مسأله تنش ایران و ایالات متحده بار دیگر بغرنج شده. تهران پیشنهاد مذاکره با آمریکا با حضور طرفین اروپایی را رد کرده است. ایالات متحده نیز همراه با قدرتهای اروپایی در صدد تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
از سوی دیگر، چهارشنبه ۱۳ اسفند یک حمله راکتی دیگر به پایگاه نیروهای آمریکایی در الاسد صورت گرفت. پیش از آن، در پاسخ به حمله دیگری از سوی شبهنظامیان شیعه به مقر سربازان آمریکایی در اربیل، جو بایدن دستور حمله به پایگاه شبهنظامیان شیعه تحت حمایت ایران در سوریه را داد.
اسرائیل نیز لحن تهدیدآمیزتری در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کرده و انفجار اخیر در یک کشتی اسرائیلی در دریای عمان را به تهران نسبت داده است.
«زمانه» درباره شرایط بحرانی فعلی خاورمیانه، تنش ایران و آمریکا و بروز گفتار چپ موسوم به «محور مقاومت» در ایران در این بستر با یاسمین میظر سردبیر نشریه «کریتیک» و پژوهشگر دانشگاه آکسفورد (بریتانیا) گفتوگو کرد که در زیر میشنوید:
هرچند انتخاب جو بایدن امیدها به احیای برجام را زنده کرد، مذاکرات به خاطر پاسکاری تهران و واشنگتن بر سر «چه کسی اول باید به برجام بازگردد؟» همچنان در پرده ابهام قرار دارد.
حسن روحانی در تماسی تلفنی سهشنبه شب ۱۲ اسفند در پاسخ به درخواست امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه برای انجام «اقدام مشخص برای احیای برجام» بار دیگر گفته بود آمریکا باید ابتدا تحریمها را لغو کند ــ موضعی که موضع علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی است. پیش از آن نیز بارها دولت بایدن تأکید کرده بود پیش از بازگشت ایران به تعهدات هستهای در برجام تحریمها را لغو نخواهد کرد.
دولت دونالد ترامپ مه ۲۰۱۸ به صورت یکجانبه از توافق خارج شد و تحریمها را بازگرداند.
آیا تغییر اساسی در سیاست آمریکا در قبال ایران پس از ورود جو بایدن به وقوع پیوسته یا قرار بود به وقوع بپیوندد؟ پاسخ یاسمین میظر منفی است:
«شاهد تغییر اساسی نیستیم. از ابتدا معلوم بود که سیاستهای آقای بایدن در قبال منطقه ادامه سیاستهای آمریکا به طور کلی است و در نتیجه حمایت از اسرائیل، تضعیف ایران، در درجه کمتری شاید حفظ روابط با عربستان سعودی و غیره است. کسانی که تصور میکردند با به قدرت رسیدن آقای بایدن یکشبه برجام و مسائل مشابه آن حل میشود به نظرم اشتباه میکردند.»
برجام مخالفان جدی داخلی در هر دو حکومت دارد: جمهوریخواهان و جنگطلبهای آمریکایی و نومحافظهکاران تندروی ایرانی. به ویژه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در جمهوری اسلامی، بحث مذاکره با آمریکا، تحریمها و موفقیت یا عدم موفقیت برجام یکی از بحثهای اصلی خواهد بود.
اما خارج از حکومت، بخشهایی از جامعه و فعالان نیز به دلایل مختلفی با برجام یا مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی مخالفند. گروهی اپوزیسیون راستگرای نزدیک به دولت ترامپ هستند که از ابتدا خواهان پی گرفته شدن «رژیم چینج» (سیاست تغییر رژیم تهران) بودند. گروهی دیگر اما چپهایی هستند که در سالهای اخیر به «چپ محور مقاومت» معروف شده اند و از سیاستهای کلی جمهوری اسلامی به عنوان «آنتیامپریالیسم» دفاع میکنند.
