استان سیستان و بلوچستان سومین استان وسیع ایران است و حدود ۴۹ درصد جمعیت این استان را زنان و ۵۱ درصد آن را مردان تشکیل میدهند و از این جمعیت حدود ۵۵ درصد ساکن روستاها هستند. پراکندگی جمعیت در این استان که ۱۱ درصد خاک ایران را در بر میگیرد نیز بسیار زیاد است. به طور تقریبی میتوان گفت که در هر کیلومتر مربع از این استان تنها ۱۳ نفر زندگی میکنند. این پراکندگی جمعیت نشان میدهد که چطور دسترسی به زیرسازهای جغرافیایی و عمرانی مناسب برای زندگی در این استان در مقایسه با بسیاری از استانهای ایران موضوع مهمتری است.
در مورد جمعیت این استان اما نکته مهم دیگری نیز وجود دارد. رتبه نخست کشوری در بیشترین جمعیت صفر تا ۲۴ سال به نسبت جمعیت کل نیز به این استان تعلق میگیرد. با کنار هم گذاشتن این فاکتورها شبیه تکههای پازل میتوان به تصویر یکپارچهای رسید در ضرورت وجود مدرسه و دانشگاه و اماکن آموزشی برای ورود به بازار کار و همینطور ضرورت وجود زیرسازهای مناسب برای توسعه و بهبود زندگی روستایی. نقاطی که دقیقا حفرههای خالی زندگی در این استان را نشان میدهد.
همچنین این آمار اهمیت روایت موقعیت زندگی زنان و توجه به مشکلات آنان و نقش مهم آنان در حوزههای اجتماعی و خانوادگیشان در این استان را نیز نشان میدهد. روایت زندگی دشوار در سایه تبعیضی مضاعف. ترکیبی از بیعدالتی جنسیتی و اقلیمی که نگاه امنیتی مرکز و قوانین نامرئی سنت، آن را با گذر زمان سیستماتیک کرده است.
تحصیل و اشتغال
بنا به آمار رسمی سال ۱۳۹۸، در حدود ۱۴ درصد کودکان این استان به مدرسه نمیروند و آمار دختران بازمانده از تحصیل دو برابر پسرهاست. اما همین آمار به روایت مشاور وزیر آموزش و پرورش در سال گذشته نشان میدهد که دلیل عمده بازماندن دختران از تحصیل عدم دسترسی به مدرسه بعد از پایان مقطع دبستان است. اغلب کودکان در این استان ملزم به طی کردن مسافت طولانی برای شرکت در کلاسها هستند که گاه به تشخیص خانواده برای دختربچهها خطرناک و یا ناشدنی است. فقر و عدم تدریس به زبان مادری و ناآشنایی بسیاری از کودکان به زبان فارسی نیز عوامل دیگر در بازماندن آنان از تحصیل است. این استان حداقل ۶۰۰۰ کلاس درس کمبود دارد و سرانه فضای آموزشی آن حدود نصف سرانه کشور است.
موضوع آموزش در توانمند سازی و کمک به استقلال اقتصادی زنان خصوصا در حاشیه شهرها و روستاها موضوعی بسیار مهم است؛ خصوصا برای استانی که زنان در آن بالاترین آمار سرپرست خانوار را دارند. مسئولیت اقتصادی خانواده و سرپرستی کودکان بدون آموزش و برنامههای دامنهدار در حوزه تابآوری اجتماعی و اقلیمی چطور ممکن خواهد بود؟ بنا به گزارش منتشر شده در سال ۱۳۹۲توسط پژوهشکده آمار کشور(تصویر زیر) بیشترین آمار زنان سرپرست خانوار که کمتر از ۳۵ سال سن دارند متعلق به این استان است؛ ۲۵.۸ درصد زنان سرپرست خانوار.
