات پروردگارم مرکب شود پیش از انکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد قطعن دریا پایان میابد هر چند نظیرش را به مدد بیاوریم.
(سوره سجده آیه 5 )در این آیه بصاحت میفرماید: امر از آسمان(مشیت خداوند)به زمین(قلوب انسانها) تدبیر میشود و سپس بسوی او بر میگردد در مدت یک روز که مقدارش هزار سال است از سالهایکه میشمارید . ملاحظه میفرمایید که تدبیر و تبیین اسلام در سال 259 حجری با رحلت امام یازدهمبه کمال رسید و بعد از هزار سال طلعت باب 1260(قایم آل محمد )ظهور فرمود.
دین اسلام در وسط قرار گرفته(سوره بقره آیه 143) همانگونه شما را امت وسط قرار دادیم تا گواه برمردم باشید و پیامبر گواه بر شما.(سوره اعراف آیه34) برای هر امتی اجلی است پس اجلشان فرا رسد نمیتوانند ساعتی آن را پس یا پیش بیاندازند . بیش از ده آیه دیگر موجود است که عمر اسلام تمام شده در ضمنآیه ای هست که چرا حضرت باب خود را باب و بعد قایم آلمحمد و پیامبر خود را معرفی کرد.
ملاها بخاطر این آیات است از بهایی ها وحشت دارند و اجازه نمیدهند که با بهایی ها مردم تماس داشته باشند.چندین آیه در قران هست که حضرت محمد میفرماید من هشدار دهنده آشکار هستم سوره حج آیه 49 و سوره سبا آیه 28 و سوره فرقان آیه56 وسوره الحجر آیه89 و بسیاری آیات دیگر.
بردبار / 11 April 2013
اگر گفتار كوتاه كامنت گذار محترم را قبول كنيم ، خداوند هميشه به وسيله
فرشتگان درگاه خود كه پاك هستند نبوت را به پيمبران خود اعلان ميكنند
نه با واسطه ،
در ثاني سئوال من إز شما كه وقتي باب واسطة قرار گرفتند انگشتر مبارك
خود را با صندوق چه تحويل حضرت صبح أزل قرار دادند وايشان را جانشين
خود وپيامبر دانستند ومادر بزرگوار ايشان كه نامادري أو هستند ومادر تني
بها الله نيز به اين أمر شهادت دادند شما كدام برادر را به حق پيمبر مي دانيد ؟
Hamid / 12 April 2013
پرسشِ کدام برادر، یاد آور داستان هابیل و قابیل هم هست. من از دور دستی بر آتش دارم ولی این قدر می دانم که شاهدان تاریخ گفته اند که باب انگشتر و مُهر وجعبه قلمدان و توقیعی که روی کاغذ آبی رنگ محتویِ 360 اشتقاق از کلمۀ “بهاء” را توسّط میرزا احمد کاتب برای “جناب بهاء” فرستاد. البتّه در مورد وقایع تاریخی هر قومی به طوری روایت می کند که جهت خود را تأیید کند. البتّه محقّق ساختن عین واقعات کار محالی نیست. امّا قوی تر از ادلّۀ تاریخی، نوشتجات این دو برادر است. مسیح فرمود هر درختی را از میوه اش بشناسید. در اَمثال و حِکَمِ خودمات گفته اند “از کوزه همان برون تراود که در اوست”. وهمچنین شنیده ایم که گفته اند “انّ آثارنا تدلّ علینا، فانظروا بعدنا الی الآثار” شما به ادّعا و آثار نوشتۀ این در برادر رجوع کنید و خود تشخیص دهید که کدام از این دو کاری را که باب شروع کرد ادامه داد. خیر خواه شما، سینا
سینا رازی / 12 April 2013
به نظرم دوستان بجای توجه به موضوع نقض حقوق بهاییان بحثهای عقیدتی راه میاندازند هر کس عقیده ای دارد بهتر است بحثهای عقیدتی در سایتهای مربوطه دنبال شود اما آنچه برایم جالب است هر وقت زمانه مطلبی در رابطه با نقض حقوق بهاییان چاپ می کند بعضی سعی دارند با پیش کشیدن مباحث عقیدتی توجه خوانندگان را از موضوع اصلی منحرف کنند.
میترا ب / 14 April 2013
شاید دستکم یک دلیل این که هر وقت هر جا مطلبی در رابطه با نقض حقوق بهاییان چاپ می شود ” بعضی سعی دارند با پیش کشیدن مباحث عقیدتی توجه خوانندگان را از موضوع اصلی منحرف کنند” این باشد که دعوای طرفین بر سر این است داشتن فلان رفتار یا عقیده از جانب بهائیان آنان را فاقد شرایط بهره مندی از حقوق بشر قراردادی میکند که در قانون اساسیِ جمهوری اسلامی ایران، که خود یک نظام دینی-عقیدتی تنظیم شده است. عملاً طرفین از حقّ ازادی بیان استفاده میکنند که یکی از حقوق بشر است تا یکدیگر را قانع کنند که حرف خودشان درستتر است. کارنامۀ جمهوری اسلامی نشان داده که حقوق بشر چیزی بی معنی است. به این دلیل حقّ همۀ ملّت از هر عقیده و قومی در خطر افتاده است. پس مطرح شدن مباحث عقیدتی ناچار در بحث حقوق بشر رخنه میکند، چون یک دلیل نقض حقوق بشر همین حضور عقاید متفاوت است که تا مطرح و روشن نشود، اتّحاد عقیده به مشروعیّت حقوق بشر شاید ممکن نشود.
sina razi / 16 April 2013
من دوست ندارم انحراف در گفتار پيش ايد ،
و ازهمان مشروعيت حقوق بشر استفاده خواهم كرد تا نظرم را بيان كنم و به انچه كه حقيقت
است برسم .در ضمن جمهورى اسلامي بالا سر من نيست كه مرا كنترل كند ،ولي إز اينكه
طرف ديگر جريان مدعي حقيقت إز باب با گروه ديگر إز بدو پيامبرى اختلاف أنداخته اند
وحقيقت را به گونه ديگرى وانمود يا بيان مى كنند تكليف مريدان چه مى شود
در رفتن إز جريان عقيدتي وپنهان كاري خو د گناه نابخشودني است .
ولي من هنوز جواب نگرفتم!!؟
Hamid / 16 April 2013