زمانه در مورد این دسته از یاسمین میظر پرسید: «ایران از مذاکره با واشنگتن سر باز می زند. بخشی از نیروهای چپ داخل ایران که به “چپ محور مقاومت” معروف شده اند، از سیاست های حکومت در قبال آمریکا ــ و حتی مداخله در سوریه و یمن و عراق ــ حمایت می کنند. این گفتار از دل چه در آمده و نظر شما در مورد این گفتار در ایران چیست؟»
سردبیر نشریه «کریتیک» و پژوهشگر دانشگاه آکسفورد (بریتانیا) در بخشی از پاسخ خود گفت:
«دشوار است بفهمم چگونه شکل گرفته. طبیعی است که سیاستهای چهار سال اخیر ایالات متحده خیلی تفاوتها و فاصلهها را حاد و دو قطبی کرده و به همین خاطر عکس العمل برخی به این موضع ــ به نظر من اشتباهِ ــ تقویت چنین دیدگاههایی است. فکر نمیکنم برای چپای که خودش را چپ میداند، درست باشد که از جمهوری اسلامی حمایت کند. ورود به چنین دیالوگی با جمهوری اسلامی به نظر من اصولاً برای چپ کار اشتباهی است.»
برجام در دوراهی سرنوشت
«توافق جامع اقدام مشترک» (برجام) که ۲۰۱۵ پس از سالها تنش بین تهران و غرب بر سر برنامه هستهای امضا شد، در مرحلهای بحرانی قرار دارد: یا احیا خواهد شد و مبنای مذاکراتی جدید قرار خواهد گرفت، یا به کل معنایش را از دست خواهد داد و دوره دیگری از افزایش تنشها در پیش است.
جمهوری اسلامی بر مبنای مصوبه مجلس یازدهم «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» تعهدات برجامی را کاهش داده و اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرده. علی خامنهای همچنین تهدید کرده که ایران میتواند سطح غنیسازی را به ۶۰ درصد برساند. این سطح بر مبنای برجام ۳,۷ درصد است. میزان ذخیره اورانیوم غنیسازیشده ایران نیز بارها بیشتر از سقف ۲۰۲ کیلوگرم شده است.
از سوی دیگر، عربستان و نیز شورای همکاری خلیج فارس که تحت نفوذ این کشور قرار دارد، خواهان حضور در مذاکرات با ایران هستند. اسرائیل نیز بار دیگر مخالفت خود را با برجام اعلام کرده. مذاکرات هم به خاطر پاسکاری تهران و واشنگتن بر سر «چه کسی اول باید به برجام بازگردد؟» همچنان در پرده ابهام قرار دارد.
با این وجود، میظر به سویه ژئوپولتیک مداخلههای منطقهای جمهوری اسلامی و ضدیت اسرائیل و عربستان با تهران، و منطقهای هر حکومتی از نظر خود آن حکومت در این موضوع پرداخت و گفت که یک “دولت ارتجاعی” همچون جمهوری اسلامی هم منطق خودش را در این زمینه دارد. به باور میظر، این موضوع را باید با ارجاع به جنگ سرنوشتساز عراق در ۲۰۰۳ مربوط دانست:
«برای جمهوری اسلامی، سوریه و لبنان نوعی بیمه هستند به این معنا که فکر میکند ــ و شاید اشتباه نمیکند ــ که اسرائیل ایران را بمباران میکند و تنها دلیلی که این کار را نمیکند، نگرانی از حزبالله است. این بینش ممکن است از دید منِ نوعی غلط باشد اما منطقی درآن هست. یک دولت ارتجاعی هم منطقی دارد و منطق جمهوری اسلامی درباره بیمه فرض کردن سوریه و لبنان را نمیتوان به عنوان “فاکت” رد کرد… در منطقه ما وقایعی اتفاق افتاده که به اشتباه جمهوری اسلامی را قویتر از آنی کرده که باید میبود. منشأ این تغییرات جنگ عراق در ۲۰۰۳ است… از نظر اسرائیل و عربستان سعودی، ایران متحدین زیادی پیدا کرده و به این دلیل است که این دو حکومت در پی این هستند که موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کنند. از نظر آنها این منطق درستی است. از نظر فاکت منطق درستی است که چنین خواستی داشته باشند. نتیجهاش این میشود که شاهد این تخاصمها باشیم.»