برای این گروه سنی چه ابزاری جز آموزش و توانمندسازی برای ورود به بازار کار میتواند برای دستیابی به استقلال اقتصادی کارآمد باشد؟ اطلاعات منتشر شده نشان میدهد که تعداد بالای زنان سرپرست خانوار در مناطق شهری این استان نیز آمار بالایی دارد. آیا میتوان رابطه معناداری میان این آمار با مهاجرت مردها از این استان برای یافتن کار، آمار بالای احکام قضایی برای مردها در این استان و حتی نقص عضو مردهای جوان در مسیر درآمدزایی برای خانواده با مشاغل سخت و نامعمول یافت؟ مسایلی مانند موضوع سوختبران و نقص عضو تعدادی از آنان که در گزارشهای متعددی به آن اشاره شده است.
بنا به آمار رسمی سازمان زنان و خانواده، در زمینه بیکاری زنان جوان ۲۹-۱۵ سال در نقاط روستایی، کمترین اشتغال زنان بالای ۱۰ سال در بخش صنعت در نقاط روستایی متعلق به این استان است. همینطور کمترین سهم اشتغال برای زنان در بخش صنعت نیز به زنان این استان میرسد.
بنا به آمار رسمی منتشر شده در پژوهشکده آمار کشور، میانگین درآمد سالانه زنان سرپرست خانوار این استان در کشور کمترین رقم است. این موضوع نیز زوایای مهم دیگری از مشکلات زنان این استان را روشن میکند: دسترسی نداشتن به امکان آموزش و همینطور دسترسی نداشتن به بازار و مشتری مناسب.
در ایران امروز استفاده از اینترنت و بازارهای مجازی و آنلاین برای ارائه محصولات سهم مهمی دارد و محرومیت و محدودیت زنان در این منطقه به زنان سیستانی و بلوچ فضای دسترسی کمی به بازار داده است. علیرغم جهانی بودن هنر دست زنان در این منطقه و اهمیت و فراگیری یادگیری آن در سنت و فرهنگ بومی این استان و اهمیت توانمندی در آن میان زنان، این پرسش پیش میآید که چرا این بخش از توانایی آنها هرگز برایشان فرصت رشد و درآمدزایی فراهم نکرده است؟
زنان این منطقه از ایران در حوزه کشاورزی نیز بخت و اقبال چندانی نداشتهاند؛ درست برخلاف بسیاری از استانهای شمالی و شمال غربی ایران. آموزشهای هدفمند حتی کوتاه مدت و صندوقهای مالی کمک به خود اشتغالی، آموزش روشهای تابآوری اقلیمی میتواند پروژههایی موثر در توانمندسازی زنان این استان باشد.
تنوع و منحصر به فرد بودن محصولات کشاورزی این استان و مجاورت آن با مرز آبی و خشکی میتواند بازار مناسبی برای محصولات کشاورزی فرآوری شده به دست بدهد. موضوعی که در مجموع در بخش کشاورزی بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است و در بسیاری از کشورهای همسایه ما مثل ترکیه زنان در آن سهم زیادی دارند.
این بازماندن از تحصیل و عدم دستیابی به راهی برای استقلال اقتصادی برای بسیاری از دختران یعنی اجبار به ازدواج زودرس و در پی آن باروری زودرس. در این مورد نیز سیستان و بلوچستان مشکلات بسیار جدی و زیربنایی دارد.
بهداشت و درمان و سلامت
بنا به آمار سازمان زنان و خانواده، زنان ۵۴-۱۵ این استان کمترین سهم را در دسترسی حداقل یک بار در هفته به نوعی از رسانه دارند و این دسترسی آنها به بخش زیادی از اطلاعات و راهی برای آموزششان در حوزه سلامت و تعلیم و تربیت را دشوار میکند.
درصد زنانی که در این استان، در دوران بارداری هیچ مراقبتی دریافت نمیکنند نیز بالاترین آمار را در کشور دارد. بیشترین تعداد نوزاد و کودک صفر تا ۱۴ سال و بیشترین آمار زایمان قبل از ۱۸ سالگی در زنان ۲۴–۲۰ سال و همزمان کمترین دسترسی به خدمات بهداشت و درمان و کنترل سلامت متعلق به این استان است.