عربستان با حمله به یمن که ایران از طریق شیعیان حوثی در آن مداخله میکند، بزرگترین بحران انسانی قرن بیستویکم را موجب شد. ایران و شبهنظامیان حامیاش در کنار دولت بشار اسد دیکتاتور سوریه عامل کشته شدن اغلب غیرنظامیان در جنگ داخلی این کشور هستند. تهران همچنین عراق را به زمین برافروختن تنشها با آمریکا بدل کرده. اسرائیل نیز به اشغال نظامی و شهرکسازیهای غیرقانونی در مناطق فلسطینی ادامه میدهد.
غرب آسیا و شمال آفریقا پس از جنگ عراق در ۲۰۰۳ تا کنون صحنه جنگهای فرقهای و داخلی تخریبگر و خونین و نیز بحرانهای سیاسی و اقتصادی حاد بوده و انقلابها و جنبشهای اعتراضی بسیاری را نیز به خود دیده است. دورنمای وضعیت خاورمیانه و ایران در آن چه دورنمایی است؟
یاسمین میظر به تداوم «دورانی بسیار بحرانی» در پسزمینه رقابت دو ابرقدرت، آمریکا و چین معتقد است:
«ما در دورانی بسیار بحرانی هستیم: بحران افت نظام سرمایهداری از یک طرف ــ به خاطر بحرانهای درونی که دارد و نه به خاطر قدرت مخالفاناش زیرا مخالفاناش متأسفانه ضعیفاند ــ و افت ایالات متحده به عنوان ابرقدرت جهان. احتمالا آمریکا چند دههای همچنان ابرقدرت خواهد بود اما رقابت ایالات متحده و چین وارد مرحله جدیدی شده ــ به ویژه پس از کووید ـ ۱۹ــ آن هم به خاطر ضعف ایالات متحده و قدرتگیری اقتصادی چین. چین بسیار تهاجمی در قبال تمام کشورهای منطقه از جمله ایران و امارات و عربستان فعالیت میکند و ادعاهایی دارد که اغلب دروغ است مثل این ادعا که در انتقال تکنولوژی مثل یک ابرقدرت عمل نخواهد کرد. در هر حال خاورمیانه منطقه رقابت این دو نیرو، آمریکا و چین، قرار خواهد گرفت.»
سردبیر نشریه کریتیک همچنین نقش ایالات متحده در خاورمیانه را نقشی مبتنی بر یک «سیاست تخریب» میداند و آن را چنین توضیح میدهد: «میتوان گفت ایالات متحده از ۲۰۰۳ به این سو دیگر در خاورمیانه به دنبال سازندگی نیست. سیاست ایالات متحده در منطقه تخریب است. ولی در این تخریب منطقی هست: جلوگیری از این که چین امتیازهایی در قبال منافع نفتی و گازی منطقه به دست آورد که ایالات متحده نمیتواند به دست آورد.»
یاسمین میظر مذاکرات بین ایران و آمریکا را در درازمدت محتمل میداند اما سرنوشت آن را نیز به رقابت آمریکا و چین گره میزند:
«حدس من این است که در درازمدت بین تهران و واشنگتن با همه شاخ و شانههایی که برای هم میکشند، مذاکرهای خواهد بود. اینکه مذاکرات به جایی برسد، بستگی به عواملی دارد. یکی از آنها این است که ارزیابی دولت بایدن چیست: آیا میخواهد ایران را از دست بدهد و ایران به اصطلاح زیر حیطه قدرت چین برود یا نه. از نظر جمهوری اسلامی، این حکومت بین بد و بدتر انتخابهای محدودی دارد. جمهوری اسلامی بر خلاف ادعاهایی که میکند ترجیح میدهد با ایالات متحده و اروپا قرارداد ببندد تا برود زیر حیطه چین و روسیه. ولی شاید انتخابهای زیادی نداشته نباشد. در گذشته این آمریکا و اروپا بوده اند که نخواسته اند ایران را بازی بدهند و طبعا ممکن است ایران با مشکلات زیادی رویارو شود.»