موضوع مهم سلامتی زنان تنها به دسترسی نداشتن به خدمات درمان خلاصه نمیشود. علیرغم نبود آمار دقیق در مورد مشکلات سلامت در ارتباط با تغذیه، در این استان بنا به آمار غیر رسمی کارشناسان محلی در سال ۱۳۹۸ یکی از مهمترین عوامل کم خونی زنان، سوءتغذیه و فقر در تنوع مواد غذایی و انواع ویتامینها اعلام شده است.
دسترسی نداشتن به منابع آب پایدار نیز برای زنان و دختر بچهها مشکل و رنجی مضاعف است. ساعتهای طولانی حمل ظرفهای آب سنگین، نه تنها ساعتهای مفید و موثر روز را از آنها میرباید، بلکه برای سلامت آنها نیز با گذر زمان مشکلات جبران ناپذیری ایجاد میکند. یائسگیهای زودرس و پیری زودهنگام و انواع دردهای مفصلی، تنها نمونههایی از بیماریهای ناشی از کارهای سخت و مدام روزانه و مستمر است.
دسترسی نداشتن به منبع آب پایدار برای زنان یعنی محدودیت در شستوشوهای فردی روزانه و حتی هفتگی در فصولی خاص. محدودیتی که با عدم دسترسی بهآب، به ویژه به خاطر جنسیتشان بر آنها تحمیل میشود. در مورد بیماریهای پوستی و انواع مشکلات جسمی و بیماریهای دستگاه تناسلی در زنان به خاطر عدم دسترسی به منابع آب پایدار و پاکیزه آمار رسمی در دست نیست اما این از اهمیت و نقش این معضل در این استان چیزی کم نمیکند؛ خصوصا آنکه در اغلب شهرها و روستاها و برای سالهای طولانی است که ادامه دارد.
غم انگیزتر از این همه اما آمار کودکانی است که جان خود را برای آوردن آب از هوتکها و چاه نیمهها از دست دادهاند یا در رودخانههای فصلی افتادهاند. در این مورد چون دختربچهها سهم بیشتری در آبآوری دارند در معرض خطر بیشتری نیز هستند.
مراکز درمان و سرانه تختهای بیمارستانی نیز در این استان مانند سهمش از کلاس و مدرسه بسیار اندک است؛ کمتر از یک تخت به ازای هر هزار نفر. این شامل همه بیمارستانها و درمانگاههای عمومی و تخصصی است.
روشن است با وجود این مسایل در مورد مراکز درمان ویژه زنان و کودکان و مراقبتهای حین و بعد از زایمان یا حتی آمار مراکز بهداشتی در مناطق روستایی و در دسترس عشایر و کوچندگان چه آماری میتوان انتظار داشت!
توجه به نقش زنان و اهمیت آنها در موضوع توانمندی و تابآوری سرزمینی موضوعی بسیار مهم است. برای استانی به بزرگی و جوانی سیستان و بلوچستان با پتانسیل بالای اقلیمی میتوان برنامهها و پروژههای متفاوت و کارآمد بسیاری اجرا کرد که به حمایت و سرمایه گذاری نهادهای دولتی و جلب اعتماد و مشارکت گروههای محلی از ضروریات عملی شدن آن است.
برای جغرافیا و فرهنگ این منطقه میتوان الگوی بومی مناسبی تعریف کرد تا دختران و زنان آن سرزمین به آمادگی بیشتری برای پذیرش نقش مهمی که سزاوار آن هستند و ایران نیازمند آن، دست یابند. توانمند کردن و فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی زنان راه مهم و انکارناپذیری برای آبادی و شکوفایی این استان است.
برخی از منابع:
سایت رسمی مرکزآمار
تحقیق منتشر شده توسط پژوهشکده آمار در بررسی ویژگیهای زنان سرپرست خانوار کشور
سایت رسمی سازمان زنان و خانواده